معماری کرملین روسیه
کرملین سمبل مسکو و کلا روسیه بشمار می رود. براساس رسم قدیمی روسی، این مجموعه بر روی یک تپه (براوينسكي)، جایی که رود نیگلینایا به رود مسکو مي پيوندد ساخته شده است. در اطراف این تپه دیوارهای قلعه و برج هایی بنا شدنده اند که فاصله بین این برج ها متناسب با شکل زمین و مقتضیات دفاعی است. کاخ شاهزاده کبیر و ساختمان های متعدد آن در بخش جنوبی تپه قرار دارد و در شرق آن در مرتفع ترین مکان، میدان اصلی کرملین، میدان جامع و مهمترین کلیساها قرار دارند.
میدان جامع از سمت شرق، تالار گراناویتایا و برج ناقوس ایوان کبیر واز جنوب کلیسای جامع آرخانگلسک را تشکیل می دهد. این میدان از سمت رود مسکو باز است و از آنجا می توان چشم انداز پشت رود مسکو را مشاهده کرد. در سمت شرق این میدان، برج اسپاسکایا و در شمال آن خیابانی که در گذشته نیکولسکایا نامیده می شد، قابل مشاهده است.
کاخ بزرگ کرملین مجموعه ای از بناهایی است که از ابتدای قرن 15 ساخته شده اند. این کاخ شامل تالار گراناویتایا، ایوان های درونی که متعلق به قرن 15 می باشد، تالار طلایی تزار متعلق به قرن 16، کلیساها و کلیساهای جامع می شود. نمای کنونی این مجموعه حاصل طرح تون در سالهای 1849-1838 با همکاری گراسیموف و ریخته است. آنها براساس این طرح یک مجموعه جدید با نمای بیرونی به سمت رود مسکو بنا کردند. معماران ایتالیایی از جمله: فیوراوانتی، سولاری، روفو و دیگران در احداث آثار معماری کرملین شرکت کردند. اما بسیاری اعتقاد دارند که مشاركت این استادان در ساخت کرملین فقط ویژگی اصالتا روسی مجموعه کرملین را کمرنگ می کند. اگر ویژگی هایی نظیر بسته بودن و نظم مهندسی در بناهای مرکب از جمله ویژگی های معماری قلعه در ایتالیا بوده است، اما در کرملین ایده مهندسي معكوس در معماری بکار رفته است.
دیوارهای کرملین در نقاط مختلف ارتفاع های متفاوتی دارند، برای مثال جایی که احتمال هجوم دشمن بیشتر است ارتفاع دیوار نیز بیشتر است و جایی که طبیعت همانند يك سد دفاعی عملمی کند، دیوارها کوتاه تر هستند و از استحکام کمتری برخوردارند.برج های کرملین نیز شدیدا متناسب با نقش خود در سیستم دفاعی ساخته شده اند؛ زیرا همانطور که در خط استحکامات، دو مکان با شرایط توپوگرافی (شکل زمین) کاملا یکسان وجود ندارد، دو برج كاملا مشابه نیز وجود ندارد. مرتفع ترین و مستحکم ترین برج های مجموعه کرملین، برج هایی هستند که در گوشه ها واقع شده اند، زیرا از اهمیت دفاعی بیشتری برخوردارند. در دیوارهای سمت میدان سرخ و باغ الکساندر دو برج اضافی برای تردد تعبیه شده است که سقف مخروطی بلند دارند. این کار برای هماهنگ کردن برج ها به لحاظ هنری با ساختمان های اطراف کرملین انجام گرفته است. آن بخش از دیوار که سمت رود مسکو است تنها دارای یک سری برج های (معمولی) و کوتاه است. در اینجا برج های عظیم نظیر: برج تروتسکایا یا برج باراوینتسکایا وجود ندارد، زيرا وجود چنين برج هايي مانع ديد کلیساهای کرملین و ناقوس ایوان کبیر مي شوند.تا قبل از انقلاب، کاخ کرملین اقامتگاه اصلی تزارها بود. اسامی مهمترین تالارهای کاخ کرملین از اسامی نشان های افتخار گرفته شده است، نظیر: گئورگیوفسکی، ولادیمیرسکی، آندری یفسکی و یکاترینسکی. در سال 1934 بر اساس طرح ایوان و شیتس تالارهای آندری یفسکی و الکساندرفسکی بازسازی و تالار جلسات احداث شد. مساحت این تالار حدود 1615 مترمربع، طول آن 81 متر، عرض آن 23 متر، ارتفاع 16 متر و گنجایش آن حدود 3000 نفر است.
