ادیان در تاجیکستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۷ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''. دین و مذهب''' '''1-7. تاریخچه ادیان و مذاهب و چگونگی گسترش دین غالب در تاجیکستان''' علیرغم اینکه تاجیکها در طول تاریخ در محاصره ترکها بوده و در زمان سلطه اتحاد جماهیر شوروی، تاخت و تاز فرهنگی و اجتماعی روسها را تحمل کرده اند، به خوبی از فرهنگ ملی...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

. دین و مذهب

1-7. تاریخچه ادیان و مذاهب و چگونگی گسترش دین غالب در تاجیکستان

علیرغم اینکه تاجیکها در طول تاریخ در محاصره ترکها بوده و در زمان سلطه اتحاد جماهیر شوروی، تاخت و تاز فرهنگی و اجتماعی روسها را تحمل کرده اند، به خوبی از فرهنگ ملی و هویت اجتماعی خویش پاسداری کرده اند. عامل مهم در این پایداری ملی، تعلقات مذهبی و دینی از یک طرف و پایبندی به زبان فارسی از طرف دیگر می باشد(تاجیکستان، 1998: 39).

به دلیل رفت و آمد و حضور اقوام و حکومت­های مختلف در آسیای مرکزی، در این منطقه از دیرباز باورهای دینی و مذاهب گوناگون وجود داشته است. این سرزمین، با فرهنگ­های چین، ایران و ... همسایه بوده و جریان­های دینی این فرهنگ­ها، این جمهوری را تحت تأثیر خود قرارداده است. یکی از ویژگی­های فرهنگ این سرزمین در پیش از اسلام رواج باورهای دینی و مذهبی است. در میان ادیان گوناگون می­توان از  زرتشتی، بودایی و مانوی نام برد. افزون بر این، روحانیان نسطوری در این سرزمین، به ویژه در سمرقند حضور داشته اند(فرامکین، 1372: 131). لذا تا قبل از سلطه مسلمانان بر آسیای مرکزی ادیان و آیین­های شامانی، بودایی، زرتشتی، یهودی و مسیحی در منطقه به چشم می­خورد. آسیای مرکزی، از جمله تاجیکستان از سده هفتم میلادی، توسط سپاه اسلام گشوده شد و مردم این منطقه اسلام آوردند. مذهب بیشتر مردم تاجیکستان سنی و از شاخه حنفی است و ابوحنیفه را به عنوان امام­اعظم می شناسند. گسترش اسلام در آسیای مرکزی بیش از هر چیز مدیون شیوخ و بزرگان صوفیه است که طی قرنهای سیزده و چهارده میلادی پیروان بسیار جذب کردند. فرقه های مهم صوفیه مانند نقشبندیه حتی امروز پس از هفتاد سال سلطه نظام کمونیستی شوروی در منطقه حضور دارند. این فرقه ها به خصوص در میان چادرنشینان و روستاییان پیروان بسیار دارند. این در حالی است که مراکز مهم تمدنی بیشتر به مذاهب رسمی اسلامی گرایش داشته اند. بخارا، به عنوان مثال، یکی از قدیمی ترین و مهم­ترین مراکز دین اسلام به شمار می­آمده است و دارای مدرسه های دینی و مساجد مشهور بوده است. پس از سلطه روسیه تزاری بر آسیای مرکزی سیاست فرهنگی و مذهبی مسکو بیشتر متوجه اقوام چادرنشین این منطقه بود و کوششی جدی در جهت اسکان آنان و ایجاد شهرهای صنعتی در سرزمین­های سنتی آنها صورت گرفت. اما در شهرها و مراکز تمدنی مانند بخارا، سمرقند و خیوه اقدامی در جهت تغییر سبک زندگی و اعتقادات مردم انجام نشد.

بعد از انقلاب بلشویکی و تأسیس اتحاد شوروی لنین می دانست که حمله مستقیم به اعتقادات مذهبی مردم می­تواند عواقب نامطلوب در پی داشته باشد و به همین علت با موضوع مذهب با نرمی برخورد کرد. در سال 1918 که استالین ریاست کمیساریای ملیتها را برعهده داشت، کمیساریای امور مسلمانان را تأسیس کرد و سه روشنفکر مسلمانان را در رأس آن قرار داد. هدف از این کار برقراری دفاتر و کمیته­هایی در سرزمین­های مسلمان­نشین بود تا به مسائل آنان رسیدگی کند. اما طولی نکشید که آن را منحل کرد. از سال 1924 مسکو سیاست از میان­بردن سازمانها و نهادهای مذهبی را در پیش­ گرفت و در همان سال محاکم شرعی را که بر اساس شریعت بنیان گذارده شده بود، منحل کرد. در سال 1928 مکتب­خانه­ها و مدرسه­ها را که به دست عالمان مذهبی اداره می­شد تعطیل کردند. بین سالهای 1925 تا 1930 تمام اموال و املاک موقوفه مصادره شد و به این ترتیب استقلال مالی مراکز مذهبی از آنها سلب شد. حمله مستقیم به مذهب تا زمان جنگ دوم جهانی ادامه داشت. تعداد مسجدها از 26 هزار باب به 1312 باب در سال 1992 در سراسر آسیای مرکزی تقلیل یافت. در سال 1941 به دستور استالین ادارات روحانی اتحاد شوروی تأسیس شد. فعالیت آنها زیر نظر شورای برنامه های مذهبی بود و این شورا به تمام موضوعات مربوط به مذاهب مختلف، به جز مسیحیت ارتدوکس، رسیدگی می کرد.

هفتاد سال سلطه حکومت کمونیستی نتوانسته است دین مردم را از بین ببرد، اما به هر حال تأثیر مهمی در اعتقادات و باورهای مردم داشته است. با این حال، آداب و سنتهای مذهبی کماکان در میان تمام مردم وجود دارد. به عنوان مثال، مراسم ازدواج و تدفین و ختنه توسط همه مردم تاجیکستان، حتی اعضای عالی رتبه حزب کمونیست انجام می­شود و هنوز مردم نام بزرگان دین اسلام را به طور گسترده بر فرزندان خود می نهند. مذهب اکثر مردم تاجیکستان سنی و از شاخه حنفی است و ابوحنیفه را با نام امام اعظم می شناسند. تعدادی مسلمان شافعی مذهب نیز در تاجیکستان زندگی می­کنند. اهل سنت تاجیکستان به اهل بیت و امامان شیعه، به ویژه امام علی، امام حسین و امام جعفر صادق (ع) ارادت می­ورزند. گروهی از اهل تسنن صوفی مسلک تاجیکستان خود را به خاندان اهل بیت منسوب می­دانند و پیروانشان آنها را با لقب «ایشان[1]» می­نامند.

