توسعه صنایع فرهنگی چین
روند توسعهی صنایع فرهنگی در چین
یکی از ویژگیهای تاریخ توسعهی کالا و صنایع فرهنگی در چین، عدم توازن در این بخش است. عدم توازن در مفاهیم هنر، در انواع هنر، در مخاطبان هنر، در مهارت هنری و تولید محصولات هنری، و عدم توازن در حالات، روحیات، و روانشناسی هنرمندان چینی. (Xiang Yong, Yu Wenyi ,2011) این عدم توازن تا سال1978 و اجرای اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز، همچنان ادامه داشت. در واقع، پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال1949، برای مدت مدیدی فرهنگ به صورت کامل تحت سیطره و مدیریت دولتی قرار داشت و از اقدامات و فعالیتهای فرهنگی به عنوان ابزاری برای تبلیغ ایدئولوژی و تمرکز بر طبیعت منافع عمومی آن استفاده میشد. این وضعیت، تا حدود سه دهه بدون تغییر ادامه یافت و در اواخر دههی1970که چین به اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد روی آورد، سیاست کلی حزب کمونیست به شمار میرفت. پس از اجرای اصلاحات که به تدریج شامل اصلاحات بخش فرهنگ نیز شد تا کنون، توسعهی صنایع فرهنگی چین 3مرحله را پشت سر گذاشته است:
مرحلهی نخست از سال1978 تا1992میلادی: در این مرحله که آغاز دوران اصلاحات بود، بر خلاف روال گذشته، صنایع فرهنگی کم کم شروع به جوانه زدن کرد. در آن بخش از فعالیت فرهنگی که پیوندی با ایدئولوژی نداشت، برای نخستین بار نشانههایی از شکل گیری صنایع فرهنگی مستقل از دولت و با سرمایه گذاری بخش خصوصی بروز کرد. این موارد شامل تبلیغات تجاری در رادیو و تلویزیون، تفریحات و سرگرمیهای عمومی مانند اجرای موسیقی، راه اندازی سالنهای کارائوکه و رقص و باشگاههای شبانه، و تولید سخت افزارهای فرهنگی مانند ضبط صوت و دستگاههای متنوع پخش و... میشد. در اواخر دههی 1980بود که برخی از هنرمندان بخش خصوصی، گروههای نمایشی و نهادهای فرهنگی در استانها، قدمهایی را در زمینهی اقتصادی کردن امور هنری برداشتند، ولی در این مرحله، اصلاحات در بخش فرهنگ هرگز همگام با اصلاحات در بخش کشاورزی و تولیدات صنعتی و تجارت توسعه پیدا نکرد.
مرحلهی دوم، از سال1993 تا 2002: در این مرحله صنایع فرهنگی با اقدامات گستردهی فرهنگی، به صورت چشمگیری توسعه یافت و قدمهای بزرگی برای تقویت صنایع فرهنگی برداشته شد. گسترش این صنعت زمینه را برای تأثیر گذاری در سیاستگذاری و تصمیم گیریهای کلان فرهنگی کشوری فراهم ساخت. در این مرحله، اصلاحات در ساختار ملی فرهنگ تغییرات بسیاری ایجاد و نشان داد که روند انتقال بخش فرهنگ از مدیریت مستقیم دولتی به مدیریت غیر مستقیم عملا آغاز شده و روش سنتی تأمین کلیهی هزینهی اقدامات فرهنگی و دخالت و کنترل و سازماندهی تمامی فعالیتهای فرهنگی از سوی دولت تغییر یافته و اختیارات دولتی بیشتر به پشت صحنه انتقال یافته است.