از طریق راه پله اصلی پس از عبور از تالار جلسات که دارای اجاقی از جنس یشم سبز است می توان به زیباترین تالار کاخ رفت کهگئورگیوفسکی نامیده می شود. در سال 1769 به افتخار گئورگی پابدانوستس نشان افتخاری به همين نام ابداع شد. نازک کاری این تالار پیروزی هایی را به تصویر می کشد که ارتش روس در قرون 19-15 بدست آورده است. در امتداد دیوارهای این تالار 18 ستون پیچ خورده از جنس فلز روی وجود دارد که بر سر آنها مجسمه های ویتالی (مجسمه ساز) نصب شده است و در لبه دیوارهای تالار آثار نقش برجسته کلودت دیده می شود که گئورگی پابدانوستس را بر روی اسب در حال مبارزه با اژدها به تصویر می کشد. سقف تالار با شش عدد لوستر برنزی طلاکاری شده تزئین شده است که وزن هرکدام از آنها 1300 کیلوگرم است. در قرن 19 برای تولید فرش برای این تالار بر اساس نقاشی سولنسف، 20 گونه با ارزش از درختان مورد استفاده قرار گرفت. در حال حاضر بعد ازمرمت های انجام شده، تالار گئورگیفسکی 61 متر طول، 5/20 متر عرض و 5/17 متر ارتفاع دارد.
در کنار تالار گئورگیفسکی، تالار ولادیمیرسکی واقع شده است. نشان افتخاری به همین نام برای یادبود یکی از اولین شاهزادگان روس در سال 1782 ابداع شد و برای خدمات اجتماعی با شعار «منفعت، اعتبار و شهرت» اعطاء می شد. این تالار در محل میدان قدیمی بایارها ساخته شده است و هیچ پنجره ای ندارد. از میان سقف های مخروطی می توان از این تالار به تالار گراناویتایا رفت و از طریق راه پله امکان دسترسی به میدان ورخااسپاسکایا وجود دارد. این تالار هشت ضلعی است و یک گنبد هشت گوش نیز روی آن بنا شده است.
تالار گراناویتایا در سالهای 1491-1487 توسط فریازین و سولاری ساخته شد و بعنوان تالار پذیرایی کاخ شاهزاده کبیر مورد استفاده قرار گرفت. این تالار بدین خاطر گراناویتایا نامیدهمی شود که نمای سمت میدان جامع آن از سنگ سفید تراش خورده است. این تالار تقریبا بشکل یک سالن بزرگ مربعی با سقف سنگی صلیبی شکل است که بر روی ستون چهارگوش مرکزی قرار دارد. مساحت آن 495 متر مربع و ارتفاع آن 9 متر است. سقف تالار با نقاشی هایی منقوش شده است که آخرین آنها مربوط به سال 1882 می باشد. در سالهای 60 قرن 17 تالار گراناویتایا تبدیل به ویرانه شد، بعد از حریق سال 1682، اوسیپ استارتسوف در سالهای85-1684 تزئینات این تالار را بازسازی کرد و دهانه پنجره های آن را عریض نمود و از بیرون با ستون های سنگی سفید که نقوش گیاهان بر روی آن تراشیده شده بود تزئین کرد.
