وزارت فرهنگ و جوانان اردن
وزارت فرهنگ و جوانان (سازمان فرهنگ و هنر)
هنگامي که وزارت فرهنگ و جوانان در سال 1977 به رياست سيد فواز شرف تاسيس گرديد، کادري باتجربه از فارغ التحصيلان را گرد هم آورد که تعدادي از آثار جهاني و عربي و محلي را در دوره اي بين 1977-1979م ارائه کردند؛ در سال هاي 77/78 تئاترهاي الانسان و الظل نوشتۀ مصطفي محمود، بازي آخر از آثار ساموئل بکت، السعادة الزوجيــة تاليف عبدالمنعم سليم، الغرباء لا يشربون القهوة نوشتۀ محمود دياب، المازق از تاليفات بشير هواري، بازرس نوشتۀ نيکلاي گوگول، قناع السعادة نوشتۀ کلمنساو، قهوه خانه عقلا نوشتۀ کمال گيلاني و الوافد به قلم ميخائيل رومان را به نمايش گذاشتند. همچنين تئاترهاي رسول من قريــة تميرة نوشتۀ محمد دياب، آواز قو و نامزدي تاليف چخوف، حفلــة علي الخازوق از آثار محفوظ عبد الرحمان، بازي خطرناک تاليف برانسلاو ناشتش را در سال 1979م به روي صحنه بردند.
اين آثار را به ترتيب يوسف الجمل، باسم الدلقموني، طارق برقاوي، حاتم السيد، تيسير عطيــة، طارق برقاوي، شعبان حميد، احمد شقم، محمد حلمي، عمر شاهين، حاتم السيد، باسم الدلقموني، احمد شقم، شعبان حميد کارگرداني کردند.
در ميان اين آثار که داراي منابع و موضوعات مختلف هستند؛ برترين نمايش ها و موفق ترينشان آثاري بودند که به مسائل دروني عرب مي پرداخت، مانند: الغربا لايشربون القهوة که به مسئلۀ فلسطين و روح مقاومت در ميان مردم مي پردازد و همچنين تئاتر رسول من قريــة تميرة که شرايط پيروزي هاي عرب بر اسرائيل را در سال 1973م به نمايش ميگذارد.
سازمان فرهنگ و هنر به ارائۀ نمايش تئاتر هاي خود در طول دهه نود ادامه داد. شعبان حميد نمايش دام، اثر آگاتا کريستي را در سال 1980م، توفيق نجم تئاتر الخوف را برگرفته از نمايش علي سالم به نام انت اللي قتلت الوحش در سال 1980م، حاتم السيد تئاتر ليالي الحصاد، نوشتۀ محمود دياب را در سال 1980م به نمايش گذاشتند و عمر قفاف نمايش خار، اثر فرانسواز ساگان را در سال 1981م کارگرداني کرد و در سال 1982م نمايش هاي السد و قريــة الشيخ حماد هر دو نوشتۀ امين شنار را به نمايش گذاشت و در 1983م تئاترهاي اللعبــة اثر مازن عجاوي، طريق السلامــة نوشتۀ بشيرهواري را ارائه کرد، هم چنين نمايش عرض الله يستر من بکره از آثار مصطفي صالح را در سال 1984 به روي صحنه برد.
دو تئاتر السد و قريــة الشيخ حماد از برجسته ترين کارهايي است که سازمان در دهۀ هشتاد ارائه کرد. شايد رمز موفقيت نسبي آن ها و جذب مردم، به دليل محتواي ديني و پيروزي نيروي خير و قطعي بودن شکست شر باشد؛ در حالي که کارهاي نمايشي ديگر مانند الله يستر من بکره به نقد اجتماعي مي پرداختند.
اما بارزترين نقش سازمان فرهنگ و هنر در پشتيباني فعاليت تئاتر اردن در دهه نود، ارائۀ نمايش هاي مختلف و متنوع براي کودکان است. از جمله مهمترين نمايش ها که سازمان در دهۀ نود ارائه کرد: مظلوم و الاسد تهيه و توليد مارگو ملاتجليان در سال 1980م، الامانــة کنز نوشتۀ يوسف ممتاز و کارگرداني نعيم حدادين، غابــة الارنب تاليف بشير هواري و کارگرداني احمد شقم در سال 1981م و الثعلب الصالح، الدمي و اللص هر دو نوشتۀ محمد بسام ملص و کارگرداني نعيم حدادين در سال 1981م مي باشد. در سال بعد نعيم حدادين تئاترهاي الثعلب الماکر از آثار علي عليان، الراغي و الغنمات نوشتۀ بشير هواري و وطن العصافير تاليف فخري قعوار را در سال 1983م کارگرداني کرد و در سال 1984م سازمان نمايش هاي شفاء القلوب نوشتۀ عامر علي به کارکرداني نبيل نجم و درس في الصداقــة نوشتۀ ابراهيم العبسي و کارگرداني نعيم حدادين را به نمايش گذاشت. هم چنين الکنز المدفون نوشتۀ ناديــة ابوطه در سال 1985م توسط نعيم حدادين کارگرداني شد و نبيل نجم نيز تئاتر ياعم يا جمال نوشتۀ سليم احمد را در همان سال کارگرداني کرد.
رويکرد تمامي اين فعاليت ها مانند کارهاي دهة هفتاد مارگو ملاتجليان، ايجاد روحيۀ خير و همکاري و عشق و اطاعت در بين کودکان است، اما هيچ يک در آماده سازي ذهني آينده نگر در کودکان نقشي نداشت بدين معنا که هيچ يک محتوي موضوعاتي چون کامپيوتر و کشف فضا، علوم کاربردي و به کارگيري شناخت و تخيل علمي نبود، چنان که در ادبيات کودکان نسل هاي گذشته نيز همين ضعف ديده مي شود.