پرونده دریفوس

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۶ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''پروندۀ دریفوس''' سرگرد آلفرد دریفوس[53] یک افسر یهودی ارتش فرانسه در 1984 متهم به جاسوسی برای آلمان شد. دادگاه نظامي در تاریخ 22 دسامبر 1894 او را به خلع درجه، حبس ابد در "جزیرۀ شیطان" (جزيره گويان در یکی از مستعمرات فرانسه)و محرومیت دائم از حقوق اجتم...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پروندۀ دریفوس

سرگرد آلفرد دریفوس[53] یک افسر یهودی ارتش فرانسه در 1984 متهم به جاسوسی برای آلمان شد. دادگاه نظامي در تاریخ 22 دسامبر 1894 او را به خلع درجه، حبس ابد در "جزیرۀ شیطان" (جزيره گويان در یکی از مستعمرات فرانسه)و محرومیت دائم از حقوق اجتماعی محکوم کرد. قبل از شروع دوران محکومیت او طی مراسم مفصلی وي را از ارتش اخراج کردند. به همت  برادر و همسر دريفوس بالاخره مدارک جعلی مورد استناد دادگاه افشا و مرتکب اصلی رسوا شد ولی این دادخواهی به سادگی به ثمر ننشست.  تبرئه و اعادۀ حیثیت کامل دريفوس و مدافعانش سه سال دیگر طول کشید و به شش دادگاه طولانی دیگر نیاز پیدا کرد. روز 13 ژانویۀ 1898، امیل زولا[54] نویسندۀ شهیر فرانسوی، مقاله ای را با عنوان "من متهم می کنم" در نشریۀ اُورُوِر (سپیده دم)[55] منتشر کرد که بعدها به عنوان مهم ترین و مشهورترین مقاله در تاریخ روزنامه نگاری فرانسه شناخته شد.امیل زولا بااین نامه سر گشاده اذهان عمومی رابا ماجراآشنا کرد، چیزی که به تخفیف حکم دادگاه منجر شد و دریفوس به مدت ده سال به ترک وطن محکوم گردید. اما زولا و بسیاری دیگر دست از نوشتن و اعتراض برنداشتند تا اینکه درسپتامبر ۱٨۹۹  رئیس جمهور وقت لوبه [56]به ماجرا خاتمه داد.  اما آزادی دریفوس  به معنای بیگناه بودن او نبود. پیروزی حزب چپ فرانسه در انتخابات  سال ۱۹۰۲ شرایط تجدید نظر حکم دریفوس را فراهم آورد. رهبر سوسیالیست ها ژان ژورس[57]  موفق شد با دو روز سخنرانی در مجلس فرانسه و طرح دوباره ماجرای دریفوس، دادگاه را متقاعد به تجدید نظر کند. پس دریفوس با کمک وکیلش مورنارد کتبأ از دادگاه تقاضای تجدید نظر کرده و سرانجام در 12 ماه ژوئیه 1906 به آزادی همه جانبه دست یافت. در این سال ها کل جامعۀ فرانسه از عارف و عامی در حمایت یا مخالفت با دريفوس صف بستند: کاتولیک ها، سلطنت طلبان، دست راستی ها، اشراف، و یهودی ستیزها "ضد دريفوس" بودند. در طرف مقابل روشنفکران (اصلاً کلمۀ روشنفکر یا انتلکتوئل در این زمان رايج شد)، جمهوری خواهان، لیبرال ها، دانشگاهیان، و سوسیالیست ها "دريفوسی" یعنی معتقد به بیگناهی دريفوس بودند. به عبارت دیگر در این برهه جامعۀ فرانسه از راس تا ذیل دو شقه شده بود.  

جنگ جهانی اول (1918-1914) فرانسه را به شدت متاثر ساخت. طولانی بودن جنگ،میزان بالای تلفات انسانی و نقش اساسی نیروهای فنی و اقتصادی کشور را در دسترسی به پیروزی نهایی دچار رعب و وحشت ساخته بود.با این وجود، فرانسه به همت نیروهای انسانی و مادیبی نظیر خویش توانست وحدانیت خود را حفظ نموده بر بحران های موجود فایق آید و به کمک متحدین خویش به ویژه انگلیس و آمریکا در این جنگ به پیروزی برسدولی خسارات و تلفات سنگینی را متحمل شد.

فرانسه پس از پیروزی در جنگ جهانی اول نتوانست بخوبی بر مشکلات جدید و فزاینده کشور بین سال های 1919 تا 1939 فایق آید و نظام حکومت جمهوری بتدریج دچار هبوط و سقوط گردید.

جنگ جهانی دوم تحولات عمیقی در فرانسه به وجود آورد و این کشور پس از چندین هفته نبرد در ماه های مه و ژوئن 1940 مغلوب شد. فرانسه ناگهان نفوذ بین المللی و ارگان های دموکراتیک خویش را از دست داد و مردم سرافکنده آن متفرق شدند. بهبود شرایط کشور زمان طولانی می طلبید و بسیار مدیون کمک های متحدین بود.