پیشینه آموزش فرانسه
به طور کلی میتوان گفت که نظام آموزشی فرانسه، محصول برهه خاص زمانی است که از آغاز انقلاب ملی طی سال 1789 تا کنون همچنان ادامه داشته است. طرحهای انقلابی طی سالهای 1792 تا 1794، در خصوص آموزش ابتدایی رایگان و اجباری علوم، زبانهای باستان، اخلاق، سیاست و استقرار جامعهای آگاه، آزاد ومسئول برای کلیه کودکان به مدت5 سال طراحی و به مورد اجرا در آمد. مطابق چنین طرحی، پس از انقلاب فرانسه (طی سال1789) تدریس علوم مذهبی در مدارس، به دلیل عدم شکلگیری تفکر تجریدی و القاء تمرینات و مراسم مذهبی به صورت مکانیکی جایز نبود. این درحالی است که پس از پایان دوره آموزش پایه از حق انتخاب آزادانه مذهب برخوردار میباشند.
آموزش ابتدایی در کشور فرانسه به موجب قانون گیزو(Guizot) مصوب سال 1833 پایهگذاری گردید. طبق قانون مذکور، درکلیه روستاها، ابتدا یک دبستان پسرانه و سپس یک دبستان دخترانه تأسیس گردید.نظام آموزش ابتدایی کشور فرانسه از ابتدا از نوعی سیاست عدم تمرکز پیروی نمود. به عبارت دیگر، از یک سو، مسئولیت احداث مدارس در اماکن مناسب، مراقبت و نگهداری از آنها و گزینش معلمین از جمله وظایف جوامع محلی به شمار آمده و از سوی دیگر، تضمین یکپارچگی و کارآیی آموزش ابتدایی از طریق ایجاد شبکه مدارس تربیت معلم در سطح بخشی و تعیین برنامههای درسی و توزیع کتب آموزشی برعهده دولت گذاشته شد. نقش روستاها (جوامع محلی) و تقسیم مسئولیت میان روستاها و دولت در امر آموزش ابتدایی تا اواخر قرن نوزدهم به روال فوق بوده است. طبق قوانین فالو(Fallou)(مصوب1850) و ژول فری(Jules Ferry) (مصوب 1881) به ترتیب، آموزش ابتدایی و پایه, رایگان اعلام و به مورد اجرا گذارده شد. در این اثنا، مسأله جدایی آموزش از دین و سیاست(Laicite) مطرح گردید و از ژوئیه 1904 تعلیمات ابتدایی پایه، رایگان و لائیک به صورت رسمی به مورد اجرا گذارده شد. در ارتباط با لائیسیته که به معنای پاکسازی ساحت مدرسه از هر نوع آموزش سیاسی و مذهبی است, نظام آموزشی فرانسه تجربهای ویژه اندوخت که طی آن مخالفتهای دولت و کلیسا نقش عمدهای در آن ایفا مینمود. نهایتا نتیجه کشمکشهای میان کلیسا و دولت طی یک قرن به ایجاد دو نوع مدرسه با عناوین مدارس دولتی و خصوصی منجر گردید.
