لبنان و انقلاب اسلامی
لبنان و انقلاب اسلامي
پيروزي انقلاب اسلامي ايران بازتاب گستردهاي در لبنان داشت و آرايش نيروهاي سياسي اين كشور را كه تا آن زمان در جهت منافع جريانهاي مسيحي غربگرا، بود به نفع مسلمانان و بويژه شيعيان تغيير داد. اين تحول كه زمينههاي آن از يك دهه قبل از آن و با تأسيس جنبش محرومين توسط امام موسي صدر در حال شكلگيري بود، با ايجاد اعتماد و بسيج سياسي شيعيان، آنان را به امكان ايفاي نقش مؤثر در صحنه سياسي اين كشور اميدوار ساخت. جنبش امل هرچند از پيروزي انقلاب استقبال كرد به دليل جريان محافظهكار كه به تدريج و پس از ناپديد شدن امام موسي صدر بر آن حاكم شده بود، نتوانست پذيراي تام و تمام پيامهاي آن باشد و لذا عملاً گرفتار انشقاق و كنارهگيري بسياري از مسئولان و كادرهاي اصلي شد. شكلگيري مجموعه سياسي جديد كه بعدها نام «حزبالله» را بر خود نهاد، نقطه عطفي مهم در تاريخ معاصر شيعيان لبنان بود. از آن پس طائفه شيعه با پشت سر گذاشتن دوران ضعف و فتور و و ناديده شدن، به ايفاي نقش در تحولات سياسي، اجتماعي و مشاركت در نظام سياسي پرداخت. شیعیان به پشتوانه چنين تحولي توانستهاند طي دو دهه اخير با قدرتمندي تمام و با شكل دادن به جريان مقاومت، در برابر تهديدات و حملات اسرائيل، پايداري و به موفقيتهاي شگرفي دست يابند.
در واقع شيعيان لبنان با پيروزي انقلاب اسلامي، هويت خود را بازيافتند و توانمنديهاي نهفته آنان نيز متبلور شد.
انقلاب اسلامي علاوه بر شيعيان، در ميان اهل سنت لبنان نيز هواداراني يافت و برخي مجموعهها نيز در اين راستا شكل گرفت كه جنبش توحيد اسلامي در طرابلس از جمله آنان بود. هر چند اين جنبش دو سال پس از تأسيس به دليل برخي تندرويها و درگيريهاي خونين با جريانهاي سكولار مخالف، ناگزير تن به محدوديت فعاليتهاي سياسي و اجتماعي داد، هواداري از پيامهاي انقلاب اسلامي به عنوان نهضتي عليه استعمار و استبداد و احياء كننده هويت ديني مسلمانان، در ميان برخي از روشنفكران، جوانان و عالمان ديني اهل سنت ادامه يافت. در عين حال تلاشهائي صورت گرفته است تا انقلاب اسلامي را نهضتي صرفاً شيعي معرفي و حمايت ایران از حزبالله تهديدي براي جامعه سني لبنان معرفي شود. با وجود اين تلاشها كه به ويژه در سالهاي اخير بطور هدفمند دنبال ميشود، جمهوري اسلامي ايران توانسته است، روابط خود را با بسياري از شخصيتها و محافل و جريانهاي سني در اين كشور استمرار بخشد.
از سالهاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و به ويژه پس از اعلام موجوديت حزبالله به عنوان ادامه خط انقلاب اسلامي در لبنان، در ميان مسيحيان غربگرا و به ويژه جريانهاي تندرو و احزاب سياسي ماروني نيز مخالفتهائي برانگيخته شد كه تاکنون كم و بيش ادامه دارد. عليرغم اين مخالفتها، روابط جمهوري اسلامي ايران با بسياري از شخصيتهاي سياسي، مذهبي و فرهنگي مستقل و محافل و مراكزوجریان های سیاسی وابسته به مسيحيان از گذشته تاكنون استمرار داشته است.