ایرانیان مقیم بنگلادش

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۱ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)

12. 6. ایرانیان مقیم و پراکندگی آن ها

به طور کلی مردم مسلمان بنگلادش نسبت به ایرانیان، احترام فوق‌العاده‌ قائل هستند و هر ایرانی هر جا می‌رود، همه به او احترام می‌گذارند و این وضع سابقۀ تاریخی دارد.

    خانواده معروف اصفهانی که در حدود یک و نیم قرن گذشته در مناطق مختلف این کشور به تجارت پرداخته‌اند، میان مسئولین دولتی و مردم بنگلادش بسیار محترم و شناخته شده هستند. همچنین تعدادی دانشجوی ایرانی دردانشگاههای این کشور مشغول به تحصیل هستند. همچنين تعدادي دانشجوي ايراني در دانشگاه هاي اين كشور مشغول به تحصيل مي باشند.


12. 6. 1. وضعیت حوزه عناصر فرهنگ ایرانی

به نوشته محققان، در شبه قاره، مردم به چهار سلسلۀ مهم تصوف یعنی چشتیه، سهروردیه، قادریه و نقشبندیه، از گذشته‌ها تا امروز علاقه د‌ارند و کم وبیش همۀ صوفیان شبه قاره به یکی از این سلسلۀ چهارگانه وابسته‌اند.

    نکتۀ جالب توجه این است که مؤسسان هر چهار سلسله معروف، ایرانی‌الاصل بوده‌اند. مؤسس چشتیه منسوب به قریه‌ای است در نزدیکی هرات؛ مؤسس سهروردیه منسوب است به سهرورد زنجان؛ و مؤسس سلسله‌‌ی قادریه به گیلان؛ و بالاخره بنیان‌گذار سلسله‌ی نقشبندیه از اهالی بخاراست که یکی از شهرهای معروف ایران آن زمان بوده است.

    سلسله‌ای دیگر در شبه قاره به نام «همدانیه» یا سادات همدانی وجود داردکه مؤسس آن میر سید علی همدانی از همدان می‌باشد و این سلسله نیز معروف است. در واقع هر کس که به تاریخ اجتماعی مسلمانان شبه قاره آشنا باشد، می‌داند که آنچه تاریک‌ترین گوشه‌های حیات مردم شبه قاره را منور کرده و پرده‌های ظلمت را زدوده، مساعی وکوشش‌های پیروان طریقت بوده است.

از تألیفات این مشایخ، هر چه وجود دارد، به زبان فارسی است. پیشوایان تمام سلسله ها در طول صدها سال در تبلیغ اسلام و نشر فرهنگ ومعارف این دین حنیف و نشر تعالیم صوفی ها، خدمات شایانی در این منطقه انجام دادند و آثار قلمی بسیاری در زمینه‌های مختلف به یادگار گذاشتند. ادب، در اساس آیینه و مفسر وضع اجتماعی هر دوره است. تأثیری که زبان و فرهنگ فارسی و ایرانی، بر مردم این سرزمین داشت هم از طریق عرفا و متصوفه بود و هم از طریق بازرگانان که همواره سرزمین شبه قاره را راه حلی مناسب برای صادرات و واردات کالاهای خود می‌دانستند. پیش از حکومت امرای مسلمان، مردم بنگال، به ویژه در شهر چیتاگنگ بنگلادش از طریق بازرگانان، با اسلام و الفاظ اسلامی آشنا شده بودند و حتی نام آن شهر تا مدت ها، «اسلام آباد» بود. نریندرانات لا (Narendra Nath Law) دانشمند معروف هندی می‌نویسد: «استیلای مسلمانان بر هند، نشانگر آغاز تغییرات مهمی بود که نه تنها در زمینه‌ی اجتماعی و سیاسی، بلکه در حوزه‌های علمی و آموزشی نیز تأثیر گذاشته است». برای اینکه تأثیر اخلاق ایرانیان و آداب و سنن مسلمانان بر مردم شبه قاره حتی هندوها، مشخص شود، ذکر جمله‌ای از کتاب جنتامنگل اثر جی‌آنند (Jae Anand) بی‌مناسبت نیست:

    «برهمن ریش می‌گذارد، فارسی می‌خواند، جوراب به پا می‌کند، در دستی چوب می‌گیرد و در دست دیگر کمان، و مثنوی هم می‌خواند».


