اساطیر، افسانه ها و قصه های عامیانه در اردن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۱۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

7-2 اساطير و افسانه‌ها و قصه‌هاي عاميانه

ادبيات مردمي‌ بخش مهمي ‌از ميراث مردمي ‌هر ملتي را تشکيل مي‌دهد که‌ شامل حکايات، اسطوره‌ها و خرافات، ترانه‌ها، امثال، فکاهي و... است. اين ادبيات ثمره ميراث مردمي‌است و به وسيله کلمات بيان مي‌گردد. اين ميراث هميشه با فرهنگ عربي در ارتباط بوده و بر يکديگر تاثيرات متقابلي داشته‌اند. ادبيات مردمي‌نقش مهمي‌در حفظ فرهنگ و هويت عربي داشته است. راويان و حکايت گران اين ميراث و ادبيات را  با زباني بين فصيح و لهجه، از نسلي به نسل ديگر منتقل کرده‌اند.

ادبيات مردمي ‌اردن جزئي از ادبيات مردمي جهان ‌عرب و تکميل کننده آن است. موضوعات مختلف ادبي از طريق روايت به نسل‌هاي بعد منتقل مي‌گردند و ويژگي خاص همه آنها، مجهول بودن مؤلف آنهاست. اکثر متون ادبيات مردمي‌نويسنده، مؤلف يا گويندة مشخصي ندارند و اگر هم معلوم باشد راويان و صاحب نظران در مورد آن اختلاف  دارند.(15)


7-2-1 اساطير

اساطير در تمامي‌کشور‌ها به نسبت اختلاف سطح تمدنشان وجود دارد. ويژگي خاص اسطوره‌ها اين است که همه چيز به شکل عجيبي با هم آميخته مي‌شوند و انسان تلاش مي‌کند تا صفاتي خيالي به آنها اضافه کند. مثلاً «غول» اسطوره‌اي است خيالي که تقريبا در ‌اسطوره‌هاي تمامي کشورها وجود دارد. (16)

کتاب اساطير من بلادي از تأليفات استاد فايز علي الغول، از اولين کتابهايي است که در زمينة اساطير کشور اردن نوشته شده است. اين کتاب حاوي 20 قصه اساطيری است. استاد فايز نقش قابل توجهي در تثبيت اين نوع قصه در اردن دارد. (17) در يکي از داستانهاي اين کتاب به نام« بنت‌الترنج» سرزمين ترنج در پشت کوه قاف قرار دارد و مردم آن همه از جنس جن و عفريت هستند. در اين سرزمين درختي وجود دارد که هر هزار سال ميوه مي‌دهد. در هر يک از ميوه‌هاي اين درخت، موجود شگفت انگيزي با رازي عجيب قرار دارد و در اين ميوه‌ها غولي شگفت‌انگيز و عظيم‌الجثه با ناخن‌هاي بلند چون شمشير و دندان‌هاي تيز وکمر خميده است، در اين داستان که غول قطعه بزرگي از شيريني‌ها را مي‌خورد و به دنبال آن ناخن‌هايش قطع مي‌شوند.(18)

در داستان ديگري تحت عنوان «قصــة عناد» زمين شکافته شده و جني از آن خارج مي‌گردد. اين جن به «فرحــة» صداقت و دوستي خود را اثبات کرده و او را نصيحت مي‌کند. سپس براي رساندن «فرحــة» به کاخ سلطان او را بر پشت خود سوار مي‌کند.(19) در داستان « شمعــة مفرقــة السبعــة» غول از کلمات مسجوع و هم آوا استفاده مي‌کند؛ مثل: ماسي ماسي ماذا علي راسي؟ بري بري ماذا علي ظهري!(20) تقريباً در تمام اين اسطوره‌ها عنصري قدرتمند و خيالي با نام غول يا پري ديده مي‌شود.

