جريان طرفدار خلافت اسلامی در اردن
جريان طرفدار خلافت اسلامي
حزب التحرير اسلامي به عنوان نماينده اين جريان در اردن و سپس در خارج آن، مطرح است. در تاريخ 17 دسامبر 1952، تقي الدين النبهاني، داود حمدان، منير شقير، عادل النابلسي و غانم عبده، طي درخواستي رسميبه وزارت کشور اردن، خواستار اجازه تأسيس «حزب التحرير» شدند. شيخ تقي الدين النبهاني در سال 1909 در شهر حيفاء در فلسطين به دنيا آمد و سپس براي کامل کردن تحصيلات ديني به الأزهر مصر رفت و پس از اتمام تحصيلات در سال 1932 به فلسطين بازگشت؛ در پي حوادث سال 1947 در آنجا ماند. اگرچه النبهاني خود را از نظر فکري به اخوان به ويژه حسن البنا نزديک ميديد، عضو اين انجمن نشد و اخوان نيز به او نظر مساعد داشت و اجازه استفاده از پايگاههاي اخوان براي تشکل جلسات تدريس و چاپ مقالات وي در مجلات اين جماعت وجود داشت. وي حتي در دوره اي به سيد قطب و به ويژه کتاب وي با عنوان العدالــة الإجتماعيــة في الإسلام، گرايش نشان داد و از وي تأثير پذيرفت؛ با اين حال، روابط النبهاني با اخوان پس از ماجراي دعوت اخوان از وي براي ايراد سخنراني در يکي از محافل اخوان در قدس به تيرگي گراييد؛ وي در اين سخنراني بيان کرد که پيدايي و قوام ملل، امري نه اخلاقي (آنگونه که اخوان ميانديشد) بلکه مبتني بر باورداشتها و انديشههايي است که دارند و نيز سازماني است که برپا ميدارند.
النبهاني از ابتداي تأسيس حزب التحرير با نگارش کتب و رسالههايي به تبيين هويت، اهداف و برنامه حزب همت گماشت که از مهم ترين آنها ميتوان به کتاب نظام الإسلام و طريق الايمان اشاره کرد. طرح و انديشه «دولت اسلامي» جايگاهي مهم و تعيين کننده در بنياد نظري حزب التحرير دارد و سايه خود را بر بيشتر فعاليتها و راهبردهاي سياسي و عملي حزب گسترده است. در اساسنامه رسمياين حزب آمده است:«اين حزب در پي بازگرداندن حيات اسلامياست و تلاش خواهد کرد تا براي محقق ساختن اين هدف به حاکميت دست يابد، چراکه براي احياي شيوة زندگي اسلامي، ايجاد دولتي اسلاميضرورت دارد و اردن نقطه آغاز تأسيس آن خواهد بود.» النبهاني تأکيد داشت که حزب التحرير درواقع به هدف اجابت فرمان الهي «ولتکن منکم امّــةٌ يدعون إلي الخیر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون»[1] و در جهت جلوگيري از به سراشيبي افتادن امت اسلامي و آزاد ساختن يا همان «تحرير» امت از افکار، نظامها و احکام کفر و فرادستي و نفوذ دولتهاي کافر تأسيس شده است. از نظر حزب، يکي از اساسي ترين دلايل انحطاط امت اسلامياز ميان رفتن مفهوم خلافت و دولت اسلاميبه دست استعمار و غرب است که باعث استيلاي کفار بر بيشتر بلاد اسلاميشد. (8/70)