بحران هویت در قطر
گسترش جامعهي مدنی و تغییر چهرهي شهر
ترویج و گسترش خزندهي فرهنگ غربی و شهرنشینی، تغییر بافتهای قدیم مسکونی از سنتی به برج نشینی، ایجاد تهسیلات لازم برای مسافرتهای مردم به کشورهای مختلف جهان، از متغیرهایی است که برای تغییر تدریجی فرهنگ مردم، برنامه ریزی شده است.
آزادی اتباع خارجی مقیم این کشور برای حضور در اماکن مختلف عمومی با فرهنگهای خاص خود، از جمله نوع پوشش خانمها و آقایان که با آداب و رسوم مردم بومی نامتجانس است، از دیگر شرایطی است که در برابر فرهنگ سنتی فراهم آمده است.
ایجاد رستورانها و هتلهای زنجیرهای خارجی دارای برندهای بینالمللی در گوشه و کنار شهر، تأسیس پاساژها و مراکز بزرگ و زیبای خرید، ارائهي مشروبات الکلی در هتلهای بزرگ و برنامههای شبانهي رقص و اجرای انواع موسیقی در هتلها و دیگر مکانها، از جمله امکاناتی است که به نوبهي خود توانسته است در فرهنگ پذیری مردم، به ویژه جوانان، تأثیر قابل توجهی برجای بگذارد؛ بنابراين با مطالعهای در اوضاع و احوال گذشتهي نه چندان دور کشورهای عربی حوزهي خلیج فارس، به این نتیجه میرسیم که حاکمان این کشورها در دورههای مختلف حاکمیت خویش، براساس سنت دیرینهي نیاکان خود؛ اما آمیخته با اندکی نوگرایی منطبق با متغیرهای زمانه، زمام امور را در دست داشتهاند. این حاکمان در روند و فرایند طبیعی امور، جای خود را خواسته یا ناخواسته به کسانی دادهاند که گرچه منسوب به خانواده یا قبیلهي خویش هستند؛ اما از نسل جدیدی بودهاند که به پوست اندازی بیشتری در سیاست مملکت داری و ادارهي امور مردم معتقد بودهاند.
با مطالعهي گذشتهي این کشورها، هربار که حاکم جدیدی زمام امور را در دست گرفته، عصری نو و اندیشهای تازه به وجود آورده که به هیچ وجه با سابق خود، قابل مقایسه نیست.
تغییر چهرهي شهر، تلاش برای زدودن مظاهر متحجرانه در مردم از طریق بسط روشنفکری دینی مبتنی بر سیاست سهله و سمحه، رشد فکری- فرهنگی توده از طریق ساییدن شانه به شانهي دیگر فرهنگها- از جمله فرهنگ و تمدن غرب، و سرانجام تغییر شرایط زندگی مردم و ایجاد رفاه بیشتر از جملهي اين نوانديشيها بوده است.
هرچه زمان به پیش رفته و شرایط منطقهای و بینالمللی تغییر یافته، نگاه حکومتی در این کشورها نیز متناسب با این متغیرها، تغییر یافته و این تغییرها در مواردی آنقدر شتابان آغاز شده که به تغییر حاکمیت انجامیده است.
ظهور جنس سوم
حضور دختران پسرنما در سه چهار سال اخیر در اماکن تقریباً عمومی مربوط به زنان در دوحه، قابل توجه است. قطریها، این دختران را «بویه» مینامند. بویه برگرفته از کلمهي انگليسي BOY است که با افزودن «تای تأنیث» به انتهای آن، عنوان بویه به خود گرفته و بویات نیز جمع آن است. قطریها، اینها را «مسترجل» و «بنوته»؛ یعنی مؤنث مذکر نما نیز مینامند. این موضوع درسالهای پیش چندان نمود عینی نداشت و به مطبوعات نیز کشیده نشده بود؛ اما از سال 2008 به بعد کم و بیش به سطح رسانهها هم کشیده شد و خانوادهها نتوانستند نگرانی خود را از ظهور این پدیده پنهان سازند.
مدیر یکی از پارکهای دوحه به یکی از روزنامههای قطری گفته بود: «دختران لباس پسرانه میپوشند، با هم قرار میگذارند و سیگار میکشند و در یک سال اخیر در برخی پارکها حضور علنی پیدا کردهاند». این دختران البته با لباس سنتی خود یعنی عبا و پوشیه از خانه خارج میشوند؛ اما وارد پارک که شدند هر دو را از تن بیرون آورده به خدمتکار همراه خود تحویل میدهند و مانند پسران با شلوار جین و موهای رنگ زده و عینک آفتابی ظاهر میشوند.
خانوادههایی که در این مورد اظهار نظر میکنند، علت ظهور این پدیده را بیتوجهی یا غفلت خانواده، رستورانهای غیر سنتی شرقی و غربی، عدم آموزش کافی در مراکز آموزشی، وسایل ارتباط جمعی به ویژه شبکههای تلویزیونی ماهوارهای، مراکز خرید، مسافرتهای مکرر به خارج از کشور و بالاخره ضعف آموزهها و آموزشهای دینی میدانند.
شورای عالی خانواده در قطر اخیراً به بررسی این پدیده و تبعات آتی آن در جامعه پرداخته و آنچه را که انحرافات جنسی دختران مینامد، بررسی ميكند. این شورا، به نگهبانان پارکها دستور داده در صورت مشاهدهي این گونه دختران، به آنان تذکر دهند یا از پارک اخراج کنند و در صورت لزوم، به پلیس گزارش دهند. شورای خانواده در عین حال معتقد است که این پدیده، جدید نیست و از قدیم هم وجود داشته است؛ اما اخیراً به علت علنی شدن این گونه مسائل در کشورهای مختلف، در اينجا هم بیشتر بروز كردهاست.
برخی اندیشمندان، ظهور این گونه پدیدهها را ناشی از تهاجم فرهنگی و برخی تسامح فرهنگی و تداخل مردم در اماکن عمومی از جمله مراکز خرید و دیدن مظاهر بیحجابی و بدحجابی میدانند و این که بشر بالاخره تحت تأثیر شرایط محیط، جذب آن میشود و در صورت متنبه نشدن، آثار منفی آن در وی بروز خواهد کرد. برخی از روشنفکران قطری حتی معتقدند که برای جلوگیری از افزایش تهاجم ناخواستهي فرهنگی، باید از ورود نیروی کار کشورهایی که تفاوت فرهنگی بسیاری با آنان دارند، جلوگیری شود. جامعه شناسان قطری معتقدند، خانوادهها باید در این گونه شرایط به دختران خود اعتماد به نفس بدهند و تأکید کنند که دختر بودن عیب نیست و تعیین جنس زن و مرد نیز توسط خداوند صورت میگیرد.
یکی دیگر از علل روی آوری دختران به پسرگرایی و فرار از دختر بودن خویش، احساس انزوا و محرومیت از حقوق و مزایای اجتماعی است که در جوامع سنتی، تقریباً دربست در خدمت و اختیار پسران است؛ گرچه زنان در قطر برخلاف عربستان سعودی برای رانندگی و حضور در اجتماع، منع قانونی ندارند؛ اما در همسنجی با دختران دیگر کشورهای عربی مانند سوریه، لبنان، مصر و کشورهای عربی شمال آفریقا که در سفر خود به آن کشورها از نزدیک شاهد حضور و ظهور آنان هستند، حقوق بسیار کمتری دارند و خود را از ظواهر مادی زندگی مانند آزادی انتخاب لباس و معاشرت لازم با جنس مخالف محروم میدانند.