در اواخر قرن 17، در زمان پتر کبیر، دیوارهای تالار گارناویتایا را با آهک، سفید کردند و مخمل سرخی که تصاویر عقاب دوسر روی آن نقره دوزی شده بود، روی آن نصب کردند. در سال 1882 برادران بلااوسی نقاش نقوش دیوارهای تالار را براساس توصیف های سیمون اوشاکوف در سال 1668 بازسازی کردند. سقف های مخروطی در سالهای دهه 40 قرن 19 بشکلی که هم اکنون می بینیم احداث شدند؛ گچ بری برجسته به رنگ مرمر بر روی ستون مرکزی که متعلق به قرن 18 است جای خود را به نقاشی داد. نمای کنونی سقف های مخروطی در سالهای دهه چهل قرن 19 حاصل زمانی است که دو سردر جدید به سردر سنگی سفید قدیمي اضافه شد. این سردر ها سقف های مخروطی را به تالار ولادیمیرسکی متصل کردند. در سال 1847 زاویالوف در سقف های مخروطی سوژه هایی ازانجیل و سوژه های تاریخی را به تصویر کشید و در سال 1968 این سقف های مخروطی مورد مرمت قرار گرفتند.
تالار طلائی تزاریک ساختمان قدیمی متعلق به قرن 16 میلادی می باشد. در مدارک متعلق به اواخر این قرن این ساختمان به نام تالار طلایی ایرینا ( همسر تزار فئودور) نامیده شده است. نمای این تالار به سمت میدان جامع است و چارچوب های پنجره های آن تحت تاثیر معماری رونسانس ساخته شده است. احداث کلیسای جامع ورخوسپاسکی بر روی این تالار در سال 1636 مستلزم تقویت سقف تالار توسط تیرهای آهنی بود. در اواخر قرن 16 نمای تالار طلایی را طلاکاری کردند که نام آن نیز نشات گرفته از همین موضوع است. از این تالار راهی برای ورود به تالار ژیلتسکایا وجود دارد که پست نگهبانی کاخ بشمار می رود. از میان مجموعه مسکونی متعلق به قرن 17 در کرملین، کاخ ترمن بخوبی محفوظ مانده است که در سالهای 36-1635 توسط استادانی چون اگورتسف، کنستانتینف، شاروتین و اوشاکوف ساخته شده است. آنها در قرن 16 بر روی یک فونداسیون دو طبقه ساختمانی با اتاق های مخصوص شاه و خدمه ساختند. همه اتاق های کاخ ترمن تقریبا هم اندازه، مربعی و سقفی کوتاه و بسته دارند. تالارهای کاخ با همه امکانات موجود آن زمان تزئین شده اند؛ درون پنجره های آن که با چارچوب هایی از سنگ های سفید تزئين شده است، شیشه های رنگی نصب کرده اند، و در نقاشی هاي روی دیوار از طلاکاری بسيار زياد استفاده شده است، حتی سقف اتاق های کاخ در قرن 17 طلاکاری شده اند.
از نظر معماری طبقه پنجم کاخ جالب ترین بخش کاخ می باشد که به شکل زیرشیروانی ساخته شده است و بر روی یک تراس باز قرار دارد. « برجک دیده بانی» متصل به زیرشیروانی ویژگی منحصربفردی را به نمای طبقه پنجم می بخشد و چشم انداز مسکو را آشکار می کند. نقاشی های بجای مانده در تالارهای کاخ مربوط به سال 1837 هستند و همگی یک احساس مشترک از نقاشی های قرن 17 را القا می کنند. مرمت سه طبقه بالای کاخ ترمن در سال 1968 انجام شد. در آستانه سال 1960 در طبقه دوم کاخ بزرگ کرملین بر اساس طرح آندریف، وولفسون، دالگانوف و دیگران باغ زمستانی ايجاد شد. مساحت اين باغ320 متر مربع است که 110 متر مربع آن گیاه کاری شده است. دیوار غربی آن کاملا از شیشه و دیوار شرقی آن با آینه پوشيده شده است که تصویر گیاهان در آن منعکس می شود. دیوارهای جنوبی و شمالی باغ باسنگ مرمر اورال تزئين شده است.
