تاریخ معاصر گرجستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۰ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''تاريخ جديد و سير تحول حكومت''' انقلاب بورژوا دمكراتيك روسيه در 27 فوريه ( 12 مارس ) 1917 به پيروزي رسيد. در 25 اكتبر ( 7 نوامبر) سال 1917 حكومت بورژوازي منحل و ديكتاتوري پرولتاريا برپا شد. پيروزي انقلاب سوسياليستي در روسيه فعاليت هاي انقلابي را در گرجست...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تاريخ جديد و سير تحول حكومت

انقلاب بورژوا دمكراتيك روسيه در 27 فوريه ( 12 مارس ) 1917 به پيروزي رسيد. در 25 اكتبر ( 7 نوامبر) سال 1917 حكومت بورژوازي منحل و ديكتاتوري پرولتاريا برپا شد. پيروزي انقلاب سوسياليستي در روسيه فعاليت هاي انقلابي را در گرجستان به وجود آورد. براي ابراز مخالفت با اي ن حركت، اداره محلي ايجاد شد. كميسارياي ماوراء قفقاز، كه توسط گئگچكوري، يكي از منشويك ها سرپرستي مي شد. احزاب بورژوازي "سيم (مجلس ) ماوراء قفقاز" را تشكيل دادند. در 26 مي سال 1918 گرجستان جمهوري مستقل دمكراتيك را اعلان كرد و دولت آن را تشكيل داد. دولت جمهوري دمكراتيك گرجستان توسط بسياري از كشورهاي جهان مورد شناساي ي قرار گرفت. در 7 مي سال 1920 گرجستان پيمان صلحي را با روسيه به امضاء رساند. اين پيمان در 25 فوريه 1921، هنگامي كه ارتش سرخ، گرجستان را تسخير و حكومت شوروي گرجستان را تشكيل داد، نقض شد. گرجستان كه عملاً به روسيه ضميمه شده بود، در سا ل 1922 به اتحاد شوروي پيوست و به عنوان "جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان " تا سال 1990 به حيات سياسي خود ادامه داد.

طي دهه 1930 مردم گرجستان مورد اذيت و آزار استالين كه خود نيز گرجي الاصل بود قرار گرفتند. اولين قربانيان، مخالفين استالين بودند. پس از مرگ استالين در سال 1953 اكثر رهبران در جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان از كار بركنار شدند. در سال 1972 با روي كار آمد ن ادوارد شواردنادزه به عنوان دبيركل حزب جديد كمونيست جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان، پاكسازي شتاب بيشتري به خود گرفت. وي سعي كرد مقامات رسمي متهم به فساد و رشوه خواري را از كار بركنار كند. مردم گرجستان هميشه و حتي به رغم سياست "مليت واحد شوروي " به شدت ملي گرا بوده اند. اين احساس شديد ملي گرايي در سا ل 1956 در اولين تظاهرات اعتراض آميز عليه سياست "روسي سازي" شوروي به خوبي نمايان بود. در سال 1978 نيز كه طبق قانون اساسي جديد شوروي، تلاش هايي در جهت تضعيف موقعيت زبان گرجي به عمل آمد، اعتراضات دامنه داري صورت گرفت. (بهرام امیراحمدیان، 1383، ص 95)

