مصر
جمعیت مصر در اول ماه ژانویه 2015; 87963276 نفر بوده است که از این تعداد، 44880233 نفر مرد و 43083043 نفر زن بودهاند. جمعیت استانهای مصر تفاوتهای بسیای با هم دارد؛ استان قاهره (کلانشهر قاهره) با جمعیتی حدود 9278441 نفر، بیشترین جمعیت و پس از آن استان جیزه با جمعیت 7585115 نفردر مرتبه دوم، استان شرقیة با جمعیت 6485412 نفر در مرتبه بعد و استان جنوب سیناء با جمعیتی حدود 167426 نفر دارای کمترین جمعیت بوده است (www.misrintranet.capmas.gov.eg/?lang=1).
تراکم جمعیت در مصر، 1130 نفر در هر کیلومتر مربع از مناطق قابل سکونت است. بالاترین تراکم جمعیت در استان قاهره با 47285 نفر در هر کیلومتر مربع و پایین ترین آن در استان سوئز با 67 نفر در هر کیلومتر مربع است.
نژاد:نژاد مردم امروز مصر، عمدتا عرب، قبطی و نوبهای است که 99.4% از کل جمعیت مصر را تشکیل میدهند. عربها عموما با ورود اسلام به مصر به این سرزمین مهاجرت کردند و در طول قرون متمادی با امتزاج با دیگر نژادها، جمعیت آنان رو به افزایش گذاشت. قبطیها که مهمترین اقلیت نژادی در مصر به شمار میآیند، از بقایای مردم مصر قدیماند که پس از ورود اسلام، همچنان بر دیانت مسیحی باقی ماندند. نوبهایها نیز که از مهاجران آفریقاییاند، در گذشتههای نه چندان دور، عمدتا در مناطق جنوبی مصر سکنی داشتند که با احداث سد اسوان ناگزیر از مهاجرت به مناطق دیگر شدند و امروز علیرغم تلاش برای حفظ آداب و سنتهای خود، کم و بیش جذب جامعه و فرهنگ مصری شدهاند. نوبهایها نسبت++ به اعراب و قبطیها، چهره تیرهتری دارند.
بدوها، قبایلی عرباند که در گذشته عمدتا صحراگرد بوده و به چوپانی روزگار میگذراندند و از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خاصی برخوردار بودند. بدوها از دهههای اولیه قرن بیستم و در پی تحولات اجتماعی کم و بیش در جامعه مصر ادغام شدهاند. (موسوعة مصر الحدیثة،3 :33).+
گروههای دیگری از نژادهای غیرمصری نیز از قرون گذشته در این سرزمین سکنی داشتند. از جمله آنها نژادهای اروپایی است که در دورههای مختلف تاریخی به این سرزمین آمدند و به تدریج در جامعه مصر استحاله شدند. از مشهورترین اقلیتهای نژادی که در جامعه مصری ادغام شدهاند، ارمنیها و یونانیها هستند (همان:34).
مهاجرتهای داخلی: مهاجرتهای داخلی، یکی از مسائل عمده و تأثیرگذار در رشد جمعیت مصر است که خود یکی از مهمترین و خطیرترین مسائل جامعه و عامل مستقیم بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. دو مسئله عمده جمعیتی در مصر، رشد رو به افزایش و دیگری توزیع نامتوازن جمعیت است که مهاجرتهای داخلی ارتباط مستقیم با آن دارد. موضوع مهاجرتهای داخلی به عنوان یک پدیده قابل ملاحظه اجتماعی و اقتصادی از اوایل قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. روند مهاجرتهای داخلی را در طول قرن بیستم میتوان به 5 مرحله تقسیم کرد:
مرحله 1907 تا 1944- در این سالها، حجم مهاجرتها تقریبا ثابت بود. دلیل این مهاجرتها هم کاهش فرصتهای شغلی در پی اشغال مصر توسط انگلیس و بحران جهانی اقتصاد در دهه 30 قرن گذشته بود.
مرحله دوم، 1945 تا 1951 است. مهاجرتها با آغاز جنگ جهانی دوم رو به رشد گزارد و همزمان با جنگ موج مهاجرت از روستاها به مراکز مهم شهری (قاهره، اسکندریه و شهرهای اطراف کانال سوئز) آغاز و با ادامه جنگ افزایش یافت، به گونهای که حجم مهاجرتها در سال 1947 به 7/1 میلیون نفر با معدل تقریبی 9% رسید.
مرحله 1952 تا 1966 مصر شاهد گسترش و افزایش میزان مهاجرتها بود. تحولات پس از انقلاب 1952 و اجرای پروژههای بزرگ توسعه محور دولتی به امواج دیگری از مهاجرتها دامن زد. گروههای مهاجران از دلتای نیل به سوی مناطق جدید صنعتی و مراکز شهری روی آوردند. گروههایی هم به سمت جنوب (اسوان و السد العالی) و وادی الجدید مهاجرت کردند. حجم این مهاجرتها در سال 1960 به حدود 3 میلیون نفر و معدل 5/11% جمعیت رسید که بالاترین نرخ مهاجرت داخلی مصر در طول قرن بیستم بود.
مرحله 1967 تا 1972، مرحله کوچهای اجباری بود. جنگ ژوئن 1967 مصر و اسرائیل که به نابودی شهرهای اطراف کانال سوئز و تعطیل شدن تردد کشتیهای تجاری در کانال منجر شد، مهاجرت بسیاری از ساکنان این مناطق را (حدود یک میلیون نفر) در پی داشت.
مرحله 1973 تا 1996، مرحله مهاجرت معکوس بود. به دنبال سازش مصر و اسرائیل و سپس بازگشایی کانال سوئز و فعال شدن مراکز تجاری، صنعتی و گردشگری در شهرها و مناطق اطراف آن، پدیده مهاجرت در این مناطق شکل معکوس به خود گرفت. میزان مهاجرتهای داخلی مصر از 5/11% در سال 1960 به 5/6% در سال 1996 کاهش یافت (حسانین، 2010: 27-25 ).
مهاجرتها عموما در ترکیب جمعیتی مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر، تغییراتی را پدید آوردهاست که مهمترین آن، افزایش جمعیت شهرهای قاهره و اسکندریه و شهرهای اطراف کانال سوئز است. علاوه بر آن، این مهاجرتها، به افزایش معدل آسیبهای اجتماعی در شهرها و مناطق مهاجرپذیر انجامیده است (همان: 38).
پیشبینی میشود با اجرای طرحهای توسعه (شامل ایجاد مجتمعهای زراعی، صنعتی، سیاحتی و معدنی) با هدف آبادسازی مناطق صحرایی و مهمتر از آن، جذب جمعیت از وادی و دلتای نیل که به نظر میرسد تا نیمههای قرن بیستویکم، بسیاری از اهداف این طرح تحقق یابد، به شکلگیری امواج دیگری از مهاجرتهای داخلی در این کشور بیانجامد که البته، کاهش حجم مهاجرتها رابه شهرهای قاهره بزرگ، اسکندریه و منطقه کانال سوئز در پی خواهد داشت (همان:44).