12. 6.  2. تأثیر در زبان بنگالی

از ابتدای آشنایی مردم بنگال با اسلام تا قرن ششم هجری که مردم اندک آشنایی با اسلام داشتند روابط نیز بیشتر به صورت بازرگانی بود والفاظ و کلمات عربی وارد این زبان شدند؛ مانند: الله، رسول، جهاد، کافر، مؤمن، مسجد و ...از زمان الیاس شاهیان (قرن هفتم) زبان فارسی، زبان دربار بود و هندو و مسلمان فارسی می‌آموختند. بیشتر عنوان ها و نام شغل‌ها و اصطلاحات اداری و قضایی، به زبان فارسی بودند؛ مثل: زمین‌دار، سکه‌دار، وکیل‌دار، سپهسالار و ....در دوران قطب شاهیان (از قرن نهم به بعد) زبان فارسی در بنگال بسیار اهمیت یافت و گاهی اشعاری به شیوه‌ی ملمع (فارسی بنگالی) سروده می‌شد ومترجمان نیز آثاری را از فارسی به بنگالی ترجمه می‌کردند؛ مانند: یوسف وزلیخای جامی، لیلی و مجنون و ... و گاه مرثیه‌هایی به سبک و شیوه‌ی مرثیه‌های فارسی می‌سروند که بیشتر به مصیبت‌های کربلا اشاره دارند و هنوز هم این شیوه در بسیاری از مناطق بنگلادش رایج است که به سبک ایرانی‌ها، نوحه می‌خوانند و سینه می‌زنند و برای اهل بیت پیغمبر(ص) عزاداری می‌کنند. نمونه‌های آن را در شهرهای شایسته گنج، مانیک گنج و داکا می‌توان دید که دسته‌ها و هیئت های عزاداری به راه می‌افتند و سینه و زنجیر می‌زنند. تأثیر فارسی در بنگلادش به حدی است که می‌توان در حدود ده هزار لغت و عبارت و مضمون را که به صورت های اصلی و فرعی به کار می‌روند، شناسایی کرد.


12. 6. 3. تأثیر بر ادیبان و سخنوران

در این باره پیش از این سخن گفته شد، اما باید افزود که درخطه‌ی بنگلادش شاعرانی برجسته ظهور کرده‌اند و به فارسی شعر گفته‌اند که دیوان های آن ها به صورت خطی یا چاپی موجود است. نمونه‌هایی از این افراد عبارتند از: میرزا لطف‌ا... مخمور، میررضی اقدس، منشی سلیم ا...، منیر محمد اسماعیل جان، نواب علی ابراهیم خان خلیل، سید محمد باقر طباطبایی، عبیدا...عبیدی، آقا احمد علی احمد اصفهانی، عبدالغفور نساخ، خواجه عبدالرحیم صبا، احسن ا...گورکهپوری، مولانا عبدالرووف وحید، مولانا عبدالستار، میرزا احمد علی کوکب و ...کسانی چون قاضی نذرالاسلام، شاعر قرن بیستم بنگلادش، بسیاری از الفاظ و عبارات و اصطلاحات فارسی و اسلامی را عمداً در اشعار خود به کار برده‌اند و به غنای کار خویش افزوده‌اند.


