جغرافیای انسانی اردن
جمعيت
جمعيت اردن درحال حاضر يعني در پايان سال 2022 معادل 11.302.000 نفر است که به شکل روزآمدي در سايت ادارة آمار اردن قابل دستيابي است. تراكم جمعيت در 2022، 3/127 نفر به ازاء هر كيلومتر مربع است.(30) جمعيت اردن را از نظر نوع معيشت و تفاوتهاي طبقاتي ميتوان به سه عنصر فلسطيني، اردني و بدويان (باديهنشينان) تقسيم كرد. اردنيها ساكن ساحل شرقي هستند كه از گذشتههاي دور در آنجا به كارهاي كشاورزي اشتغال داشته، اكنون هم بيشتر امور كشاورزي و فعاليتهاي خدماتي كشور خود را بر عهده دارند. (31) در ادامه به اطلاعات تفصيلي در خصوص نژاد، حرکات جمعيت شامل ميزان رشد جمعيت، ميزان مرگ و مير، مهاجرت، تراکم و پراکندگي جمعيت و همچنين وضعيت شهر نشيني و روستا نشيني ميپردازيم و ساختار سني و جنسي جمعيت در اردن را بيان ميکنيم. از آنجا که جهان عرب فيالجمله داراي شاخصهاي جهان سوم ميباشد بسياري از اطلاعات روزآمد در اين زمينه قابل دستيابي نيست ولي در نهايت دورنمايي از وضعيت جغرافياي انساني در اردن را به دست مي دهد.
1-2-2 نژاد
مردم اوليه اميرنشين اردن را اغلب قبايل عرب بدوي تشکيل ميدادند. اين قبايل به طور عمده از دو تيره “قيسي” (قيس بن عيلان) و “سميني” در جنوب بودند. اما در حال حاضر اعراب صحرانشين و بدوي بيشتر در بخش شرقي زندگي ميکنند که تحت مراقبت و نظارت دفتر امور قبايل ميباشند.
البته بايد از نظر نژادي ميان اردنيهاي شرق رود اردن که عمدتاً از تيره خالص و اصيل مديترانه اي و از نظر قوميشبيه مردم صحرا نشين سوريه و عربستان سعودي هستند و اعراب دره اردن، تفاوت قائل شد. اقوام اخير، نسبتاً بلند تر، تنومند تر، و سرهايشان بزرگ تر است و بعضي از صاحب نظران معتقدند که اينان اخلاف کنعاني هايي هستند که احتمالاً اجدادشان در اقصي نقاط شمال شرقي - در ناحيه زاگرس - زندگي مي کرده اند. از اين رو قرابت قوميو نژادي آن ها با ايرانيان بعيد به نظر نميآيد. به هرحال اکنون اقوام عمده اردن را به سه دسته تقسيم ميکنند: (32)
1-2-2-1. بدويان:
در ابتداي تأسيس اميرنشين اردن40 درصد جمعيت اين کشور را بدويان تشکيل مي دادند، ولي امروزه تنها حدود 5 تا 7 درصد جمعيت اين کشور را بدويان تشکيل ميدهند (33) و علي رغم کميتعداد، نقش عمده اي در اين کشور دارند. حکومت اردن از نظر سياسي بر بدويان مسلط است و توانسته حمايت آنان را نسبت به حکومت جلب نمايد. ارتش اين کشور عمدتاً از بدويان تشکيل يافته و افسران بلند پايه ارتش را نيز اين گروه تشکيل ميدهند.
در شرق اين کشور جلوههاي زندگي بدوي بيشتر به چشم ميخورد. آنچه باعث حفظ شيوه زندگي بدوي در شرق اردن گرديده وجود نواحي کم باران است که باديه ناميده ميشود. بدويان به قبايل متعددي تقسيم ميشوند که از مهمترين اين قبايل ميتوان به بني خالد، بني صخر، حويطات و رحسان اشاره نمود. آنان اصولاً مردميسرسخت هستند که با دنياي شهرنشيني بيگانه اند و با روستاييان نيز روابط مناسبي ندارند. هرچند امروزه دگرگوني هايي در شيوه زندگي عده اي از آنان حاصل گرديده است.
1-2-2-2. قفقازي ها:
قفقازي ها گروه هايي با لهجه هاي چندگانه اند که چرکسي ها و چچن ها مهمترين آنها هستند که به اردن پيوستند و در مناطق بلقاء، امان، جرش، وادي السير، زرقاء، ناعور، صويلح، سخنه و الازرق و مناطق ديگر ساکن شدند. چرکس ها و چچنها در ساخت منطقه اي که به اردن شرقي[1]و بعدها به اردنهاشميشناخته شد، مشارکت کردند.
