مراسم برفی تاجیکستان
1-2-8. مراسم برفی
مراسم برفی یکی از سنتهای باستانی تاجیکان است، که به مناسبت باریدن نخستین برف زمستان برگزار میشود. در بیشتر سرزمینهای تاجیکنشین، مراسم برفی به شرح زیر برگزار میگردد:
با باریدن نخستین برف، افراد خوش ذوق و شوخ، کاغذ و قلم به دست گرفته، به نام نزدیکان خود، به انشای برفی میپردازند. برفی را به نام کسان معینی مینگارد. در نامه برفی، فرستنده و گیرنده نامه مشخص می گردد. هنگامی که نامه آماده شد، شخص چالاک، زیرک و باهوشی آن را به خانه حریف میبرد. او خود را به نادانی زده، به حولی یا خانه حریف وارد میگردد. پس از این که او را صاحب خانه پذیرفت، هنگام صرف چای فرصت را غنیمت یافته، با احتیاط نامه را زیر کورپچه یا دسترخوان میگذارند. پس از خیر و خوش و کمی دور رفتن میگوید که برفی آورده است و آن را در فلان جا گذاشته است و راه گریز را پیش میگیرد. صاحبخانه او را تعقیب میکند. اگر فرستاده همسایه باشد، حریف او را تا نزد دروازهاش دنبال مینماید. اگر حریف او را درون خانهاش بتواند اسیر بگیرد، بازی را میبرد و به عکس بای میدهد.
در پارهای نقاط، اگر شخص برفی آورده را دستگیر کند، به رویش سیاهی رنگ مالیده و او را چپه بر خر سوار نموده، به گذرهای شهر و کوی و برزن آن میگردانیدند.
میهمانی برفی را در یک زمان مشخص، حریف باخته سامان میداد. بزم شادمانی با ترانه سرایی، شعرخوانی، رقص و بازی صورت میگرفت.
پیدایی مراسم برفی با اندیشههای اساطیری و باورهای پیشین نیاکان تاجیکان و ایرانیان بستگی دارد. فرد دستگیر شده را بیهوده سیاه نمیکردند. آن شخص سیمای نیروی بدی اهریمن به شمار میرفت. با گذشت زمان ویژگیهای پیشین مراسم از بین رفته، و به یک وسیله دلخوشی و شوخی و بازی تبدیل گردیده است. در بیشتر نقاط، ترانه زیر با اندکی تفاوت در مراسم خوانده میشود:
برف میبارد به فرمان خدا
برف نو از ما و برفی از شما
ذره ذره برف میبارد سفید
یک ضیافت از شما داریم امید
خانهها را گرم سازید از الو
هم کباب آماده و آش پلو
گوشت کبکان پاره کرده خاصگی
نان تفتان و مویز سایگی
سیب و انگور و دل افروز انار
چای قیماقین و نان قبه دار
گوسفند آخری دمبهدار
چار خر بوزکلان نوختهدار
رسته و لوز و مربا و نبات
پسته و بادام و قند و قندلات
چار مغز و توت مویز سایکی
بهر ما تیارکن از جورگی
حافظ خوشخوان و تنبور و دو تار
نان و غحک جورههای بیغبار
گر بگیرید این جوان رفته را
دست و پایش بسته و رویش سیاه
گر نگیرید این وان رفته را
میدهید بزم کلان از بهر ما
چل نفر ما جورهها مهمانشده
نردتان ما میرویم پر زمانشده[1]