داستان‌هايي مانند« مکر»، « الشيخ شرتح» و «حتي الثعلب» از داستان‌هاي حيوانات در کشور اردن به شمار مي‌روند؛ داستانهايي کوتاه و داراي عناصر جزئي که هدف آنها بيان حقايقي در عالم طبيعت است. اين داستان‌ها خرافه‌هايي هستند که هدفي اخلاقي مانند وعظ و نصيحت را دنبال مي‌کنند. در اين نوع داستان ، بخش کوچکي از حقيقت اوليه هنوز باقي است. (21)

در کتاب استاد فايز علي غول در داستاني تحت عنوان «عاقبــة العدوان» ‌قهرمان از سوراخ سوزني رد شده و وارد هندوانه اي مي‌شود تا شهري با هفت ستون را در آن بيابد. وي در اين شهر مي‌گردد و شگفتي‌هاي متعددي را مشاهده مي‌کند. (22) « ابو سقسوفه» قصه دیگری است که در آن زمين پر از زنبورهاي بزرگ و عظيم الجثه است و زنبورهاي کوچک در آن به اندازه موش هستند. (23)


7-2-2 حکايات محلي

در اردن مانند ديگر كشورها حکايات محلي بسياري وجود دارد؛ اين حكايات معمولاً درباره اشخاص معروف و اتفاقات معلومی می‌باشند. اين حکايات به شکل شفاهي از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌گردند و انواع متعددي دارد؛ مانند  حکايات مردمي که واقعيت‌هاي جامعه را بيان مي‌کنند، حکايات خرافي که امور خارق العاده نقش اصلي را در آنها ايفا مي‌کنند و در دنيايي غير عادي اتفاق مي‌افتند، حکايات حيوانات که اصل آنها به هند و يونان برمي‌گردد و هدف آنها، وعظ و ارشاد با اسلوبي واضح  و روان است و حکايات سرگرم کننده که داستان‌هاي کوتاهي هستند که موضوعات آنها، اتفاقات زندگي روزمره است و معمولاً امور خارق العاده در آنها بسيار کم اتفاق مي‌افتد. هدف آنها، سرگرمي و شادي شنونده مي‌باشد. هم‌چنین حکايات اعتقادی مردم که تاثيرات ديني و اسلامي‌ قابل توجهي دارند و روح وعظ و ارشاد در آنها ديده مي‌شود.


7-2-3 قصه و حماسه

قصه وحماسه به مثابه تاريخ اقوام است که ويژگي‌ها، بزرگي‌ها و قهرماني‌هاي آنان را به تصوير کشيده و وقايع و اتفاقات گوناگون و اختلافات آنها را بيان مي‌کنند. اين گونه روايات نیز به گونۀ شفاهي از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌گردند.

مشهورترين قصه‌هاي عرب که در اردن نيز شهرت دارد عبارت‌اند از: سيره عنتره، قصۀ سيف بن ذي يزن، داستان شاهزاده ، قصۀ بني هلال و داستان ظاهر بيبرس. اين داستان‌ها از وقايع بزرگ زمان جاهلي تا دوره مماليک حکايت مي‌کنند.(24) در ادامه خلاصه‌اي از هر يک مي‌آيد.

محور سيره عنتره يکي از مشهورترين پهلوانان عرب به نام عنترة بن شداد است. وي در زمان جاهليت زندگي مي‌کرد و به شجاعت، شهامت و پهلواني مشهور بود. هم‌چنین در فن شعر و شاعري بسيار توانا بود تا جايي که جزء شاعران معلقات هفتگانه قرار گرفت.

اين داستان، اتفاقات زمان قبل از تولد عنتره تا زمان قهرماني و شجاعت وي را به تصوير مي‌کشد. در طی داستان، عشق عنتره نسبت به دخترعمويش عبله و ويژگي‌هاي مردم عرب به تصوير کشيده شده است. اين داستان به شعر و نثر گفته شده و در حدود ده هزار بيت در 32 جلد مي‌باشد.(25)

سيف بن ذي يزن پادشاه حِميَري يمن است که در زمان چيرگي حبشيان بر يمن طرد و به ايران پناهنده شد. سپس با کمک انوشيروان شاهنشاه ايران توانست بر حبشيان پيروز شود و سرزمين اجداد خود را باز پس‌گيرد. پژوهشگران معتقدند که اين پيروزي در سال 570 ميلادي به وقوع پيوسته است.