مسلمانان بدخشان در شرق و جنوب شرقی تاجیکستان در کوهپایه های پامیر پیرو مذهب اسماعیلیه هستند. این همان سرزمینی است که ناصرخسرو قبادیانی، شاعر پارسی­گوی اسماعیلی مذهب از بیم حکام سنی متعصب زمان خویش به آنجا پناه برد و در همام جا نیز درگذشت. رهبر اسماعیلیان کریم آقاخان است که در اروپا زندگی می­کند. حدود 90% شیعیان ساکن بدخشان شیعه اسماعیلی و 10% آنها شیعه دوازده امامی هستند. تا قبل از استقلال تاجیکستان، اسماعیلیان ارتباط با رهبر خود نداشتند. اما در سالهای 1992 - 1993 که تاجیکستان گرفتار جنگ داخلی بود و وضعیت اقتصادی این کشور اسفبار شده بود و ارتباط ناحیه بدخشان کوهستانی با پایتخت قطع شده و خطر قحطی و مرگ و میر در منطقه قوت داشت، آقاخان به کمک پیروان خود در کوههای پامیر شتافت و با گشودن راهها مواد غذایی، دارو و سایر مواد ضروری به این منطقه رساند. این اقدامات موجب افزایش احترام اسماعیلیان به رهبر خود شد. آقاخان در سال 1995 سفری رسمی به شرق تاجیکستان نمود و سر راه خود در دوشنبه با امامعلی­رحمان، رئیس­جمهور، ملاقات و درباره چگونگی همکاری بیشتر با حکومت آن کشور گفتگو کرد و یک رشته موافقت­نامه­های فرهنگی و اقتصادی با وی به امضا رساند و نماینده شخصی آقاخان به عنوان سفیر در تاجیکستان معین شد. هدف از این موافقتنامه­ها آبادکردن زمین­های بدخشان و فراهم­کردن زمینه رشد اقتصادی و فرهنگی مردم این ناحیه است. از آن پس بنیاد آقاخان اسماعیلی که در لندن مستقر است فعالیت مستمر خود را در مورد بازیافتن هویت مذهبی اسماعیلیان تاجیکستان و نیز تأمین نیازهای آنان ادامه داده است.

در تاجیکستان اقلیتی مسیحی هم ساکن هستند، مسیحیان تاجیکستان بیشتر روس­اند و آلمانی­هایی که پدران آنها در دوران شوروی هنگام جنگ جهانی به آسیای مرکزی و قفقاز مهاجرت کردند به دستور مسکو به منطقه آسیای مرکزی کوچ داده شدند. مسیحیان در دوشنبه گورستان و کلیسایی مشهور دارند.

از گذشته دور یهودیان در تاجیکستان ساکن بوده اند. شمار یهودیان در تاجیکستان، به خصوص در شهرهای بزرگ، بسیار بود. جمعیت آنان را در کل تاجیکستان 20 هزار و در دوشنبه 15 هزار تخمین می­زدند. بسیاری از آنها در موسیقی سنتی تاجیکستان نقش داشتند و تعدادی از استادان به نام موسیقی این کشور از همانها بودند. قبل از فروپاشی اتحاد شوروی در زمان گورباچف بنا بر توافقی که وی با تل­آویو به عمل آورد یهودیان مقیم شوروی اجازه یافتند به اسراییل مهاجرت کنند. از همان زمان تعدادی از یهودیان تاجیکستان، مانند سایر جمهوری­های شوروی، به اسراییل، اروپا و ایالات متحده آمریکا مهاجرت کردند. این روند در تاجیکستان پس از استقلال و به خصوص در جریان جنگ داخلی شدت یافت و جمعیت یهودی آن کشور رو به کاهش گذاشت و امروز در دوشنبه کمتر از 5 هزار یهودی زندگی می­کنند(تاجیکستان، 1387: 28 - 25).

1-1-7. جایگاه روحانیون در میان تاجیکان

در این میان وجود روحانیان تاجیک و نقش آنها در حفظ هویت اسلامی مردم قابل توجه است. روحانیت تاجیکستان در میان روحانیان آسیای میانه از امتیازات ویژه­ای برخورداراند. برخلاف ویژگی ارتجاع و تحجر عمومی روحانیان این منطقه، روحانیان تاجیک از تحول و رشد فکری و سیاسی خاصی بهره­مند می­باشند. به طور کلی روحانیت تاجیکستان را می­توان به چهار گروه تقسیم کرد.

1- روحانیت رسمی دولتی. یعنی روحانیانی که تابع اداره امور دینی یا قاضیات می­باشند. 2- شخصیت­های متصوفه؛ علماء بزرگ مناطق مختلف که تمایلات صوفی­گری داشته و اکثراً پیرو طریقت نقشبندیه و یا قادریه می­باشند. این گروه وابسته به هیچ نهاد رسمی نبوده. 3- ملاهای قشلاق. روحانیان کم­سواد غیررسمی مقیم روستاها. 4- روحانیان حرکتی. قشرجوان روحانی که از دیدگاهها و افکار اجتماعی مترقی برخوردارند که اساس نهضت اسلامی تاجیکستان را پایه­ریزی نمودند. این گروه که عمدتاً در روستاها و شهرکهای کوچک حضور دارند، با استفاده از ریشه های اعتقادی مردم و تحرک دینی دهه 1980.م با ترویج فکر سیاسی اسلام در میان جوانان آنان را آماده شروع حرکتی عمومی برای اجراء احکام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام نمودند. با توجه به ویژگی­های خاص مناطق مختلف تاجیکستان این حرکت از نفوذ مردمی یکسانی برخوردار نبود. در حالیکه استان­های جنوبی چون فرقانه تپه زمینه­ساز جنبش اسلامی بودند، مناطق شمالی چون خجند به گروههای متحجر روحانی دلبستگی داشتند. (حسینی، 1998: 19)

علاوه بر آن رواج افکار روشنگری باعث گردید که دسته­بندی دیگری میان افراد دیندار و روحانیان شکل گیرد. از یک طرف عقاید راسخ شده دینی که با افکار سست و خرافات عمومی در آمیخته بود و از طرف دیگر حرکت اصلاحی که درصدد تصحیح احکام دین و جداسازی اوهام (رنگ دین­یافته) بود. گروه نخست با حرکت تجددطلب روحانیت به مقابله برخاست. تهدید منافع مادی و عدم تطابق ایده­های جدید با باورهای ذهنی سنتی انگیزه این تقابل بود(حسینی، 1376: 13).

2-1-7. ریشه­های شیعه­گری در میان تاجیکان

در میان علائق دینی و مذهبی موجود، تاجیک­ها اشتراکات فراوانی با تشیع دارند. از نظر عقیدتی، به تشیع نزدیکتر اند(دولت­آبادی، 1374: 248). برخلاف برخی از گروههای اهل سنت، تاجیکها به اهل بیت پیامبر(ص) علاقه وافر دارند که این امر از نامهای رائج در این کشور کاملاً هویداست. اصولاً در میان حنفی­های آسیای میانه به خاطر وجود ریشه­های قوی تصوف، گرایش­های اساسی به تشیع مشاهده می­گردد. ارادت به اولیاء و زیارت مکان­های مقدس و قبور صلحاء و ورد و ذکر در میان روحانیان تاجیک امری رائج می باشد. همین امر جایگاه فرقه وهابیت را با مشکلات جدی روبه رو می­سازد.

3-1-7. شیعیان اسماعیلی

اقوام منطقه کوهستانی پامیر از حدود اوائل قرن پنجم برخلاف سنی مذهبان ماوراءالنهر مذهب شیعه اسماعیلی را پذیرفتند. بدین ترتیب پامیر به شکل مأمنی برای فراریان اسماعیلی درآمد(رمضان­زاده، 1376: 101). شیعیان اسماعیلی همزیستی مسالمت­آمیزی با حنفی­های منطقه داشته­اند. بعد از قوت گرفتن نهضت اسلامی تاجیکستان شایعه­ای از سوی مخالفین مبنی بر تکفیر این فرقه توسط سیدعبدالله نوری و تورجان زاده رهبران نهضت اسلامی مطرح گردید که توسط ایشان تکذیب شد.

دولت تاجیکستان نیز تلاش دارد تا افکار این فرقه را به سمت خود معطوف سازد. در جریان سفر آقاخان رئیس این فرقه به بدخشان، رئیس جمهور تاجیکستان او را همراهی کرد که مورد استقبال پرشور مردم قرارگرفت. آقاخان ظاهراً ایرانی و اهل محلات بوده و در سوئیس زندگی می­کند و مورد علاقه عموم مردم اسماعیلی می­باشند. اسماعیلیان بدخشان مورد توجه شاهزاده صدرالدین آقاخان، کاندیدای سابق دبیر کلی سازمان ملل نیز هستند(رمضان­زاده، 1372: 32).