در اکتبر سال2000میلادی، لحظهی تاریخی برای توسعهی کامل صنایع فرهنگی فرا رسید و حزب حاکم کمونیست، برای نخستین بار در اسناد رسمی و در برنامهی پنجسالهی توسعهی اقتصادی و اجتماعی دهم(از 2000تا 2005) طبیعت سود دهی بخش فرهنگ و صنایع فرهنگی را به رسمیت شناخته و به آن مشروعیت بخشید. رهبران چین، در آخرین نشست مقدماتی اجلاس هفدهم کمیتهی مرکزی حزب کمونیست، پیرامون تبدیل چین به کشوری از نظر فرهنگی قدرتمند مذاکره و استراتژی توسعهی قدرت نرم چین را تدوین نمودند. در این نشست همچنین، از صنایع فرهنگی به عنوان یکی از پایههای اقتصاد ملی نام برده شد. در این اجلاس، حمایت از خلاقیت و نو آوریهای فرهنگی برای بالا بردن تنوع، کمیت و کیفیت خدمات و کالاها و محصولات فرهنگی جهت تأمین نیازهای داخلی و ورود به بازارهای بین المللی، تحت نظارت ارگانهای دولتی مورد تأکید قرار گرفته و چهار راهبرد برای توسعهی صنایع فرهنگی توصیه شد که عبارت بودند از: گسترش پژوهش در زمینههای فلسفه و علوم اجتماعی؛ تقویت رسانههای خبری؛ تولید آثار فاخر ادبی و هنری؛ و توسعهی زیرساختها و فرهنگ سالم اینترنتی و آنلاین. توسعهی فلسفه و ارزشهای سوسیالیستی با ویژگی چین و گسترش آن در بخش آموزش داخلی و معرفی آن در سطح بین المللی، به عنوان ابزاری برای توسعهی قدرت نرم چین، در این اجلاس مورد توجه قرار گرفت.
این تصمیم نشان داد که دولت چین با حساسیت بیشتری به دنبال گسترش صنایع فرهنگی است، و سرمایه گذاری بخش خصوصی و کشورهای خارجی در این بخش مورد تشویق واقع شد. برای نمونه، در سال1997، 6/88درصد از سرمایه گذاریهای انجام شده در این بخش مربوط به بخش خصوصی بود و سهم دولت تنها 10درصد بود. (Cheng, 1999 : 328-329) سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنایع فرهنگی که در دههی1980 شکل گرفته بود، در دههی 1990سرعت بیشتری به خود گرفت که نقش مهمی در غنی و متنوع کردن تولیدات و خدمات فرهنگی ایفا کرده و مشتریان بیشتری در زمینههای اجراهای هنری، تبلیغات، فیلم، تلویزیون، تولید محتوای سایتها، هنرهای دستی، طراحیهای صنعتی، چاپ و انتشار، تولید محصولات صوتی و تصویری، فروش و توزیع کالا، و گردشگری جذب کرد. با آغاز سال2000، اصلاح در مدیریت متمرکز دولتی آغاز شد و برخی از کارشناسان امور فرهنگی و مقامات مسئول دولتی اعلام کردند که در ایندهی نزدیک صنایع فرهنگی به یکی از صنایع کلیدی و پیشرو در کشور تبدیل خواهد شد و وزارت فرهنگ چین ادارهی ویژهای برای مدیریت صنایع فرهنگی ایجاد کرد. (Ye Long, 2004 : 201. 2004)
مرحلهی سوم، از سال2003 تاکنون: این مرحله از توسعهی صنایع فرهنگی با عضویت چین در سازمان تجارت جهانی همزمان بود که مسابقه و رقابت شدید بین المللی فرهنگی به صورت فزاینده در بازار جهانی حاکم و صنایع فرهنگی در اقتصاد ملی این کشور از جایگاه و موقعیت استراتژیک و ممتازی برخوردار شد. در این مرحله صنایع فرهنگی دو ویژگی ممتازی پیدا کرد: گسترش نقش فنآوری نوین، و جهانی شدن اقتصاد.
