مسیحیت و خلأ معنویت در چین امروز

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۳ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)
مسیحیت در چین

در طول تاریخ، سرزمین چین چندین بار توسط قحطی و گرسنگی و فقر بلعیده شده است، ولی به نظر می­‌رسد امروزه این گرسنگی معنوی جامعه است که زیر زرق ­وبرق شهرهای بزرگ احساس می­‌شود که فرهنگ چند هزار ساله­‌ی سنتی چین را در کام خود فرو می­‌برد. این احساس از سوی صدها میلیون کارگر چینی که از فقر به بهبود وضعیت معیشتی رسیده و مهاجرت سالانه ده‌­ها میلیون نفر از روستا به شهر احساس می‌­شود. علی­رغم موضع دولت و آزار و اذیت مسیحیان پیرو کلیسای آزاد و زیرزمینی، در چند دهه­‌ی گذشته، بیش از ده­‌ها میلیون نفر به اعتقاداتی گرایش پیدا کرده‌­اند که زندگی امروزی را گذری به زندگی آخرت می‌­دانند. با توجه به تلاش سنتی چینی­‌ها برای دستیابی به یک زندگی قابل تحمل در جهان حاضر، این روند شاید کمی غیر عادی به­‌نظر بیاید، ولی این سیل مهاجرت از روستا به شهر است که زمینه را برای پذیرش مسیحیت فراهم می­‌کند[۱].

مردم در خلأ معنوی نمی‌­توانند زندگی کنند، همان­گونه که در اروپا این چنین نبود. در جامعه‌­ی سنتی چین مردم خود را جزیی از طبیعت می‌­دانند، ثابت و تغییر ناپذیر، و آن­چه در اطرافشان هست را می‌­پرستند، نیاکانشان، ارواح، خودشان و یا خدایان دست ساز خودشان. وقتی پدیده­‌ی جنگ، مهاجرت و یا تحول اقتصادی گسترده آن­ها را از ریشه­‌هایشان جدا می­‌کند، آن­چه در زندگی سنتی با ثبات به­‌نظر می‌­رسید دیگر ناپایدار می‌­شود. در چین سنتی، کمونیست جامعه‌­ی سنتی را از میان برد و اندیشه‌­ی بزرگ اجتماعی کنفوسیوس مبنی بر وفاداری و مسئولیت پذیری در برابر خانواده و جامعه و حاکمیت را نابود کرد. اینک مهاجرت بزرگی که از روستا به سمت دیگ جوشان شهری صورت می­‌گیرد، گروه‌­های مختلف نژادی و زبانی که هزاران سال جدای از یکدیگر زندگی می‌­کردند، خود را در میان جامعه‌­ای حس می‌­کنند که با آن­ها تفاوت زیادی دارند، این تفاوت زمینه را برای خروج از فرهنگ سنتی و زندگی ثابت پیشین فراهم و از خود می‌پرسند:«هدف از زندگی من چیست؟». و همین سئوال زمینه­‌ی فرهنگ پذیری را در آنان مهیا می‌­کند[۲].

مسیحیت هم درصدد تغییر در جامعه‌­ی سنتی چین است، افراد را به خروج از قبیله و سنتش دعوت می­‌کند تا به کلیسا به‌­پیوندد که فراتر از نژاد و ملیت است. به ­قول یک کشیش چینی، درحال حاضر فرهنگ سازی از مسیحیت در جامعه‌­ی سنتی چین بهتر از گرواندن آنان به کاتولیک یا پروتستان و یا انجیلیان است. جوانان، زنان و خانواده کلید تغییرات فرهنگی هستند[۳].

به اعتقاد برخی از مبلغان بومی و یا مبلغان خارجی که با فرهنگ سنتی چین آشنا هستند، کنار آمدن با برخی از مراسم آیینی موجود در فرهنگ سنتی چین مثل مراسم تشریفات کنفوسیوسی و پرستش نیاکان را از آنجا که اغلب جنبه‌­ی اجتماعی و سیاسی دارند تا اعتقادی، بدون اشکال می‌دانند. لذا معتقدند افرادی که به مسیحیت گرویده‌­اند می­‌توانند این آیین­‌ها را هم به‌­جای آورند تا بعدها کاملا جذب مسیحیت شوند. البته هستند افرادی هم که مخالف این تساهل و تسامح دینی بوده و معتقدند هرنوع ستایش و احترام به­ نیاکان و ارواح و بزرگان چیزی کمتر از بت ­پرستی نیست. گروه اول مانند ماتیو ریچی و افرادی مانند او، به خاطر آشنایی با فرهنگ و اعتقادات سنتی چینی­‌ها، آیین­‌های عامه پسند را مخالف اعتقادات مسیحیت تلقی نمی‌­کنند، درحالی­که گروه دوم به دلیل عدم آشنایی با باورهای سست سنتی مردم سرسختانه با آن مخالفت کرده و حاضر به پذیرفتن و کنار آمدن با آن نیستند. این تفاوت در دیدگاه­‌ها اختلافاتی را در میان حامیان مسیحی سازی جامعه‌­ی چین پیش آورده است.