مطابق طرح دوری(Durry) طی سال1944، از حجم سنگین برنامههای آموزشی سیکل دوم آموزش متوسطه انتقاداتی به عمل آمد و برای نخستین بار، ازمدرسه واحد(Cole unique) سخن به میان آمد.از جمله دیگر اهداف طرح مذکور میتوان به دسترسی به آموزش متوسطه جهت اخذ گواهینامه دیپلم(Baccalaureate) تا سن18سالگی، گزینش نخبگان درحوزه صنایع، کشاورزی، تجارت، فعالیتهای ذهنی، و اداری اشاره نمود.مطابق طرح فوق، هیچ کودک یا نوجوان فرانسوی به واسطه اعتقادات شخصی مذهبی خود از آموزش محروم نمیگردد.از این روی، هیچ نوع آموزش مذهبی درمدارس ارائه نمیگردد و این درحالیست که درخارج از مدارس، والدین از امکان فراهمسازی آموزشهای لازم مذهبی برای فرزندان خود برخوردار میباشند.ازجمله مهمترین ویژگیهای طرح مدرسه فعال که برای نخستین بار درکشور روسیه، سوئیس، انگلستان، بلژیک و امریکا به مورد اجرا درآمد، میتوان برمبنا بودن علایق دانشآموزان به عوض دروس مجزای آموزشی، توجه بر روحیه جمعی، آمادهسازی کودکان جهت انجام پژوهشی،تدارک فهرست کتب، تقویت کتابخانههای مدرسهای و گسترش مراکز آموزش عالی اشاره نمود. ضرورت بهرهگیری از علم آموزش و علوم تربیتی در طراحی نظام آموزشی، بها دادن به واقعیات اقتصادی- اجتماعی، توضیح عینی و علمی وقایع، شکلپذیری فرهنگ و روش تفکر انتقادی، به کارگیری فعال انرژی، شناسایی شهروند آینده، آموزش مدنی و شهروندی از جمله ویژگیهای نظام دموکراتیک آموزشی است که با اجرای طرح لانژون- والونLe plan Langevin-Wallon) ( 1947-1944)) طی چند دهه مورد استناد و استفاده در روند اصلاحات نظام آموزش فرانسه قرار گرفته است.
در قالب طرح بیلیر طی سالهای57- 1956 ( la réforme Billières en ) انتقاداتی مطرح شد که از آن جمله میتوان به ضرورت تغییر ساختار نظام آموزشی، ضرورت سازماندهی مشاوره تحصیلی و همگانی نمودن آموزش، گسترش و تداوم آموزش غیر پایه برای آحاد جامعه و نامتناسب بودن آموزش رایج ویژه دانشآموزان عقب مانده ذهنی اشاره نمود.
ساختار حال حاضر نظام آموزشی کشور در خلال دهههای 60 و 70 دستخوش تغییرات تدریجی گردید که از جمله این تغییرات میتوان به تفکیک مقاطع آموزش ابتدایی و متوسطه از یکدیگر اشاره نمود. از دهه 70 کشور فرانسه از افزایش قابل توجهی در توسعه و رشد نظام آموزش پیش دبستانی برخوردار گردیده است.در این اثنا، با توجه به تغییرات آموزشی کشور، امکان حضور کلیه کودکان گروه سنی 5-3 سال در کلاسهای پیش دبستانی فراهم گردید. از سال 1967، سن حضور دانشآموزان در مدارس مقطع آموزش پایه بین ردههای سنی 16-6 سال تعیین گردیده است.
مطابق قانون آبی(la loi haby de ) از ژوئیه سال1975، تنوع آموزشی در سیکل اول آموزش متوسطه ملغی شد و کولژها به ثبتنام از دانش آموزان سال آخر ابتدایی در قالب آموزش رایگان و اجباری (تا رده سنی 16 سال) مبادرت نمودند. مدیریت نظام آموزش متوسطه، پیرو سیاست تمرکززدایی و قوانین مصوب سالهای1983 و 1985میان دولت(وزارت آموزش و پرورش) و جوامع محلی، بخشها، مناطق، مراکز کولژ و لیسه (دوره دوم آموزش متوسطه) تقسیم گردید. برخلاف مدیریت آموزش ابتدایی که از آغاز با مشارکت جوامع محلی همراه است، آموزش متوسطه تا ژانویه 1986 (طی180سال که از احداث نخستین لیسههای ناپلئون میگذشت) همچنان متمرکز و زیر سلطه مطلق دولت باقی مانده بود. تاثیر سیاست تمرکززدایی بر نظام متمرکز آموزش متوسطه همانند جنبش رهاییبخش کشور بوده است. مطابق قانون تمرکززدایی، به واسطه انتقال صلاحیتها به نهادهای آموزش متوسطه، مدارس، محور اصلی نظم آموزشی محسوب گردید و در تطبیق سیاستهای ملی با واقعیات محلی از آزادی عمل برخوردار شدند. تا پیش از تصویب قانون تمرکززدایی در آموزش متوسطه، کولژ و لیسه از جمله نهادهای آموزش عمومی ملی به شمار میآمدند.