چرکس ها و چچني ها به ترتيب بيست و پنج هزار و دو هزار نفر (34) از جمعيت اين کشور را تشکيل ميدهند. اين دو گروه به دو زبان متفاوت سخن ميگويند. گروه اول سني مذهب و گروه دوم شيعه هستند که همگي در سال 1880 پس از کنگره سال 1878 برلين که ناحيه قفقاز را به روسيه داد، به جنوب امپراطوري عثماني آمدند و دولت اردن آنها را در قسمت شمال شرقي اردن سکنا داد. امروزه چرکس ها و چچنيها از نظر سياسي از مردم اردن جدا نيستند و نسبت به خاندانهاشميوفا دارند. در پارلمان يک کرسي به چرکسها و ديگري به چچنيها اختصاص دارد. تعدادي از آنها به مقام وزارت رسيده اند و تا کنون يک چرکسي توانسته به مقام نخست وزيري دست يابد. بيشتر چرکسها به کشاورزي و تجارت مشغول هستند، آنها علاوه بر زبان محلي خود، به زبان عربي نيز صحبت ميکنند. امروزه با توجه به ازدواجهايي که ميان اعراب و چرکسها صورت ميگيرد. تفاوت ميان اين دو گروه کمتر شده است.(35)
با وجود ارتباطات خوبي چون مبادلة تجاري و گاهي ارتباطات سببي که بين چرکسي ها و ساکنان عشاير اردني اين منطقه مثل: بني شاکر، بني حسن، بني عباد، بني صخر و العدوان و عشاير السلط از مسلمان و مسيحي و ديگران پيوند ايجاد کرد، ترس، آشوب و درگيري از مظاهر آشکارساکنان هر دو طرف بود. اقليت قفقازي مانند همه اقليت ها در نقاط مختلف دنيا بر حفظ زبان و ميراث و آداب و رسومش از نابودي تلاش کرد، چنان چه در بيشتر اوقات در موقعيت جغرافي خاص خودشان گردهم جمع مي شدند.
مهاجرت چرکس ها و چچن ها تنها به خانواده هايي که در ربع پاياني قرن نوزدهم به اردن آمدند، محدود نمي شود و به دنبال آن خروج هاي ديگري در اثر انقلاب بلشويکي در روسيه و سختگيري و ظلم بر مسلمانان در قفقاز و ديگر مناطقي که انقلاب به آنجا کشيده شده بود، اتفاق افتاد. (36)
1-2-2-3. فلسطينيها:
فلسطينيان، ساكنان ساحل غربي رود اردن بودند كه از لحاظ معيشتي بيشتر شهرنشين و اهل حرفه و نسبتاً پيشرفته و از فرهنگي مترقي برخوردار بودند. فلسطينيها حدود 40 درصد از جمعيت اردن را تشکيل مي دهند. در پي تشکيل رژيم اسرائيل در سال 1948 گروه هاي فلسطيني که از موطن اصلي خود رانده شده بودند، به اردن مهاجرت کردند. نفوذ اقتصادي و فرهنگي مهاجرين فلسطيني در اردن همواره بيشتر از تعداد آن ها بوده است. (37)
1-2-3 حرکات جمعيت
از زمان شکل گيري بخش شرقي تا به امروز، تعداد ساکنان کشور اردن (کرانه شرقي) با سرعت چشمگيري افزايش يافته است. رشد جمعيت را سه عامل تعيين ميکند؛ زاد و ولد، مرگ و مير و مهاجرت خارجي. فرق ميان زاد و ولد و مرگ و مير نشان دهندة افزايش طبيعي يا جنبش خود ساکنان است، اما مهاجرت خالص خارجي، عبارت است از نتيجة ناشي از ريسک اردني ها براي کار در خارج يا هر دليل ديگري و افزايش تعداد ساکنان نتيجة بازگشت مهاجران اردني از خارج مي باشد. چنان که اردن را در مرتبه نهم بين کشورهاي جهان از جهت رشد جمعيت در پايان دهه هفتاد و اوايل ده هشتاد قرار داده است. (38) اين رشد گسترده و پيوستة جمعيت طي سالهاي 1994-2019 نيز ادامه دارد. (39)