ادوارد شواردنادزه به عنوان دبير اول حزب كمونيست جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان تا سال 1985 بر مسند قدرت باقي ماند تا اينكه در اين سال به عنوان وزير امور خارجه اتحاد جماهير شوروي منصوب شد. در سال 1985 همزمان با دست يابي گورباچف به رهبري اتحاد جماهير شوروي و اعلان سياست گلاسنوست كه طي آن افزايش آزادي بيان، و اجازه شكل گيري گروه هاي غيررسمي مربوط به مسائل زباني، محيطي و نژادي آزاد گرديد، تظاهرات گسترده اي از سوي ملي گرايان گرجي در نوامبر 1988، عليه سياست روس گرايي برگزار شد. در فوريه 1989، آبخازي ا مبارزه خود را براي جدايي از جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان تجديد كردند. در مخالفت با اين اقدام آبخازي ها، گرجي ها با برپايي تظاهراتي در تفليس خواستار حفظ تماميت ارضي جمهوري گرجستان شدند. در ش بهاي 8 و 9 آوريل 1989 نيروهاي امنيتي اتحاد جماهير شوروي به روي جمعيت تظاهر كننده آتش گشودند. در اين حادثه 20 نفر كشته و تعداد زيادي مجروح شدند. اين امر به گسترش بيشتر طغيان و خشم عمومي منجر شد و در نوامبر همان سال بيشتر مردم گرجستان خواستار كسب حق حاكميت ملي و جدايي از شوروي شدند. علي رغم بركنار ي مقامات رسمي مسئول از مسند قدرت و اعلان رسيدگي رسمي نسبت به قضية كشتار ماه آوريل 1989 در تفليس، احساسات ضد شوروي و نزاع بين نژادي در داخل گرجستان بسرعت رو به افزايش گذاشت. (دیوید مارشال لانگ، 1372، ص 85)

مخالفت عمومي با كشتار آوريل 1989 و افزايش نفوذ گروه هاي غيررسمي سبب شد تا حزب كمونيست گرجستان به منظور جلب بخشي از حمايت هاي مردمي اقدام به تعديل در سياست هاي خود بكند. در نوامبر سا ل 1989 مجلس جمهوري شوروي گرجستان كه تحت سلطه حزب كمونيست گرجستان قرار داشت، برتري و تفوق قوانين گرجستان را بر تمامي قوانين اتحاد جماهير شوروي اعلان كرد. در فوريه 1990 همين مجلس اعلام كرد كه گرجستان يك كشور اشغال شده است. در مارس 1990 نيز ماده 6 قانون اساسي جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان كه براساس آن قدرت منحصراً در اختيار حزب كمونيست بود، ملغي اعلان شد. فشار احزاب مخالف جديد التأسيس، تاريخ انتخابات مجلس جمهوري سوسياليستي گرجستان را كه قرار بود در 25 مارس 1990 برگزار گردد، تا تهيه پيش نويس قانون انتخابات آزاد به تعويق انداخت. تاريخ انتخابات جديد، شركت احزاب مختلف را در انتخابات مجاز اعلام كرد. برغم موفقيت مخالفان در تأثيرگذاري بر موقعيت حزب كمونيست گرجستان، اختلافات قابل توجهي نيز در بين احزاب مخالف موجود بود. تلاش هايي در كار بود تا جبهه متحدي براي جنبش استقلال طلبانه ايجاد شود، بويژه شكل گيري كميته اصلي نجات ملي در اكتبر 1989 كه پس از دو ماه فعاليت با شكست مواجه شد. با اين حال در اوائل سال 1990 بسياري از احزاب سياسي اصلي با جمع شدن در ميزگردي "ائتلاف گرجستان آزاد" را تشكيل دادند. هدف اين ائتلاف و رهبران ديگر احزاب كسب استقلال از طريق ابزار پارلماني بود. به همين دليل اين گروه مصمم بودند تا در انتخابات قانون اساسي جديد اتحاد جماهير شوروي، همچون انتخابات پارلماني جمهوري سوسياليستي گرجستان شركت كنند. با اين وجود احزاب راديكال از شركت در انتخابات قانون اساسي اتحاد جماهير شوروي و انتخابات پارلماني جمهوري سوسياليستي گرجستان اجتناب كردند و به جبهه ملي ملحق شدند كه هدف خود را مبني بر تحريم انتخابات پارلماني گرجستان و تشكيل يك پارلمان رقيب تحت عنوان كنگره ملي اعلان كرده بود. اعلان تاريخ تشكيل كنگره ملي در 30 سپتامبر 1990 سبب افزايش تنش و اعمال خشونت آميز بين طرفداران دو جناح شد. انتخابات كنگره ملي در برنامه زماني تعيين شده 30 سپتامبر سال 1990 برگزار شد. ولي تنها 51 درصد از افراد واجد شرايط در رأي گيري شركت كردند. بسياري از احزاب كه حاضر به معرفي كانديداهاي خود نشده بودند، ترجيح دادند در انتخابات پارلماني گرجستان شركت كنند.

