ادیان و آیین های وارداتي(غیر بومی) در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۷ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « = ادیان و آیین­های وارداتي(غیر بومی) در چین = اگرچه آیین بودایی نیز جزو ادیان غیر بومی و وارداتی چین به شمار می­رود، ولی با­توجه به قدمت تاریخی و تأثیر گذاری و تأثیر پذیری فوق العاده­ی آن از فرهنگ چینی، و همسان شدن آن با آیین­ها و فرهنگ سنتی این...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ادیان و آیین­های وارداتي(غیر بومی) در چین

اگرچه آیین بودایی نیز جزو ادیان غیر بومی و وارداتی چین به شمار می­رود، ولی با­توجه به قدمت تاریخی و تأثیر گذاری و تأثیر پذیری فوق العاده­ی آن از فرهنگ چینی، و همسان شدن آن با آیین­ها و فرهنگ سنتی این کشور، تا حدودی می­توان آن را آیینی بومی نامید. لذا آیین بودا نیز در شمار ادیان بومی چین آورده شده است.

گذشته از بودیزم، ادیان و آیین­های دیگری هم­چون نسطوری، زرتشتی، مانوی و اسلام نیز از غرب وارد چین شدند که برخی از آن­ها برای چندین قرن و یا برای مدتی کوتاهی در این سرزمین شهرت و مقبولیت یافته که از آن میان می­توان به مذاهبی نظیر زرتشتی ومانویت اشاره کرد و پیروانی پیدا کردند، ولی پس از مدتی، بنا به دلایلی بساط آنها برچیده شد و جز نام و برخی آثار فرهنگی و تاریخی، نشانی از آن­ها باقی نماند. برخی دیگر نیز مانند اسلام تا به امروز هم­چنان به رشد و تعالی و توسعه­ی خود ادامه دادند و یا با تغییراتی و یا در دوره­های بعدی به شکل دیگری در کنار ادیان بومی و خارجی، به حیات خود ادامه دادند که از گونه­ی اخیر می­توان به آیین نسطوری اشاره کرد. آن­چه در مورد این ادیان خارجی حایز اهمیت است این است که منشأ و خاستگاه تمامی آن­ها ایران و یا سرزمین­های تحت حوزه­ی فرهنگی ایران آن بوده است. بنابر این، می­توان ادعا کرد که یکی از ماندگار­ترین و پایدارترین نوع تعامل روابط فرهنگی میان ایران و چین، تعامل دینی و مذهبی بوده که از قرن­ها پیش از اسلام آغاز و با ورود اسلام به اوج خود رسیده است.

ورود آیین زرتشت به چین

مهاجرت زرتشتیان به چین پس از پیروزی مسلمانان عرب بر سرزمین پارس در دوران ساسانی(42-637 میلادی) صورت گرفت. یزدگرد سوم، آخرین امپراتور ساسانی پس از شکست در مقابل سپاه اسلام، به سمت شرق ایران گریخت و ضمن تقاضای کمک از دربار امپراتوری تانگ(618-907 میلادی) و عدم دریافت پاسخ مثبت از چین، به قبایل ترک پناهنده شد که با خیانت آن­ها و بنا به قول معروف، به دست آسیابانی به قتل رسید. ولی دربار امپراتور تانگ پیروز فرزند وی را تحت حمایت خود گرفت و او به همراه دیگر پناهندگان وارد سرزمین چین شدند و افزون بر اعطای پست نظامی به پیروز در ارتش امپراتوری، به آنان اجازه داده شد تا با ساختن آتشکده­ها، به دین خود باقی بمانند. پیروز پس از چندین بار تلاش برای باز ستاندن سرزمین از دست رفته، در شهر چانگ­اَن(پایتخت آنروز چین) در­گذشت و فرزند وی به نام نرسی لقب پادشاهی بی تاج و تخت ایران را به ارث برد. او نیز بارها تلاش کرد تا با مساعدت بخشی از سربازان چینی، سرزمین پارس را پس بگیرد که در این راه توفیقی نصیبش نشد. این پناهندگان دور از وطن، برای مدت بیش از 200 سال در چین با صلح و آرامش زندگی کرده و افزون­بر داشتن موقعیت و جایگاه رفیع دولتی در دربار (جان سین لیان،1386) و بر برگزاری مراسم و آیین­های دینی خود، به تبلیغ آن نیز پرداختند و تعدادی از چینی­ها، حتی مقامات دولتی، نیز به این دین به­پیوندند. این آزادی برگزاری مراسم و تبلیغات دینی زرتشتیان، تا سال 845 میلادی که تمامی ادیان خارجی غیر بومی به استثنای بودیزم، از سوی امپراتوری مورد اذیت و آزار و محدود سازی پیروان ادیان و حتی تخریب معابد و مصادره­ی اموال و موقوفات آن­ها و ممنوعیت فعالیت دینی قرار گرفتند، ادامه داشت. البته پس از رفع این ممنوعیت در دوران­های بعد نیز آیین زرتشتی به­صورت پراکنده در مناطق مختلف چین به حیات خود ادامه داد، ولی دیگر آن رونق پیشین و حمایت دربار را در پی نداشت.