اين داستان به دليل جنگ عرب‌ها برضد حبشيان  محبوبيت زيادي در بين ملل عرب دارد. سيف بن ذي يزن يکتاپرست بود و در جريان اتفاقات و وقايع از کرامات و سحر کمک مي‌گرفت. خيالات مردم اتفاقات خارق العاده اي را به اين داستان اضافه کرده است. در اين قصه سفرها و جنگ جويي‌هاي سيف و فرزندان و سربازانش به تصوير کشيده شده است، هم چنين تاريخچه ساخت برخي شهرها نيز آمده است.(26)

داستان شاهزاده خانم با اتفاقاتي که در زمان عبد الملک بن مروان خليفه اموي به وقوع مي‌پيوندد، آغاز مي‌شود و تا زمان واثق عباسي ادامه مي‌يابد. محور داستان شاهزاده خانمي ‌به نام فاطمه بنت مظلوم بن صحصاح است که قهرمانان مسلمان زيادي مانند امير عبدالوهاب، امير محمد بطال و عقبه سليمي ‌او را ياري مي‌رسانند. در اين داستان نبرد بين عرب و روم به تصوير کشيده مي‌شود. شاهزاده به همراه قبيله خود (بني کلاب) و تعدادي از قبايل عرب به منطقه مرزي  در شمال براي جنگ با روميان منتقل مي‌شود. در اين ماجرا به قدرت نظامي‌عرب و اراده  و عزم قوي آنان در مقابل دشمن پرداخته مي‌شود

اين داستان در حدود 7000 صفحه است و راوي براي بيان آن از دو شيوه شعر و نثر کمک مي‌گيرد و تلاش مي‌کند تا تصويري واضح از وقايع سياسي و نظامي‌ را نشان دهد و اطلاعات با ارزشي از عادات، تقاليد، اعتقادات، حکايت‌ها و اخبار زنان و مردان عرب، سودان، ايران و روم را ارائه کند. (27)

بني هلال قصه‌اي طولاني است که به شعر و نثر بيان شده است و داستاني پهلواني به شمار مي‌رود. در اين داستان، جريان مهاجرت قبايل عربي قيس از يمن به سرزمين‌هاي مغرب و اتفاقات مسير و چگونگي غلبه بني هلال بر ساير قبايل به تصوير کشيده مي‌شود. بعضي مورخان بزرگ عرب مانند ابن خلدون، قبيله بني هلال و وقايع جنگ‌هاي آنان را ثبت کرده اند.(28)

محور داستان ظاهر بيبرس، پادشاهي است که جنگ‌هاي فراواني با صليبيان و تاتارها انجام داد و پيروزي‌هاي فراواني را به دست آورد. اين داستان از بخش‌هاي مختلفي تشکيل مي‌شود و در آنها به کردهاي ايوبي، محمود بيبرس و ورود او به مصر، روابط او با ايوب و ايبک ترکماني، چگونگي جلوس بر تخت پادشاهي مصر مي‌پردازد  و جز سرزمين‌هاي اسلامي‌، جنوب اروپا و جزاير انگليس را نيز در برمي‌گيرد.(29)


7-2-4 ضرب المثل‌ها                                    

ضرب المثل‌ها گونه اي از گفتارند که در پس آنها تاريخچه و داستاني پند آموز نهفته است و به سرعت منتشر مي‌شوند. ضرب المثل واضح ترين گونه ادبيات مردمي ‌است زيرا حکايات و داستان‌ها و اتفاقات بسياري را دربردارد.

ريشه بسياري از اين امثال به تجارب انساني، عادات و تقاليد، ميراث ادبي و اديان در گذشته برمي‌گردد و ويژگي‌ها ،دلالت‌هاي اجتماعي، ديني و آموزشي زيادي را دربر دارد.(30)

امثال معمولاً از حقايقي حکايت مي‌کنند که به شکل مختصر و آسان کوتاه شده اند و هيچ گونه پيچيدگي در آنها ديده نمي‌شود. اين امثال جوانب فکري، اقتصادي و فلسفي را به تصوير مي‌کشند که در پشت آنها تجربه اي پنهان است.(31) امثال با قابليت حفظ آسان و دارابودن مضامين بسيار، از ديگر انواع ادبيات مردمي‌متمايز مي‌شوند؛ هر يک از ضرب المثل‌ها محتوي حکمت و موعظه‌اي هستند که آنها را به دونوع سلبي و ايجابي تقسيم مي‌کند.