افزايش طبيعي ساکنان اردن (از زمان تأسيس آن تاکنون) به دليل بزرگ شدن پياپي شکاف ميان ميانگين زاد و ولد و مرگ و مير است، چراکه در اثر پيشرفت قابل ملاحظه اردن در زمينه پيشگيري و درمان و گسترش امکانات وخدمات درماني، بيمارستانها و درمانگاه ها، افزايش تعداد پزشکان و به طور کلي بودجه روزافزوني که به خدمات درماني اختصاص يافته، ميانگين مرگ و مير به طور دائم رو به کاهش نهاده است. در آغاز دهه 80 ميانگين خام مرگ و مير به حدود نه در 1000 رسيد و به هر900 نفر يک پزشک اختصاص يافت، درحالي که در نيمه دهه 70 به ازاي هر2500 نفر يک پزشک بود. ميانگين مرگ ومير کودکان در فاصله سال هاي1950-1955 که در هر 1000 نفر 162 نفر بود، در سال هاي 1975-1980 به 75 نفر در هر 1000 نفر رسيد و در سال 1987 در هر 1000 نفر به61 نفر رسيد، طبيعي است که درفاصله زماني کوتاه که سطح خدمات طبيعي خوب شده و ميزان دارو افزايش يافته بود، ميانگين مرگ و مير به سرعت رو به کاهش نهد. (40) رشد جمعيت اين کشور طبق برآوردهاي سال 2019 معادل 3/2 درصد است. ساختار سني آن نيز 3/34 درصد بين 15 ـ 0 سال، 62 درصد بين 64 ـ 15 سال و 7/3 درصد بين 65 و بالاتر ميباشد. (41)
تعداد ساکنان اردن در طول دو دورة (1961 - 1952) و (1979-1961) به طور متوسط 8/4 درصد و در طول دورة (1988-1979) 9/3 درصد افزايش يافته است. نرخ رشد جمعيت طي دورة 1994 - 1979 به رقم 4/4 درصد تقليل يافته و پس از آن نرخ رشد جمعيت در طي سالهاي 1994 - 2004 كاهش قابل ملاحظهاي داشته كه 6/2 درصد ثبت شده است، و طي سالهاي 2004 تا 2011 به رقم 2/2 درصد رسيده است. که درنهايت نرخ کاهشي پيوسته را طي سالهاي 1952 تا 2011 نشان مي دهد. (42)
1-2-4 مهاجرت و تراکم و پراکندگي جمعيت
مهاجرت و جابهجايي جمعيت در كشور اردن نسبتاً زياد انجام شده است، زيرا در زمان تشكيل آن، شمار بسياري از ساكنان ساحل غربي رود اردن به ساحل شرقي مهاجرت كردند و بار ديگر پس از جنگ 1967 و اشغال بخشي از ساحل غربي به وسيلة رژيم اشغالگر قدس، 200 هزار نفر به ساحل شرقي كوچ كردند. به جز اين عوامل تاريخي، عوامل ديگري كه مهاجرتها را باعث شده است، توسعة شهرنشيني و نزديك بودن به مركز صنايع مخصوصاً در امان و زرقا و رونق بازار كار در اين دو شهر بوده است. همچنين بيثباتي و اغتشاشات لبنان در دهة 1970 باعث شد كه بسياري از طبقات ثروتمند و متمكن آن كشور به اردن مهاجرت كنند. (44)
مهاجرت نقش مهميدر رشد جمعيت اردن و تنوع قوانين از ربع پاياني قرن نوزدهم تا دهة چهل از اين قرن داشته است؛ تعداد ساکنان شرق اردن در سال 1915، زماني که اردن بخشي از امپراطوري عثماني بود، 142هزار نفر محاسبه شده که در دوره پاياني در سال 1940 نزديک به سيصدهزار نفر رسيده است. امان دائما مقصد مهاجران تازه وارد به اردن بود. زماني که تعداد ساکنانش در سال 1949 به 87.591 نفر رسيد، 26 هزار نفر از آنها مهاجر بودند به استثناء مهاجران فلسطيني که به دنبال فاجعه فلسطين به آنجا مهاجرت کردند، تعداد آنها تا آن سال علاوه بر 16 هزار نفر که در روستاها و بخشهاي تابعة آن بودند، نزديک به 26 هزار نفر تخمين زده شد.
مهاجرت هاي فلسطيني بر اثر فاجعة سال 1948 تا چندين سال بعد ادامه يافت و سازمان کمک رساني به پناهندگان، تعداد آنها را 108هزار نفر تخمين زد. اين رقم مهاجران مناطق امان (ميخيم الوحدات و جبل الحسين) و زرقاء و اربد براي دستيابي به جيره غذايي ماهانه، توسط سازمان هاي کمک رساني ثبت نام شده، درحالي که مهاجران فلسطيني ساکن کرانه شرقي، نام خود را در اين دفاتر به ثبت نرسانده بودند.
