نهاد شیخ‌الاسلامی تایلند

از دانشنامه ملل

کمیتهٔ مرکزی امور اسلامی زیر نظر وزارتخانه‌های کشور و آموزش است و نهاد شیخ‌الاسلامی نامیده می‌شود. مسئول دفتر شیخ‌الاسلام را «ساماک چولارا جامونتری» می‌نامند و با نظر اعضای کمیتهٔ مرکزی برگزیده می‌شود. برخی از وظایف کمیتهٔ مرکزی عبارتند از: ثبت مساجد و کمک مالی به آنان، نظارت بر ترجمهٔ متون اسلامی، به‌ویژه قرآن کریم به زبان تایی، انتشار و توزیع کتاب، برگزاری مراسم و جشنواره‌های اسلامی، سازماندهی مسابقات قرائت قرآن کریم در سطح استان‌ها و کشور، برپایی نمایشگاه‌های اسلامی، برگزاری همایش‌های سراسری برای آموزش آموزگاران مسلمان، شرکت در مجامع داخلی و بین‌المللی، انتقال مشکلات مسلمانان به مقامات دولت مرکزی[۱].

شیخ‌الاسلام(Chularajmontri)

شیخ‌الاسلام تایلند که کارهای مربوط به مسلمانان زیر نظر او انجام می‌شود را کمیتهٔ مرکزی امور اسلامی از میان شیوخ مسلمان سنی و باتجربه برای همهٔ عمر، با توصیهٔ وزارت کشور و با فرمان همایونی برمی‌گزینند. او همچنین مشاور پادشاه تایلند در مسائل مسلمانان به‌شمار می‌رود.

پیشینهٔ منصب شیخ‌الاسلامی گویا به دوران آیوتایا برمی‌گردد؛ برای نخستین بار در دوران سلطنت شاه سونگتم (۱۶۱۱م تا ۱۶۲۸ م) بود که شیخ احمد قمی، از ایرانیان مهاجر تایلند به این مقام منصوب شد. از آن هنگام تاکنون، تایلند ۱۸ شیخ‌الاسلام داشته است که سیزده نفر آن‌ها از میان شیعیان و ایرانی‌تبار بوده‌اند؛ از جمله غلامحسین (یا (Sien که در زمان رامای پنجم عهده‌دار این مقام بود. از زمان سلطنت رامای هشتم (۱۹۳۴م تا ۱۹۴۶م) تاکنون شیخ‌الاسلام از میان مسلمانان سنی که در مقایسه با شیعیان بیشتر هستند، برگزیده می‌شود. این منصب از آغاز تا سال ۱۹۳۶م موروثی و در اختیار اعقاب شیخ احمد قمی بوده است.

«دربارهٔ شیخ‌الاسلام هشتم (سین احمد چولا) نقل می‌کنند که وی با پادشاه [رامای] پنجم تایلند که یکی از پادشاهان بزرگ این کشور بود، رابطهٔ بسیار نزدیکی داشت و شاه بسیار وی را احترام می‌کرد. حتی این پادشاه به‌همراه خانوادهٔ خود با لباس مشکی در مراسم عزاداری امام‌حسین(ع) شرکت کرده بود؛ تاحدی‌که عده‌ای گمان بردند پادشاه تمایل به «جاوسن» دارد. مردم تایلند به شیعیان قدیم تایلند «جاوسن» می‌گویند که به‌معنای حسین‌خدایی است؛ وقتی شیعیان در مراسم عزاداری سینه می‌زدند و «یا حسین» می‌گفتند، تکرار پیاپی این کلمه با توجه به لهجه آنان، به‌صورت «جاوسن» شنیده می‌شد. وقتی شیخ‌الاسلام از دنیا رفت، پادشاه برای تشییع جنازهٔ وی به قبرستان رفت و لوح یادبودی بر سر قبر او قرار داد.

در سال ۱۹۳۲م، مبارزات ضدسلطنتی به پیروزی رسید و اختیارات بسیاری از دربار گرفته شد. از آن به بعد، منصب شیخ‌الاسلامی از میان نوادگان شیخ احمد قمی خارج شد. با مرگ شیخ‌الاسلام سیزدهم در سال ۱۹۳۷م، اهل سنت «شم پامیونگ»را شیخ‌الاسلام چهاردهم معرفی کردند، این اولین بار در تاریخ اسلام در تایلند است که اهل سنت به این منصب می‌رسند»[۲].

«در ابتدا چولاراجامونتری (شیخ‌الاسلام)، رئیس بخش بندر (بخش حقوقی)، کنترل تجارت بین‌المللی، مالیات‌بندی و روابط سیاسی را در دست داشت. پس از پایان سلطنت مطلقه در ۱۹۳۲ م، نقش و کارکرد چولاراجامونتری بسیار تغییر کرد. کارکردهای مرتبط با مدیریت بخش بندر حذف شدند و کارکردهای مرتبط با رهبری جامعهٔ مسلمانان در تایلند اهمیت بیشتری یافتند»[۳].

در حال حاضر منصب شیخ‌الاسلامی در اختیار حاجی «آسیس پیتاکومپول» (Asis Pithakkhumpol) با نام اسلامی «شیخ عبدالعزیز بن اسماعیل» است که از چندی پیش، هجدهمین شیخ‌الاسلام تایلند شده است[i]. وی‌که تحصیل‌کردهٔ عربستان است، خود را از تبار سلطان سلیمان، حاکم سونکلا در دوران آیوتایا معرفی می‌کند. سلطان سلیمان فرزند یک ایرانی سنی‌مذهب بود که به مغول معروف بود. وی سال‌ها قبل، از اندونزی به سونکلا مهاجرت کرده بود و پادشاه وقت آیوتایا وی را به حکومت آنجا منصوب کرده بود.

دولت تایلند برای مؤسسات آموزشی اسلامی، ساخت مساجد بزرگ و تأمین مالی سفر مسلمانان تایلندی به مکه، از بانکوک و هات پای (Hat Yai) مبالغی را تخصیص می‌دهد. از چند سال پیش بانک‌های اسلامی نیز در تایلند به راه افتاده‌اند.

پاورقی

[i] - نشانی نهاد شیخ‌الاسلامی در تایلند به شرح زیر است:

Office of the Chularajmontri:

100 Soi Prom Pak, Thanon Sukhumvit, Bangkok 10110; Sheikh Al-Islam (Chularajmontri) 3.

کتابشناسی

  1. خوشرو،(a) علیرضا (۹/۹/۱۳۸۴). «نهادهای دینی، اجتماعی مسلمانان تایلند». در: .www.icro.ir.
  2. اسدن،کاوچن(۱۳۸۴).«نگاهی به ادیان، مذاهب اسلامی و تشیع در تایلند». طلوع. ش۷. مرکز اطلاع‌رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.www.icro.ir،ص.7.
  3. پلوب پلونگ کونگ چانا (۱۳۸۴).«تاریخچه چولاراجامونتری (شیخ‌الاسلام). پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند، تهران. گسترش اندیشه،ص.162.