در زمينه ضرب المثل‌هاي عربي و به ويژه ضرب المثل‌هاي کشور اردن تحقيقات زيادي صورت گرفته است. بسياري از پژوهشگران اين امثال را جمع آوري کرده و مجموعه‌هايي فراهم آورده‌اند. دانشمندان بزرگي از جمله ابشيهي، بکري، ثعالبي، زمخشري، سيوطي و بن عاصم در زمينه جمع آوري امثال ‌تلاشهاي زيادي انجام داده اند.(32)


7-2-5 کنايات و تعابير                            

کنايه يا پوشيده سخن گفتن گونه‌اي ديگر از ادبيات مردمي است که ويژگي آن تاثيرگذاري فوق العاده آن است. کنايات زيادي در ميان مردم عرب و کلام خداوند استعمال شده است. کنايه‌ها داراي دو معناي دور و نزديک هستند که معناي نزديک آنها  مورد نظر نيست؛ گوينده سخن را به نحوي بيان مي کند که ذهن خواننده يا شنونده به کمک معني صريح و نزديک آن پي به معني دور آن ببرد. تعابير و اصطلاحات نيز شيوع زيادي در بين مردم دارند. ضرب المثل‌هاي ملل مختلف تشابه ها و تفاوت‌هاي زيادي دارند ولي در کنايات و تعابير اين اختلافات بيش از تشابهات به چشم مي‌خورد؛ مثلا در کشور اردن با الفاظي کنايه گفته مي‌شود که در ساير ملل عرب گفته نمي‌شود؛ مانند: ع الحارک: کنايه از سرعت، ع الحديد: کنايه از فقر و نداري، و قليل الحيلــة: کنايه از عدم قدرت در مواجهه با سختي‌ها و مشکلات(33)


7-2-6 چيستان

لغز يا چيستان آن است که نام چيزي را پوشيده دارند، اما با ذکر اوصاف آن از شنونده بخواهند که نام را بيان کند. لغز ممکن است يک بيت يا يک شعر کامل يا کلامي موزون باشد؛ چيستان‌ها وسيله اي براي فهم هوش افراد و سرعت  و بديهه گويي به شمار مي‌روند. در چيستان‌ها مسائل آموزشي و تربيتي و فرهنگي زيادي گنجانده مي‌شود و در تمامي‌فرهنگ‌ها و ملل وجود دارند؛ در زمان عباسيان و در داستانهايي مانند هزار و يک شب چيستان‌هاي زيادي ديده مي‌شود.

در چيستان‌هاي کشور اردن دلالت‌هاي تاريخي و اجتماعي فراوانی يافت مي‌شود که به باورها، اعتقادات، زندگي اقتصادي و فرهنگي مردم اردن اشاره مي‌کنند.(34)


7-2-7 لطيفه

مجموعه اي از کلمه‌هايي که کنار هم قرار مي‌گيرند و داستاني کوتاه ( با جزئيات کم) خلق مي‌کنند که از چاشني طنز بهره برده است. نقطة اشتراک لطيفه‌ها، عادت شکني و نوعي آشنايي زدايي است که موجب خنديدن مخاطب مي‌شود.

لطيفه در همه کشورها وجود دارد. برخي ‌حتي در حالت عصبانيت و ناراحتي خود نيز نکاتي را مي‌گويند که باعث خنده بقيه مي‌شود. در کشورهاي عربي نيز کتابهايي وجود دارد که سرشار از لطيفه است. شخصيت «جُحا» در نزد عرب‌ها يک شخصيت طنز آلود است که براي بيان لطيفه از آن استفاده مي‌کنند.

