پیشینه آموزش روسیه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۴۱ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «تا پیش از دوره پتر، آموزش در روسیه صرفا در انحصار کلیسا و محدود به ادعیه و آکوزه های مذهبی بود. حتی نوشتن بجز در مورد انجیل و ادعیه حرام پنداشته می شد. اما از زمان پتر كبير (1689 تا 1725) بود كه مسئله پيشرفت متاثر از تحولات اروپا و رنسانس و صنعتي شدن،...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تا پیش از دوره پتر، آموزش در روسیه صرفا در انحصار کلیسا و محدود به ادعیه و آکوزه های مذهبی بود. حتی نوشتن بجز در مورد انجیل و ادعیه حرام پنداشته می شد. اما از زمان پتر كبير (1689 تا 1725) بود كه مسئله پيشرفت متاثر از تحولات اروپا و رنسانس و صنعتي شدن، مسئله آموزش و تحصیل به عنوان يك موضوع مهم مطرح شد. پتر در سال 1694، در 22 سالگی فرمانروای بالفعل روسیه شد. او بر این عقیده بود که روسیه تا زمانی که در عرصه فن آوری به پای اروپا نرسد، هرگز یک امپراتوری قدرتمند نخواهد داشت. به ویژه، ارتش روسیه به آموزش و فن آوری بهتر نیاز داشت تا به اندازه ارتش های چندین کشور کوچک تر نیرومند شود. پتر معتقد بود روسیه باید از روش های انگلستان، فرانسه و بقیه اروپای غربی تقلید کند. روسیه برای نیرومند ساختن ارتش خود می بایست غربی می شد.پتر تلاش بسیاری کرد تا به این هدف دست یابد. کارشناسان فنی خارجی را استخدام کرد تا چگونگی ساخت کشتی های بهتر و بنای استحکامات نیرومندتر را به روس ها بیاموزند. مدارسی را برای آموزش ریاضیات و مهندسی برپا کرد، که سربازان برای هدف گیری دقیق تر توپخانه و بنای استحکامات مناسب به دانستن آن نیاز داشتند. نخستین روزنامه روسیه را به راه انداخت تا روس ها، مانند اروپاییان بتوانند درباره وقایع جاری کسب اطلاع کنند. او تقویم سنتی روسیه را که تاریخ رخدادها را از پیدایش جهان تعیین می کرد، کنار گذاشت و به جای آن تقویم مورد استفاده در اروپای غربی را پذیرفت که تاریخ رخدادها را از میلاد مسیح محاسبه می کرد. درهای مناصب دولتی را که تا آن زمان تنها به پسران اشراف اختصاص داشت، به روی پسران با استعداد خانواده های معمولی گشود. آکادمی علوم را برای ترویج آموزش و پژوهش تأسیس کرد. حتی به مردم دستور داد او را به جای تزار امپراتور بنامند، چرا که عقیده داشت امپراتور بیش تر غربی به نظر می آید. پتر حتی می خواست ظاهر و قیافه روس ها را تغییر دهد (استريكلر، 1382: 40).

پتر متاثر از شخصي به نام فرانسوا لوفور اسكاتلندي ساكن محله خارجي هاي مسكو علاقه مند به غرب شد. پتر بويژه براي قدرتمندي روسيه، نياز به نيروي دريايي و كشتي را جدي مي ديد. او به طور ناشناس و با اسم مستعار همراه برخي مقامات روس به اروپا سفر كرد و مدت يكسال از كارخانه هاي كشتي سازي بازديد و حتي كار كرد. او همچنين از دانشگاههاي اروپايي ديدن كرد (Gumiliev, 2008: 276). او روز بعد از ورود به مسكو، ريش سران سپاه و اعيان و اشراف را تراشيد و آنها را مجبور به پوشيدن لباس به سبك فرانسوي‌ها كرد و تقويم روسيه را تغيير داد. او اصلاحات صنعتي و اداري و نظامي را به سبك غرب اجرا كرد. شهر سن پترزبورگ را در نزديك‌ترين نقطه به اروپا احداث كرد و شوون اجتماعي و سياسي را به وضع دیگری درآورد (شاني نوف، 1383: 110).  او به تاسيس فرهنگستان علوم و مدارس و آموزشگاههاي كارخانه‌هاي اسلحه سازي، روش مركانتيليسم، خدمت وظيفه اجباري، نظام مالي و اداري جديد، اصلاحات مذهبي و محدود سازي كليسا پرداخت. زيربناي فكري اين تحولات در حوزه مذهب، ديدگاه‌هاي كشيش تئوفان پروكوپوويچ بود كه به تبليغ انديشه هاي فلسفي بيكن و دكارت مي‌پرداخت. پتر هم برتري اخلاق عرفي و نظارت دولت بر روحانيت را پذيرفت (شاني نوف، 1383: 137).