در طول تاریخ، کاتولیک­ در چین یک پدیده­‌ی روستایی بوده است. در حال حاضر نیز بیش از 70 تا 75 درصد کاتولیک‌­ها در روستاها، و در استان های خِه ­بِی و شانسی زندگی می­‌کنند. اغلب وظایف کنونی جامعه‌­ی کاتولیک چین، به جای تلاش برای یافتن نوکیشان جدید، حفظ شرایط و وضعیت و آمار کنونی این جمعیت است. کاتولیک‌­ها در محیط شهری که زمینه برای گرویدن به مسیحیت بیشتر است، حضور کم­تری دارند و اغلب مراسم کلیسا را به زبان لاتین انجام می‌­دهند و دولت هم از این وضعیت حمایت می­‌کند، چون مردم زیاد متوجه مفاهیم آن نمی‌­شوند و این وضعیت به نفع فرهنگ سنتی چین است. کاتولیک‌­ها هم به چنین شرایطی عادت کرده و از این­که دولت مزاحمشان نیست خوشنودند. علی­رغم قطع رابطه بین واتیکان و پکن، و مخالفت دولت چین با هرگونه مداخله‌­ی واتیکان در امور مذهبی مسیحیان چینی که از آن به امور داخلی چین تعبیر می­‌کند، 90 درصد کشیش­‌هایی که در گذشته بدون مجوز پاپ به این مقام دست یافته‌­اند، اینک مورد تأیید پاپ واقع شده‌اند. و این خود نوعی پذیرفته شدن سیاست‌­های پکن از سوی واتیکان و نشان دادن چراغ سبز برای برقراری روابط رسمی بین پکن و واتیکان تلقی می­‌شود. این درحالی است ­که در سال 2000 وقتی پاپ جان پل دوم در یک اقدام بی ­سابقه 20 نفر از مبلغان مسیحی اروپایی را که در قرون 19 و 20 برای تبلیغ و گسترش مسیحیت تلاش فوق العاده نموده و در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم در درگیری چین با نظامیان اروپایی­ کشته شده‌اند را تقدیس کرد، دولت و مردم چین یکپارچه علیه این اقدام به‌­پا­خاستند و این عمل پاپ را تقدیس از اعمال جنایتکاران اعلام و روابط تخریب شده‌ی چین با واتیکان رو به تیرگی بیشتر گذاشت. روزنامه‌­ی مردم در شماره‌­ی 29 سپتامبر همان سال خود طی مقاله‌­ای جنایات بی حد و حصر مبلغان و مسیونرهای مسیحی در آن ایام در چین را این­گونه بر شمرد:

«مبلغان و مسیونرهای مسیحی که امروزه مورد تقدیس پاپ و واتیکان قرار گرفته‌اند، جانیانی هستند که علیه تمامیت ارضی و مردم کشور چین مرتکب جنایات فراوانی شده‌اند. آنها در تجارت و توزیع مواد مخدر در میان مردم چین دست داشتند؛ در کسب اطلاعات و اخبار و جاسوسی به نفع دشمن در جنگ علیه مردم چین شریک بودند؛ در تنظیم قرار دادهای ننگین تحمیلی که حاکمیت ملی و سرزمینی چین را نقض می­‌کرد مشارکت داشتند؛ آن­ها تلاش کردند زمینه را برای چپاول منابع ملی چین توسط نیروهای امپریالیستی فراهم کنند؛ زمینه را برای هجوم نظامی هشت کشور اروپایی به چین فراهم کردند.»

لازم به یاد آوری است­که پس از دو جنگ تریاک، دو معاهده­‌ی ننگین در سال­‌های 1842(معاهده­ ی نان جینگ) و  1858(معاهده­‌ی تیان­جین) توسط قدرت­‌های خارجی به چین تحمیل شد که بر اساس آن­ها«حق انجیلی کردن» یعنی مسیحی کردن مردم توسط مسیونرهای انجیلی رسمیت یافت [۱][۴].

نیز نگاه کنید به آغاز قرن بیستم و ادامه فعالیت مسیحیان در چین

کتابشناسی

  1. Christianity Finds a Fulcrum in Asia,2007
  2. Aikman,David (2006). Jesus in Beijing: How Christianity is changing the Global balance of power
  3. Carol Lee Hamrin  ,2009
  4. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی