اسطوره در چین
اسطوره
اساطير جمع مكسر واژهی اسطوره در عربي است، كه خود واژهاي است معرب از يوناني هیستوریا[1]، به معناي جستوجو، آگاهي و داستان، و از مصدر هیستوریَن[2]، به معناي بررسي كردن و شرح دادن. واژهی اروپايي برابر آن مایت[3] در انگليسي، مایته[4] در فرانسه، مایته[5] در آلماني است و از واژهی يوناني مایتوس[6] به معناي شرح، خبر و قصه گرفته شده است. (واحد دوست،1381: 21)
اصولا متفكران و اسطورهشناسان، نگاههاي متفاوتي نسبت به اسطوره داشته و هر يك از آنان بر اساس نگرش خاصي به تعريف اسطوره پرداختهاند، چنانكه اسطورهشناسان بزرگي همچون فرويد و يونگ، از دريچهی روانشناسي، ارنست كاسيرر با رويكردی فلسفي و ميرچا الياده با نگاه دينشناسانه به تحقيق و تفحص در اين امر پرداختهاند. به همين دليل شايد نتوان تعريف جامع و كاملي كه تمامي رويكردهاي اسطورهشناسي را در بر داشته باشد ارائه داد. در عین حال، هرچند اسطوره در دیدگاههای مختلف تعاریف و تعابیر متعددی دارد، اما در یک کلام میتوان آن را اینگونه تعریف نمود: اسطوره عبارت است از روایت یا جلوهای نمادین دربارهی ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به کار میبندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونهای نمادین، تخیلی و وهم انگیز میگوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوهای تمثیلی کاوشگر هستی است. (اسماعیل پور ، 1378: 13)
ميرچا الياده نیز در تعريف اسطوره ميگويد: «اسطوره نقل كنندهی سرگذشتي قدسي و مينوي است، راوي واقعهاي است كه در زمان نخسين، زمان شگرف، بدايت همه چيز، رخ داده است. به بيان ديگر، اسطوره حكايت ميكند كه چگونه به بركت كارهاي نمايان و برجستهی موجودات مافوق طبيعي، چه كل واقعيت(كيهان) يا فقط جزئي از واقعيت(نوع نباتي خاص، سلوكي و كردارهاي انساني ...) پا به عرصهی وجود نهاده است. بنابراين، اسطوره هميشه متضمن روايت يك خلقت است، يعني ميگويد چگونه چيزي پديد آمده، موجود شده و هستي خود را آغاز كرده است. اسطوره فقط از چيزي كه واقعا روي داده و به تمامي پديدار گشته سخن ميگويد. »(الیاده ، 1386: 33)
اسطوره در چین
اساطیر چین، شامل مجموعهای از پدیدههای برخاسته از تاریخ فرهنگی و مذهبی چین، و افسانههای فولکلوریک رایج در این سرزمین است که عمدتا به صورت شفاهی و گاهی از طریق منابع مکتوب به عصر کنونی منتقل شدهاند. این پدیدهها عبارتند از: اسطورههای آفرینش در فرهنگ چین و همین طور اسطورهها و افسانههایی در مورد نحوهی تأسیس و شکلگیری مقولاتی همچون فرهنگ چینی و سلسلههای پادشاهی در چین. در اسطورهشناسی چینی هم همانند بسیاری از اسطورههای دیگر، اعتقاد بر این است که دست کم بخشی از آنچه که در این زمینه ثبت و ضبط شدهاست، مشتمل بر تاریخ واقعی مردمان این سرزمین است. (آن بیرل، 1389)
در اسطورهشناسی چینی، برخی از اسطورهها در قالبهای تئاتری یا ادبی زنده ماندهاند و مثلا به صورت نمایشنامه یا رمان حفظ شدهاند. در مورد برخی از این اسطورهها، پارهای داستانهای اساطیری نیز موجود است که به عنوان شناسانندهی ویژگیهای هر اسطوره از آنها استفاده شدهاست.