در بخش غربی کرملین تالار اسلحه (1851) قرار دارد که بعنوان بهترین ساختمان موزه در اروپا در قرن گذشته بشمار می رود. این تالار در منابع مکتوب اولین بار در سال1547 مورد اشاره قرار گرفته است و نام آن بخاطر استفاده اولیه از این تالار بعنوان انبار اسلحه بوده است. در قرن 17 در اینجا کارگاه هایی برای تولید اسلحه و زیورآلات از طلا و نقره ایجاد شد، از سال 1640 این تالار به کارگاه نقاشی تبديل شد. در ساختمان تالار اسلحه بزرگترین نقاشان روس، اوشاکوف، زوبوف؛ منبت کار، زوبوف و بونین؛ اسلحه ساز، داویدوف و کاتسف و همچنین استاد کار روی طلا و نقره، پاپوف کار می کردند. کرملین ساختمان سنا ( ساختمان دولت) را درون خود جای داده است که در سال های87-1776 توسط کازاکوف احداث شد. این ساختمان به شکل یک مثلث ساخته شده است و در یکی از رئوس آن یک تالار تعبیه شده است. در طول دوران شوروی این ساختمان به مکان بازدید دائمی گردشگران تبدیل شده، زیرا در آنجا دفتر کار و آپارتمان لنین که از سال 1918 تا 1923 محل کار و زندگیش بود، به همان شکل اولیه حفظ شده بود. سالن بزرگ گنبدی شکل سنا 7/24 متر قطر و 27 متر ارتفاع دارد. قبلا آن را پانتئون(معبد) روسی می نامیدند. یکی از مهمترین آثار معماری دوران شوروی در مجموعه کرملین کاخ نشست ها می باشد که در سال 1961 در نزدیکی برج ترویتسکی ساخته شد.ساختمان آن به شکل مستطیل ساخته شده است و نمای آن از سنگ مرمر سفید و پنجره های شیشه ای است.
در مرکز کرملین در میدان جامع ناقوس ایوان کبیر وجود دارد که بعنوان معجزه هنر معماری قرن 16 بشمار می رود. تاریخ احداث این برج ناقوس به اعماق قرون گذشته باز می گردد. در زمان ایوان کالیت در سال 1329 تقریبا در محل کنونی برج ناقوس، یک کلیسای کوچک سنگی به افتخار جان لستویچنیک ساخته شد. در سال 1505 زمانی که آن را تخریب کردند، لزوم احداث یک بنای معماری بهتر، میدان جامع كنوني بدیهی بود. در سالهای 1508-1505 بن فریازین معمار بدین منظور اولین ستون سه ضلعي برج ناقوس ایوان کبیر را با سنگ سفيد ساخت. در سالهای 1532 تا 1543 ناقوس خانه چهارگوش و کلیسای وازنسنییا (معمار پتروک مالی) به برج ناقوس ايوان کبیر متصل بودند؛ در کلیسای وازنسنییا ناقوس «بلاگووستنیک» به وزن هزار پند قرارداشت؛ در سال 1552 یک راه پله مرتفع سنگی ساخته شد و در سال 1600 طبقه فوقانی مجموعا به ارتفاع 81 متر بنا شد. در سال 1624 باژن اگوستوف ساختمان جانبی فیلارتوفسکی را در شمال برج ناقوس بنا کرد. طرح ترکیبی برج ناقوس بخاطر نقش دوگانه آن است، از یک سو زمانی که از دور به مجموعه کرملین نگاه می کنیم برج ناقوس باید نسبت به بقيه ساختمان ها برتري مطلق داشته باشد و از سوی دیگر یک بنای عمودی مشرف در ترکیب میدان جامع باشد. برای مثال استادان علي رغم آگاهی از اینکه برج ناقوس نباید نمای کلیسای اوسپنسکی را زیاد تخریب کند با این حال بنای ناقوس خانه را به برج ناقوس اضافه کردند. نمای خارجی ناقوس خانه از ساختار پلکانی بیشتری برخوردار است که به لحاظ ترکیبی آن را تابع نمای کلیسای اصلی روسی مي کند.
