ساختار سیاسی کانادا
ساختار سیاسی
1. نحوه اداره حکومت
کانادا کشوری سلطنتی است و ساختار حکومت در این کشور از پادشاه یا ملکه بریتانیای کبیر، دولت جمهوری فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولتهای استانی و فرماندار کل تشکیل شده است كه به عنوان نماینده ملکه الیزابت (یا بهطور کلی پادشاه) ایفای نقش میکند. رأیدهندگان و شهروندان نیز در قاعده این هرم قرار میگیرند.
ملکه الیزابت دوم[1] بالاترین مقام کشور است که قانون به امضاء و به نام او رسمیت و ضمانت اجرایی پیدا میکند. این کشور با دارا بودن 10 استان و 3 ناحیه، كه توسط دولتهای مستقل از هم اداره میشوند، در مجموع زیر پوشش دولت فدرال قرار گرفته و کانادای متحد را پدید آوردهاند. فدرالیسم به معنای تقسیم وظایف کشور بین حکومتهای فدرال و استانی میباشد. فدرالیسم در کانادا از چند مرحله عبور کرده و در حال حاضر به مرحله نوینی رسیده است. روابط میان سطوح دولتی که هر ساله در قالب کنفرانسهای فدرال- استانی تحقق مییابد، شامل اجلاس سالانه نخستوزیر دولت فدرال و وزیران و مقامات بلند پایه دولتی میباشد.
با خروج کبک از انزوای نسبی در دهه شصت، فدرالیسم مشارکتی، که در پی بحران اقتصادی ناشی از جنگ اول جهانی پدید آمده بود، به فدرالیسم اجرایی یا دیپلماتیک تغییر یافت. براساس این فدرالیسم، استانها استقلال بیشتری کسب نمودند و فدرالیسم اجرایی از طریق تماس مستقیم میان دولت فدرال و دولتهای استانی برقرار شد. در فدرالیسم کنونی، دولتهای استانی[2] از استقلال بیشتری در مورد اجرای قوانین و تصمیمگیری استانی برخوردارند و دولت فدرال نقش حافظ منافع ملی، حاکمیت سیاسی، دفاعی و هماهنگی میان استانها و مناطق را ایفا میکند]2[.
1.1. پادشاه
در اساسنامه آمریکای شمالی بریتانیا، که در ژانویه 1868م به مورد اجرا درآمده است، اصول قانون اساسی کانادا مانند قانون اساسی بریتانیا نوشته شد. برطبق این اساسنامه، کلیه قوانین اجرایی به نام پادشاه یا ملکه و توسط فرماندار کل و شورای سلطنتی ضمانت اجرایی مییابد. ملکه الیزابت دوم رهبر رسمی کشور کانادا و کشورهای مشترکالمنافع است. به موجب قانون، فرماندهی کل نیروهایزمینی، دریایی و کلیه نیروهای نظامی اين كشور به ملکه واگذار شده و در اختیار او میباشد ]3[.
1.2. فرماندار کل
بر اساس قانون اساسی، فرماندار کل نماینده پادشاه یا ملکه در کانادا است. فرماندار کل، به عنوان نماینده ملکه انگلستان، کلیه اختیارات و قدرت قانونی متعلق به پادشاه را دارا میباشد. همچنین، طبق قانون اساسی فرماندهی نیروهای مسلح نیز به عهده فرماندار کل است. تمام تصمیمات و امور مربوط به مسایل نظامی توسط نخست وزیر اتخاذ میشود؛ با وجود این، فرماندار کل حداقل در قانون اساسی مکتوب از قدرت برکناری نخستوزیر از مقام خویش برخوردار است. یکی از مهمترین وظایف فرماندار کل اطمینان از وجود و استحکام دولت در کشور است. چنانچه پست نخستوزیری به دلایلی، از جمله فوت یا استعفای نخستوزیر، خالی بماند، تصدی امور نخستوزیری تا تشکیل دولت جدید برعهده فرماندار کل است. همچنین فرماندار کل به توصیه نخست وزیر موظف به تشکیل پارلمان یا انحلال آن است. طبق قانون اساسی فرماندار کل، عهدهدار تمامی وظایف محولهای است که از سوی وزرا به وی ارائه میشود. در انتخاب دولت جدید نظر فرماندار کل تنها محدود به زمانی است که شخص دیگری جز نخستوزیر بتواند از مجلس عوام رأی اعتماد بگیرد. دوره زمانی فرمانداری کل 5 سال است.
طبق قانون اساسی قوای مقننه، مجریه و قضائیه بهطور مستقل به فرمانداران یا قائممقام فرمانداران استانها واگذار شده است؛ اما در نهایت تحت نظر فرماندار کل قرار دارند. بنابراین، کانادا را میتوان یک کشور مستقل از انگلستان دانست. در عین حال، فرماندار کل که از سوی نخستوزیر به ملکه انگلستان معرفی میشود، رابط میان دولت و ملکه انگلستان است و بهدلیل عهدهدار بودن وظایف فوق و به رسمیت شناختن دولت و ضمانت اجرای قوانین پیشنهاد شده از سوی دولت، بیش از یک مقام تشریفاتی محسوب میشود.
ملکه، در صورت صلاحدید، به فرماندار کل اجازه میدهد تا در موقع لزوم شخص یا اشخاصی را بهعنوان نماینده یا نمایندگان خود در بخش یا بخشهایی از دولت برگزیند تا تحت این عنوان زیر نظر فرماندار کل اعمال وظیفه نماید. بنابراین، اوامر ملکه را که بهطور کتبی یا شفاهی دریافت مینمایند، به نماینده یا نمایندگان ابلاغ میکنند. لذا، انتصاب چنین نمایندگانی قدرت و اختیارات محول شده به فرماندار کل را تحتالشعاع قرار نمیدهد ]4[.
1.3. شورای سلطنت
شورای سلطنت نقش مشاور ملکه را برعهده دارد. در راستای یاری رساندن و توصیه در امر اداره دولت، شورایی به نام شواری خبرگان سلطنتی وجود دارد. فرماندار کل اشخاصی را که قرار است به عنوان اعضای شورا ایفای نقش کنند، در زمان مقتضی انتخاب و احضار ميكند. آنان به عنوان مشاوران خبرگان سلطنتی سوگند یاد میکنند. فرماندار کل میتواند در موقع لزوم اعضای شورا را از این سمت برکنار کند.
1.4. دولت فدرال
دولت فدرال شامل قوه مقننه، مجریه و قضائیه است که مسئولیت کلیه امور مملکتی از جمله موارد زیر را برعهده دارد[3]:
- نظام بانكداري و ذخیره پولی
- نیروهای مسلح، مقابله با قاچاق و جنایت
- سیاست خارجی
- حمل و نقل و ارتباطات در سطح کشور
- مهاجرپذیری جهت تأمین نیروی انسانی کشور
- تجارت بینالمللی و بهداشت
- محیط زیست
- دفاع ملي
- حقوق جزا و شهروندي
- انرژي اتمي
- توزیع سرمایههای فدرال به استانها ]5[.
2. سیستم پارلمان[4] (قوه مقننه) و دولت فدرال (مجلس سنا[5])
پارلمان متشكل از مجلس عوام، مجلس سنا و تاج و تخت (ملكه) است]6[.
2.1. مجلس عوام[6]
مجلس عوام یکی از قواي قانونگذار ملی است که اعضاء آن توسط مردم انتخاب میشوند. این مجلس طبق قانون 301 عضو دارد كه از ميان احزاب سياسي انتخاب ميشوند و نمايندگي مناطق مختلفي را از سراسر كشور برعهده دارند. اين اعضا بيشتر قدرت حكومتي را در اختيار دارند. اعضاي اين مجلس از استانها و نواحی مختلف به شرح جدول 4.1 انتخاب میشوند.
جدول شماره 4.1: ترکیب مجلس عوام
ردیف | نام استان | تعداد نماینده |
1 | اونتاریو | 99 |
2 | کبک | 75 |
3 | نوااسکوشیا | 11 |
4 | نیوبرانزویک | 10 |
5 | مانیتوبا | 14 |
6 | بریتیش کلمبیا | 32 |
7 | پرنس ادوارد آیلند | 4 |
8 | آلبرتا | 26 |
9 | ساسکاچوان | 14 |
10 | نیوفاندلند | 7 |
11 | یوکان | 1 |
12 | ناحیه نورث وست | 2 |
13 | نانوات | 1 |
حزبی که بیشترین تعداد نماینده را به خود اختصاص دهد، دولت را تشکیل میدهد. نخستوزیر، رهبری حزب سیاسی منتخب را برعهده دارد و کابینه خود را از اعضای حزب منتخب در مجلس عوام انتخاب میکند. دومین حزب از لحاظ تعداد کرسیها در مجلس، معمولاً جناح مخالف رسمی دولت خواهد شد. انتخابات عوام تقریباً هر پنج سال یک بار انجام میشود و همانند ايالات متحده و انگلستان هر رأیدهنده میتواند تنها یک کاندیدا را در هر دوره رأیگیری انتخاب نماید. در هر حوزه انتخاباتی کاندیدایی انتخاب میشود که بیشترین تعداد رأی را به خود اختصاص دهد، حتی اگر تعداد رأی او کمتر از نصف کل باشد. گرچه برخی کاندیداها مستقل عمل میکنند، با وجود این، معمولاً هریک از آنها نقش سیاسی مشخصی را ایفا میکنند.