در سال 1802م وزات آموزش و پرورش ملی روسیه تاسیس شد و سپس بر اساس فرمانی در سال 1804م سیستم آموزش و تحصیلات عمومی تحت نظارت این وزاتخانه شکل گرفت که شامل مدارس محلی، نواحی، دبیرستان¬ها و دانشگاه¬های استانی بود و تمامی این آموزشگاه¬ها با هم در ارتباط بودند. روسیه به نواحی آموزشی تقسیم شد که ریاست آنها را متولیان خاصی از سوی دولت بر عهده داشتند. دانشگاه¬ها به عنوان مراکز اصلی رسیدگی به امور این آموزشگاه¬ها تعیین شدند. در ادامه موسسات آموزشی روسیه به تفکیک دوره¬های تحصیلی آمده و سپس به سیستم آموزشی روسیه اشاره شده است(ابراهیمی ترکمان و نوروزی، 1391: 195).

الف. مدرسه زِمسکی: این مدارس در مناطق روستایی گشایش یافتند و امور آنها توسط زِمستواهای هر منطقه اداره می شد و مسلم است که اغلب دانش آموزان فرزندان کشاورزان بودند. در این مدارس 3 تا 4 الهیات و خداشناسی، خواندن و نوشتن، حساب و اگر امکان داشت آوازخوانی تعلیم داده شده می¬شد. در برخی از آنها هم جغرافیا، تاریخ و طبیعت شناسی تدریس می کردند.

ب. مدرسه ی محلی ـ کلیسایی: ابتدا آنها را فقط مدارس محلی می¬نامیدند و تنها دو سال طول می¬کشید. در سال 1864م تحت نظارت شورای مذهبی کلیسا قرار گرفت و نام آن واژه¬ی کلیسا هم اضافه شد. این مدارس در ناحیه¬ی قلمرو کشیش کلیسا قرار داشت و به طور کلی می¬توان گفت در مناطق روستایی، مدارس سه ساله و پنج ساله وجود داشتند. در این مدارس الهیات، خداشناسی، آوازخوانی، مذهبی، خواندن و نوشتن، علم حساب و تاریخ تدریس می¬شد و مطالبی که برای یاد دادن و خواندن به کار گرفته می¬شد، اغلب متون مذهبی بود. معلمان و معلمه¬ها نیز یا از کشیشان و راهبه-ها بودند یا از کسانی که خود در مدارس وابسته به کلیسا تحصیل کرده بودند.

