پراکندگی و تراکم جمعیتی بنگلادش
1. 2. 4. پراکندگی جمعیت
تعداد زيادي از قبايل در مرزهاي شرقي اين كشور زندگي مي كنند. مردم بنگلادش به چهار گروه قومي تقسيم مي شوند:
1.دراويدي
اين گروه از اقوام « اورن ها»[9] با تعداد كمي از افرادي كه اصل آن ها از جنوب هند مي باشند، تشكيل شده است.
« اورن ها »، قبيله اي از هند مركزي هستند که در سال های نخستین سده حاضر از هند به ايالت هاي چاي خيز بنگلادش یعنی «سيلهت » و « چيتاگنگ » مهاجرت كرده اند . اين افراد در سال 1931 م حدود چهل هزار نفر بودند كه به زبان دراويدي صحبت مي كردند؛ اینان تا سال 1951 اين محل را ترك كرده و به نقاط دیگر رفته اند.
طبق سرشماري سال 1951 ، كه توسط دولت پاكستان صورت گرفت، فقط در حدود سه هزار نفر از اين گروه باقي مانده بودندكه به زبان مادري خود صحبت مي كردند. اكثر اين ها دراويدي بودند. امروزه تعدادی از این گروه در کشتزارهاي چاي « سيلهت » مشغول به كار هستند.
2.گـــروه دوم شامــــل كسانــــي مي شود كه اساساً اصل و ريشه آن ها پروتو استرولويد است. «قاضي ها» [10] و « سانتال ها » [11] دو دسته عمده از اين گروه هستند. سرزمين اصلي سانتال ها دشت چوتانگپور است كه در سال 1870 از آنجا به سوي شمال شرقي و در سال 1920 به گلپارا مهاجرت كردند. این گروه سپس به داخل بنگلادش مهاجرت و در ناحيه « باربند » اقامت گزيدند و آن منطقه را كه جنگلي بود، براي كشاورزي مساعد ساختند. پس از مدتی بعضی از آن ها از اين منطقه ً به طرف آسام مهاجرت كردند و محل قبلي خود را براي افراد بومي يا افراد جديدتر از دسته « سانتا » باقي گذاشتند. اين حركت در سال 1947 از سمت شمال به شرق انجام شد كه درهمان جا باقي ماندند، اما با فشارهاي بيروني نتوانستند سنت ها و عادات خود را حفظ كنند. اكنون جمعیت آن ها در حدود 250 هزار نفر است كه در غرب در « پورشاه »[12]، « هري پور »[13]و « ورين سان گال آپازيلاس»[14] مستقر شده اند. همچنین در شرق نيز هزاران نفر از آن ها در منطقه «سيلهت» به عنوان کارگران چاي ساكن شده اند. گروه « قاضي » در شرق قرار دارند و محل اصلي آن ها تپه هاي قاضي يعني بخشي از دشت مگالايا[15] در ناحيه سيلهت مي باشد كه تعداد جمعیت آن ها به 25 هزار نفر مي رسد. تعدادي از این گروه، كه حدود 700 نفر مي شدند، به چيتاگنگ عزيمت کردند. بيشتر اين افراد از كارگران چاي مي باشند.
3.دسته سوم «پوليه »[16] خوانده مي شوند، عمدتاً زرد پوست هستند و به خوبي در ساختار جمعيتي مشاهده مي شوند. این گروه بیشتر در شمال بنگال سکونت دارند. البته اين گروه با آميزش از پروتواسترالويد ها و وابسته به « كوچ »[17] مي باشند.
« كوچ » تعلق به گروه بزرگ تر دارد كه از ديدگاه قومي و زباني « بودو »[18] يا «بارا» [19] خوانده مي شوند. در داخل اين گروه، دسته هاي « گارو» [20] ، « خاجونگ »[21] ، «كاچاري »[22] و «تيپرا» [23] قرار دارند.
دسته « گارو » كه حدود هشتاد هزار نفر مي باشند، در تپه هاي « سوزانگ »[24] و عمدتاً در «هالوگات »[25] ، « دورگاپور »[26] ، « كالماكاندا »[27] ، « جني گاتي »[28] ، « ناليتي باري »[29] و در انتهاي شمالي « مادوپورتركت »[30] زندگي مي كنند. این گروه افرادی قوي بنيه هستند كه قدرت خود را از ناحيه تپه اي گارو در ايالت مگالايا در هند مي دانند. اين افراد خود را « ماندي كوسيك » [31] مي نامند.