مورخان حدس زدهاند که پرداختن به اساطیر چینی از قرن دوازدهم پیش از میلادآغاز شدهاست. البته برای مدت زمانی بالغ بر یکهزار سال، اسطورهها و افسانههای چینی در قالب فرهنگ شفاهی مردم چین، و به طرز سینه به سینه انتقال یافتهاند و بعدها نسبت به ثبت و ضبط این اساطیر به گونهی مکتوب اقدام شده است. که از جمله نخستین نمونههایی که در آن اسطورهها ثبت شده است، میتوان به کتاب شانهای جینگ اشاره نمود.
ادبیات اسطورهای در فرهنگ سنتی و اسطوره شناسی چینی، یافتهی ارزشمند و گنجینهی بینظیری از مضامین، درون مایهها و کهن الگوهای اسطورهای را فراهم میآورد که عمدتا از هزارههای پیش از میلاد تا کنون، از طریق تاریخ نوشتههای باستانی، داستانهای عامیانه و به صورت دهان به دهان، گفتههای رایج، ضرب المثلها، ترانههای مردمی و حماسهها، به دست ما رسیده است. اگرچه به عقیدهی غالب پژوهشگران این اسطورهها، به گونهای که امروزه در دسترس ماست، به اندازهی اسطورههای سایر ملل و فرهنگهای قدیمی، کهن و قابل اطمینان نیست. علت اصلی قابل اطمینان نبودن اساطیر چین، این است که در سال۲۱۳ پیش از میلاد مسیح، نخستین امپراتور چین، تمامی کتابهای کهن چینی را، به جز کتابهایی که دربارهی پزشکی، کشاورزی، کاشت درختان و گیاهان، و پیش گویی بود را سوزاند و از میان برد. (مونرو ، 1353)
[1] - Historia.
[2] - Historian.
[3] - Myth.
[4] - Mythe.
[5] - Myth-e.
[6] - Mythos.
مناطق جغرافیایی اسطورههای چینی
رد پای موضوعات اسطورهای چین را میتوان به شاخصههای محیطی و فرهنگی مناطق مختلف این سرزمین ارجاع داد که نخستین صورت تمدن چینی در دورهی باستان در این مناطق شکل گرفت. خاستگاههای این تمدن به صورت تنگاتنگ با شرایط محیطی متنوع و مطلوبش پیوند خورده است. در دوران ماقبل تاریخ، سه منطقه از نظامهای زیست محیطی در سرزمین وسیع چینی رشد یافته و شکل گرفته است. 1-نوار معتدل شمالی چین با جلگههای حاصلخیزی که توسط رودخانهی زرد آبیاری میشود و در آن پرورش گیاهان دانهدار ارزن و شاهدانه، توت و درختان میوهدار و چمن زارهایی که موجب رشد و تکامل گیاهان وحشی و بومی، جانوران و ساکنان آن شده است که در عین حال، دستخوش زمستانهای سخت، خشکسالیهای شدید و سیلهای مصیبت بار بوده است. 2-کمربند جنوبی چین، ناحیهای با آب و هوای مرطوب، معتدل و پایدار که توسط رودخانهی یانگ تسه سیراب شده و فرهنگ پرورش سبزیجات، برنج، چای، حبوبات، نیلوفر، بامبو، ماهی و لاکپشت در طول سال از ویژگیهای این ناحیه به شمار میرود. 3 ناحیهی سوم جنوبیترین کمربند چین است، این ناحیه سرزمینهای ساحلی مستعدی برای ماهیگیری داشته و دارای اکوسیستم استوایی است. با اینکه شرایط و محیط زیست در شمال و جنوب با هم متفاوت هستند، اما سهم به سزایی در خاستگاه دوگانهی فرهنگ بشری در چین داشته و با تنوع بخشیدن به سیستمهای فرهنگی متنوع، راهنمای پیدایش ارتباطات متعدد در سطوح محیط زیستی مشابه شدهاند. از سه نظام جغرافیایی-زیستی موجود در پهنهی سرزمین وسیع چین، ثابت شده است که کمربند شمالی قابل قبولترین ناحیه برای تشکیل و توسعهی نخستین ایالت و سرآغاز تمدن چینی بوده است. دیری نپایید که فرهنگ این ناحیه به صورت جوامع نژادی پراکنده در امتداد درههای رودهای اصلی زرد، و یانگتسه نیز گسترش یافت.