سلسله سِن در بنگلادش

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۴ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «سلسله سِن (1201- 1150 م) در تاریخ دوره باستان بنگلادش است. در سال 1150 ميلادي، « بيجوي سن » يكي از فرماندهان هندو مذهب با شكست دادن آخرين پادشاه سلسلة « پالا » قدرت را به دست آورد. وي سپس بنگال شرقي و كامروپا (در ايالت آسام هند ) را به پادشاهي خود افزود و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سلسله سِن (1201- 1150 م) در تاریخ دوره باستان بنگلادش است. در سال 1150 ميلادي، « بيجوي سن » يكي از فرماندهان هندو مذهب با شكست دادن آخرين پادشاه سلسلة « پالا » قدرت را به دست آورد. وي سپس بنگال شرقي و كامروپا (در ايالت آسام هند ) را به پادشاهي خود افزود و امپراتوري عظيمي به وجود آورد. وي به مدت 64 سال حكومت كرد، كه از نظر مدت زمان حكومت، در تاريخ حكمرانان مسلمان، هندو و بودايي شبه قاره بي سابقه است.

  پس از وي فرزندش « والالا سن » به مدت 20 سال در كمال آرامش حكمراني کرد. در همين زمان بود كه « والالا » كنفرانس عظيم مذهبي هندوها را تشكيل داد (78- 1158) و  سيستم كاست گرایی هندو را ترویج کرد. هر هندو به تناسب شغل و حرفه، ارزش و اهميت پيدا مي كرد. هندوهاي بنگلادش و بنگال غربي تا امروز بر اساس همين سيستم طبقه بندي شده اند

( Kilke and Rothermund, 1998:106 and 112).

    وي در پايان عمر خود مذهبي تر شد و بر اثر گرايشات شديد به مذهب هندو و به دلیل ترك دنيا و به منظور پاك شدن از گناهان، به اتفاق همسرش خود را به رودخانه مقدس گنگ انداخت. اما قبل از ترك دنيا، حكومت رابه فرزندش « لاكشمن سن » واگذار کرد (1201- 1178). او آخرين پادشاه سلسلة هندو مذهب « سن » بود. « لاكشمن » فردي مقيد به مذهب بود و پايتخت وی در بنگال غربي قرار داشت. وي به هنگام حمله « اختيارالدين بختيار » (اواخر قرن دوازدهم م.)، پير و فرسوده شده بود . وي پس از حملة اختيار، به بيكرام پور در داكا گريخت و در همانجا وفات يافت. با پايان يافتن حكومت لاكشمن سن، حاكميت هندوها در بنگال خاتمه يافت و سرانجام پرچم پر افتخار اسلام بتدريج در بنگال و همه شبه قاره، به اهتزاز در آمد ( امام الدین، 1377 : 334).

     « پالا ها » بودايي مذهب بودند و « سن ها » هندو مذهب؛ ا ز آن جا كه تضاد شديدي بين تعليمات بودايي و آيين هندوئي وجود داشت، طرفداران اين دو آيين دائماً در ستيز با يكديگر بودند به طوري كه به هنگام حكمراني پادشاهان هندو مذهب، بوداييان در سختی و مكنت به سر مي بردند و اغلب بر اثر وضعیت آن زمان و سیاست وقت قتل عام  مي شدند. همین شرایط به هنگام حاكميت پادشاهان بودایی مذهب، هندوان را شديداً آزار می داد و گاه منجر به کشتار آنان می شد.

  سرانجام پس از ظهور اسلام، مسلمانان در مقابل كينه جويي و آزار هر دوگروه قرا رگرفتند. به زودي آيين اسلام به لحاظ تبليغ برادري و اجراي عدالت، توانست طرفداران بي شماري در بين دو گروه به دست آورد Kilke and Rothermund, 1998:115)  ).