ادیان در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۷ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها)

مقدمه:

اساسا، تا اواخر قرن نوزدهم، در زبان چینی، واژه­ی «دین» که از واژه­ی لاتین(Religion) گرفته شده، وجود نداشته است. (چینگ جولیا، 1383) با ترجمه­ی آثار مذهبی اروپایی و اصطلاحات آنها، این واژه نیز وارد زبان چینی شد. البته عدم وجود واژه­ی دین در زبان چینی، هرگز به معنای عدم حضور دین در تاریخ و فرهنگ مردم این سرزمین نیست. ولی می­توان پذیرفت که به دلیل نبود این واژه، انتقال و درک مفاهیم آن هم دشوار خواهد بود. ولذا در طول تاریخ، جا انداختن اصطلاحات دینی، به ویژه مفاهیم ماوراءالطبیعه­ای آن، در میان چینی­ها، برای مبلغان اسلامی و مسیحی که اساسا ادیان ماوراءالطبیعه­ای هستند، کار بسیار مشکلی بوده است و آنها اغلب برای قریب به ذهن کردن و درک این مفاهیم برای مخاطبان چینی، تلاش کرده اند تا از واژه­های مشابه موجود در ادیان و آیین­های بومی چین استفاده کنند. به همین خاطر است که در تمدن چینی هیچگاه الوهیت، یعنی وجود خدای واحد قادر متعال آنگونه که در یهودیت و مسیحیت و اسلام و حتی زرتشتیگری، تجلی کرده وجود نداشته است. و هیچگاه اعتقاد مذهبی محکم و منسجمی نبوده است. تلفیق اندیشه های باستانی با تفکرات تائویی و بودایی و کنفوسیوسی ملغمه­ای را پدید آورده است که از انسجام و قدرت یک مذهب برخوردار نیست. هرکدام از این آیین­ها یک یا چند جنبه از نیازهای روحی و معنوی مردم را پاسخ می گوید و سه عنصر خرافه، سنت و فرزانگی را به هم پیوند می­دهد. در باور چینی­ها، آسمان، نه«نشئت­گاه قدس الهی» و «عالم ملکوت اعلی»، بلکه مکان شکل دهنده­ی ابرها و فرستنده­ی باران است. وابسته به زمین و ولی نعمت زمین. حداکثر آن­چه از آسمان می­بایست خواست آن است که باران­های به موقع و خوب بفرستد و ازطغیان رودخانه­ها و جاری شدن سیل جلوگیری کند. به باور چینی­ها، خدایان چینی حسود نیستند که اگر به یکی از آنان معتقد باشی نباید سراغ دیگری بروی (ندوشن، ،1385)[۱]. بنابر این، امکان دارد یک چینی به اصطلاح متدین برای برآورده ساختن برخی از نیازهایش به معبدی بودایی، یا کاهنی تائویی و یا حتی فرزانه­ای کنفوسیوسی مراجعه کند.

البته، توده­ی مردم چین خود را پیرو کنفوسیوس، بودا، یا شریعت تائویی نمی شناسند. آنان از یک دین عمومی پیروی می­کنند که«دین­های سه گانه» در آن ترکیب می­شود و هر سه را در خود جای می­دهد. این دین همگانی چند عنصر مهم دارد:

1-   جانمند انگاری و ایزدان پرستی شامل: ارواح آسمانی، زمینی، نیاکان و ارواح جانوران.

2-   پرستش نیاکان.

3-   پرستش کنفوسیوس، لائودزه، و بودا.

به هرحال، می­توان باورهای افسانه­ای و سنتی و اعتقادات دینی و مذهبی مردم چین از گذشته تاکنون را به سه بخش آیین های باستانی، آیین­ها و ادیان سنتی بومی و ادیان دارای منشأ خارجی و وارداتی تقسیم کرد.

  1. ندوشن، محمد علی،1385کارنامه‌­ی سفر به چین، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم تهران.