12. 6. 4. تأثیر بر اسامی و نام های مردم

اگر چه قریب به 85 درصد مردم این دیار مسلمانند و از نام های اسلامی استفاده می‌کنند، اما بسیاری از نام های ایرانی، چه آن ها که در شاهنامه و دیگر کتاب های ادبی وجود دارند و چه نام هایی که در بین مردم ایران رایج بوده‌اند، در این سرزمین به کار می‌رود و مردم با علاقه ازآن ها استفاده می‌کنند؛ مانند رستم، جهانگیر، خسرو، فرامرز، شاهجهان، سردار، دلاور، دل‌افروز، دلگشا، گلشن، نوشین، شیرین، شیرزاد، پرستو، لاله، پروین، پرویز، یاسمین، کامران، شاهنامه، فرهنگ، فرحانه، فرهاد، خداوندگار(خوندوکار)، آزاد، تهمینه، سرفراز، جهان آرا...


12. 6. 5. لوحه‌ها و کتیبه‌های بازمانده

از دیگر آثار زبان و ادبیات فارسی که در هر جا مشهودند، و به صورت مکتوب ومشخص، دیرینگی و قدمت این فرهنگ و زبان کهن را بیان می‌دارند ونشان می‌دهند که روزگاری زبان و ادب فارسی در میان این مردم حضور داشته و در مقام وجهی مشترک، دو ملت را به یکدیگر پیوند می‌داده است، لوحه‌ها وکتیبه‌ها هستند. قدیمی‌ترین این کتیبه‌ها که تا کنون ضبط شده و به فارسی و عربی است، بر سر در مسجدی در روستای سیلهت در شمال بنگلادش یافت می‌شود: تاریخ شهر رمضان سنه‌ی اثنین و خمسین وستمایه. پروفسور عبدالرحیم 185 تصویر از کتیبه‌ها و لوحه‌ها را در پایان کتاب خود (لوحه‌ها وکتیبه‌های فارسی و عربی در بنگلادش) آورده است. اگر این لوحه‌ها و کتیبه‌ها دستخوش حوادث طبیعی و غارتگران و دشمنان نشوند، بهترین سندگویای روابط فرهنگی مشترک دو کشور ایران و بنگلادش در طی هشتصد سال گذشته خواهند بود.


12. 6. 6. تأثیر در نگارگری و ترسیم خطوط

در هنر کتاب آرایی ایرانی (مینیاتور، نقوش اسلیمی، تذهیب و ...) نقش و نوع خطوط، از اهمیت خاص برخوردار است، به عبارت دیگر خط در ترکیب‌بندی و تفکیک سطوح تصویری، نقشی غالب دارد، در حالی که در بسیاری از شیوه‌های نقاشی، رنگ وبازی نور و سایه و روشن، عوامل تفکیک سطوح تصویری هستند. این ویژگی با تأثیر هنر ایران بر هند، به مینیاتورهای چینی نیز منتقل شد. در تصویرگری کتب مقدس هندوان نیز پیشروترین افراد، مسلمین بودند وشیوه و سبک این تصاویر، کاملاً مأخوذ از سنت تذهیب ومینیاتور ایرانی است. این تأثیر را در خطوط و تذهیب کتاب ها و پاره‌ای از نقاشی های بنگلادش نیز می‌توان مشاهده کرد که در موزه‌ها وکتابخانه‌ها موجود هستند. شیوه‌ی معماری این سرزمین نیز متأثر از معماری اسلامی وایرانی است. معماران هندی اصول بنا کردن طاق های قوسی و ضربی را از مسلمانان آموختند؛ البته خود نیز در معماری مسلمانان مؤثر بودند که نتیجه‌ی آن سبک معماری هندو  اسلامی است. در بنگلادش هم شیوه‌ی معماری اسلامی را در بنای مساجد، طاق های قوسی، مناره در کنار گنبد مسجد و...را می‌توان دید.

    در طول قرن های گذشته، بسیاری از ایرانیان به شبه قاره مهاجرت کردند و در این سرزمین، رحل اقامت افکندند که شاعران و نویسندگان ودانشمندان مانند صائب تبریزی (که پس از مدتی به اصرار شاه عباس به ایران بازگشت)، حزین لاهیجی، کلیم کاشانی، سرمد و...نیز در بین آنان بودند. عوامل مهاجرت ها را می‌توان به دو دسته قرار داد:

    اول، عواملی که مردم ایران را به شبه قاره جذب کرد، مانند فراوانی نعمت، زمینه‌‌های گوناگون، اشاعه‌ی اسلام، هنرپروری و خدمتگزاری در دربارها.

