مراسم برفی تاجیکستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۹ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''1-2-8. مراسم برفی'''   مراسم برفی یکی از سنت­های باستانی تاجیکان است، که به مناسبت باریدن نخستین برف زمستان برگزار می­شود. در بیش­تر سرزمین­های تاجیک­نشین، مراسم برفی به شرح زیر برگزار می­گردد:   با باریدن نخستین برف، افراد خوش ذوق و شوخ، کاغذ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

1-2-8. مراسم برفی

  مراسم برفی یکی از سنت­های باستانی تاجیکان است، که به مناسبت باریدن نخستین برف زمستان برگزار می­شود. در بیش­تر سرزمین­های تاجیک­نشین، مراسم برفی به شرح زیر برگزار می­گردد:

  با باریدن نخستین برف، افراد خوش ذوق و شوخ، کاغذ و قلم به دست گرفته، به نام نزدیکان خود، به انشای برفی می­پردازند. برفی را به نام کسان معینی می­نگارد. در نامه برفی، فرستنده و گیرنده نامه مشخص می گردد. هنگامی که نامه آماده شد، شخص چالاک، زیرک و باهوشی آن را به خانه حریف می­برد. او خود را به نادانی زده، به حولی یا خانه حریف وارد می­گردد. پس از این که او را صاحب خانه پذیرفت، هنگام صرف چای فرصت را غنیمت یافته، با احتیاط نامه را زیر کورپچه یا دسترخوان می­گذارند. پس از خیر و خوش و کمی دور رفتن می­گوید که برفی آورده است و آن را در فلان جا گذاشته است و راه گریز را پیش می­گیرد­. صاحب­خانه او را تعقیب می­کند. اگر فرستاده همسایه باشد، حریف او را تا نزد دروازه­اش دنبال می­نماید. اگر حریف او را درون خانه­اش بتواند اسیر بگیرد، بازی را می­برد و به عکس بای می­دهد.

در پاره­ای نقاط، اگر شخص برفی آورده را دستگیر کند، به رویش سیاهی رنگ مالیده و او را چپه بر خر سوار نموده، به گذرهای شهر و کوی و برزن آن می­گردانیدند.

میهمانی برفی را در یک زمان مشخص، حریف باخته سامان می­داد. بزم شادمانی با ترانه سرایی، شعرخوانی، رقص و بازی صورت می­گرفت.

پیدایی مراسم برفی با اندیشه­های اساطیری و باورهای پیشین نیاکان تاجیکان و ایرانیان بستگی دارد. فرد دستگیر شده را بیهوده سیاه نمی­کردند. آن شخص سیمای نیروی بدی اهریمن به شمار می­رفت. با گذشت زمان ویژگی­های پیشین مراسم از بین رفته، و به یک وسیله دل­خوشی و شوخی و بازی تبدیل گردیده است. در بیش­تر نقاط، ترانه زیر با اندکی تفاوت در مراسم خوانده می­شود:

برف می­بارد به فرمان خدا

برف نو از ما و برفی از شما

ذره ذره برف می­بارد سفید

یک ضیافت از شما داریم امید

خانه­ها را گرم سازید از الو

هم کباب آماده و آش پلو

گوشت کبکان پاره کرده خاصگی

نان تفتان و مویز سایگی

سیب و انگور و دل افروز انار

چای قیماقین و نان قبه دار

گوسفند آخری دمبه­دار

چار خر بوزکلان نوخته­دار

رسته و لوز و مربا و نبات

پسته و بادام و قند و قندلات

چار مغز و توت مویز سایکی

بهر ما تیارکن از جورگی

حافظ خوش­خوان و تنبور و دو تار

نان و غحک جوره­های بی­غبار

گر بگیرید این جوان رفته را

دست و پایش بسته و رویش سیاه

گر نگیرید این وان رفته را

می­دهید بزم کلان از بهر ما

چل نفر ما جوره­ها مهمان­شده

نردتان ما می­رویم پر زمان­شده[1]