نقش مهاجرت به کشور در پيشرفت هويت دموگرافيک اردن و تنوع گروههاي ساکن متوقف نميشود و حجم جمعيتي آن در سال هاي دهة پنجاه و دهة شصت - به ويژه بعد از جنگ ژانويه سال 1967 - به دليل ورود نزديک به 200 هزار فلسطيني به کرانة شرقي (اردنهاشميامروزي) رشد کرده است زيرا هميشه رژيم صهيونيستي با انجام عمليات تلاش بر بيرون راندن آنان از کرانه غربي داشته است.
باتوجه به مهاجرت فلسطينيان به اردن و الحاق دو کرانه غربي و شرقي، فلسطينياني که در فاصله سال هاي 1988-1950 به کرانه شرقي مهاجرت کرده ودر آنجا مستقر شده بودند، به دليل تأثير مستقيميکه بر ادغام ساکنان و شمار جمعيت و رشد آن داشتند از اردنيان به شمار ميآمدند.
جريان مهاجرت به اردن از ديگر کشورهاي عربي مانند مصر، لبنان، سوريه و بعضي کشورهاي آسيايي مانند سريلانکا، فيليپين، پاکستان و غيره در افزايش جمعيت اردن تأثير قابل توجهي نداشته است، مگر عده اي معدود که تابعيت اردني گرفته اند، ولي اين مهاجرت ها داراي آثار اقتصادي، اجتماعي و جمعيت شناختي بوده که نبايد در تحقيق دربارة مهاجرت و نقش آن در کشور اردن و آثار آن بر استخدام، بيکاري، ميانگين گردش کار، قيمت ها و دستمزدها و نيز تغيير الگوي مصرف وکاهش توليد در بعضي مناطق و بروز مشکلات اجتماعي و راهکارهاي درماني جديد درجامعه و ديگر آثاري که در تحقيقات علميمعتبر درباره مهاجرت به اردن آمده، ناديده گرفته شود.
در مقابل اين جريان مهاجرت به اردن، شاهد جريان مهاجرت به شکل گسترده براي کار از اردن به کشورهاي عربي خليج، اروپا و ايالات متحده امريکا و ديگر کشورها هستيم که طي سالهاي 1980 تا 1986 از 39/4 به 28/6 درصد افزايش داشته است. (45)
مهاجرت به اردن عمدتاً به عنوان کارگران روزمزد صورت مي گيرد؛ در جدول زير رشد مهاجرت به اردن طي يک دهه قابل مشاهده است.
تغيير ميزان مهاجرت به اردن براي کار در فاصله سالهاي
1987 - 1979 (46)
1979 | 1980 | 1984 | 1985 | 1986 | 1987 |
26415 | 79566 | 153000 | 101000 | 97885 | 235000 |
1-2-5 وضعيت شهرنشيني و روستا نشيني
بر اساس آخرين آمار اداره آمار اردن در پايان سال 2022، 3/90 درصد جمعيت قريب 10 ميليوني اردن در شهرها سکونت داشته اند، اين درحالي است که درصد جمعيت شهرنشين به كل جمعيت در سال 2011 6/82 درصد و نرخ شهرنشيني اين کشور طبق آمارهاي سال 2010 معادل 79/0 درصد با رشد سالانه 6/1 درصد بوده است. (47) در سال 2005 نيز به تقريب همان 79 درصد از جمعيت 7/5 ميليوني اردن در جوامع شهري از جمله امان، القاعده، زرقاء، اربد، السلط[2]، کرک و قسمت جنوبي شهر عقبه زندگي ميکردند. در همان سال آمار رسمياز جمعيت 1/1 ميليون نفري در امان خبر ميدهد و در محدودهاي بزرگ تر از محوطه امان (از زرقاء و سويله[3] از شمال تا يدودا[4] در نوب و غرب تا وادي السر[5]) قريب نيمياز جمعيت اردن زندگي مي کردند (48) جمعيت امان طي 12 سال يعني از سال 2005 تا 2018 به تقريب دو برابر شده است. امان در مدتي کوتاه رشد سريعي کرد، از زماني که تبديل به پايتخت شد و به ويژه پس از اولين جنگ بين اعراب و اسرائيل در سال 1948، که تعداد زيادي از پناهندگان فلسطين به امان پناهنده شدند. امان يک بار ديگر هم افزايش جمعيت را تجربه کرد، آن هم در سال 1975 در نتيجه جنگ داخلي لبنان، تعدادي از بانکها و ديگر کسب و کارها از بيروت نقل مکان کردند.