جامعه اردن نيز برطبق شرايط خود شخصيت‌هاي طنزآلودي را ابداع کرده است. در اردن دربارة دو شهر «الصريح» و « الخليل» و اهالي آنجا لطيفه‌هاي فراواني ساخته مي‌شود. به تازگي شهر‌هاي « السلط» و «الطفيله» نيز به آنها اضافه شده است. (35)

7-2-8 ترانه‌هاي محلي

ترانه‌هاي محلي جايگاه مهمي‌ را در بين انواع ابداعات در ميان کشور‌هاي عربي و به ويژه کشور اردن دارند. اين ترانه‌ها که از طريق شفاهي منتقل شده و راوي آنها معلوم نيست در مناسبت‌هاي مختلفي خوانده مي‌شوند. اين ترانه‌ها به شکل مستقيم با زندگي مردم، عادات و تقاليد و شيوه‌هاي زندگي آنان مرتبط هستند؛ در هريک از آنها نوعي عواطف و احساسات ‌به چشم مي‌خورد؛ در برخي شادي و سرگرمي ‌و در برخي مشکلات زندگي و سختي‌ها بيان مي‌شود. شيوه‌هاي بيان آنها ساده و روان با نوعي موسيقي همراه است.(36)

7-2-8-1 انواع ترانه‌هاي اردني

ترانه‌هاي محلي از جنبه‌هاي اصالت و تاثيرات محيط بر آنها با يکديگر متفاوتند که در ادامه شرح انواع ترانه‌ها در زندگي صحرانشينان مي‌آيد.

أ) قصيده: قصيده‌ها طولاني هستند و موضوعات متنوعي را دربر دارند؛ با ذکر رسول خدا(ص) آغاز شده  و با سلام و درود بر وي پايان مي‌پذيرد و به موضوعات قبيله اي، وقايع جنگي و تاريخي و حماسه‌ها مي‌پردازند. از چند بخش مختلف تشکيل شده که هربخش داراي دو بيت ‌است؛ سه مصرع اول هم قافيه و قافيه مصرع چهارم متفاوت است.  

مانند:    لبدي بکلامي‌و اعيــده           و اخطه علي الجريــده

          و اعطيک خباراً جديدة            من مکــة لقصي حوران(37)

ب) هجين: از هجن (يعني شتر) گرفته شده است زيرا آن را فقط روي شتر مي‌خوانند. به همين دليل به نام هجين(شتر) نام گذاري شده است. اين نوع ترانه را معمولاً در مناطق روستايي و بياباني مي‌خوانند. از مقاطع مختلفي تشکيل مي‌شود و قافيه هر مقطع با مقاطع ديگر متفاوت است؛ کارکرد آن کمک به آرامش نفس براي مقابله با مشکلات زندگي و کار است.

مانند:   يا مرحبا بالغضي قرب        هلي علي ديرتي بان

         يا نهيدها سکر مشرب        والترف ميـاح الردان (38)

ج) عتابا و مواليا و ميجنا: «هنر موالي» از ابتکارات مردم واسط در عراق است که از يک حادثه حزن انگيز نشأت گرفته است؛ زماني که ‌هارون الرشيد هم پيمانان برمکي خود را از بين برد، در مردان و زنان تاثير قابل توجهي گذاشت و آنان با حالت حزن انگيز و گريه آور ترانه‌هايي را مي‌خواندند که به عبارت « يا مواليا» ختم مي‌شد.

انواع مختلف مواليا از جمله مربع، مخمس، مسبع، ثماني، اخضر و احمر وجود دارد.

مردم کشور اردن کمتر از اصطلاح «مواليا» استفاده مي‌کنند و بيشتر اصطلاحاتي نظير «عتابا و ميجنا» را به کار مي‌برند. کلمه «عتابــة» از عتاب و حزن و ناله گرفته شده است. از ميان انواع مختلف آن نوع «مربع» بيشتر در اردن استعمال مي‌شود که درباره شکايت از سختي‌هاي روزگار، درد‌ها و رنج‌هاست؛ در ساخت آن، انسجام زيادي در ترکيب و جناس به چشم مي‌خورد و يک لفظ با معاني مختلف تکرار مي‌شود.