ج. مدرسه¬ی عالی تحصیلات ابتدایی: این مدارس ابتدا در شهرهای کوچک بر پا شد و به آن مدارس شهرستان¬ها یا ناحیه¬ها گفته می¬شد و مدت تحصیل در آنها هم دو سال بود. در سال 1872م نام آنها به مدارس شهری تغییر یافت و از سال 1912م هم به نام مدارس عالی تحصیلات ابتدایی نامیده شدند. در این مدارس فرزندان کشاورزان و کارمندان دولت که وضع مالی نسبتاً خوبی داشتند تحصیلات ابتدایی نامیده شدند. تحصیل می¬کردند. این مدارس چهار کلاس داشتند که به دو نوع پسرانه و دخترانه تقسیم می¬شد و در آن زمان تحصیل مشترک دختران و پسران در مدارس هنوز عملی نشده بود. در این مدارس زبان روسی، علم حساب و جبر مقدماتی، هندسه، جغرافیا، تاریخ روسیه، اطلاعات از تاریخ جهان، علوم طبیعی، فیزیک، نقاشی و ژیمناستیک تدریس می¬شد. محصلانی که سال یا کورس اول و دوم را طی کرده بودند، می-توانستند به طور همزمان در کلاس¬های دوم و سوم ژیمناستیک شرکت کنند، ولی برای ورود به کلاس سوم، حتماً باید امتحان زبان¬های خارجی و باستانی را با موفقیت پشت سر می¬گذاشتند.(نوروزی و ابراهیمی،1391،196)

د. دبیرستان کلاسیک: تحصیلات متوسطه در دبیرستان¬ها دستور زبان، ادبیات، تاریخ میهنی، زبان¬های خارجی اغلب فرانسه و آلمانی و نیز زبان¬های باستانی همچون یونانی و لاتین تدریس می¬شد. دبیرستان¬های دخترانه و پسرانه وجود داشت و فرزندان هر نوع طبقه¬ی اجتماعی یا هر نوع مذهب و آیینی را می¬پذیرفتند که 8 تا 9 سال سن داشتند. دوران تحصیل برای پسران 8 سال و برای دختران 7 تا 8 سال بود. پس از پایان دوران تحصیل در دبیرستان پس از پشت سر گذاشتن امتحانات فارغ التحصیلی گواهی پایان دورده داده می¬شد¬. پسران پس از طی دوره¬ی دبیرستان می¬توانستند وارد دانشگاه شوند. دختران پس از پایان کلاس هفتم خود گواهی معلمی مدرسه¬ی ابتدایی را می¬گرفتند و اگر کلاس هشتم را تمام می¬کردند، می¬توانستند بدون امتحان ورودی وارد آموزشگاه عالی زنان شوند.

ه. موسسه و آموزشگاه رئال: از ابتدا این آموزشگاه را دبیرستان می¬گفتند و فقط 7 کلاس در آن درس می¬خواندند. بعدها در سال 1878م به آموزشگاه تغییر نام یافت در این نوع یافت. در این نوع مدارس بیشتر علوم جامع و طبیعی تدریس می¬شد و به زبان¬های خارجی اهمیت بسیار داده می¬شد. دانش آموزان این آموزشگاه از نظر میزان تحصیلات نسبت به دانش آموزان دبیرستان¬های کلاسیک در مرحله دوم اهمیت قرار داشتند. از نظر آموزشی در این گونه دبیرتسان¬ها  فقط پسیران پذیرفته می¬شدند. مدت تحصیل 6 سال بود. فارغ التحصیلان آن می¬توانستند وارد آموزشگاه¬های عالی فنی یا دانشکده¬های فیزیک، ریاضی یا پزشکی دانشگاه شوند.

و. مدرسه نظام: در مدرسه¬ی نظام فرزندان اشراف و به خصوص نظامیان تحصیل می¬کردند و فرزندانی غیر این خانواده¬ها به ندرت وارد آن می¬¬شدند. در این مدرسه هم علوم جامع و طبیعی در صدر قرار داشت. همچنین دانش¬های مورد نیاز جهت خدمت دولتی مانند هنر رزم و دریانوردی، سنگربندی و توپخانه، تربیت اخلاقی و معنوی مانند نقاشی، طراحی، موسیقی، رقص و مانند اینها تدریس می¬شد. به آمادیک جسمانی بسیار اهمیت می¬دادند و آموزش ژیمناستیک شنا و شمشیر بازی هم جزو  دروس این مدرسه بود. دوره تحصیل آن 7 سال بود و فارغ التحصیلان آن موفق به دریافت لقب و درجه¬ی نظامی یا رتبه¬های بالایی در ردیف کارمندان دولت می¬شدند.