در انتخابات پارلماني گرجستان كه در روزهاي 28 و 11 نوامبر 1990 برگزار شد، اتحاديه گرجستان آزاد و احزاب طرفدار استقلال 64 درصد آراء را به خود اختصاص دادند و موفق به كسب 155 كرسي از 250 كرسي پارلمان شدند. پانزده حزب و ائتلاف سياسي در اين انتخابات به مبارزه پرداختند. اكثر اين احزاب به اتحاديه گرجستان آزاد پيوسته بودند. حزب كمونيست علي رغم اتخاذ موضع ملي تنها موفق به كسب 64 كرسي پارلمان شد. بقيه كرسي ها از آن جبهه مردمي گرجستان، ائتلاف هاي كوچك و استقلال طلبان شد. اين انتخابات توسط گروه هاي نژادي غير گرجي تحريم شده بود. اولين جلسه پارلمان جديد در تاريخ 14 نوامبر 1990 تشكيل شد در اين جلسه زوياد گامساخورديا به عنوان سياستمداري برجسته و رهبر اتحاديه گرجستان آزاد به رياست پارلمان انتخاب شد و دو علامت به عنوان سمبل استقلال گرجستان شناخته شد. يكي اين كه سرزمين گرجستان به اسم جمهوري گرجستان (بدون ارجاع و پا پيشوند شوروي سوسياليستي ) خوانده شد، ديگري انتخاب پرچم سفيد و سياه با حاشيه رنگي به عنوان پرچم رسمي جمهوري گرجستان مستقل. طي روزهاي بعد تنگيز سيگوا يكي از اعضاي ائتلاف اتحاديه گرجستان آزاد از سوي پارلمان به سمت رئيس شوراي وزيران منصوب شد.

پارلمان جديد كه تحت حاكميت ناسيوناليست ها قرار داشت در اولين جلسة كاري خود چند قانون جنجال برانگيز را تصويب كرد كه يكي از مهمترين آن ها اعلان غيرقانوني شدن سربازي گرجي ها در نيرو ي نظامي اتحاد جماهير شوروي بود. با تصويب اين قانون بسياري از مردان جوان گرجي به گارد ملي (ارتش دو فاكتو) كه پارلمان جمهوري سوسياليستي گرجستان در 30 ژانويه 1991 تأسيس كرد، پيوستند. مقامات گرجستان رسماً همه پرسي مربوط به آينده اتحاد جماهير شوروي را كه در 9 جمهوري ديگر شوروي در مارس 1991 برگزار شده بود، تحريم كردند. منتها جمهوري هاي خودمختار اوستياي جنوبي، آبخازيا و همچنين پادگان هاي محلي در همه پرسي مذكور شركت كردند. در اوستياي جنوبي 439500 نفر در همه پرسي شركت كردند كه از مجموع آراء فقط 9 درصد موافق با انحلال اتحاد جماهير شوروي بود. در آبخازيا تقريباً تمامي جمعيت غير گرجي به مخالفت با انحلال اتحاد جماهير شوروي رأي دادند. رهبران گرجستان از شركت در مذاكرات مربوط به انعقاد پيمان اتحاد جديد نيز اجتناب كرده بودند و به جاي اين كار در 31 مارس 1991 مقامات دولت با برگزاري همه پرسي در گرجستان، استقلال اين جمهوري براساس اصول قانون اساسي 26 مه 1918 را به رأي گذاشتند. حدود 95 درصد از افراد واجد شرايط در اين همه پرسي شركت كردند كه بيش از 93 درصد از آن ها به استقلال گرجستان رأي دادند.