در زمان مقتضی، فرماندار کل با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا و از طرف ملکه، مجلس عوام را به تشکیل جلسه فرا میخواند. هیچ سناتوری نمیتواند به عضویت مجلس عوام در آید یا به عنوان عضو در مجلس عوام دارای کرسی گردد و یا از حق رأی برخوردار شود. مجلس عوام در اولین جلسه پس از انتخابات عمومی با حداکثر سرعت ممکن نسبت به انتخاب یکی از اعضا به عنوان رئیس اقدام میکند. رئیس مجلس مديريت جلسات مجلس را برعهده دارد. اگر رئیس به هر علتی به مدت 48 ساعت متوالی کرسی خود را ترک کند، مجلس میتواند یکی دیگر از اعضاء را به عنوان رئیس به جانشینی وی برگزیند. عضوی که به این طریق برگزیده میشود، میتواند در مدت غیبت رئیس کلیه اختیارات، امتیازات و وظایف وی را به اجرا گذارد.
در مورد موضوعات مطروحه در مجلس عوام با مراجعه به اکثریت آرا، بدون در نظر گرفتن رأی رئیس مجلس، تصمیمگیری به عمل میآید. اما هنگامی که تساوی آراء پیش آید - فقط در این مورد - رئیس مجلس میتواند در رأیگیری شرکت نمایند. هر دوره مجلس عوام 5 ساله است، مشروط بر اینکه فرماندار کل زودتر از موعد مجلس را منحل ننماید.
هنگامی که برای لایحهای در دو مجلس (سنا و عوام) رأیگیری به عمل آید و لایحه برای تصویب به فرماندار کل ارائه شود، فرماندار کل میتواند شخصاً در مورد آن تصمیمگیری کند؛ اعم از اینکه آن لایحه از سوی ملکه تصویب یا به موجب قانون و با اطلاع ملکه رد شده و یا به خواست و اراده ملکه واگذار شود]7 و8[.
2.2. مجلس سنا
مجلس سنا بالاتر از مجلس عوام است. اعضاي مجلس سنا به صورت انتصابي تعیین ميشوند و بررسی قوانین حکومتی را برعهده دارند. مجلس سنا به موضوعات مهم اقتصادی و اجتماعی رسیدگی میکند. 105 نفر از اعضای مجلس سنا، که سناتور نامیده میشوند، توسط فرماندار کل و طبق توصیه نخستوزیر تعیین میشوند.[7] حداقل سن هر سناتور 30 سال و حداکثر آن 75 سال میباشد. اعضاي مجلس سنا قدرت محدودي دارند و به ندرت برخلاف ميل مجلس عوام نظري ميدهند.[8] لذا، سنا میتواند قوانین را به مجلس عوام پیشنهاد نماید؛ اما اکثر قوانین، به جز در موارد استثنا، در مجلس عوام تصویب میشوند. در مورد لوایح، یک لایحه پیش از آنکه تصویب شود، باید از مجلس سنا بگذرد. به عبارت ديگر، هر لايحه علاوه بر مجلس عوام نيازمند تصويب سنا و امضاي فرماندار كل است تا به قانون تبديل شود. تعداد سناتورهای انتخابی از استانها و نواحی مختلف به شرح جدول 4.2 میباشد.
براي انتصاب اعضاي مجلس سنا كانديداها بايد حایز شرايط زير باشند:
1. سی سال تمام را دارا باشند.
2. از اتباع متولد کشور باشند و یا به موجب قانون مصوب پارلمان بریتانیا و به موجب قانون مصوب قوه مقننه به آنها تابعیت اعطا شده باشد.
3. ساکن استانی باشند که از آنجا به مجلس سنا راه مییابند.
