روابط فرهنگی بنگلادش و ایران
2. روابط فرهنگی ایران و بنگلادش بعد از انقلاب اسلامی
در این بخش، که در واقع دنبالۀ مباحث مطرح شده در بخش گذشته و پیگیری سیر تاریخ تحول روابط فرهنگی دو کشور میباشد، باید اذعان داشت که با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی ایران و بار فرهنگی – اسلامی که در متن پیام انقلاب از جهت صدور انقلاب فرهنگی نهفته بود، روند روابط فرهنگی و سیاسی دو کشور ابعاد مختلف بخود گرفت. در سال 1361هـ.ش اولین سفیر ایران به بنگلادش اعزام شد و در سال 1365 یک هیئت فرهنگی و کنسولی جهت تسلیم پیام مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... العظمی خامنهای مدظله العالی (رئیس جمهور وقت) به داکا مسافرت نمود. با توجه به زمینههای بسیار مساعد فرهنگی و نزدیکی فرهنگی دو کشور ایران و بنگلادش، ایجاد روابط فعالتر در این زمینه کاملاً محسوس بود. لکن همانطوری که اشاره شد، پیش درآمد هر گونه تحول در فضای روابط فرهنگی دو کشور متأثر از روابط سیاسی بوده است. مادامی که ژنرال ارشاد در رأس قدرت بنگلادش بود، بدلیل جلب حمایت اعراب در جهت تقویت اقتصادی قدرت خود، در جریان جنگ عراق علیه ایران، جانب عراق را گرفت که همین امر باعث سردی روابط شده بود، لکن با پایان یافتن جنگ تحمیلی و برکناری ژنرال ارشاد و با روی کار آمدن خانم خالده ضیاء، رفت و آمدهای مقامات دوکشور افزایش یافت و در واقع یخ روابط دو کشور در زمینههای گوناگون آب شد و میرفت تا بهبودی در روابط طرفین ایجاد شود.
اوج روابط فرهنگی و اقتصادی دو کشور، به سالهای 1372 و 1373 هـ.ش برمیگردد که در زمینههای تبادل استاد و دانشجو، ایجاد کرسی زبان فارسی در دانشگاههای بنگلادش (به غیر از دانشگاه داکا)، تمدید موافقتنامۀ فرهنگی، علمی و فنی میان دو کشور، اعزام نیروی کار بنگلادشی به ایران با عنایت به بازسازی بعد از دوران جنگ و نیز مشارکت فعالتر در زمینههای برگزاری هفته فیلم، جشنوارههای فرهنگی و هنری و نمایشگاههای مختلف فرهنگی روابط دو کشور رو به گسترش نهاد. همانطور که اشاره عنوان شد، بستر این روابط با توجه به نزدیکی فرهنگ دو کشور از جمیع جهات فراهم آمد و با توجه به درصد بالای مسلمانان در بنگلادش و برنامه توسعه روابط همه جانبه جمهوری اسلامی ایران با کشورهای مسلمان، طبیعی بود که جمهوری اسلامی ایران خواهان معرفی وحضور فرهنگی پربارتر در بنگلادش باشد.
فراز و نشیبهای روابط فرهنگی دو کشور با تکیه بر بررسی نقاط مثبت و منفی فعالیتها
چنان که در متن سیر تحولات روابط فرهنگی دو کشور مشاهده میشود، در آغاز برقراری روابط میان دو کشور چندان از رونق برخوردار نبوده است و این امر معلول عوامل گوناگونی بوده که بعضی از آن هم ممکن است مستقیماً علت فرهنگی نداشته باشند. از جمله وجود دولتمردانی در رأس قدرت بنگلادش بودند که در جهت تثبیت قدرت، منافع خود را در برقراری روابط هر چه بیشتر با دشمنان (وقت) جمهوری اسلامی ایران میدیدند، که نمونۀ آن ژنرال ارشاد بود. وی در زمان جنگ تحمیلی متاسفانه درهمین راستا اقدام میکرد و بیشتر بطرف اعراب که حامی عراق بودند، متمایل بود. از سوی دیگر، در همین دوره یعنی سالهای تا قبل از 1362 هـ.ش، جمهوری اسلامی ایران نیز بدلایل دیگری ازجمله درگیر بودن کشور در جنگ نمی توانست ارتباط خوب و قوی دو جانبه با بنگلادش برقرار کند. لکن بعد از پایان جنگ، تحولات مثبتی در زمینۀ مسائل فرهنگی خصوصاً از طرف جمهوری اسلامی ایران در بنگلادش بوجود آمد، از آن جمله بخش فارسی و اردو در دانشگاه داکا که مشترکا از ابتدای تاسیس فعالیت داشتند، درسال 2006 به دو بخش مستقل فارسی و اردو تبدیل شدند ، اعزام استاد فارسی از طرف وزارت فرهنگ و آموزش عالی، اعزام متقابل هیئتهای بلند پایه سیاسی – فرهنگی، رفت و آمد مقامات بلند پایه دو کشور مانند سفر وزیر خارجه بنگلادش در سال 1370هـ.ش به تهران و وزیر جهاد سازندگی در سال 1372 به داکا و امضاء موافقتنامههای فرهنگی، علمی و هنری ونهایتاً سفر ریاست وقت جمهوری اسلامی ایران ( هاشمی رفسنجانی) به داکا را میتوان رویکردی جدید و مثبت در روند روابط فرهنگی دو کشور نام برد، که البته این روند مثبت درنتیجۀ عوامل گوناگون سیاسی – اقتصادی و روی کار آمدن دولتهای میانهروی نظیر خانم خالده ضیاء، حضور نیروی کار بنگلادشیها در ایران، تلاش و عزم کارشناسان مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور و زمینه وبستر مناسبی که نیازبه این تلاش را ضروری میدید از علل اولیه مناسبات میان دو کشور بوده است.