ز. انستیتوی دختران اشراف: بیشتر دانش آموزان دختر این موسسه را دختران اشراف تشکیل می¬دادند و در آن بیش از همه بر تعلیم زبان¬های خارجی، زبان و زبانشناسی روسی، علم حساب، تاریخ، جغرافیا، نقاشی، رقص، کارهای دستی، و روش¬های مختلف خانه¬داری و آداب و رسوم رفتارهای اشرافی و غیره تاکید می¬شد. دوره¬ی تحصیل آن 7 تا 8 سال بود. فارغ التحصیلان آن می¬توانستند وارد موسسات آموزش عالی زنان شوند.

دو موسسه¬ی آخر یعنی مدرسه¬ی نظام و انستیتوی دختران شبانه¬روزی بودند و در آن علاوه بر تحصیل علوم مختلف پسران و دختران آداب و رسوم روابط فردی و اجتماعی را هم فرا گرفتند (همان،197).¬

ح. دانشگاه: اصلی¬ترین موسسات تحصیلات عالی دانشگاه¬ها هستند. در سال 1913 م در مناطق مختلف روسیه مانند مسکو، سن پتربورگ، خارکُف، غازان، کی¬اف، یوریِف، تُمسک (از سال 1888)، ورشو، اُدسا (از 1864)، ساراتُف (از سال 1909) یعنی به طور کل 10 دانشگاه وجود داشت. در بیشتر این دانشگاه¬ها، دانشکده¬های حقوق و پزشکی وجود داشت و اغلب دانشکده داشتند: پزشکی، تاریخ و ادبیات، حقوق، فیزیک و ریاضی. تنها دانشکده¬ی واقع در یوریِف بود که به جای دانشکده¬ی حقوق، دانشکده¬ی الهیات و دانشگاه سن پتربورگ هم به جای دانشکده¬ی پزشکی، دانشکده¬ی زبان¬های شرقی داشت. دانشجویان دو بار در سال امتحان می¬دادند. پس از اتمام دانشگاه هم یکی از دو مدرک فوق لیسانس یا دکتری را دریافت می¬کردند. علاوه بر دانشجویان، افرادی هم بودند که به آنها والناسِلوشاتِل می¬گفتند و می¬توانستند در کلاس حاضر شده و از درس استفاده کنند و حتی در امتحانات شرکت کنند، ولی از دیگر مزیت¬های دانشجویی بی-بهره بودند و این دسته افراد می¬توانستند از میان دختران و زنان هم باشند. آموزشگاه¬های عالی دختران: اولین آموزشگاه از این نوع در سال 1869 در مسکو و سن¬پتربورگ ایجاد شد. دانشجویان، دختران فارغ التحصیل دبیرستان¬ها و انستیتوهای دختران بودند و دوران تحصیل مانند همیشه دو سال بود. در این موسسات گروه¬های تاریخ و ادبیات، فیزیک و ریاضی، تاریخ طبیعی، شیمی و دارو تدریس می¬شد. فارغ التحصیلان این موسسات اجازه¬ی تدریس و معلمی در دبیرستان¬ها تا آخرین کلاس را داشتند و یا می¬توانستند پزشک یا معلم مدارس متوسطه شوند.

ط. موسسات آموزشی: هم که متداول¬ترین شکل موسسات آموزشی در سطح تحصیلات عالی است. در روسیه موسسات و انستیتوهای پلیتکنیک و فنی، جنگل و مراتع، مهندسی حمل و نقل، راه آهن، بازرگانی، زراعت، آموزگاری و پزشکی هم برای زنان و هم برای مردان تدریس می¬شد. آموزش در تمام مقاطع تحصیلی دارای شهریه¬ی زیادی بود. به همین دلیل تنها کسانی که متمول بودند هزینه¬های آموزش فرزندان خود را برای تحصیل می¬فرستادند. اگر جایی خالی می¬ماند، دانش آموزان را رایگان قبول می¬کردند، به شرط این که آنها از وضعیت تحصیلی خوبی برخوردار بودند. گرچه این شرایط بسیار کم پیش می¬آمد.(همان، 198).