گروه « هاجونگ » [32] شاخه اي از « گارو »[33]مي باشد كه عناصر غير گارو ( باراني ها ، هاري ها و غيره ) را در ميان خود جذب كرده اند. اين گروه در شرق تپه هاي سوزانگ زندگي مي كنند.
تعداد زيادي از « كاچاري ها » در كاچار هند و تعداد كمي از آن ها در ايالت سيلهت زندگي مي كنند كه از سمت جنوب تا دهكده تيپرا گسترش يافته اند.
تپيراها ظاهراً از نام « توي پرا » [34] (پيش دريا ) گرفته شده است. اكثر اين گروه نيز در داخل بنگلادش در تپه هاي ايالت تركت محصور شده اند. تعداد زيادي از اين گروه در « رامگر » و تعداد كمي در « سانگو » و دره هاي « ماتاموري » زندگي مي كنند.
4.گروه « رنگ/رینگ » [35] ،كه قبلاً به منزله قبيله ای جدا دسته بندي شده است، دقيقاً فرقه اي از تيپراها هستند. تعداد تيپراها حدود پنجاه هزار نفر مي باشد.
گفتني است كه در محدوده تپه تركت و « ككراچري » [36] و محدوده « باندريان »[37] حدود سيزده قبيله گوناگون كه به صد فرقه مختلف تقسيم بندي شده اند، از بهترين منابع مطالعات در خصوص اقوام در منطقه به حساب مي آيند.
چاکماها: نظریه ای كه نسبت به « چاكماها » وجود دارد اينست كه آن ها را از گروه هاي مختلف مغولي (زردپوستان) مي دانند، اما ديدگاه قومي كه در ميان بنگالي ها وجود دارد حاكي از اين است كه "چاكماها" نتيجه مهاجرت درون گروهي بنگالي های آراكانيزها هستند. البته در اين خصوص هيچ گونه مدرك یا سندي وجود ندارد تا اين ادعا را اثبات كند. هر چند بسياري از آن ها چهره اي قفقازي دارند، اما اين مساله نيز كاملاً در بين گروه هاي پيش از مغولي ها امری عادي است. آن ها به دو شبه قبيله تقسيم مي شوند:
1.چاكما [38]
2.تانچانگا[39]
چاكماها يكي از بزرگ ترين دسته از اين دو گروه است و عمدتاً در « كاسالونگ » [40] و قسمت عليا و ميانه دره هاي « كارنافولي » زندگي مي كنند. جمعيت اين گروه در سال 1981، حدود 203 هزار نفر برآورد شده است ( Philips and Gritzner, 2007:20-55; Singh,2010:20-35).
« تانچانگاها » اساساً در دره « رينگائون »[41] ساكن هستند و تعداد اندكي از آن ها در «علي كادام»[42] (در دره ماتاموري)، «ناكايونچاري »[43] و «اوكي اوپازيلا»[44] زندگي مي كند كه جمعيت آن ها را حدود 17 هزار نفر تخمين زده اند.
« مغ ها » [45] از نظر تعداد، دومين گروه به حساب مي آيند كه تعداد آن ها به 135 نفر مي رسد. «مغ ها» از نظر درون گروهي به دوگروه تقسيم مي شوند : 1) « جوميامغ »[46] ، 2) گروه های کوچک تر «مورما»[47] ، « مياما»[48] ، « رونگ » [49] ، « راكينگ مور»[50].
جوميامغ ( مغ هاي جوميا ) در ناحيه چيتاگنگ در يك دوره طولاني ساكن بوده اند و عمدتاً به كشت و زرع اشتغال داشته اند.
زماني كه قلمرو مغ هاي راكينگ در اواخر قرن هيجدهم و اوايل قرن نوزدهم بوسيله كشور برمه فتح شد، آن ها از آراكانگ مهاجرت كردند. اين گروه اساساً از طريق ماهي گيري باقايق، امرار معاش مي كنند.