پس از برگزاري همه پرسي در تاريخ 9 آوريل 1991 پارلمان با تصويب قانوني بطور رسمي خواستار بازگرداندن استقلال جمهوري گرجستان شد. در 15 آوريل پارلمان، گامساخورديا را به عنوان رئيس پست جديد التأسيس، "رئيس اجرايي" انتخابات كرد و در 26 مه 1991 اين انتصاب توسط رأي مستقيم مردم 5/86 تجديد شد. البته اين رأي گيري در اوستياي جنوبي و آبخازيا نيز برگزار شد.

علي رغم حمايت بالاي مردمي كه گامساخورديا طي انتخابات مردمي در اين كشور بدست آورده بود، در عين حال وي با مخالفتهاي قابل توجهي نيز از سوي تعدادي از سياستمداران مواجه بود، نيروهاي مخالف وي را متهم به ديكتاتوري مي كردند و برقراري وضعيت اضطراري در كشور و همچنين شيوة عمل گامساخورديا در زمان انجام كودتاي اگوست 1991 در مسكو را شديداً مورد اعتراض قرار دادند.

گامساخورديا ابتدا از محكوم كردن رهبران كودتا در اتحاد جماهير شوروي بطور علني خودداري كرد. پس از شكست كودتا در مسكو، موقعيت گامساخورديا آشكارا رو به ضعف نهاد. كيتواني رهبر گارد ملي گرجستان (كه در زمان شروع كودتا در شوروي از سوي گامساخورديا در 19 اگوست از سمتش بركنار شد ه بود) اعلان كرد 15 هزار تن از نيروهاي تحت امرش به نيروهاي مخالف گامساخورديا به رهبري تنگيزسيگوا پيوست. (بهرام امیراحمدیان، 1383، ص 207)

سيگوا در اواسط اگوست 1991 از رياست شوراي وزيران بركنار شده بود. در 30 سپتامبر 1991، ائتلا ف احزاب مخالف با برپايي تظاهرات ضد دولتي خواستار بركناري گامساخورديا از قدرت شدند. در جريان اشغال ايستگاه راديو و تلويزيون در تفليس توسط نيروهاي تحت امر كيتواني كه طي درگيري با نيروهاي وفادار به رئيس جمهور رخ داد تعدادي از مردم كشته شدند. در سراسر اكتبر 1991 تظاهرات طرفداران و مخالفين دولت ادامه داشت. اما به دليل حمايت قوي طرفداران گامساخورديا از وي بويژه روستائيان و طبقه كارگر، او توانست با دستگيري رهبران برجستة مخالفين و برقراري حالت فوق العاده در تفليس، موفقيت مخالفين را بشدت تضعيف كند. تا پيش از ماه نوامبر به نظر مي رسيد كه گامساخورديا بتدريج اقدام به تحكيم موقعيت خود كرد، هرچند ادامه آشوب و درگيري، موجبات ضعف شديد اقتصاد و سردي روابط سياسي و اقتصادي با كشورهاي غربي را فراهم آورد.

در دسامبر 1991 با شروع درگيري نظامي در گرجستان، مخالفين گامساخورديا رئيس جمهور موفق شدند با استفاد ه از نيروي نظامي پس از چند روز درگيري در اطراف ساختمان پارلمان وي را از قدرت خلع كنند و در 8 ژانويه 1992 گامساخورديا به همراه طرفداران خود از گرجستان گريخت. پس از بركناري گامساخورديا از قدرت، شوراي نظامي به رهبري كيتواني و يوسلياني تشكيل شد و قدرت را بدست گرفت. شوراي نظامي تنگيزسيگوا را به عنوان رئيس اجرايي شوراي وزيران منصوب كرد. اواسط ژانويه 1992 سيگوا كابينه جديد خود را تشكيل داد و طرح هاي دولت خود را براي انجام اصلاحات مهم اقتصادي اعلان كرد.