هنوز در بسیاری از شهرها و مناطقی هم­چون چانگ­اَن(شی­اَن امروز)، لویانگ(پایتخت باستانی چین)، کایفنگ، لیانجو در استان گانسو و... آثاری از آتشکده­ها­ی سابق زرتشتیان وجود دارد. باتوجه به روشن بودن آتش در معابد زرتشتیان، چینی­ها به آیین زرتشت، دین آتش پرستان هم می­گفتند.

آیین مانوی یا دین روشنایی و نور در  سرزمین چین

آیین مانوی که در ایران، زادگاه مانی و سرزمین پیدایش آیین مانوی، مورد سرکوب قرار گرفت، و مانی بنیانگذار آن در سال 274 پس از میلاد به قتل رسید، برای ادامه­ی حیات، به سرزمین­های پیرامون ایران روی آورد. یکی از این مناطق سرزمین­های آسیای میانه و سپس منطقه­ی اویغور نشین غرب چین بود. گرچه بر­اساس اسناد و مدارک چینی این آیین در سال 694 پس از میلاد به چین وارد شد و پیروان مانی در سال 768 میلادی رسما در شهر چانگ اَن پایتخت چین اقدام به ساخت محل نیایش مانوی کردند، (Bai Shouyi, 2005) ولی این آشنایی می­تواند بسیار زودتر از این تاریخ اتفاق افتاده باشد. از ویژگی­های آیین مانی اقتباس و به عاریت گرفتن نکاتی از دیگر ادیان بود، لذا وقتی وارد چین شد نیز خود را با اندیشه­های دینی موجود در این کشور از جمله آیین بودایی تطبیق داد. با این که هیچکدام از ادیان پارسی که وارد چین شدند، اقدام به تبلیغ رسمی آیین خود نکردند، ولی آیین مانی در این زمینه استثنا بود، زیرا نمایندگان و مبلغان رسمی آن تبلیغات دینی مؤثری در این کشور  به راه انداختند. با آغاز موج حرکت­های ضد خارجی و ضد ادیان وارداتی در چین در سال 843 میلادی، غارت مایملک مانوی­ها و به آتش کشیده شدن کتاب­ها و معابد آنان نیز آغاز و تنها در شهر چانگ اَن 70 نفر از مبلغان مانوی کشته شدند. اگرچه آیین مانوی پس از این واقعه به شکل زیر زمینی باقی ماند و از شورش­های دهقانی در دوره­های مختلف از جمله در قرن چهاردهم با شورشیان علیه حاکمان مغولی و بنیانگذاران سلسله­ی مینگ حمایت کرد، ولی پس از سرکوب بزرگ سال 843، دیگر نتوانست به شکوه گذشته­ی خود باز گردد. (همان) امروزه تنها زیارتگاه باقی مانده از آیین مانوی در جهان، در خارج از شهر چوانجو [1]در شرق چین و در استان فوجیان[2] قرار دارد که پس از باز دید هیئتی از سوی یونسکو، صحت انتساب آن به آیین مانوی مورد تأیید قرار گرفته است. (سابقی علی محمد، 1384) در دهه­های اخیر، تحقیقات زیادی پیرامون نحوه­ی ورود و گسترش آیین مانوی در چین، اعتقادات و آداب و رسوم و مراسم آیینی آنان، بومی شدن آیین مانوی، تأثیر متقابل آیین­های مانوی و بودایی چینی، تاریخ و فرهنگ مانوی در چین، بررسی آثار و کشفیات به دست آمده از استان فوجیان، اسناد و نسخ خطی به دست آمده از منطقه­ی تورفان، رابطه­ی مانوی­ها با قوم «خوی خو»(یکی از اقوام قدیمی ساکن در شمال چین)، و... صورت گرفته و به­صورت کتاب و مقاله منتشر شده است. (وانگ فِنگ)

نسطوریان پیشقراولان مسیحیت در چین

در طول تاریخ­، مسیحیت به عنوان یک دین خارجی، در چند مرحله به سرزمین چین وارد شده است. مبلغان ایرانی شاخه­ی نسطوری از مسیحیت به­عنوان پیشقراولان، یا مبلغان اولیه­ی دین مسیحیت برای نخستین بار در سال 635 میلادی وراد چین شده و به تبلیغ آن پرداختند. (The Golden Silk Road)  به همین دلیل بود که اغلب کلیساهای نسطوریان در چین، به کلیسای ایرانیان معروف و کشیش­های آن­ها نیز ایرانی بوده و از سوی سراسقف کلیسای مرکزی نسطوریان در ایران عزل و نصب می­شدند. کشیش­های نسطوری تحت تأثیر فرهنگ ایرانی، نوشته­های خود را به زبان پهلوی ­نوشته و به یادگار گذاشته­اند، از جمله اسامی روز­هایی که به کار می­بردند اسامی پهلوی بود. (کوانچی هاندا، 1996) در دوران امپراتوری خانم وو[3] که خود پیرو آیین بودایی بود، دین نسطوری سرکوب شد. اما پس ازمدتی  امپراتور شوان[4] آن را دوباره احیا کرد. مدت­ها بعد که امپراتور وو جوانگ[5] در سال 845 میلادی، بودیسم و تمام ادیان خارجی را در چین ممنوع اعلام کرد، دین نسطوری نیز تحت تاثیر قرار گرفت و به مرور تضعیف شد و پیروان نسطوری تنها در خطوط ساحلی جنوب شرق چین باقی ماندند. در دوره­ی یوان، مذهب نسطوری مجددا احیا شد و در سال 1275در پکن برای آن­ها کلیسایی ساخته شد. در سال 1330میلادی، جمعیت نسطوریان چین سی هزار نفر بر آورد شده است. (الماسیه ،1387)


در چین هنوز آثار و شواهدی از این شاخه از مسیحیت وجود دارد. کتاب«عیسی منجی و مصلح عالم» از آن­ها برجای مانده است که تاریخ آن احتمالا به سال 637 میلادی بر می­گردد. یکی از بقایای تاریخی این فرقه یک لوح سنگی است که در اوایل قرن هفدهم کشف شد. بر این لوح سنگی، داستان ورود راهبی به نام آلوپن به چین در زمان سلسله­ی تانگ که از سرزمین پارس بوده حک شده است. این لوح که مربوط به سال 781 میلادی است، اینک در موزه­ی تاریخی شهر شی­آن[6] نگهداری می­شود. در این اواخر، متون باستانی نسطوری دیگری نیز در غارهای بودایی موسوم به دون خوانگ[7] کشف شده است. مذهب نسطوری برای مدت کوتاهی در چین رونق داشت. آزار و اذیت­های سال­های 845-843 بعد از میلاد که عمدتا علیه بوداییان اعمال شد، تمامی ادیان بیگانه در چین از جمله دین نسطوری را نیز تحت تأثیر قرار داد و افول آن در اثر همین اذیت و آزارها بود.

(Bai Shouyi, 2005) افول کامل دین نسطوری در قرن چهاردهم و به دنبال اسلام آوردن مغول­ها و ترک­ها صورت گرفت. (جولیا چینگ، 1383)

نسطوریان، برخلاف مسلمانان، در چین عنصر تبلیغ را به کار بستند و در نتیجه در رقابتی آشکار با با ادیان و آیین­های تثبیت شده­ی چینی گرفتار شدند. فعالیت تبلیغی آنان برای تغییر مذهب مردمان بومی، مخالفت برخی از رهبران بودایی و تائویی را برانگیخت، لذا تلاش­های آنان با شکست روبرو شد. در نتیجه، به جای این­که نسطوریان چینی­ها را به کیش خود در­آورند، خود در میان چینی­ها و مسلمانان این کشور جذب شدند. (ایزرائیلی رافائل،1368)

طبق آمار، از سال 1982 تا2002 بیش از یکصد مقاله­ی علمی و پژوهشی در مورد دین نسطوری در چین نوشته شده است که این آثار در تعامل و تبادل یافته­های علمی پژوهشگران چین با دانشمندان ایرانی، اروپایی، آمریکایی و... پدید آمده اند. این تحقیقات شامل بررسی آثار کشف شده از این دین در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20، آثار کشف شده از غارهای دون هوانگ، و مغولستان داخلی، بوده است. کتاب « دین نسطوری در چین» نوشته­ی آقای جوچیان[8]، یکی از این آثار است. موضوع اغلب این آثار عباتند از: کتیبه­های نسطوری، چگونگی گسترش دین نسطوری در شمال، مناطق ساحلی جنوب، نحوه­ی توسعه­ی آن در دوران سلسله­ی یوان و.. . (وانگ فِنگ، 1390)


[1] - Quanzhou.

[2] - Fujian.

[3] - Wu.

[4] - Xuan.

[5] - Wu Zhuang.

[6] - Xi'An.

[7] - Dunhuang.

[8] - Zhu Qian.