  دوم، خرابی اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به سبب یورش مغولان، سختگیری های بعضی از حکام محلی و بی‌توجهی سلاطین صفوی به شعر و ادب... ذکر این نکته لازم است که اگر چه شاهان صفوی نسبت به شعر وادب فارسی در مقایسه با دیگران کمتر علاقه‌مند بودند، اما دوره‌ی آنان از نظر معماری اسلامی و ایجاد اماکن کاروانسراها و مساجد ومدارس علمیه و پرورش علما، فلاسفه و متکلمان اسلامی از دوره‌های درخشان سیاسی و فرهنگی است.

    نخستین مهاجران ایرانی زردشتیانی بودند که در زمان ورود اسلام و حمله‌ی اعراب به ایران، تاب مقاومت نیاوردند و راه سرزمینی امن در پیش گرفتند که شبه قاره‌ی هند چنین بود، و شهر بمبئی به سبب قرار داشتن در کنار دریا، سهل‌الوصول‌تر بود. کثرت زردشتیان در شهر بمبئی نتیجه‌ی همان مهاجرت های اولیه است و بازرگانان نیز که زمینه را برای کسب درآمد وتبادل کالا مناسب می‌دیدند، فعالیت خود را شروع کردند. بعضی در سرزمین هند ماندگار شدند و بعضی به رفت و آمد ادامه دادند. خطه‌ی بنگال نیز به سبب سرسبزی و خرمی و وفور نعمت و همجواری با دریا، از نواحی مهاجرپذیر تلقی می‌شد.

    ازدواج های مهاجران و تشکیل خانواده چه در میان پادشاهان و امیران و چه میان افراد معمولی در انتقال و تأثیر و تأثر فرهنگ و روابط اجتماعی مؤثر بود.

    همبستگی ها و روابط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و...که در طول تاریخ بین دو سرزمین بزرگ و فرهنگ‌پرور ایران و هند به ویژه خطه‌ی بنگال وجود داشت و در فراز و نشیب های روزگار گاهی دچار ضعف و شدت می‌شد، با روی کار آمدن حکومت و سلطه‌ی انگلیسی ها در قرن گذشته رو به انحطاط گذاشت و آنان که زبان و ادبیات فارسی و همبستگی با کشور اسلامی ایران را مخل اهداف استعماری و سلطه جویی خود می‌دانستند، نخست به ظاهر، اظهار همنوایی کردند و آنگاه به قطع ریشه‌های روابط و علایق پرداختند. با شکست نواب سراج‌الدوله در جنگ پالاسی که خود از علاقه‌مندان زبان و ادب فارسی بود، تا کنون که در حدود 150 سال از آن تاریخ می‌گذرد، به سبب همان اقدامات خصمانه‌ی انگلیسی ها، زبان و ادبیات فارسی نتوانسته است مسیر طبیعی و گذشته‌ی خود را باز یابد، ولی ادیبان و سرایندگانی چون غالب دهلوی (1285هـ)، شبلی نعمانی (1322هـ)، گرامی (1306خ)، طغرایی(1310خ) و ممتازترین دانشمند و شاعر این دوره یعنی علامه محمداقبال شمع شعر و ادب فارسی را در مقابل تندباد حوادث سلطه‌ی بیگانگان، زنده نگاه داشتند. چندان که به قول مرحوم ملک‌الشعرای بهار:

عصر حاضر خاصه‌ی اقبال گشت                         واحدی کز صد هزاران برگذشت‌

حضور و تداوم زبان فارسی در شبه قاره و به ویژه در بین ملت مسلمان بنگلادش باعث ایجاد گره‌های محکم در روابط و علایق فرهنگی، علمی، ادبی و سیاسی بین دو کشور خواهد شد (ماهنامه فرهنگی هنری چشم‌انداز، 1377، شماره 9: 25-23 ).