« باراس ها »[51]در دوره هايي با مغ ها در یک گروه قرار داشتند، اما ازنظر گروه زباني با آن ها تفاوت داشتند، زيرا آن ها پیرو آیین بودایی بودند. احتمالاً اين گروه بخشي از افرادي بودند كه زماني در ساحل چيتاگنگ حكومت مي كردند و از « اراكانز» [52] به بنگال آمده بودند. اكثر اين افراد از نظر تفاوت های انسانی تقريباً شبيه زرد پوستان هستند و هيچ گونه شباهتی به بنگالي ها ندارند.
سومين قبيله بزرگ در ناحيه چيتاگنگ، گروه « پيترا » و چهارمين آن « مرو» [53] مي باشند. در خصوص « مروها » اطلاعات بسيار ناچيزي وجود دارد، زیرا تا سرشماري سال 1951 تعداد آن ها مشخص نشده بود. در آماري كه در سال 1981 اعلام شد، تعداد آن ها حدود 17 هزار نفر برآورد شد. آن ها در اطراف رودخانه هاي « سانگو»[54] و « ماتاموري »[55] زندگي مي كردند. بنگالي ها آن ها را «مورانگ»[56] مي نامند به اين علت كه فرقه اي از تيپراها به آن نام خوانده مي شوند كه از مروها نبودند ( Ibid:30-35; Wilce, 1998:50-55 ).
« كوكي ها» [57] و «لوشي ها»[58] در شمال شرقي در ايالت « ميزورام »[59] ، در هند، زندگي مي کنند و خود را « ميزو» مي نامند. تعداد اندكي از « كوکي ها » و « پالام ها» جز قبيله لوشي ها مي باشند كه در جنوب شرقي ناحيه سيلهت مستقر شده اند. زنان آن ها سارنگ هايي با طراحي زيبا مي پوشند. البته پوشاك مردان و زنان با ساير قبايل تپه اي فرق دارد. حدود پنج هزار كوکي و پالم و لوشي در بنگلادش وجود دارد.
پنج قبيله كوچك ديگر در بخش جنوبي تپه تركت زندگی می کنند كه احتمالاً همه آن ها به گروه «ميزو – چين » تعلق دارند.
گروه « بوم » [60] يا « بن » [61] معمولاً اشاره به بنجوگي هاي بنگالي دارد كه تعداد آن ها را حدود هزار نفر تخمين مي زنند و عمدتاً در شرق « روما» مي باشند.
« پانكو» [62] ، مردمي كه وابستگي زيادي به يكديگر دارند و امروزه در « ساپالونگ » [63] و ناحيه «دامداميا»[64] در قسمت عليای دره « كارناپولي » ساكن هستند.
«كومي ياكامي» [65] از گروه قبيله ديگري در اين ناحيه مي باشند كه در ارتباط با آداب و زبان آن ها چيزي كشف نشده است. اين گروه را معمولاً بيگانه يا ناشناخته مي نامند.
«خين ها يا كين ها »[66] از قشر پايين چيني ها به حساب مي آيند كه در حدود هزار نفر از آن ها در طول « كاپتال كال » زندگي مي كنند.
«چاك» [67] قبيله كوچكي است در «ناكيدنك چري اوپازيال»، آن ها معمولاً به طور اشتباهي شامل چاكماها به حساب مي آيند؛ حتي در سرشماري 1951 اين اشتباه نيز رخ داده است. چندين فرضيه در رابطه با اصل و ريشه آن ها وجود دارد كه احتمال پيوستگي آن ها را با چاكماها قوت مي بخشد.
اكثر ماني پوري هاي ايالت هند، در سيلهت، كمال گنج و چوناروكات ساكن شده اند. اساساً اين گروه مغولي هستند اما اغلب آن ها علامت هايي از ساختار قومي بنگالي دارند.
گروه دیگری به نام مکری ها در سمت شمال دشت مگالالايا در جنوب سيلهت زندگی می کنند.
كليه فهرست بالا كه در خصوص قبايل ذكر شد، در واقع معرفي فشرده قبايل متعددي است كه در بنگلادش به طور پراكنده در سطح كشور وجود دارند. بزرگ ترين گروه از اين مردم در واقع افراد غير قبيله اي هستند كه به نام « بنگالي » مطرح مي باشند. اين افراد به زبان بنگالي صحبت مي كنند. البته اين فرضيه كه بنگالي ها از يك ساختار قومي همگرا تشكيل شده اند، كاملاً غلط است.