از دیگر بنای های مهم مجموعه کرملین، کلیسای جامع آرخانگلسک، کلیسای جامع بلاگووشنسکی و کلیسای جامع اوسپنسکی می باشد. در اولین سال های پس از انقلاب، معماری حوادث غم انگیزی را سپری کرد: جنگ میهنی، تجاوز، قحطی، ویرانی و ترور. در این سال های سخت الهامات معمارانی که انقلاب اکتبر را پذیرفته بودند، در خدمت مبارزه انقلابی بود. آثار آنها مملو از جنبه های رمانتیسم انقلابی بود. درباره ساخت ساختمان های جدید در آن شرایط، حقیقتا نمی توان چیزی گفت. جهت گیری اصلی در ساخت و ساز آن دوره تعمیر و بازسازی ساختمان های تخریب شده بود، و در آثار معماری سبک بارز، سبک معماری فانتزی رمانتیسم بود. خاطره آن سال ها در بسیاری از پروژه های فانتزی کاخ ها، برای کارگران، کارگران شهرها و خاطره های انقلابی جاودانه شد. دقیقا همانگونه که در طرح های معماران با تجربه ماقبل انقلاب روح سنتی آکادمیک تسلط داشت، در آثار معماران جوان بعد انقلاب نیز وجود داشت. رمانتیسم انقلابی در در تناقضات شدیدی که جوانان آنها را به خوبی درک می کردند وجود داشت: برای جامعه جدید نباید معماری منسوخ سنتی در نظر داشت، بلکه نوع دیگری از آن، که قابلیت انعکاس ریتم جدید زندگی و ایده های نوین را داشته باشد، می بایت در نظر گرفت. چگونگی تحقق این امر نیازمند تحقیقات برای یافت راه های جدید بود. این مرحله در سال های 1920 آغاز شد.
از اواسط سال های 1920 جریان هنری جدیدی آغاز شد. در هجوم امواج هنر آوانگارد روسی، که در سال های 1900 متولد شده بود، نسخه اصلی معماری مدرن توسط مخالفان سنت گرایی ساخته شد. دو جریان اصلی تئورتیک آن که از آغاز سال های 1920 شکل گرفتند: ساخت گرایی و عقل گرایی( فرمالیسم، معماری منطقی) بودند که در جهت رد سنت از معماری و سوق آن به سمت معماری جدید بودند. با این وجود، این دو جریان در اصل متفاوت از هم بودند. ساخت گرایی در پی کاربرد گرایی و کارکرد گرایی بود. جهت عقل گرایی به گونه ای دیگر بود. آنها رابطه نزدیک بینعملکرد، طراحی و فرمهای معماری را باز شناختند، اما دومی نقش پر رنگ تری ایفا نمود. متاسفانه ایجاد مدارسملیاز معماری مدرندر یکشرایط بسیارنامطلوباقتصادیصورت گرفت. اجرایدقیق پروژه های بلند پروازانهمعمارانخیلی مشکل بود: فقدانمواداولیهساخت و ساز نیز به شدتکیفیت پروژههای آنزمانرا تحت تاثیر قرار می داد. فقط در موارد استثنایی منحصر به فرد راه هایفنی ومعماریتحقق یافتند. ثروت عظیم معنوی و پتانسیل پایان ناپذیر آوانگارد روسی همراه با ضعف پایه های فنی اتحاد شوروی، نتایج متناقضی را به بار آوردند. معماری ساخت گرایانه مناسب تر جلو یافت. نمایندگان این جریان طرح های بسیارب را به اجرا درآوردند. معمارانی که تعهدی به ساخت گرایی نداشتند و در قالب سازمان آنها در نیامده بودند نیز از آنها تقلید می کردند. (Александр Стругач,Cached - Similar )
در آغاز سال های 1930