2-7. موقعیت دین رسمی و سایر ادیان و مذاهب

در میان ملت­های آسیای میانه تاجیک­ها به علائق دینی ریشه­دار شهرت دارند(تمدن اسلامی ماوراء­النهر نیز هموراه از فرهنگ دینی تاجیک­ها متأثر بوده است). مذهب از جایگاه ویژه­ای در میان ملت تاجیک و آداب و رسوم اجتماعی آنها برخوردار است. حدود 95% کل جمعیت تاجیکستان مسلمان و پیرو مذاهب مختلف اسلامی هستند. اکثر مردم تاجیکستان سنی حنفی مذهب بوده و ابوحنیفه را به عنوان امام اعضم می شناختند. اهل سنت حدود 90% از جمعیت مسلمان کشور را به خود اختصاص داده و حدود 5% مسلمانان این کشور شیعیان اسماعیلی مذهب می باشند. درصد اندکی از جمعیت مسلمان تاجیکستان نیز شیعیان اثنی عشری یا جعفری مذهب هستند که تعداد دقیق آنها مشخص نیست. اهل سنت در بخش­های شمال مرکز و جنوب کشور(4: The World fact book, 2004) و شیعیان اسماعیلی در شرق کشور در منطقه خودمختار بدخشان و شیعیان اثنی عشری عمدتاً در منطقه بدخشان و شهرهای دوشنبه و برخی از نواحی شمالی تاجیکستان در ولایت سغد سکونت دارند(نبوی، 1378: 2). در بررسی ویژگی­های اجتماعی تاجیکستان نکته ای که بصورتی واضح جلب نظر می کند حفظ ظواهر و اجرای احکام اسلامی در میان تاجیکان می باشد. برگزاری مناسبتهای مختلف در این کشور به شیوه ایرانی مرسوم است. اعیاد ملی چون عید نوروز، فطر و قربان مورد بزرگداشت عمومی بوده و تعطیل رسمی می باشد(چویکاز، 1373: 135). دولت شوروی در طول دوره استیلاء بر تاجیکستان تلاش فوق العاده­ای برای جدائی مردم تاجیک از فرهنگ ملی - اسلامی خویش به کار بست. از جمله اقدامات برنامه ریزی شده می­توان از تحمیل مرزهای جغرافیائی ساختگی(به نحوی که جمهوری تاجیکستان بخش کوچکی از سرزمین­های تاجیک­نشین را در برگرفته و در حقیقت سرزمین اصلی سکونت تاجیکها و تعداد زیادی از مردم تاجیک در خارج از مرزهای آن باقی بماند)، برنامه­ریزی برای حذف نقش دین از زندگی اجتماعی تاجیکها، تغییر الفبای فارسی به لاتین(در 1929.م) و سپس به سیریلیک (در 1945.م)، محو آثار تاریخی و فرهنگی، تحریف پیشینه تاریخ، آمیزش تحمیلی با روسها و تحریف ادبیات تاجیکی نام برد(حامدی، 1376: 233). تلاش حساب شده روسها طبیعتاً تأثیرات مختلفی در میان مردم خصوصاً در جوامع شهری و قشر روشنفکر به جای می­گذاشت. از جمله سیاستهای تحمیلی روسها، جلوگیری از رشد فکری و فرهنگی و مردم و تبعیت از چارچوب تدوین شده تحمیلی بود.

بعد از دوره استقلال نیز فقر فرهنگی مردم تاجیک تحت تأثیر عوامل متعددی ریشه دارتر گردید. جنگ داخلی، پیچیدگی روابط بحرانی اجتماعی در این کشور را به دنبال داشت. تهاجم فرهنگی غرب از طریق شبکه های تلویزیونی و ویدئوئی، ساختن محافل فساد و فحشاء و فعالیت گسترده فرقه های گوناگون هر یک به گونه ای، ریشه های اعتقادی مردم تاجیک را هدف قرارداده است.

مبارزه طولانی کمونیستها با مذهب و القاء شبهات گسترده علمی، بخشی از قشرهای تحصیلکرده تاجیکستان را بسوی بی هویتی فرهنگی سوق داده در حال حاضر نیز حضور فرقه های متعدد و تبلیغات گسترده انحرافی دینی به این بی هویتی دامن زدند(مبلغین بهائی که بصورت وسیع از طرف کشورهای غربی و اسرائیل حمایت می شوند به این کشور روی آورده و با استفاده از ابزارهای تبلیغی متعدد چون رسانه های گروهی و تلویزیون به ترویج مرام خویش مشغولند(حیدری، 1371: 168). در این میان بهائیان ایران نیز که در خارج از کشور اقامت دارند، سهم عمده­ای در تخریب جایگاه اعتقادی مردم تاجیک ایفا می­کنند(حیات­خان، 1373: 85).

در قانون اساسی هیچ دین و مذهبی به رسمیت شناخته نشده و سیستم حکومتی این کشور غیردینی و لائیک اعلام شده است. در اصل هشتم قانون اساسی تاجیکستان نیز انتخاب مذهب برای تمام شهروندان این کشور آزاد اعلام شده و بر جدایی دین از سیاست نیز تأکید شده است. رسیدگی به امور مذهبی مسلمانان سنی (حنفی) برعهده اداره دینی (قاضیات) این کشور است. این اداره دولتی بوده و تحت نظر و حمایت دولت اداره می شود. اسماعیلیان تاجیکستان نیز از آقاخان چهارم که رهبر اسماعیلیان جهان است پیروی می کنند.

سایر ادیان و مذاهب در تاجیکستان وجود دارد که در ادامه به سابقه تاریخی و همچنین موقعیت هر کدام از آنها خواهیم پرداخت.

با توجه به این که بسیاری از رهبران سیاسی تاجیکستان اهمیت زیادی برای دین زرتشت قائل بوده و از آن به عنوان آلترناتیوی در مقابل اسلام استفاده می کنند. در اینجا به طور مختصر به بیان سابقه تاریخی این دین در آسیای مرکزی بویژه تاجیکستان می پردازیم.

بعد از جنگ­های طولانی در سده 6 میلادی بخش اعظم آسیای مرکزی تحت نفوذ دولت هیتالیان درآمد. هیتالیان قبایل ایرانی نژاد بودند که از دشت­های قزاقزستان امروزی به فرارود حمله­ور شدند. هیتالیان امپراطوری پهناوری ایجاد کردند که علاوه بر اکثر نقاط آسیای مرکزی هندوستان شمالی ترکستان شرقی افغانستان و برخی از استانهای ایران را در بر می­گرفت و مرکز آنان در شهر بامیان قرار داشت. این امپراطوری به اندازه ای از اقتدار نظامی برخوردار بود که حتی شاهان ساسانی از آن در هراس بودند که از آنان باجگیری هم می­کرد. ولی در دهه 60 قرن ششم ترکهای کوچ کننده از شمال و شرق به هیتالیان هجوم آوردند و با تار و مار ساختن ایشان بر آسیای مرکزی حکمفرما شدند.

