مراکز پژوهشی دانشگاهی فرانسه
مراکز پژوهشی دانشگاهی
مسائلي از قبيل بررسي جايگاه تحقيقات ومشكلات و اهداف پيشروي انجام تحقيقات در كشور فرانسه طي مشاورهاي ملي كه از سوي وزارتآموزش عالي و تحقيقات در آوريل سال 1994 در پاريس ترتيب يافتهبود، مطرح گرديد. طي مشاوره فوق همچنين چگونگي ارائه بينشي كلي از تكامل و هدايتتحقيقات آتيكشور مورد بررسي قرار گرفت. در خلال قرن هفدهم، ميان جهان سياست و جهان شناختههاي علميجدائي افتاد.در این بین، افكارعمومي بر اين باور شد كه دانش و دانشمند جهت ارائه خدمات هرچه بيشتر و بهتر بهجامعهميبايستي به صورت جداگانه به پرداختن به تحقيقاتخود بسنده نمايد.به ديگرسخن، پژوهشگران ميبايستي تحقيقات را سرلوحه فعاليت خود قرار دهند،چرا كه ساير امور مترتب برتحقيقات درپي آن خواهد آمد.به اين ترتيب،درمحافل و ساختارهاي درون نهادي، مدلخطي فوق حاكم گرديد. به عبارت ديگر علم و دانش به مكاشفه پرداخته و جامعه به پيروي از آن مبادرت مينمود. طي مدت زمان كوتاهي مدل مذكور، مدل مخالف خود را كه مدلي خطيبود، پديد آورد. مطابق چنين مدلي همگاميتحقيقات دانشگاهي با حوزه صنايع ،ضامن پيشرفت اقتصادي كشورميباشد. از اين روي، عمده فعاليت پژوهشگران، با مد نظر قرار دادن خواست جامعه به انجام تحقيقات معطوف ميگرديد. نيمياز ويژگيهاي اين دو مدل صحيح و نيمي ديگر نادرست است.توانمندي علم، زاييده قدرت حضور آن در فضاي خارج و داخل ميباشد. آزمايشگاههاي تحقيقاتي از فضاي مجزا و بسته خودنيروي خلاق پديد آورده و نفوذ و شايستگي را از تركيباعتباراتي كه در اختيار دارند،كسب مينمايند.نقطه ضعف چنين مدلهايي به جهت ضعف درتوصيف ماهيت دو وجهي تحقيقات علمي(انفصال از محيط و اتصال به آن) ميباشد. ازجمله اصلي ترين فاكتورهاي انجام تحقيقات در كشور فرانسه ميتوان به فاكتورهايي نظيرتوليد و ارائه اطلاعات موثق، مشاركت درفرايند بهبود ارزشهاي اقتصادي وآموزشي، همكاري درحركت هاي سودمند گروهي وارتقاء فعاليت هاي آموزشياشاره نمود.جهت نشان دادن اشكال گوناگون امكانات سازماني، بررسي دومدل اخير با يكديگر الزامياست.مدل خطي-كه در آن فعاليتهايتحقيق، توسعه و توليد بدون تعامل متعاقب يكديگر صورت ميگيرد.دراينمدل، تعداد 5 زيرمجموعه متمايز همزيست وجود دارد كه هر يك از نهادها از سازوكارهاي خاص ارزشيابي خود برخوردارميباشند.عملكردهايدروني هر يك از آنها مشابه يكديگر بوده و درنتيجه، تعامل ميان آنها سهلو آسان صورت ميگيرد و اين درحالي است كه،برقراري ارتباطات از يك زيرمجموعه بهزير مجموعه ديگر، دشوار و پرهزينه است.در مدل دوم، يكآزمايشگاه دانشگاهي در توليد اطلاعات موثق و در توليد نوآوريها مشاركت داشته و در ترويج و كارشناسي امور و نيز فعاليتهايآموزشي برنامههاي دولتي حضور فعال دارد.گفتني است كه مدل فوق در خصوصشركتها و مؤسسات نيز مصداق مييابد چرا كه هر جزء قادر به برقراري تعامل با جز ديگر است. هر چه تعاملها از ارزش كمتري برخوردار باشند به همان اندازه نيز پايداري و ثبات آنها ضعيفتر ميگردد.جهت برقراري ارتباط ميبايستي از مدل خطي وپنج زيرمجموعه متمايز آن فاصله گرفت تا به مدل دوم كه تعامل هايآن هم از لحاظ شمار و هم از نظر شدت دراوج قرار دارند، نزديكتر شد.
مؤلفانكه طي دهه1970 و در آغاز دهه1980 به تبيين وتوصيف تحقيقاتو نوآوريهاي كشور فرانسه مبادرت نمودند، از بينش يكساني برخوردار بوده اند.از ديدگاه آنان،كشور فرانسه به پشتوانه علوم دانشگاهي خود به عنوان كشوري پيشرفته، مطرح ميباشد واين درحالي است كه بوروكراسي سازمانها موجب گرديده تا ازنظريات علميو تأثيرات جديد كه تخصصهاي حاكم موجود را زيرسؤال ميبرند، پيروي نگردد. پژوهش درسيستم آموزشي كشورفرانسه به دوبخش تقسيم ميگردد:
مدارس عالي كه به جذب بهترين دانشآموزان مبادرت نموده،آنان را از انجام تحقيقات دور نگاه داشته و به القاء احساس برتر بودن به آنان ميپردازند و دانشگاههايي كه با امكاناتي محدود، به آموزش گروههاي زيادياز دانشجويان كه با دنياي تخصص و حرفه آشنايي كميدارند،مبادرت مينمايند. از اين روي، در تحليلهاي علمي كشورفرانسه نمونهكاملي از مدل خطي استفاده ميگردد.