شوراي مشورتي موقت نيز متشكل از نمايندگان تمامي گروه هاي سياسي بزرگ به جزء حزب كمونيست در راستا ي تلاش دولت براي ايجاد ثبات تأسيس شد. به منظور رفع مشكلات اقتصادي كشور دولت اقدام به برقراري مذاكره با اعضاء سازمان كشورهاي مستقل مشترك المنافع در مورد روابط تجاري كرد. اوائل ماه مارس 1992 ادوارد شواردنادزه به گرجستان بازگشت. پس از بازگشت وي شوراي نظامي منحل شد و شورا ي عالي گرجستان قدرت را بدست گرفت و شواردنادزه نيز به رياست آن انتخاب شد. شوراي عالي امور مربوط به قانون گذاري و همچنين امور اجرايي را انجام مي داد. شوراي مذكور متشكل از 50 عضو از همة گروه ها و سازمان هاي سياسي بزرگ بود ك ه از جمله افراد مهم آن عبارت بودند از: سيگوا، يوسلياني و كيتواني.

علي رغم بي ثباتي هاي گسترده در وضعيت سياسي كشور شواردنادزه موفق به برقراري آشتي ميان جناح هاي مختلف در شوراي عالي گرجستان و همچنين دو گروه اصلي نيروي نظامي يعني گارد ملي و مخدريوني شده بود. جلب حمايت اين نيروها براي شواردنادزه به منظور جلوگيري از تلاش هاي مكرر گامساخورديا و طرفدارانش جهت كنترل مجدد قدرت در كشور در اوائل سال 1992 بسيار ضروري و حياتي بود. ايجاد آشوب و ناآرامي و افزايش آن در نقاط مختلف كشور بويژه در پادگانها و آبخازيا توسط نيروهاي طرفدار گامساخورديا، وضعيت منع عبور و مرور شبانه در تفليس و ديگر شهرها را در پي داشت. تا آوريل سال 1992 نيروهاي دولتي موفق به كنترل مجدد مناطق تحت تصرف شورشيان شدند.

تحكيم تدريجي قدرت شواردنادزه و تلاش وي در بازگرداندن صلح به مناطق منتزع از جمهوري گرجستان به همراه موقعيت بين المللي بالاي وي موجبات شناسايي بين المللي گسترده گرجستان و عضويت اين كشور در سازمان ملل در اواخر جولاي 1992 را فراهم آورد. در انتخابات مربوط به شوراي عالي گرجستان در 11 اكتبر 1992 حدود 75 درصد از افراد واجد شرايط شركت كردند. از مناطق خودمختار اوستياي جنوبي، منگرليا و آبخازيا فقط 9 درصد از افراد رأي دهنده شركت كردند. بيشترين كرسي هاي بدست آمده در انتخابات مذكور از آن بلوك صلح مركزي با 29 كرسي بود. (اين بلوك از اعضاء حزب كمونيست سابق و روشنفكران تشكيل شده بود) با اين حال، نتيجه مهمتر اين انتخابات مربوط مي شد به انتخابات رئيس شوراي عالي گرجستان كه آقاي شواردنادزه با كسب بيش از 95 درصد آراء به اين مقام برگزيده شد.

اولين اجلاس شوراي عالي گرجستان با تركيب جديد در اوائل نوامبر 1992 تشكيل شد. شوراي عالي طي اين اجلاس با تصويب قانوني وضعيت قدرت را در گرجستان تعيين كرد. به موجب اين قانون رهبري شورا ي عالي اجرايي كشور و رياست كل ستاد نيروهاي مسلح به آقاي شواردنادزه به عنوان رئيس شوراي عالي گرجستان واگذار شد و شوراي عالي گرجستان به عنوان عالي ترين مرجع قانونگذار در كشور باقي ماند. اين مقررات تا تصويب قانون اساسي جديد از اعتبار برخوردار بودند. به مدت كوتاهي پس از اولين جلسه شوراي عالي، تنگيز سيگوا مجدداً به عنوان رئيس شوراي وزيران انتخاب شد يكي از مهمترين اهداف دولت جديد، ايجاد ارتش ملي واحد بود. به منظور دستيابي به اين هدف، شوراي امنيت ملي و شوراي دفاع در اوائل 1993 تأسيس شد. شوراي دفاع متشكل از 11 نفر بود شواردنادزه به عنوان رئيس و سيگوا يوسلياني و كيتواني به عنوان معاونين رئيس انتخاب شدند. تقريباً بلافاصله پس از انتخاب شواردنادزه به مقام رياست دولت، مخالفت با وي در كابينه شروع شد. در پاسخ به شايعات موجود مبني بر توطئه كيتواني براي بركناري شواردنادزه از قدرت، شواردنادزه ضمن انحلال شوراي امنيت ملي و شوراي دفاع در مه 1993، كيتواني را از پست وزارت دفاع بركنار كرد. در آگوست سال 1993 پس از رد لايحة بودجه پيشنهادي دولت براي سال 1993، از سوي شوراي عالي گرجستان، اعضاي شوراي وزيران جمعاً استعفاي خود را تقديم مجلس كردند. طي سال هاي بعد شواردنادزه شوراي وزيران جديدي را به رهبري اوتارپاتساتسيا، يكي از مقامات رسمي حزب كمونيست پيشين گرجستان تشكيل داد. اواسط سپتامبر سال 1993، شواردنادزه نيز در پاسخ به اتهامات مخالفين كه وي را متهم به اتخاذ روش ديكتاتوري در اداره حكومت كردند، استعفاء خود را از رهبري كشور اعلان كرد. با توجه به درخواست مردم شوراي عالي گرجستان با اكثريت آراء استعفاي وي را رد كرد.

در اواخر سپتامبر 1993، گرجستان با وضعيت خارج از كنترلي چون، بحران هاي فزاينده سياسي و اقتصادي و شكست نظامي در آبخازيا مواجه شد. موقعيت شواردنادزه نيز با ظهور مجدد زوياد گامساخورديا در غرب گرجستان متزلزل تر شد، در اوائل اكتبر نيروهاي مشورتي رئيس جمهور سابق بندر پوتي واقع در ساحل درياي سياه و شهر استراتژيك سامتريديا را اشغا ل كردند. همزمان با پيشروي سريع رو به رشد نيروهاي مشورتي به سمت شرق، شواردنادزه شوراي عالي گرجستان را به موافقت با عضويت اضطراري جمهوري گرجستان در سازمان كشورهاي مستقل مشترك المنافع به عنوان آخرين شانس نجات كشور تشويق كرد. در اواخر اكتبر تنها يك روز پس از امضاء سند رسمي توسط شواردنادزه در ارتباط با عضويت گرجستان در سازمان كشورهاي مستقل مشترك المنافع نيروهاي روسي به اين كشور اعزام شدند. با كمك نيروهاي روسي، نيروهاي دولتي گرجستان موفق شدند كلية مناطق تحت كنترل شورشيان را باز پس گيرند. با مرگ گامساخورديا در اوائل 1994، نيروهاي شورشي طرفدار وي در گرجستان ريشه كن شدند.

ورود رسمي گرجستان به سازمان كشورهاي مستقل مشترك المنافع تا اوائل سال 1993 به تأخير افتاده تا اينكه كشورهاي عضو سازمان كشورهاي مستقل مشترك المنافع نهايتاً عضويت گرجستان را تصويب كردند. علي رغم برقراري ثبات نسبي در جمهوري گرجستان در ماه نوامبر، شواردنادزه وضعيت برقراري حالت فوق العاده را تا اوائل سال 1994 تمديد كرد. همچنين در همين زمان شواردنادزه حزب خود را به نام 12 حزب مخالف به، "اتحاديه شهروندان گرجستان " تشكيل داد. در ژانويه سال 1994 دليل كوتاهي وي در از دست دادن آبخازيا، به وي رأي عدم اعتماد دادند و محدود كردن قدرت رئيس جمهور را تقاضا كردند. در طول سال 1994 شواردنادزه درصدد توقف و جلوگيري از افزايش قتل هاي سازمان يافته و فعاليت مافيا در گرجستان برآمد. با اينحال جو ترور و ديگر خشونتهاي سياسي همچنان در سطوح بالا باقي ماند. دولت شواردنادزه بر اثر رقابتهاي داخلي بويژه رقابت بين وزراي دفاع و امنيت در حال تحليل رفتن بود. همزمان با افزايش بي ثباتي هاي سياسي و اقتصادي، مخالفت هاي مردمي نسبت به رژيم نيز افزايش مي يافت. احزاب مخالف جديد "جبهه نجات ملي" به رهبري سيگوا و كيتواني تأسيس شد. اين احزاب اعادة تماميت ارضي گرجستان را هدف مهم خود اعلام كرده بودند. در ژوئن 1994 چندين حزب كوچك كه ادعا مي كردند جانشين حزب كمونيست سابق گرجستان هستند به حزب كمونيست جديد اين كشور پيوستند.

با اينحال در ماه مه بيش از 30 سازمان سياسي و اجتماعي شامل رهبران احزاب مختلف با امضاء اعلاميه "اتحاد ملي و آشتي" درصدد بازگرداندن ثبات در كشور برآمدند. در دسامبر 1995، شواردنادزه به راحتي در انتخابات رياست جمهوري به پيروزي دست يافت و همانگونه كه انتظارميرفت در آوريل 2000 مجدداً در اين سمت ابقاء شد (اگرچه دو بار در سال هاي 1995 و 1998 به جان وي سوء قصد شد).

انتخابات پارلماني نوامبر 2003 از سوي اغلب ناظران مخدوش اعلام شده و به تظاهرات و راهپيماييهاي مخالفت آميزي دامن زد كه رئيس جمهور را وادار به استعفا از سمت خود تا قبل از پايان اين ماه ساخت. به دنبال آن، انقلاب مخملي كه به نام رز شهرت يافت در 22 نوامبر سال 2003 در گرجستان اتفاق افتاد. نينو بورژانادزه، رئيس مجلس وقت، به عنوان كفيل رياست جمهوري برگزيده شد. انتخابات رياست جمهوري ژانويه 2004 به پيروزي چشمگير كانديداي اصلي مخالفان، ميخائيل ساآكاشويلي، كه در زمان شواردنادزه وزارت دادگستري را بر عهده داشت، انجاميد. انقلاب رز كه با پشتيباني آمريكا صورت گرفت منجر به بركناري دولت متمايل به روسيه و روي كار آمدن دولت غرب گراي ميخاييل ساكاشويلي شد، اوضاع سياسي اين كشور دگرگون شد. دولت جديد سياست دوري از روسيه و نزديكي به غرب (به ويژه آمريكا) را در پيش گرفت.

همچنين اين كشور خواهان عضويت در اتحاديه اروپا و ناتو شد. به دنبال تغييرات قانون اساسي در ماه فوريه و افزايش اختيارات رئيس جمهور، ساآكاشويلي در ماه مارس همان سال، يعني پيش از انتخابات جديد پارلمان، به رويارويي با جمهوري خودمختار آجاريا دامن زد و باعث استقرار مجدد مقامات دولت مركزي در اين جمهوري گشت. در اين انتخابات ائتلاف ساآكاشويلي دو سوم آراء و 90% از كرسي ها را به خود اختصاص داد.

همچنين در اين مدت بر شدت تنشها با اوستياي جنوبي و آبخازيا افزوده گشت و روابط با روسيه رو به تيرگي گذاشت. با افزايش اختلاف با روسيه در سال 2004 بر سر نتايج انتخابات، روابط گرجستان با اين كشور وخيمتر شد. از همين زمان بود كه تنشها ميان ارامنه در گرجستان و دولت مركزي بر سر تبعيضهاي مشاهده شده عليه ارمني زبانان بالا گرفت.

در ژانويه 2006، انفجار در خط لوله گاز اوستياي شمالي روسيه مانع عرضه گاز طبيعي به گرجستان شده و منجر به وقوع يك بحران انرژي ملي شد؛ چراكه برخي از گرجي ها معتقد بودند مهندسي اين خط لوله را روس ها برعهده داشته اند. در فوريه 2006، پارلمان گرجستان از صلح بانان روسي خواست تا اوستياي جنوبي را ترك كرده و جاي خود را به نيروهاي بي نالمللي بدهند؛ اين درخواست در همان سال مجدداً تكرار شده و به آبخازيا نيز كشيده شد.