4. اموال منقول و غیرمنقول آنها، صرفنظر از بدهیها و تعهدات، باید در مجموع بالغ بر چهار هزار دلار شود.
جدول شماره 4.2: تعداد سناتورهای انتخابی از استانهای مختلف
ردیف | نام استان | تعداد نماینده |
1 | اونتاریو | 24 |
2 | کبک | 24 |
3 | نوااسکوشیا | 10 |
4 | نیوبرانزویک | 10 |
5 | مانیتوبا | 6 |
6 | بریتیش کلمبیا | 6 |
7 | پرنس ادوارد | 4 |
8 | آلبرتا | 6 |
9 | ساسکاچوان | 6 |
11 | یوکان | 1 |
12 | ناحیه نورثوست | 1 |
13 | نانوات | 1 |
14 | نیوفاندلند و لابرادور | 6 |
فرماندار کل در وقت مقتضی از طرف ملکه و با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا افراد واجد شرایط لازم را به سنا فرا میخواند و طبق مقررات این افراد به عضویت سنا در آمده و سناتور میشوند.
بنابه پیشنهاد فرماندار کل و با صلاحدید و دستور ملکه 4 یا 8 عضو واجد شرایط، که در عین حال نماینده 4 بخش کانادا نیز میباشند، میتوانند به تعداد سناتورها افزوده شوند. در هر حال، تعداد آنان هیچگاه نباید از 112 نفر تجاوز کند.
فرماندار کل میتواند در موقع مقتضی با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا سناتوری را به عنوان رئیس سنا برگزیند یا او را از سمت خود برکنار و دیگری را جایگزین وی نماید. مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان صادر نشده باشد، حضور حداقل پانزده سناتور، از جمله رئیس، برای تشکیل جلسه سنا جهت اعمال اختیارات آن الزامی است. در مورد موضوعات مطرح شده در سنا، با مراجعه به اکثریت آرا، تصمیمگیری به عمل میآید و در همه موارد رئیس حق رأی دارد]9[.
[1]. 2nd Elizabeth
[2] . اين سطح از دولت فقط در موارد مرتبط با آن استان قدرت دارد. آموزش و بهداشت دو موضوع اصلي هستند كه به آنها توجه استاني ميشود. دولتهاي سرزميني قدرتي شبيه به استانها دارند با اين تفاوت كه عمده كنترل منابع طبيعي در دست آنها نيست. دولت فدرال اداره بيشتر منابع طبيعي را در سرزمينها برعهده دارد در حالي كه در استانها اين وظيفه بر عهده دولت استاني است. شهرستانها (نواحي دولتي كوچكتر از استانها) به طور فزايندهاي درگير مسئوليتهاي خدمات عمومي و نيازهاي روزمره اهالي ساكن در آن شهرستان ميشوند. دولت شهرستاني در مورد تعمير جادهها، جمعآوري زبالهها و ضايعات دور ريختني، پاركهاي درون محلات، موقعيت مدارس و اين گونه مسائل تصميم ميگيرد. اخيراً، مسائل مهمتري چون مراقبتهاي درمانی و سرمايهگذاري براي پروژههاي ساختماني شهرستانها بر دوش آنها نهاده شده است. دولتهاي شهرستاني در تلاش براي نزديكسازي دولت به مردم قطعاً نقش مهمتري در اجراي خدمات و برنامهها دارند.
[3] . وظایف قانونگذاران ناحیهای نیز شامل تحصیلات، رفاه و حقوق شهری، برقراری عدالت، دارو و درمان، اداره منابع طبیعی موجود در منطقه، بهداشت و امور شهرداری میباشد که در سطح نواحی تصویب میشود.
[4]. Parliament
[5]. Senate
[6]. House of Commons
[7] . انتصاب اعضاي سنا به شرطي صورت ميگيرد كه كرسي يا كرسيهايي خالي باشند. كرسيهاي سنا به دلايلي چون استعفا، فوت و نظاير آن ممكن است خالي شوند.
[8] . اصلاح مجلس سنا موضوعي است كه در سالهاي اخير بيشتر و بيشتر مطرح شده است. سنا در رد بخشهايي كه براي گروههايي از كاناداييها ناعادلانه به نظر ميرسيد، نقش مفيدي در بهبود لوايح داشته است. با اين حال، عموم مردم اغلب آنها را اعضاي سياسي ميدانند كه براي كار اندك و دخالت ناچيز در اداره كانادا حقوقهاي كلان دريافت ميكنند.