در ميان اقوام مورد بحث، كاست هاي مختلف هندي از گونه هاي پروتواسترالويد، قفقازي و مغولي كاملاً پيدا است. ساختار جمعيتي بنگالي ها شامل گروه هايي با مشخصات كاست هاي بالای هندوها است، یعنی با ویژگی هایی مانند بيني زيبا و پوست روشنتر، و نیز تعدادي از كاست هاي پائين با مشخصه های سيماهاي قفقازي می باشد.
به هر حال در بين مسلمانان، اين گستردگي قومي يافت نمي شود هر چند ساختار جمعيتي آن ها تركيبي از همان خطوط هندو مي باشد، اما تركيبات جمعيتي از گروه هاي ترك ها، سامي ها و قفقازي ها ی آريايي در بين آن ها بيشتر نفوذ كرده است.
بسياري از ترك ها، فارس ها، عرب ها و افراد ديگري از ايراني ها، سامي ها و آن هایی كه ريشه تركمني دارنــــد، در اين سرزمين ساكن شده اند. جايگزيني اصلي آن ها را هنوز مي توان از طريق سيماي ظاهري مسلماناني كه در اين منطقه زندگي مي كنند، تشخيص داد.
مسلمانان بسياري از ايالت هاي « چيتاگنگ » و «نوكالي » [68] به طور جزیي داراي بيني عقابي هستند و يــــا ريش انبـــوه و سيماي كشيده دارند كه شبيه عرب هاي يمني و عمان مي باشند. لذا اين مردم در جاهايي مانند « دابل مورينگ»[69] ،«هادازري »[70] ، « انوار» [71]، «روزان»[72]، «پول كالي» [73] در ايالت چيتاگنگ، « پاكوندا » [74] و « حسين پور»[75] در ايالت ميمنسينگ، «ماتهوپور»[76] ،« اپازيلا»[77] از ايالت « تانگيل »[78] ، «چاندپور»[79] ، «حاجي پور »[80] از ايالت كوميلا، « بيگم گنج » [81]در ايالت نوكالي، « تجگائون » [82] از ايالت قاضي پور، « دمرايي »[83] در داكا، « گلاپ گنج »[84]، « بني بازار »[85] در ايالت سيلهت وغيره داراي چشم هاي روشن رنگين نسبت به افراد ديگر دارند، لذا اين مساله اتفاقي به نظر نمي رسد؛ چرا كه مدارك تاريخي و سنتي از قوم پتان ( که از نظر قومی شامل تـرك ها، فارس ها و پختون ها مي شود ) نشانگر اينست كه آن ها در اين مكان ها ساكن شده اند. قبايل مشخص در آن سوي سند ( مانند آفريدي ها ) هستند كه داراي چشم هاي روشن مي باشند.
بعضي از هندوها نيز داراي چشمان روشني هستند كه بايد آن ها را از كاست هاي بالاتر و پتان ها دانست. مسيحي هايي كه رد پاي آن ها به اجداد پرتغالي هاي ماجراجو مي رسد، كاملاً بور نيستند؛ هر چند بيشتر اين افراد بور خارج از محدوده سكونت پرتغالي ها قرار داشته اند.
گروه هاي همگرا كه با نام « بنگالي »[86] خوانده مي شود و در واقع از بزرگ ترين اين افراد هستند، بيش از 98 درصد از كل جمعيت را تشكيل مي دهند، كه رقمي حدود صد و ده ميليون نفر از آن ها در بنگلادش زندگي مي كنند؛ فرهنگ و زبان آن ها بر كل جامعه غالب است. همچنين حدود دويست هزار نفر مهاجر از ايالت هاي « بيهار »[87] ، « اتارپرادش »[88] و «گجرات »[89] نيز به اين سرزمين آمده اند.
در كشتزارهاي چاي نيز بعضي از اقوام « اورياس » [90]، « بوناس »[91]، « نوني ياس » [92]و نیز افرادی که از دشت « چوتانگپور »[93] و قبل از سال 1947 به بنگلادش آمده اند، سکونت دارند. اين افراد يا بدون قبيله هستند و يا در گروه هاي كوچكي كه دیگر شكل قبيله اي آن ها از بين رفته است، تشکل یافته اند ( 149 -155 :1998 , Haroun er Rashid).