بعضی از مناطق آسیای مرکزی (مثل مرو) تحت سلطه­ی ساسانیان قرار گرفت زیرا ایرانیان در ائتلاف با ترکها علیه هیتالیان بودند. به همین طریق اغلب مناطق آسیای مرکزی قبل از تهاجم اعراب­ باجگذار ترکها گشتند. آسیای مرکزی در آن زمان کاملاً پراکنده و متفرق بود و به بیش از بیست دولت یا ملک تقسیم می­گشت(مختارف، 1992: 28) که هر کدام از سوی حاکمان محلی اداره می شد. ضرورت دفاع مشترک از تجاوزات مداوم قبایل کوچ رو باعث ایجاد اتحادیه های مختلف دولتهای محلی گردید. از جمله سراس در وادی های زرافشان و قشقه دریا در آغاز قرن 7 در تملک حاکمان سمرقند قرار گرفت. حاکمان این نواحی که عنوان "اخشید" را داشتند در حیات سیاسی زمان خود نقش مهمی ایفا می کردند. جنوب تاجیکستان و ازبکستان همراه با شمال افغانستان اتحادیه دولتی تخارستان یا (تاخرستان) که پایتخش شهر بلخ بود را تشکیل می­داد که سرزمینهای زیادی مانند وخش، شمان، اهارون، چغان و قبادیان را فرا می­گرفت. همچنین اتحادیه های دولتی استروشنه، فرغانه، چاچ و خوارزم وجود داشتند. طبعاً هنگامی که در آسیای مرکزی دولتی وجود نداشت یک دین نمی توانست دین غالب باشد و از این رو است که مردمان این مرز و بوم پیروان ادیان مختلف بودند. با این همه محققان با استناد بر مآخذ تاریخی و مدارک باستان شناسی بر این باورند که بیشتر مردم سغد، فرغانه، خوارزم، چاچ، استروشنه و تخارستان مانند زمانهای قدیم از آئین زرتشت پیروی می کردند.

لازم به ذکر است که بسیاری از دانشمندان، کیش زرتشتی و یا "مزده یسنا" را برخاسته از مناطق گوناگون ایران شرقی می­دانند. از جمله باختر، سغد و خوارزم به عنوان خواستگاه این تعالیم آسمانی تلقی می شود. همچنین منابع تاریخی گشتاسب پادشاه بلخ را به عنوان نخستین پذیرنده و گسترنده زرتشت محسوب کرده اند و این نکته در شاهنامه­ی حکیم فردوسی تأکید شده است. زرتشت که خود ایرانی تبار بود میان قومهای ایرانی (از جمله باختریان) به تبلیغات پرداخت و دین او بتدریج در میان برخی از این اقوام مورد استقبال قرار گرفت و سه امپراطوری ایرانی هخامنشی، اشکانی و ساسانی دین زرتشت را همچون مذهب رسمی برگزیدند و در بسط و اشاعه­ی آن تلاش زیادی به خرج دادند.

دست کم همه­ی دین شناسان داخلی و خارجی بر این باورند که آئین زرتشتی، دین یکتاپرستی (مونوتئیستی) است. جلال آشتیانی در کتاب "زرتشت (مزدیسنا و حکومت)" در این زمینه می نویسد : «در تاریخ ادیان جهان بزرگترین تحول به وجود آمد و زرتشت را باید مبتکر آن داست؛ طرح اعتقاد به خدای واحدی است که وابسته به قوم و عشیره و ملت واحدی نبوده، در معبد و مکانی جای ندارد و خالق همه جهان و جهانیان است».

همچنین برخی از تاریخ­نگاران مشهور اروپایی نظیر پتازونی، شفتلوتیس گری، هرتسولر بارتولومه و ویل دورانت بر آئین توحیدی کیش زرتشتی تأکید کرده اند(آشتیانی، 1367: 135 - 134). در واقع بخش "گاتها" از اوستا که آن را به خود پیامبر مزده سنا نسبت می دهند، پیام آور توحید و یکتاپرستی است. زرتشت در «گاتها» با اهورامزدا (اورمزد، هورمزد و هورمز) خدای یکتای جهان سخن می گوید و از این مبدأ و منشأ ازلی فیض و رحمت در گسترش دین راستین در سراسر جهان یاری می خواهد. به عنوان مثال در «یسنا» هات بند 28 پنج چنین آمده است. «اهورا مزدای یگانه کسی است که بزرگتر از همه است». در «یسنا» هات 44 بند هفت می گوید: «اوست اهورامزدا یگانه آفریننده­ی جهان»(رضایی، 1372: 144). به طور کلی دین زرتشتی پیش از پیروزی اسلام در آسیای مرکزی رونق و رواج فراوان داشته به گونه ای که به مرور زمان با آئین­های باستانی مردمان این دیار نیز آمیخته می شود. واقعیت امر این است که «اساس دین زرتشتی ایران و هم دین سغدیان و باختریها و خوارزمیان یک نوع اعتقاد و عقاید و رسوم یگانه بود و آن از یک طرف اعتقاد تصورات دوگانه­پرستی را درباره­ی مبارزه­ی عالم نیک و بدی و از طرف دیگر پرستش آتش را در برمی­گرفت. در ایران زرتشت به دین دولتی تبدیل شد و صاحب عقاید مستحکم و دقیق گردید و تشکیلات پیشوا و رهبران آن به میان آمد که در امور دولتی علی­الخصوص در جبهه­ی ایدئولوژی تأثیر قوی داشت. در آسیای مرکزی سرنوشت دین زرتشت دگرگون شد یعنی عقاید یقینی و مستحکم به وجود نیاورد و پیشوایان و رهبران آن هم نتوانستند در قالب یک تشکیلات مستحکم متحد شوند. دین زرتشت با آن دسته از ادیان محلی آمیخته شد که احتمالاً با پرستش خیلی موافقت داشتند»(آشتیانی، 1367: 314).

در مطالعات و بررسی­های صورت گرفته از منایع تاریخی و بازیافت­های باستان شناسی در بسیاری از نقاط آسیای مرکزی (غالباً سغد) آتشکده های بزرگ و کوچکی یافت شده که در آنها آتش مقدس همواره شعله­ور بوده است. محمد نرشخی تاریخ نگار معروف از آتشکده های بخارا و رامتین خبر می دهد. پیدایش استودانها[2] در مناطق مختلف مرکزی، شمالی و غربی آسیای مرکزی (مثل پنجکنت، سمرقند، چاچ، مرو، خوارزم و کافرنهان) نیز از توسعه­ی این آئین گواهی می دهند. سنت رایج میان زرتشتیان این بود که ایشان مرده های خود را در استودانها، تابوتهای سفالی دفن می کردند. درباره این سنت چنین نقل شده است که در «خارج از شهر در محل جداگانه ای تقریباً دویست خانواده اقامت دارند که مخصوص امور دفن می باشند. آنها در جای خلوت مکانی برای پرورش سگان مرده خوار بنا کرده اند وقتی کسی میمیرد جسد او را در این مکان می گذارند تا سگان گوشت او را بخورند سپس این اشخاص استخوانها را در ظرف مخصوص جای می دهند ولی دفن نمی کنند(غفوروف، 1997: 429 - 428).

اما امروزه جمعیت اندکی پیرو این دین با سابقه تاریخی کهن در آسیای مرکزی وجود دارد، که عمدتاً در نواحی غربی تاجیکستان و در شهرها سکونت دارند. در گذشته تعداد زرتشتیان در تاجیکستان بسیار زیاد بود ولی به دلایل مختلف از این کشور مهاجرت کرده اند از جمله در قرن هفتم از زمان حمله­ی اعراب تا نفوذ سلسله­های برمکیان و طاهریان، صفاریان و سامانیان ادامه داشته است و در نتیجه­ی کشتار غارت و ویران شدن شهرها و روستاها و از بین رفتن آثار خطی و نقاشی­ها و معابد و تعقیب پیروان دین زرتشت را به همراه داشت. بیش از دوهزار نفر از زرتشتیان به هندوستان مهاجرت کردند.

اما بعد از استقلال کشور تاجیکستان از شوروی سابق و روی کارآمدن مجدد کمونیستها تحت پوشش احزاب دموکرات مبارزه جدیدی را علیه اسلام شروع کردند، زیرا آنان بشدت از این موضوع نگران بودند که در صورت بازگذاشتن فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم این منطقه به اصل خویش که همان دین اسلام بود باز خواهند گشت. به همین دلیل آنه ها مبارزه فرهنگی با گسترش اسلام را در دستور کار خود قرار دادند. یکی از ابزارها و شیوه های این مبارزه حمایت از تبلیغ سایر ادیان از جمله آیین زرتشتی بود که دارای سابقه کهن تاریخی در منطقه بود. فعالیتهای تبلیغی برای گسترش این آیین به طور جدی از حدود 1998 میلادی(1378 ه.ش) با حمایت دولت آغاز شد. از جمله این حمایت ها تبلیغ اهداف کیش زرتشت و کتاب اوستا از طریق رسانه های گروهی بویژه صدا و سیمای دولتی تاجیکستان بود(خبرگزاری جمهوری اسلامی، 1379). در این زمینه به ابتکار رئیس شورای مرکزی جنبش وحدت ملی و احیای تاجیکستان و فرهنگستان علوم این کشور کنفرانسی با حضور معاون رئیس مجلس ملی و معاون نخست وزیر درباره­ی نقش اوستا در تمدن ملی و جهانی در شهر دوسنبه برگزار و از 2700 سالگی کتاب اوستا تجلیل شد. همچنین از رحمانف رئیس جمهور تاجیکستان به دلیل اینکه دو فصل از کتاب در دست نگارش خود تحت عنوان «تاجیکستان در آیینه­ی تاریخ» را به کتاب اوستا اختصاص داده نیز تقدیر به عمل آمد(خبرگزاری جمهوری اسلامی، 1379). به منظور رسمی کردن کیش زرتشت انجمنی با نام انجمن «مزدایسنا» در این کشور تأسیس شد که تمام امور مربوط به تبلیغ این کیش را برعهده دارد. این انجمن اهداف خود را به قرار ذیل اعلام کرده است.

1.   پژوهش در میراث فرهنگی تا قبل از دوره­ی اسلامی تاجیکان.

2.    قراردادن تاجیکستان به عنوان مرکز فرهنگ مزدایسنا.

3.    برگزاری سمپوزیوم و کنگره­های بین­المللی علمی در خصوص تدقیق و تحقیق در اوستا.

4.    چاپ مجله، تقویم و روزنامه­ها.

5.   مساعدت در مبارزه علیه مواد مخدر و توجه جدی به تربیت نسل جدید.

6.   محافظت محیط زیست که یکی از توصیه های زرتشت است.

7.   جلب سرمایه گذاران زرتشتی جهان برای آباد ساختن تاجیکستان.

این انجمن در راستای برنامه­های خود چندین برنامه از تاریخ اوستا و فرهنگ آریایی با زبان روسی تهیه نموده که در رادیو و تلویزیون تاجیکستان ضبط و پخش شده است. مجله «زوروان[3]» توسط این انجمن منتشر می شود. فرهنگستان تاجیک تأسیس انجمن را به عنوان یک واقعه­ی مهم پذیرفتند.

1-2-7. مسیحیت

هر چند مسیحیت در آسیای مرکزی دارای سابقه نسبتاً طولانی است اما تا پیش از حاکمیت شوروی سابق بر منطقه آسیای مرکزی که اواخر دهه دوم قرن بیستم بود موفقیت چندانی به دست نیاورده و از جایگاه مناسبی در بین مردم برخوردار نبود. اما پس از مهاجرت روسها به این منطقه پای دین مسیحیت به طور جدی به آسیای مرکزی باز شد. زیرا تقریباً اکثر قریب به اتفاق کسانی که به دلخواه یا اجباراً به این منطقه مهاجرت می کردند پیروان کیش مسیحیت بودند ولی کمتر کسی از مردمان این منطقه به آیین مسیحیت پیوستند. این در حالی بود که کمونیستهای حاکم بر شوروی سابق مبارزه با هر نوع مذهبی را در دستور کار خود قرار داده بودند. یعنی مسیحیان روسی هم که به این منطقه مهاجرت می کردند از نظر دینی مورد حمایت کمونیستها نبودند. به همین دلیل این دین هیچ شانس و امیدی برای ترویج خود در تاجیکستان نداشت. زیرا از یک سو با عدم پذیرش از سوی مردم و از سوی دیگر با سیاستهای دین زدایی کمونیستها مواجه بود. اما در مجموع اگر تمام روسها و اوکراینی های ساکن این کشور را مسیحی فرض کرده و برخی از اقوام و نژادهای دیگر را (نظیر اقلیت­های آلمانی، کره ای و ...) که در این کشور سکونت دارند مسیحی بدانیم، جمعیت مسیحیان این کشور به حدود 5% از کل جمعیت 556/011/7 نفری این کشور می­رسد.

اکثر مسیحیان تاجیکستان پیرو مذهب پروتستان هستند اما برخی از آنها از مراکز واتیکان، کانادا، آمریکا، سوئد، فنلاند، نروژ و دیگر کشورهای غربی حمایت می­شوند. با توجه با آن که حدود 60% از جمعیت این کشور زیر خط فقر زندگی می­کنند، گروههای مسیحی از این موقعیت استفاده کرده و با ارائه کمک های مالی به مردم، آنها را به پذیرش کیش مسیحیت دعوت می کنند.

در همین راستا بسیاری از مبلغان مسیحی به خانه­ها مراجعه کرده و کتا­ب­ها و مجلاتی را که با عکس­های رنگی زیبا آراسته اند، رایگان در بین مردم تقسیم می کنند. پروتستان­ها در رستوران کلیسای سانمین در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان روزانه تا 200 نفر افراد بی بضاعت را اطعام می کنند. به بیماران خدمات پزشکی رایگان داده و باشگاههای ورزشی و کتب مورد علاقه مردم و جوانان را به طور رایگان در اختیار آن ها قرار می دهند. اخیراً نیز سایت اینترنتی مسیحیان آسیای مرکزی از سوی مبلغین مسیحی آسیای مرکزی راه اندازی شده که در آن مطالبی راجع به مسیحیت و تبلیغ دین مسیح درج می شود. مبلغین مسیحی در این کشور بسیار فعال هستند. آنها حتی با کسانی که دین آنها را نمی پذیرند ولی به مراکز آنها تردد می کنند برخورد مناسبی دارند. تا چند سال پیش این مبلغان جرأت نمی کردند به جز دوشنبه در سایر شهرها و شهرستانهای تاجیکستان فعالیت کنند. اما الان در شهرستانهای کوچک هم حضور فعالی دارند. برخی معتقدند که فقط فرقه بابیان که یکی از فرقه­های مسیحی فعال در تاجیکستان است حدود ده هزارنفر مسیحی جدیدالورود پذیرفته است(زرافشان­فر، 2000).

پس از کمونیست­های سابق، مسیحیان که بخش اعظم آنها را روس­ها تشکیل می دهند، بیشترین نقش را در مسائل کشوری و بسیاری از پست­های حساس سیاسی، اقتصادی و نظامی را در کنترل خود دارند(نبوی، 1378: 5 - 4).

2-2-7. یهودیت

تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بیش از 20 هزار یهودی که به یهودیان بخارایی معروف بودند در تاجیکستان سکونت داشتند که اکثر آنها در دوشنبه و ولایت سغد سکونت داشتند. اما پس از استقلال تاجیکستان بیش از 15000 تن از آنان به فلسطین اشغالی مهاجرت نموده و عمدتاً در عرصه های فرهنگی به فعالیت پرداختند. این افراد نقش مهمی در گسترش ارتباطات فرهنگی بین تاجیکستان و اسرائیل برعهده دارند. در حال حاضر حدود 5000 یهودی در تاجیکستان سکونت دارند و هر دو کشور از این افراد به عنوان ابزاری برای گسترش روابط استفاده می کنند بویژه اینکه تاجیکستان نیاز شدیدی به کمکهای مالی و صنایع پیشرفته­ی کشاورزی رژیم صهیونیستی احساس می کند(صدای­خراسان، 1379). از سوی دیگر اگر چه یهودیان در اکثر نقاط جهان به تجارت اشتغال دارند اما به دلیل محدودیت تجارت خصوصی در شوروی سابق، این افراد، یهودیان مشاغل ساده­ای نظیر کفاشی و سلمانی مشغول بودند و نظیر تمام یهودیان جهان از برقراری روابط خویشاوندی با غیریهودیان خودداری می کنند.

3-2-7.بهائیت

تا پیش از استقلال تاجیکستان از شوروی سابق فرقه بهاییت هیچ پیروی در این جمهوری نداشت. اما پس از استقلال این کشور از شوروی سابق و رشد مجدد اسلام بویژه اسلام سیاسی در تاجیکستان دولتمردان این کشور با حمایت کشورهای غربی درصدد چاره جویی برای این به اصطلاح مشکل بر آمدند. آنان (دولتمردان تاجیکستان) که در این زمینه خاص از حمایت های مالی و تبلیغی غرب بهره مند بودند از تبلیغ و ترویج این فرقه حمایت می کنند. به عبارت دیگر سایقه تاریخی بهائیت در تاجیکستان به آغاز استقلال این کشور از شوروی باز می گردد یعنی مبلغین بهایی پس از جنگ داخلی 1997 - 1992در دوران بازسازی تاجیکستان وارد این کشور شده اند. اکثر این مبلغین از ایرانیان فراری ساکن خارج کشور هستند که در شهرهای دوشنبه و استانهای سغد و ختلان به تبلیغ آیین خود مشغول هستند. این افراد به زبان فارسی مسلط بوده و برای فعالیتهای تبلیغی خود از روزنامه ها، مجلات، رادیو و تلویزیون استفاده می کنند. این مبلغان از کشورهای آمریکا، اروپایی و رژیم صهیونیستی به تاجیکستان سفر کرده و از فقر مردم برای رسیده به اهداف خود استفاده می کنند. این افراد با دادن کمک های مختلف مادی به مردم، آنها را به کیش خود فرامی خوانند. اما از نظر جمعیتی نیز تعداد پیروان این فرقه نامشخص بوده و آماری از آنان در دست نیست. اما پوسترها و عکس­های تبلیغی این فرقه در منازل بسیاری از مردم تاجیکستان دیده می شود. این فرقه از توفیق چندانی در تاجیکستان برخوردار نبوده اما مبلغان آن همچنان به اقدامات به اقدامات تبلیغی و حمایت­های مالی خود از مردم برای جلب آنان ادامه می­دهند(منتظمی، 1374: 87).

3-7. نهادها و مراکز دینی مسلمانان

امروزه با استقلال کشورهای آسیای میانه، انجام فرایض دینی آزاد شده است، منتها سیاست دولت تاجیکستان بر جدایی دین از سیاست استوار است. در زمان اتحاد جماهیر شوروی، رسیدگی به امور مذهبی مسلمانان 5 جمهوری آسیای مرکزی به اداره روحانی مرکزی در ازبکستان محول گردید. مرکز این اداره در شهر تاشکند بود و زبان رسمی آن ازبکی اعلام شده است. در راس این اداره مفتی قرار داشت و نماینده این اداره در هر یک از 5 جمهوری را قاضی می گفتند که در راس «اداره قاضیات» انجام وظیفه می کرد.

اداره قاضیات جمهوری تاجیکستان در سال 1988 تحت نظارت قاضی تورجان زاده بود که تحصیلاتش را در اردن به پایان رسانده بود.

چنانچه در مباحث گذشته گفته شد رهبر اسماعیلیان بدخشان کریم آقاخان است که رهبر تمام اسماعیلیان در سطح جهان می باشد. تا قبل از استقلال تاجیکستان، اسماعیلیان ارتباطی با رهبر خود نداشتند. لیکن در سال های 3-1992 که تاجیکستان در جنگ های داخلی غوطه­ور بود و وضع اقتصادی کشور اسفبار شده بود و ارتباط ناحیه کوهستانی بدخشان با پایتخت قطع شده بود و خطر قحطی و مرگ و میر در منطقه قوت داشت، کریم خان به کمک پیروان خود در کوه های پامیر می رود و با گشودن راه ها، مواد غذایی را به آن ها می رساند. این حرکت موجب بیشتر شدن علاقه اسماعیلیه به رهبر خود گردیده است.

در ماه مه 1995 کریم آقا خان سفری رسمی به پامیر می کند و سر راه خود به شرق تاجیکستان وارد دوشنبه می شود و با رئیس جمهور تاجیکستان؛ امامعلی رحمان دیدار و گفت و گو می کند. آن ها در مورد چگونگی همکاری بیشتر میان بنیاد آقاخان و حکومت تاجیکستان صحبت کرده و موافقتنامه فرهنگی و اقتصادی به امضاء می رسانند. هدف از این موافقتنامه، آباد کردن زمین های بدخشان و نیز رشد اقتصاد و فرهنگ است. نماینده شخصی آقاخان، سمت سفیر در تاجیکستان را خواهد داشت.

در حال حاضر اهل سنت تاجیکستان که پیرو مذهب حنفی بوده و حدود 90% جمعیت بیش از 7 میلیونی کشور را به خود اختصاص داد اند دارای یک سازمان رسمی (دولتی) دینی تحت عنوان اداره دینی و یک سازمان غیررسمی (غیردولتی) که همان حزب نهضت اسلامی است می باشد.

1-3-7. اداره دینی تاجیکستان

با استقلال تاجیکستان از شوروی سابق و اعلام برخی آزادیهای سیاسی و اجتماعی انجام برخی فرائض دینی در این کشور آزاد شد. این در حالی صورت گرفت که دولت با جدیت تمام سیاست جدایی دین از سیاست یعنی سیستم حاکمیت لائیک را دنبال می کند. به همین دلیل نظارت بر اعمال و فعالیت های مذهبی را در دستور کار خود قرار داده است. اجرای این سیاست توسط دولت به اداره دینی واگذار شده است. در زمان شوروی سابق رسیدگی به امور مذهبی مسلمانان 5 جمهوری آسیای مرکزی به اداره دینی ازبکستان واقع در تاشکند پایتخت ازبکستان واگذار شده بود. در رأس این اداره مفتی قرار داشت. به نماینده این اداره در هر یک از 5 جمهوری قاضی می گفتند که اداره دینی یا "اداره قاضیات" انجام وظیفه می کرد.

اداره قاضیات تاجیکستان در سال 1988 تحت ریاست قاضی تورجانزاده که تحصیلاتش را در اردن به پایان رسانده بود قرار داشت. پس از استقلال تاجیکستان از شوروی سابق رحمانف رییس جمهور این کشور استقلال اداره قاضیات این جمهوری از اداره دینی آسیای مرکزی را اعلام کرد. اما این اداره همچنان با تشکیلات اداره دینی آسیای مرکزی در ارتباط است و از این مرکز کمک های مالی و فرهنگی دریافت می کند. همچنین اداره دینی تاجیکستان از طریق مرکز دینی تاشکند از کمک های خارجی بهره مند می شود.

ائمه جماعت و خطبا مساجد که زیر نظر این اداره فعالیت می کنند نفوذ این اداره را در سراسر تاجیکستان گسترش می دهند. تعداد مساجد رسمی تاجیکستان 104 باب است که تحت سرپرستی اداره قاضیات فعالیت می کنند علاوه بر این 2800 باب مسجد غیررسمی در محلات و قصبات وجود دارند که مسئولیت رسیدگی به امور این مساجد نیز بر عهده اداره قاضیات کشور است. مدارس مهمی که تحت سرپرستی اداره قاضیات هستند عبارتند از "مهد عالی" که شعبه ای از دانشگاه بین المللی پاکستان است و به طور غیر مستقیم توسط وهابیون اداره می شود. حدود 150 طلبه در آن مشغول تحصیل هستند. مدرسه دیگری در شهر خجند با 110 طلبه و مدرسه "مولا یعقوب چرخی" در شهر دوشنبه نیز دارای 130 طلبه است. این مدرسه در کنار مسجد قدیمی 500 ساله "مولانا یعقوب چرخی" تأسیس شده است. اداره قاضیات تاجیکستان دارای هفته نامه ای به نام منبر اسلام است که در روزهای جمعه با خط سیریلیک منتشر می شود. (نبوی، 6:1378).

2-3-7. حزب نهضت اسلامی تاجیکستان

حزب نهضت اسلامی تاجیکستان مهمترین تشکیلات مذهبی و سیاسی غیر دولتی در تاجیکستان و حتی آسیای مرکزی است که تمام کشورهای منطقه را تحت تأثیر خود قرار داده است مباحث مربوط به این حزب و تأثیرات و جایگاه مذهبی آن در تاجیکستان در قسمت احزاب تاجیکستان به صورت مفصل مورد بحث قرار گرفت.

3-3-7. نهادها و مراکز دینی شیعیان اسماعیلی مذهب

اقلیت اسماعیلی مذهب تاجیکستان که پیرو آقاخان چهارم هستند. دارای دو سازمان رسمی و غیررسمی سیاسی اقتصادی و مذهبی داخلی و خارجی هستند. این دو سازمان عبارتند از سازمان لعل بدخشان که سازمان یا حزب رسمی غیردولتی است و بیشتر در صحنه سیاسی فعالیت می کند. دیگری بنیاد آقاخان وابسته به آقاخان رهبر اسماعیلیان جهان است که در تمام زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با تأکید بر بخش اقتصادی فعالیت می کند.

1-3-3-7. سازمان لعل بدخشان

سازمان لعل بدخشان رسماً در می 1992.م (اردیبهشت ماه 1371) فعالیت خود را آغاز کرد. این سازمان در ابتدا با تمایلات فرهنگی ظهور کرد و همت خود را در آغاز صرف امور فرهنگی بویژه احیای زبان پامیری در مدارس ابتدایی به جای زبان تاجیکی کرده بود. اما در جریان آغاز بازسازی سیاسی توسط گورباچف (1989 - 1991) که سازمان به طور غیررسمی فعالیت می­کرد بتدریج تبدیل به یک سازمان سیاسی شد. سازمان لعل بدخشان دارای بیش از 3000 عضو رسمی می باشد. امیربیک عطابیک رهبری و ریاست آن را برعهده دارد. سازمان از حمایت اکثر قریب به اتفاق ساکنان ولایت بدخشان برخوردار است. اکثر اعضای آن را جوانان و روشنفکران تشکیل می دهند. همین ویژگی به لعل بدخشان این امکان را دارد تا با وجود به جنگ کشیده شدن بحران داخلی تاجیکستان در سال 1992 سازمان موقعیت خود را از دست ندهد و از میدان مبارزه خارج نشود. زیرا جوانان عضو سازمان با تدبیر رهبری آن اقدام به تشکیل واحدهای نظامی نموده و در طول دوران جنگ داخلی در ائتلاف با حزب نهضت اسلامی به مبارزه نظامی با حکومت رحمانف ادامه دادند. این امر در 29/2/1375 شکل رسمی به خود گرفت. یعنی در این تاریخ سازمان لعل بدخشان رسماً به عضویت اتحادیه ملی اسلامی مخالفان دولت (به رهبری حزب نهضت اسلامی) تاجیکستان درآمد. گر چه از آغاز مبارزات نظامی بر علیه حکومت کمونیستی تاجیکستان (از اواسط سال 1371) نیز اعضاء و هواداران این سازمان در کنار نیروهای نهضت در این مبارزات حضوری فعال داشتند ولی عضویت این سازمان در اتحادیه ملی اسلامی سبب حضور رسمی آنان در مذاکرات صلح گردید.

بسیاری از شخصیتهای علمی- فرهنگی دوشنبه از اعضای آن هستند. هفته نامه باختر ارگان این حزب است. هدف اصلی اعلام شده رهبران حزب برقراری حکومت مردنی در تاجیکستان و واگذاری خود مختاری کامل به منطقه خودمختار بدخشان است. البته مسائلی مانند رشد فرهنگ استان بدخشان و بالارفتن سطح زندگی مردم این منطقه از دیگر اهداف سازمان است. لیک نکات زیادی که مربوط به کل جمهوری می شوند نیز از برنامه ها و اهداف سازمان هستند.

2-3-3-7. بنیاد آقاخان

بنیاد آقاخان توسط رهبر اسماعیلیان جهان با هدف حمایت از پیروان این فرقه اسلامی در سراسر جهان تشکیل شده است. این بنیاد پس از استقلال تاجیکستان از شوروی سابق اقدام به برقراری روابط با اسماعیلیان منطقه بدخشان تاجیکستان کرد. در آغاز کار نیز حمایت های اقتصادی از مردم را در دستور کار خود قرار داد که این امر با استقبال دولت تاجیکستان نیز مواجه شد. این امر زمانی صورت گرفت که بر اثر جنگ داخلی و قطع کمکهای روسیه بدلیل اعلام استقلال تاجیکستان از روسیه مردم منطقه به شدت با قحطی و گرسنگی و مرگ دست به گریبان بودند. در این ایام بنیاد بین المللی «آقاخان چهارم» به یاری مردم منطقه شتافت و مقادیر قابل توجهی کمکهای نقدی و جنسی در اختیار مردم منطقه قرار داد و آنها را از مرگ حتمی رهایی بخشید.

این آغازی بر حضور فعال این بنیاد در منطقه بدخشان تاجیکستان بود. پس از آن نیز «کریم الحسینی» ملقب به آقاخان چهارم رهبر اسماعیلیان جهان چند سفر به تاجیکستان انجام داد که با استقبال گرم رحمانف رئیس جمهور این کشور مواجه شد. ملاقات­های او با رئیس جمهور امامعلی رحمانف زمینه­ی همکاری بیشتر این بنیاد با تاجیکستان را فرآهم کرد و عملاً کمک­های این بنیاد به مردم از سال 1997 آغاز گردید. این کمک­ها شامل کمک­های جنسی برای نجات مردم از گرسنگی، کمک­های نقدی بلاعوض به صورت سرمایه­گذاری در طرح های مختلف کشاورزی، صنعتی و فرهنگی بود. ولی آقاخان چهارم با این حمایت های بلاعوض بی دریغ، اهداف پشت پرده ای را دنبال می کند که طراحان اصلی آن انگلستان و آمریکا هستند. به عبارت دیگر وی در تلاش است تا زمینه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را برای ایجاد یک کشور اسماعیلیه مذهب در قلب آسیا در آینده فراهم سازد. طبق ایده های طراحان این برنامه(لندن و واشنگتن) این کشور فرضی شامل تمام جامعه های اسماعیلی این سازمان از جمله استان بدخشان تاجیکستان، بدخشان افغانستان، منطقه چترار پاکستان و ناحیه تاشقورغان چین خواهد بود و همانند اسرائیل پایگاهی مورد اطمینان برای جهان غرب خواهد شد تا از این منطقه بتوانند هم شکاف عمیق دیگری در جهان اسلام پدید آورند و هم سیاست و فرهنگ خود را به کشورهای همجوار تحمیل کنند. از این رو است که هزاران جوان بدخشی چندین سال است که با حمایت مالی بنیاد آقاخان در دانشگاههای مختلف روسیه، انگلستان و آمریکا تحصیل می نمایند و با روحیه تجزیه طلبی و ایجاد دولت اسماعیلی در منطقه پرورش می یابند.

4-3-7. نهاد ها و مرکز دینی شیعیان جعفری مذهب (اثنی عشری)

جمعیت شیعیان اثنی عشری (جعفری مذهب) دارای هیچ سازمان رسمی و غیر رسمی و مرکز خصوصی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فعالی در تاجیکستان نبوده و تقریباً تمام آنها در حالت تقیه در این کشور زندگی می کنند.

5-3-7. نهادها و مرکز دینی وهابیون

علی رغم محدودیت پیروان فرقه وهابی در تاجیکستان به دلیل حمایتهای مالی عربستان از آنان این فرقه دارای مرکز تبلیغی در تاجیکستان است. این مرکز به امر ساختن مسجد و ارسال قرآن برای پیروان خود و یاری مردم در این جمهوری اقدام می کند. دولت تاجیکستان نیز به دلیل احتمال برخورداری از کمکهای مالی عربستان از مقابله جدی با آن خودداری کرده است. این مرکز که «بنیاد پژوهشهای علمی و اخبار آسیای مرکزی» نام دارد با سرمایه عربستان سعودی بنیانگذاری شده و دارای 12 نفر کارمند است. این بنیاد مالک 3 آپارتمان در شهر دوشنبه است که هر کدام دارای 4 الی 5 اتاق بوده که به امکانات اداری مورد نیاز از جمله رایانه تجهیز شده اند. بنیاد فوق ضمن بهره برداری از کلیه نشریات و رسانه های گروهی آسیای مرکزی و روسیه مطالب روزمره منطقه را ترجمه و ضمن بررسی و تحلیل در هر ماه این اخبار و تحلیلها را به صورت دو جزوه، یکی به زبانهای تاجیکی و روسی و دیگری به زبانهای عربی و انگلیسی منشر می نماید. نشریه میزان وابسته به این بنیاد نیز مطالب سیاسی، فرهنگی و علمی را به زبانهای روسی، انگلیسی، تاجیکی و عربی منتشر می کند.

6-3-7. حزب التحریر اسلامی

نام کامل این حزب در زبان عربی «حزب التحریر اسلامی» است. این حزب در ابتدا همچون حرکت مذهبی - سیاسی نمایندگان اهل سنت و جماعت در سال 1952 میلادی توسط «تقی الدین نبخوانی» فلسطینی (متولد 1909) وفات 1976 تأسیس شده است. «نبخوانی» فردی فعال و در عرصه دینی فردی مشهور بود. وی در دادگاه بیت المقدس به عنوان قاضی مشغول کار بود. این حزب یکی از انشعابات سازمان اخوان المسلمین مصر بود که در سال 1928.م در شهر اسکندریه­ی جمهوری عربی مصر پایه گذاری شده بود.

در تاجیکستان نیز نخستین جرقه های فعالیت «حزب التحریر» در مناطق ازبک نشین از جمله ناحیه های «تورسن­زاده» شهر توس، قبادیان، کالخوزآباد، حصار، اسفره، کانی بادام و ... زده شد. هر چند که آغاز فعالیت آنها گسترده نبود اما بدلیل درگیری حکومت تاجیکستان با اتحاد مخالفان و بعد از آن مواجه شدن حکومت با شورش سرهنگ «خدای بردی­اف» موجب غفلت از فعالیت­های «حزب التحریر» و عدم توجه کافی بدان بود.

همین عوامل نیز موجب شد تا حزب التحریر از خلاء موجود و درگیری های حکومت با جریانهای دیگر استفاده نموده و به دامنه تبلیغات خود بیفزاید و جوانان بی شماری را به سوی خود جذب نماید.

اما مخالفان این فرقه حتی رهبران مذهبی تلاش دارند تا به مقابله با زمینه های ذهنی گرایش جوانان به حزب بپردازند. از این جهت چاپ مقالات فراوان درباره حزب التحریر و سابقه تشکیل آن اهداف و برنامه های آن، بنیادگرایی مذهبی، خطر تفرقه مذهبی و بیگانه بودن افکار حزب با شرع مقدس اسلام در مطبوعات این کشور به چشم می خورد.

دولت نیز به مقابله جدی با این حزب برخواست. جدای از حکومت و رسانه های گروهی، رهبران حزب نهضت اسلامی تاجیکستان از جمله سیدعبدالله نوری، محمدشریف همت زاده، حاجی اکبر تورجان زاده هم از طریق رسانه های گروهی به محکومیت شدید حزب التحریر پرداختند. ولی علیرغم شرایط سیاسی و تبلیغاتی گسترده در محکومیت حزب التحریر، این حزب توانست که علاوه بر شمال تاجیکستان، دامنه فعالیتهای آن به نواحی مرکزی در دوشنبه و در بخش های ازبک نشین از جمله در روستای «میرسکار»، «یونی» و «فریمه» کشیده شد و بعد از آن به سایر بخش ها و مناطق جنوبی تر هم سرایت کرد.

در مجموع نفوذ حزب التحریر از سالهای 1998 به این سو روزبه روز در حال گسترش بوده است. در طول دوسال یعنی از 1998 تا 2000 سازمان مخفی حزب التحریر بر اساس شهادت مقامات انتظامی و رسانه های خبری داخلی و خارجی توانست تعداد اعضای خود را نسبت به اعضای بعضی از حزب ها دو برابر نماید. برخی از کارشناسان مشکلات قشر روشنفکر و دانشگاهی را از جمله دلایل گرایش آنان به حزب التحریر می دانند که خود به خود موجب ارتقاء سطح ادبیات نوشتاری حزب شده است.


4-7. تصوف اسلامی در تاجیکستان

از ابتداي اشاعۀ اسلام تصوّف در اين منطقه روبه شكوفايي نهاد، به گونه‌اي كه زبان عربي به عنوان زبان ديني ـ علمي و زبان فارسي به عنوان زبان عرفان و ادب منطقه اسلامي آسياي مركزي مورد استفاده قرار گرفت. بخارا و خيوه دو مركز مهم از تعليمات صوفيه در قرون وسطي به شمار مي‌رفته و در كل جهان اسلام از اهميت زيادي برخوردار بودند. اين منطقه در طول تاريخ حيات اجتماعي و فرهنگي خود در بعد از اسلام، علاوه بر آنكه چندين طريقت مهم عرفاني را در دامان خود پرورش داده، پذيراي چند طريقت مهم عرفاني ايراني نيز در فضاي فكري خود بوده است. از جمله اين طريقت‌هاي عرفاني مي‌توان به موارد زير اشاره كرد.

طريقت حكيميه (منسوب به حكيم ترمذي متوفي پس از285ق/898م)، طريقت يسويه، منسوب به خواجه احمد يسوي(432ق-1041م.)، طريقت كبرويه، منسوب به شيخ نجم‌الدين كبرا (شهادت618ق/1221م.)، طريقت قادريه، منسوب به شيخ عبدالقادرگيلاني(ف561ق/1166م.) و طريقت نقشبنديه منسوب به خواجه بهاءالدين نقشبند(بلاگردان) (791ق/1389م.) اين طريقت‌هاي عرفاني هركدام به نوبة خود در تلطيف كردن قوانين شرع اسلام و پيوند آن با عرفان و تصوّف نقش مهمي در اذهان مردم داشته و هركدام داراي پيرواني بوده‌اند، اما در اين ميان دو طريقت قادريه و نقشبنديه در ميان مردم بخارا و تاجيكستان هنوز نیز از اهميت ويژه‌اي برخوردار است(خدایار، 1384: 104 - 93).


[1] - ایشان در فارسی تاجیکی = سید در فارسی ایرانی

[2] . استخواندان­ها یا آسوآری­ها

[3] . زمان جاودان