با تجاری شدن هرچه بیشتر فرهنگ، حمایت مالی از این بخش و سرمایهگذاری بیشتر، ضرورت افزونتری یافت. لذا، دولت چین از سال2003 تا2007، بالغ بر 51میلیارد دلار در زمینههای فرهنگی و ورزشی سرمایه گذاری نمود که نسبت به برنامهی پنجسالهی پیش 130درصد افزایش داشته است. (Wen Jiabao, 2008) سرمایه گذاری بخش خصوصی چین در صنایع فرهنگی نیز به طور سالانه 25درصد افزایش داشته و از 2/10میلیارد یوان در سال 2005 به 3/154میلیارد یوان در سال 2010 رسیده است. همچینی، برای حمایت از سرمایهگذاران در این بخش وزارت اقتصاد چین با 3میلیارد دلار سرمایه اقدام به تأسیس صندوق حمایت از بخش خصوصی نموده تا در زمینههای تولید فیلم، برنامههای تلویزیونی، تأمین محتوای سایتهای اینترنتی، و چاپ ونشر از این صندوق استفاده شود. (Chinese Government Launches 3 bn Fund for Cultural Industries, 2011) سرمایهگذاری خارجی نیز که ابتدا در زمینههای ساخت فیلم و برنامههای تلویزیونی با نظارت و کنترل دولت انجام میشد، کم کم در زمینههای دیگری همچون هنرهای نمایشی، توزیع تولیدات فرهنگی، و مشارکت در چاپ و انتشار مجلات تخصصی و عمومی نیز فعال شد. برای نمونه، در سال2009، حدود 426گروه نمایشی خارجی جمعا16373 برنامهی هنری در داخل چین اجرا کردند که از این طریق بیش از 10میلیون دلار درآمد کسب نمودند. در حالیکه مجموع درآمد گروههای هنری چینی که در خارج از کشور برنامه اجرا کردند، تنها 100هزار دلار بوده است.
میزان رشد سرمایهی در گردش و تولید در صنایع فرهنگی چین(1980- 2007)
براساس آمار، در سال 2004 بیش از 346هزار واحد صنایع فرهنگی با سرمایهی در دسترس 1830میلیارد یوان، و اشتغال 2/9 میلیون نفر، 1720میلیارد یوان درآمد ناخالص و 344میلیارد یوان ارزش افزوده در سرتاسر چین فعال بودهاند. (www.news.xinhuanet.com) ارزش افزودهی این صنایع در اقتصاد ملی به 38میلیارد رسیده و 15/2 درصد از GDP را تشکیل داده است. براساس گزارش منتشره از سوی ادارهی ملی آمار از توسعهی ملی اقتصادی و اجتماعی چین، و مقایسهی صورت گرفته میان GDP با درآمد ناخالص صنایع فرهنگی در این کشور از سال1980 تا2007، نتایج زیر به دست آمده است:
-تعداد نسخ کتاب انتشار یافته در سال1980جمعا50 میلیارد ورق بوده که این تعداد در سال2007 به 66 میلیارد برگ(4/1 برابر) افزایش یافته است.
-تولید برنامههای تلویزیونی از 381هزار ساعت در سال1890 به 25/53میلیون ساعت(67 برابر) در سال2007 افزایش یافته است.
-ورود گردشگران خارجی به چین(شامل گردشگران هنگ کنگ، ماکائو و تایوان) در سال1980 حدود 7/5 میلیون نفر بوده است که این تعداد در سال2007 به 131میلیون نفر(1/23 برابر) افزایش داشته است.
-تعداد گروههای هنری در سال1980 حدود 3533گروه بوده است که این تعداد در سال2007 به2856 گروه کاهش یافته است.
- مجموع سرمایهی در گردش این بخشهای از فرهنگ در سال1980 حدود 76 میلیارد دلار بوده است که این میزان در سال 2007 بالغ بر 411میلیارد دلار(2/54برابر) شده است. (Xiang Yong, Yu Wenyi, 2011)
در این بررسی، سریعترین رشد را صنعت تلویزیون داشته و صنعت گردشگری و چاپ و نشر در حد انتظار ومطابق با رشد ملی اقتصاد نبوده است. در این مدت اغلب نهادهای فرهنگی از مالکیت فردی به سمت سیستم شرکت سهامی و ادغام سرمایهها و ورود به بازار بورس حرکت کردهاند.