قیام ها و شورش مسلمانان چین در قرن نوزدهم
قیام ها و شورش مسلمانان چین در قرن نوزدهم[i]
با ادامه ی ناسازگاری و تعارض میان مسلمانان و کارگزاران محلی چینگ(←سلسله چینگ) که بر اثر تلاش منچوها برای چینی کردن مسلمانان و ترغیب پذیرش فرهنگ چینی از سوی اقلیت ها از دهه ی 1720 میلادی آغاز و در طول قرنهای هجدهم و نوزدهم تداوم داشت، عرصه برای زندگی مسلمانان و رهبران آنان چنان تنگ شد که چاره ای جز قیام و شورش در مناطق عمدتا مسلمان نشین باقی نماند. لذا، از نیمۀ دوم قرن نوزدهم نشانه های شورش در منطقۀ عمومی شمال غرب چین، شامل استانهای گنسو، نینگ شیا و یوننن، بروز کرد. آن چه در پی می آید، شرح مختصری از قیامهای سه گانۀ مسلمانان در این سه منطقه است.
الف- قیام مسلمانان در مناطق استان های شانسی و گنسو
در خلال قرن هیجدهم میلادی، تعداد زیادی از روحانیون و طلاب علوم دینی چین، برای ادامه ی تحصیل به مکه مکرمه و یا کشور یمن رفته و در آنجا تحت تعالیم طریقت نقشبندیه قرار گرفتند. اندیشه های صوفیانه ی خوفیه ی متعادل و جهریهی رادیکال، به ترتیب توسط دو نفر از علمای بازگشته از مکه و یمن به نامهای ما لَیچی(Ma Laichi)(1766-1681 میلادی) و ما مینگ شین(Ma Ming Xin)(1781-1719 میلادی) وارد سرزمین چین شد. این دو اندیشهی صوفیانه به همراه تفکرات اهل سنت غیر صوفیانه معروف به«مکتب قدیم» در کنار هم به فعالیت دینی و تبلیغی خود ادامه دادند.
مکتب خوفیه و مکتب اهل سنت غیر صوفی«قدیم» هردو به خاطر مواضع متعادلی که داشتند، از سوی حکومت چینگ پذیرفته شده و به آنها«مکتب قدیم» گفته می شد. در حالیکه مقامات امپراتوری به پیروان فرقۀ جهریه به خاطر داشتن مواضع رادیکال مشکوک بوده و به آن«مکتب جدید» گفته می شد.
در اثر اختلافات سلیقه ای که میان پیروان خوفیه و جهریه در زمینه های عقیدتی پیش آمد، و همچنین، سوء مدیریت و فساد و مواضع ضد اسلامی و ضد مسلمانی مقامات چینگ، در سالهای میان 1781 و 1783 میلادی، نا آرامی هایی توسط پیروان«مکتب جدید» در میان مسلمانان خویی و سالار به وجود آمد که توسط نیروهای چینگ(←سلسله چینگ) سرکوب شدند.
در بهار 1862، و با نزدیک شدن شورشیان تایپینگ به جنوب شرقی استان شانسی، چینی های نژاد خَن منطقه به تشویق دولت چینگ و برای دفاع در مقابل تایپینگها، گروه های مسلحی را سازماندهی کردند. مسلمانان منطقه نیز به خاطر ترس از این گروههای مسلح محلی، اقدام به تشکیل واحدهای مسلح مسلمان برای دفاع از خود نمودند.
