قاچاق الماس در سیرالئون
8-17-3- قاچاق الماس
مناطق شرقی و جنوبی سیرالئون و بهطور مشخص «کنما»[54] و «کونو»[55] از نظر دارا بودن الماسهای آبرفتی (سیلابی) شهرت دارد و دسترسی به این ثروت خدادادی با دارا بودن حداقل امکانات نظیر بیل، غربال و وسایل نقلیه کوچک امکان پذیر است. این معادن الماس که پس از کشف در دهه 1920 ارمغان ثروت عظیمی برای این کشور بهشمار میرفتند از بدو استقلال سیرالئون نه تنها سهمی در عمران و آبادانی نداشتهاند بلکه همواره عامل فساد، سوءاستفادههای شخصی، جنگهای داخلی و درگیریهای درون حزبی بودهاند. این وضعیت از زمان استقلال سیرالئون به گونهای شدت گرفته است که امروزه مهمترین ثروت خدادادی این کشور الماسهای نفرین شده نام گرفتهاند. معادن الماس سیرالئون که در صورت استفاده مناسب و مدیریت سالم میتوانست این کشور کوچک با جمعیت نسبتاً اندک آن را به یکی از ثروتمندترین کشورهای قاره آفریقا مبدل سازد در دوره ریاست جمهوری سیاکا استیونس در قالب کنسرسیومی مشترک بین شرکت دوبیرز[56] و شرکت معادن سیرالئون مورد سوءاستفاده شخصی رئیسجمهور، اعضا کابینه و برخی از تجار بزرگ نزدیک به استیونس قرار گرفت که این وضعیت تا سال 1984 ادامه یافت. در این سال پس از خروج شرکت «دوبیرز» از کنسرسیوم مزبور، دولت سیرالئون بهطور کامل کنترل مستقیم خود بر مناطقی که معادن الماس در آنجا قرار داشتند را از دست داد. در اواخر دهه 1980 و با افزایش نابسامانیهای اقتصادی و فساد اداری حاکم بر سیرالئون، تقریباً تمام الماسهای کشور بهطور غیرقانونی به خارج از کشور قاچاق و درآمدهای حاصله نیز عاید سرمایهگذاران خصوصی میشد. در این مقطع زمانی تجارت الماس در انحصار تجار لبنانی بود که بعدها در دوره ریاست جمهوری مومو و با درنظر گرفتن سهمی برای وی به اسرائیلیها انتقال یافت. این در حالی بود که ارتباطاتی پنهانی نیز بین دلالان الماس و بازارهای بینالمللی الماس در شهر آنتورپ[57] بلژیک وجود داشت. مومو در دوره ریاست جمهوری خود کوشید تا با وضع قوانینی در پارلمان موجبات کاهش قاچاق و فساد را در بخش معادن الماس بهوجود آورد ولی در این امر موفق نشد. این در حالی بود که پس از کودتا و تشکیل شورای ملی وقت حاکم در سال 1992 نیز که شعار اصلی آن کاهش فساد اداری و بازگرداندن درآمدهای حاصل از فروش الماس به خزانه ملی بود نیز کودتاچیان الماسهایی را که بدست میآوردند بهطور مخفیانه و با قیمتهایی گزاف بفروش میرساندند.الماسهای سیرالئون در مسلح ساختن شورشیان جبهه متحد انقلابی سیرالئون نقش بسیار مهمی بر عهده داشت. اعضا این گروه الماسهایی را که از معادن آبرفتی بدست میآوردند برای خرید تسلیحات نظامی و مهمات از کشورهای همسایه خود گینه کوناکری، لیبریا و حتی از ارتش سیرالئون به کار میبردند. یکی از مهمترین دلایل ارتباط بین الماس و جنگ داخلی سیرالئون نیز تلاش دولت از یک سوی و شورشیان از سوی دیگر برای کنترل مناطق الماس خیز سیرالئون بویژه «کونو» و «کنما» بود که در نتیجه آن هزاران نفر از روستائیان و شهرنشینان این مناطق مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده و از این دو شهر مهم به دیگر مناطق کشور مهاجرت کردند. معادن الماس سیرالئون در دهه 1990 عملاً هیچ درآمدی را وارد خزانه ملی کشور سیرالئون نمیکرد و بخش عمده معادن آبرفتی الماس در حومه شهرهای «کنما» و «کونو» در اختیار شورشیان بود بهطوری که درآمد حاصله از معادن الماس برای دولت در سال 2000 میلادی تنها 10 میلیون دلار بوده است. پس از پایان جنگ داخلی و آغاز نظارت دولت بر معادن الماس بتدریج درآمد ملی کشور از بابت این ثروت عظیم خدادادی افزایش یافت و در سال 2004 میلادی 130 میلیون دلار از طریق فروش الماس سیرالئون، عاید دولت سیرالئون شد که این مبلغ در سال 2011 به 220 میلیون دلار بالغ گشته است. با این حال خروج غیرقانونی الماس از این کشور و فروش سنگ الماسهای کوچک و بزرگ به دلالان بینالمللی الماس همچنان ادامه دارد و تخمین زده شده است بیش از نیمی از الماسهای استخراجی از معادن کشور بهصورت قاچاق از کشور خارج میشود.[58]
لازم به ذکر است سیرالئون در سال 2002 عضو پیمان کیمبرلی که خرید و فروش الماسهای قاچاق و منجر به درگیری و جنگ را ممنوع ساخته است شده و تلاش دارد از این طریق تصویر دهشتناک گذشته و الماسهایی که به الماسهای خونین مشهور شده بودند را در سطح جهانی محو سازد. Gberie 2005:5-6