مانند:    يا طولک طول نخلــة بباب جامـــــع

          يا خدک لحمر من کل ورد جامـــــع

          انا والله لارکع لک بکل جامـــــــــع

          و جامع حبيبي ما يقربه حـــــــــدا

         يا ميجــــــنا(39)

د) دلاعين: ترانه اي است که معمولاً عادات، تقاليد، آرزوها و باور‌هاي روستاييان را بيان مي‌کند و رقص آور است. در کشور اردن ترانه‌هايي از اين نوع وجود دارد که با نامهاي متفاوتي خوانده و به مناطق مختلفي نسبت داده مي‌شود. مانند: دبکــة رمثاويــة منسوب به شهر رمثا، دبکــة سلطيــة منسوب به شهر سلط، دبکــة معانيــة منسوب به شهر معان.

دلاعين از مقاطع مختلفي تشکيل مي‌شود که هر مقطع داراي چهار مصرع است؛ سه مصرع اول هم قافيه هستند و قافيه مصرع چهارم متفاوت است و معمولاً ابيات به «الف» ختم مي‌شوند. در اين ترانه‌ها موضوعاتي از قبيل شيوه زندگي روستاييان، سياست، اقتصاد، غم و شادي، شکايت و رنج، عشق و ازدواج و... بيان مي‌شوند.

مانند:       طلعت ع الدرج طخــة ع طخــة     و طيت ع قليبي ما قلـــت اخا

            والله يا ابنيه لنصب لک فخــة         و اصيدک صيد الحجل يا اعيونا(40)

ه) ترانه‌هاي ساده: در اين نوع ترانه‌ها معمولاً آرزوها و اميال شخصي و نيازهاي جمعي مطرح مي‌شود. اين نوع ترانه‌ها به سرعت منتشر و فراموش مي‌گردند.

مانند:     يا بو رشيده قلبنا اليوم مجروح           جرحاً عميقاً و بالحشا مستظل

           هبــت النار والبارود غــــني            يابي يا حامـي ظعــــــــنا   (41)

و) حداء: ترانه اي است بر وزن رجز که معمولاً از چند مقطع تشکيل شده و قافيه هر مقطع با ساير مقاطع متفاوت است. اين ترانه مانند قصيده توسط مردان خوانده مي‌شود.

مانند:    يا طير ما جنک علوم            عن طوشــة صارت شمال

          تعلقت قبل الضـحي             ما فکـــــها کود الظلام(42)

ز) ترانه‌هاي زنان: اين ترانه‌ها را معمولاً زنان  در چهار مصرع مي‌سرايند و موضوعاتي از قبيل حماسه و فخر و عزت و قوت و ... را شامل مي‌شود که با عباراتي مانند «هيه، أويها و أوها» آغاز مي‌شود. از انواع ديگر آن «تراويد» است که زنان در زمان عروسي آن را مي‌خوانند. برخي ديگر از اين ترانه‌ها را زنان براي کودکان خود در جشن‌هايي مانند تولد، از شير گرفتن کودک و بعضي ديگر را در مراسم طلب باران در مساجد و کنار قبور پيامبران مي‌خوانند و در آن دعاها، توسلات و آيات قرآني زيادي وجود دارد.

ترانه‌هاي ديگري نيز وجود دارد که براي کودکان در زمان خواب (لالايي) خوانده مي‌شد و در آن معمولاً ذکر خداوند گفته مي‌شد؛ مانند:

  نامت عيـــــون الناس                              عيـــــــن الله ما نامت

  ما عمر شـــــدة يا يمــة                          علي مخلوق دامت(43)

7-2-9 اشعار بدوي

قديمي‌ترين نوع شعر است. اين نوع شعر که معمولاً بر زبان مردم روستاها و باديه جاري مي‌شود وسيله اي براي بيان خواسته‌ها، آرزوها و دردهاي آنان است. اين‌گونه شعر زبان حال مردم و بيان جنگ‌ها و اتفاقات تاريخي و فرهنگي است.

شعر بدوي در ويژگي واقع گرايي و صداقت، از ديگر اشعار جدا مي‌شود. بيشتر اشعار بدوي زندگي قبيله اي و وقايع آن را بيان مي‌کند و مجموعه تقاليد، عادات و اصول زندگي در آن به چشم مي‌خورد که شامل موضوعاتي از قبيل: مدح، ذم، رثا، حماسه،  عتاب، حکمت، وصيت و ... است.(44)