نزاع های محلی میان مسلمانان و افراد نژاد خَن از یک سو، و تضعیف جایگاه رژیم چینگ و درگیر بودن نظامیان امپراتوری در سایر مناطق از سوی دیگر، و همچنین آرزوی داشتن کشوری خاص برای مسلمانان، زمینه را برای شورش مسلمانان در درهی رودخانه ی وِی(Wei)فراهم ساخت. با این که مسلمانان در ابتدا قصد شورش علیه دولت چینگ(←سلسله چینگ) را نداشتند، ولی برخورد نا درست مقامات دولت چینگ(←سلسله چینگ) و حمایت جانبدارانۀ آنها از هم نژادی های خَن خود، موجب شد این شورش به سرعت در سرتاسر جنوب شرقی استان شانسی گسترش یابد. لذا در اواخر ماه ژوئیهی 1862، مبارزان سازمان یافته ی مسلمان به رهبری ماخوالونگ، یکی از شیوخ طریقتهای صوفی که در مکه و یمن تحصیل کرده بود، با هدف کسب استقلال از چین و تشکیل یک کشور اسلامی در مناطق استانهای شانسی، گنسو و نینگشیا در غرب رودخانهی زرد، دست به قیام علیه دولت چینگ(←سلسله چینگ) زدند. آنها پس از سازماندهی اولیه به راحتی توانستند با حرکت به سمت شهر شیاَن مرکز استان، آن را به محاصرهی خود درآوردند. این محاصره تا پاییز سال 1863 ادامه یافت تا بالاخره توسط ژنرال دولونگ(Dolongga)، درهم شکست و تعداد زیادی از مبارزان مسلمان به همراه خانواده های خود از استان شانسی فرار و وارد استان گنسو شدند. برخی از این فراریان برای ادامه ی مبارزه و بازپس گرفتن سرزمین از دست رفتهی مسلمانان در استان شانسی،در گنسو«گردان بزرگ هیجدهم» را تشکیل دادند. نیروهای مسلمانان افزون بر مناطق گستردهای از استان گنسو، در استان نینگ شیا نیز مناطق وسیعی را تحت سلطه ی خود درآورده و از نفوذ دولت چینگ(←سلسله چینگ) خارج ساخته بودند.
دولت چینگ(←سلسله چینگ) در سال 1867 بهترین ژنرال خود به نام زو جونگتانگ(Zuo Zhongtang) که موفق به سرکوب شورش تایپینگ و به قهرمانی مورد اعتماد امپراتوری تبدیل شده بود را برای سرکوب مسلمانان به استان شانسی اعزام کرد. وی در سپتامبر 1870 به مقر فرماندهی مستحکم ماخوا لونگ(Ma Hualong) در شرق گنسو حمله و پس از 16 ماه مقاومت نیروهای تحت امر ماخوا لونگ، او را در ژانویه ی 1871 وادار به تسلیم کردند. پس از تسلیم، ماخوا لونگ و 80 نفر از فرماندهان عالیرتبه ی وی را به اعدام از طریق قطعه قطعه کردن بدنشان به هزار تکه، محکوم کردند. هزاران نفر از مسلمانان محلی نیز به مناطق مختلف چین تبعید گردیدند.
مقصد بعدی ژنرال چینگ، منطقه ی خِهجو(He Zhou)(لینگشیا)، محل تمرکز مسلمانان در غرب لَنجو(Lanzhou) بود. ماجانآئو(Ma Zhan’Ao) فرمانده مسلمان منطقه که آماده ی همزیستی و صلح با دولت چینگ(←سلسله چینگ) بود. در سال 1872، داوطلبانه آمادگی خود و نیروهای تحت امرش را برای مصالحه و همکاری با دولت چینگ اعلام و از این طریق جان خود و تعداد بسیاری از مسلمانان را از قتل عام توسط ارتش چینگ نجات داد. ارتش چینگ پس از تصرف لینگشیا، به منطقه ی شینینگ(Xining) که علاوه بر مسلمانان ساکن بومی، به محل اسکان مهاجران مسلمان سایر مناطق جنگی نیز تبدیل شده بود حمله کرد و پس از 3 ماه جنگ در پاییز سال 1872 این منطقه را نیز تصرف و فرمانده انقلابیون به نام ماگوی یوان(Ma Guiyuan) را دستگیر و همراه با هزاران مدافع مسلمان به قتل رسانده و جمعیت مسلمانان منطقه از هم پاشید.
متعاقب این پیروزی، 15 هزار نفر از نیروهای ارتش چینگ، به فرماندهی شخص ژنرال زو، شهر سوجو را در سال 1873 محاصره و علیرغم مقاومت سرسختانه ی مدافعین شهر، قلعه ی مستحکم آنان در 24 اکتبر سقوط کرد. نیروهای چینگ در این شهر بیش از 7000نفر مسلمان را از دم تیغ گذرانده و بقیه را به جنوب گنسو کوچاندند تا دیگر نتوانند با مسلمانان سایر مناطق دست به شورش بزنند.
ب- شورش مسلمانان در منطقه ی سین کیانگ
پیش از شورش سین کیانگ به رهبری یعقوب بیگ، این منطقه به مدت یک قرن به مرکزیت ایلی، تحت حاکمیت امپراتوری چینگ(←سلسله چینگ) قرار داشت. منطقه ی سین کیانگ به سه بخش؛ بخش شمال کوه تیَنشَن(Tian Shan) به مرکزیت ایلی؛ منطقه ی جنوب به مرکزیت کاشغر و شامل ختن، ینگی شهر، و یارکند؛ و منطقه ی شرقی با محوریت ارومچی تقسیم شده بود که فرماندهی مستقر در ایلی در واقع فرمانده هر سه بخش شمرده می شد. مقامات چینگ مستقر در منطقه، برای تأمین هزینه های نگهداری نیروهای نظامی خود، مالیاتها را افزایش و مالیاتهای جدیدی وضع کردند و یا پست های دولتی را به داوطلبان به بالاترین قیمت می فروختند. این افزایش مالیات و فساد مقامات بر نارضایتی ساکنان سین کیانگ افزود. مسلمانان منطقه از سوء مدیریت چینگها و افزایش مالیاتها از یک سو، و حملات تخریبی خواجه ها از سوی دیگر، به تنگ آمده بودند.
با آغاز شورش مسلمانان در استانهای شانسی و گنسو در سال 1862، در میان مسلمانان دونگان سین کیانگ شایع شد که مقامات چینگ در نظر دارند برای پیشگیری از شورش مسلمانان در این منطقه، به قتل عام گستردهی آنان به پردازند[۱]. انتشار تکذیبیه از سوی مقامات چینگ هم نتوانست این شایعه را از میان ببرد. بر اساس این شایعه، مسلمانان دونگان در اغلب شهرهای سین کیانگ دست به شورش علیه حاکمان چینگ زده و سایر اقلیت های مسلمان همچون قیرقیزها، قزاقها و اویغورها نیز به آنان پیوستند.
شورش محدود اولیه که در ماه مارس 1863 و با تصرف یک پایگاه نظامی آغاز شد، بارسیدن نیروهای کمکی از سایر پایگاه ها، فورا سرکوب شد. سال بعد مجددا قیام در هر سه بخش سین کیانگ پشت سر هم اتفاق افتاد که سرکوب آن دیگر از توان نظامیان چینگ خارج بود.
در تاریخ سوم ماه ژوئن 1864، دونگانهای شهر کوچا شورش کرده و ترکهای اویغوری نیز به آنها پیوسته و پایگاه ها و قلعه های نظامی را تصرف و ساختمانهای دولتی را به آتش کشیده و سربازان مستقر در این پایگاهها را به قتل رساندند. این شورش رهبر واحد شناخته شدهای نداشت، لذا شورشیان فردی به نام رشید خواجه درویش، که نقش چندانی در این قیام نداشت ولی از نظر معنوی دارای پایگاه اجتماعی بود را به عنوان حاکم خود برگزیدند. سه روز پس از قیام شهر کوچا، سربازان دونگان پادگان ارومچی نیز به محض اطلاع از قیام مردم کوچا دست به شورش زده و بخش عظیمی از شهر را تخریب و انبارهای دولتی را به آتش کشیده و قلعه های نظامی را محاصره کردند. سپس به سمت شهرهای مناس و ووسو در غرب ارومچی حرکت کرده و آنها را به تصرف خود درآوردند. سربازان دونگان مستقر در پایگاههای نظامی مستقر در شهرهای یارکند و کاشغر نیز به محض اطلاع از اوضاع شهرهای پیش گفته، رأس ساعت معینی در تاریخ 26 ژوئیه قیام کرده و این شهرها را با وارد کردن خسارات جانی زیاد به نیروهای چینگ، در اختیار گرفتند. سرانجام اغلب شهرها و پادگانها به دست انقلابیون مسلمان سقوط کرد و ارتباط حاکمان دست نشاندهی چینگ در منطقه با پکن قطع و به ناچار خبر این حوادث را از طریق خاک روسیه به حکومت مرکزی چین رساندند.