اردن داراي تعداد زيادي روستاست، اين روستاها به منزله ستون فقرات کشاورزي و از منابع درآمد اردن محسوب ميشود. با اين حال فقط 21 درصد از کل جمعيت اردن در روستاها ساکن هستند. (49)
قطع ارتباط قانوني و اداري دو کرانه شرقي و غربي باعث شد که سفر از يک کرانه به کرانه ديگر سفر خارجي محسوب مي شود، در حالي که در سال هاي 1988-1950 اين سفرها، به دليل الحاق دو کرانه به يکديگر سفرهاي داخلي به شمار ميآمد. به هر حال سفرهايي که ميان دو کرانه اي فقط در کرانه شرقي صورت مي گرفت نقش بزرگي در نمايان ساختن محدوده روش تقسيم جغرافيايي جمعيت ايفا مي کرد که به پُر جمعيت شدن پايتخت و شهرهاي اصلي و کم جمعيت شدن روستاها و بالا رفتن ميانگين شهر نشيني در اردن انجاميد.
ميانگين سالانه رشد جمعيت از عدم توازن تقسيم جغرافيايي جمعيت در استانها و نقش مهاجرت در آن پرده برمي دارد؛ در فاصله سال هاي 1961-1952 پايتخت امان بالاترين ميانگين رشد جمعيت 62/7 را در مقابل 8/2-2/2 درصد استانهاي ديگر داشت. ميانگين جمعيت اردن کرانه شرقي در همان فاصله زماني به حدود 8/4 درصد رسيده، که به اين معناست که جريانهاي بزرگ مهاجرين استانها را ترک کرده و روانه پايتخت شده اند.
حرکت جمعيت در فاصله سال هاي 1979-1961 به همين ترتيب بود، چرا که امان بالاترين ميانگين رشد جمعيت را نشان مي دهد. (6/5 درصد) پس از آن، استان اربد 5 /4 درصد سپس استانهاي بلقاء، کرک و معان که ميانگين جمعيت آنها به ترتيب 6/3، 5/3، 6/2 درصد مي باشد. (50) (براي اطلاعات بيشتر به جدول منبع (51) رجوع شود).
مهاجرت هاي داخلي به ايجاد شکل نامتوازني در تقسيم جمعيت در واحدهاي اداري انجاميد، همان طور که به متمرکز شدن جمعيت در مناطقي محدود از اين واحدها منجر گرديد. نسبت جمعيت شهرها در کل کشور در فاصله سال هاي 1988-1952 به طور مستمر رو به افزايش بوده است در حالي که اين نسبت در سال 1952 از 36 درصد تجاوز نکرد، ولي در سال 1961 تا 44 درصد و در سال1979 تا 59 درصد و در سال 1988 تا 70 درصد افزايش يافت.(52) (براي اطلاعات بيشتر به جدول منبع 53 رجوع شود.)
جديدترين آمار که مربوط به اواخر سال 2019 ميلادي ميباشد تراکم جمعيت را در استانهاي اردن به شرح زير بيان مي کند: (54)
منبع: محقق با توجه به اطلاعات رسميکه اداره کل آمار درباره ميزان جمعيت در سال1952-1961 و 1979 ارائه داده اين آمار را گرفته است و نيز از آماري که اين اداره درباره تجمعات جمعيتي بيش از پنج هزار نفر در سال 1988 ارائه کرده استفاده نموده است.
1-2-6 ساختار جمعيت:
نسبت جنسيتي جمعيت در اردن (تعداد پسران در ازاي هر 100 دختر) به طور منسجم با اسلوب جهاني، ادامه يافته و جريانات سياسي و جنگها و نوسانات اقتصادي و اجتماعي که در اردن در طي سه دهه اخير رخ داد، بر ترکيب جنسيتي جمعيت اثرگذار نبوده است. اين نسبت جنسيتي 109 پسر در ازاي 100 دختر در سال 1979 برآورد شده است.
مهاجرت هاي فراوان از روستا به شهر و مهاجرت پسران به خارج از کشور براي کار و تحصيل بر نسبت جنسيتي گروه سني 49-20 سال مؤثر بوده که در روستا و شهر يکسان است؛ به اين ترتيب نسبت مردان در گروه سني مذکور کمتر از زنان ميباشد. (55)
در نهايت با توجه به درصد ذكور نسبت به كل جمعيت در سال 2022 که 9/52 درصد است و نرخ جنسيت در سال 2022 که 112.5 مذكر بازاي 100 مؤنث است، (56) مي توان بيان داشت که تغيير معناداري در ساختار جنسيتي جمعيت اردن طي بيش از ربع قرن ديده نمي شود.
منابع و مأخذ
[1]. Trans Jordan
[2]. Al-salt
[3]. Suwaylih
[4]. Yaduda
[5]. Al-sir