مصر در اشغال رومی ها

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۳۵ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «مصر در اشغال رومی ها (30 ق.م تا 641 م): زمینه حضور رومی ها در مصر به دوره حکومت بطلمیوس پنجم ( 181-203 ق.م) باز می گشت و پس از مرگ بطلمیوس نهم در سال 80 ق.م رو به فزونی گزارد و در عهد بطلمیوس دوازدهم به اوج رسید و سرانجام با شکست سپاه مصر در عهد کلئو پاترا از...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصر در اشغال رومی ها (30 ق.م تا 641 م):

زمینه حضور رومی ها در مصر به دوره حکومت بطلمیوس پنجم ( 181-203 ق.م) باز می گشت و پس از مرگ بطلمیوس نهم در سال 80 ق.م رو به فزونی گزارد و در عهد بطلمیوس دوازدهم به اوج رسید و سرانجام با شکست سپاه مصر در عهد کلئو پاترا از سپاه روم به فرماندهی اکتاویوس، سرزمین مصر به امپراتوری روم منضم گشت. پس از این تاریخ، مصر استقلال و حاکمیت سیاسی خود را کاملاً از دست داد و سرنوشت آن به لحاظ تاریخی به سرنوشت امپراتوری روم گره خورد. رومی ها در طول قرن ها سلطه بر مصر از سیاست مشت آهنین پیروی می کردند، ضمن آنکه از شیوه ایجاد تنش و نزاع میان قشرهای مختلف اجتماعی برای تحکیم قدرت خود بهره می جستند. بدین سبب بود که در دوران حاکمیت رومی ها بر مصر، آشوب ها و درگیری های مستمر برقرار بود.

با تقسیم امپراتوری روم به دو بخش شرقی و غربی و آغاز پادشاهی "کنستانتین" بر امپراتوری روم شرقی در سال 323 م، مصر نیز در زمره ولایت های این امپراتوری به مرکزیت "بیزانس" درآمد و بدینسان مرحله ای دیگر از تاریخ مصر در دوره اشغال رومی ها آغاز شد.

از ویژگی های دوره جدید، تغییر تدریجی گرایش دینی مردم مصر بود. گرایش کنستانتین به مسیحیت، در زمینه سازی این تغییر مؤثربود. در عهد امپراتوری "تئودور سیوس"، مردم سراسر امپراتوری از جمله مردم مصر ناگزیر از پیروی از دیانت مسیحی شدند و لذا این دوره فصل تمایز میان دین باستانی مصریان و دین جدید بود. در خلال بیش از سه قرن پیوستگی مصر به امپراتوری روم شرقی، اسکندریه مرکزیت رهبری مسیحیت شرق بود و اندیشمندان مسیحی بزرگی از این شهر برخاستند (الانصاری: 88).

از دیگر ویژگی های این دوره، اختلاف شدید میان کلیسای اسکندریه و کلیسای مرکزی بیزانس بود که تا پایان حضور رومی ها در این سرزمین ادامه داشت. علت آن بود که مسیحیت در آن دوران به دو شاخه ملکی و یعقوبی تقسیم شده بود؛ حاکمان به مذهب ملکی گرایش داشتند و مردم مصر عموماً پیرو مذهب یعقوبی بودند که توسط پاتریاک اسکندریه تأسیس شده بود (شاهین و...، 2006: 14).

در واپسین سال های حاکمیت رومی ها بر مصر، خشونت های شدید مذهبی، محرومیت مصریان از مناصب عالی حکومتی، تحمیل مالیات های سنگین که همه طبقات مردم را شامل می شد (حسن، 1360: 262)، سبب گردید تا حس نفرت مصریان از حاکمان بیگانه تقویت شود (الانصاری:90) و آنگاه که خبر خوش رفتاری مسلمانان فاتح شام با مردم این سرزمین را شنیدند در انتظار ماندند تا مگر سپاه اسلام آنان را نیز از چنین وضع مصیبت باری نجات بخشد (حسن: 265).