اگرچه این قیام در آغاز با پیروزی مسلمانان همراه بود و مناطق زیادی را به تصرف خود در آوردند، ولی در نهایت به دلیل اختلافات درونی رهبران قیام؛ جاه طلبیهای برخی از فرماندهان منطقهای همچون یعقوب بیگ خوقندی از ازبکستان؛ تلاش نیروهای مسلمان و غیر مسلمان طرفدار دولت چینگ(←سلسله چینگ) در منطقه برای سرکوب قیام؛ عدم حمایت نیروهای روسی مستقر در مرزهای دو کشور، به ویژه نیت شوم آنان برای تصرف منطقه؛ تغییر وضعیت سیاسی و امنیتی آسیای مرکزی به دلیل حضور نیروهای تزار روس؛ و عوامل متعدد دیگری که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست، متأسفانه این قیام مسلمانان نیز سرانجام به شکست انجامید و چیزی جز تخریب، قتل و عام و تحقیر برای مردم منطقه به بار نیاورد.
ج - شورش مسلمانان در استان یوننن و تشکیل حکومت اسلامی به مدت 16 سال
کشور چین در قرن های 17 و 18 یک انفجار جمعیت را تجربه کرد. در نتیجه میلیون ها نفر به دلیل افزایش جمعیت، از مناطق شرقی و مرکزی به سمت مناطق مرزی و اقلیت نشین مهاجرت کردند. با مهاجرت جمعیت گستردهی نژاد خَن به استان یوننن که از قرن سیزدهم محل اسکان مسلمانان و نژاد خوی بود، درگیری میان ساکنان مسلمان بومی و مهاجران غیر مسلمان نژاد خَن اجتناب ناپذیر بود. در این اختلافات و درگیری ها، مقامات محلی که خود از نژاد خَن و غیر بومی بودند، همیشه از هم نژادیهای خود در مقابل مسلمانان بومی حمایت می کردند. در اثر ادامه این بی عدالتیها، درگیری میان مسلمانان و مقامات محلی آغاز و پس از مدتی به اوج خود رسید. رهبری این شورش مسلمانان را شخصی به نام دو وِنشیو(Du Wenxiu) برعهده گرفت و با پیروزی بر نیروهای محلی در برخی از مناطق استان یوننن در سال 1856 کشوری اسلامی با مرکزیت شهر دالی تأسیس شد که تا 16 سال ادامه یافت. برای سرکوب این قیام، حکومت مرکزی ارتش چین را به منطقه گسیل داشت. قتل و عامهای صورت گرفته در این حمله موجب شد تعداد بیشماری از مسلمانان کشته شده و دولت اسلامی شکست خورد. برآوردها نشان میدهد که در آن زمان حدود یک میلیون نفر مسلمان در این منطقه زندگی می کردند که از این تعداد بین 60 تا 85 درصد در حمله ی ارتش امپراتوری قتل و عام شدند. پس از چند قرن هنوز هم تعداد مسلمانان منطقه به شمار یک میلیون نمیرسد که بیانگر نسل کشی مسلمانان توسط حکومت چینگ است.
پس از شکست و فروکش کردن این شورش، بازماندگان مسلمان در وهله ی نخست تلاش کردند باقیماندهی منابع مادی و معنوی خود را جمع آوری و حفظ کنند، مساجد تخریب شده را باز سازی نمایند، و مدارس اسلامی را دوباره راه اندازی نمایند. با این که بخش عظیمی از امکانات مادی و منابع انسانی مسلمانان در این جنگها از دست رفته بود، ولی آنان به وضوح تلاش کردند تا هویت و میراث فرهنگی و دینی خود را از دست ندهند[۲].
پاورقی
[i] - مورخ برجسته ی مسلمان معاصر چین آقای بای شویی، قیامهای متعدد مسلمانان این کشور در دوران سلسله چینگ را در یک مجموعه ی چهار جلدی تحت عنوان « قیامهای بر حق مسلمانان» تدوین نموده که در سال 1953میلادی در شهر شانگهای منتشر گردیده است.