روابط گرجستان با روسيه از زمان استقلال اين جمهوري رو به تيرگي گراييد. روسيه همچنان به حفظ سه پايگاه نظامي خود در گرجستان ادامه داد. توافق نامه سال 1999 ميان اين دو كشور خواستار تعطيلي دو پايگاه در سال 2001 شده بود اما نيرويي كه روسها آن را "حافظان صلح" مي ناميدند در آبخازيا باقي مانده و جداييطلبان منطقه را مورد حمايت خود قرار مي دهد. قرارداد جديدي در سال 2005 خواستار خروج روسيه از دو پايگاه باقي مانده تا سال 2008 شد.

روسيه گرجستان را متهم به پناه دادن به شورشيان چچني و حمايت از آن ها كرده و مناطق مرزي با چچن را تهديد به حمله نظامي يك جانبه نمود. اما گرجستان و روسيه در اكتبر 2002، موافقت كردند تا جهت ممانعت از عبور چچنيها از مرز آن ها نيروهاي گشتي مشتركي را در آنجا مستقر سازند. تنش با آبخازيا بار ديگر در ژوئيه 2006، هنگامي كه گرجستان به اجبار شبه نظامياني را كه كنترل كودوري گورج را بر عهده داشتند خلع سلاح كرد، بالا گرفت. در سپتامبر 2006 تعدادي از سياستمداران مخالف، دستگير و به توطئه كودتا متهم شدند و چندين مقام روسي و گرجستاني به اتهام جاسوسي دستگير شدند. اين دستگيري روابط سرد ميان روسيه و گرجستان را به رويارويي تلخي مبدل ساخت چراكه روسيه تمامي راه هاي حمل و نقل و محموله هاي پستي را به روي گرجستان متوقف كرده و متعاقباً صدها گرجي را به جرم مهاجرت غير قانوني اخراج كرد. مكالمات شديد الحني به ويژه از سوي طرف هاي روس مطرح ميشد كه در نتيجه روس هاي دستگير شده از كشور اخراج گشتند.

در انتخابات محلي اكتبر 2006، حزب جنبش ملي رئيس جمهور قاطعانه به پيروزي دست يافت. در ماه دسامبر با اعلام حمايت دوماي روسيه از جدايي طلبان آبخازيا و اوستيا تنشها با اين كشور ادامه يافت. و شركت انرژي گازپروم بهاي گاز را براي گرجستان افزايش داد؛ اين امر گرجستان را بر آن داشت تا به دنبال راه ديگري براي تأمين گاز خود برآيد. در همين ماه پارلمان گرجستان لايحه اي را به تصويب رساند

كه طي آن در سال 2008 دوره تصدي نمايندگان مجلس افزايش و دوره رياست جمهوري كاهش مييافت تا به اين صورت هر دو انتخابات را بتوان همزمان برگزار نمود.

در اوايل سال 2007 روابط با روسيه معتدل تر شد، اما حمله آشكار يك (و شايد دو) هواپيما از حريم هوايي روسيه در ماه اوت همين سال بر افزايش تنش ها دامن زد؛ هواپيماي اول موشكي را شليك كرده بود. روسيه گرجستان را به جعل اين حادثه متهم كرد اما دو هيئت بين المللي بر ادعاي گرجستان مبني بر نقض حريم هوايي اين كشور توسط روسيه صحه گذاشتند.

بالاخره تنش ميان روسيه و گرجستان موجب شد در آگوست 2008 همزمان با بازي هاي المپيك تابستاني 2008 پكن، ارتش گرجستان براي بازگرداندن اوستياي جنوبي به خاك خود، به اين منطقه يورش برد كه با واكنش شديد روسيه مواجه شد و مجبور به عقب نشيني شد. اكنون روسيه از معدود كشورهایي است كه استقلال دو منطقه آبخازيا و اوستياي جنوبي را به رسميت شناخته است و با حضور نيروهاي خود در اين دو منطقه، عملاً كنترل آن ها را در دست دارد.