چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین
چوئِنلاي، نخست وزير مادام العمر جمهوري خلق چين
دوران کودکی، نوجوانی و جوانی
چوئِنلاي در تاريخ پنجم ماه مارس 1898ميلادي، در خانوادهاي نسبتا مرفه و اشرافي و اهل علم و دانش در استان جِهجيانگ در شرق چن به دنيا آمد. وي پس از تولد از سوي عمويش كه فرزندي نداشت، به فرزندي پذيرفته شد و پس از مرگ عمو، زير نظر همسر عمويش كه بانويي فرهيخته بود بزرگ شد. نا مادري مهربان چوئِنلاي در سنين کودکی به او خواندن و نوشتن را آموخت به نحوي كه در 8 سالگي او ميتوانست اغلب رمانهاي كلاسيك چيني را بخواند. چو در9 سالگي مادر اصلي و در10 سالگي مادر خواندهي خود را از دست داد و لذا تحت تكفل و سرپرستي عموي ديگرش در شهرستان شِنيانگ[1] در شمال چين قرار گرفت. در اين شهر چوئِنلاي وارد مدرسهاي شد كه سيستم آموزشي غرب در آن جا آموزش داده ميشد. در اين مدرسه وي افزون بر فراگيري زبان انگليسي و ساير علوم روز، با آثار نويسندگان روشنفكر چيني نيز آشنا شد. در سال 1913، با انتقال عموي چوئِنلاي كه شغل دولتي داشت به شهر تيَنجين[2]، وي وارد مدرسهي راهنمايي مشهور نانكَي[3] شد كه مدير آن يكي از شخصيت هاي برجستهي آموزشي قرن بيستم چين به نام جانگ بولينگ[4]بود. اغلب دانش آموزان اين مدرسه، رهبران آيندهي كشور چين در زمينههاي مختلف شدند. چوئِنلاي به خاطر استعداد و توانايي بالاي آموزشي، از سوي مدير مدرسه براي ادامهي تحصيل به ژاپن(1917) و سپس به فرانسه اعزام شد.
آشنایی با ایدئولوژی مارکسیستی
او در ژاپن با ايدههاي ماركسيستي آشنا و علاقمند به فعاليتهاي سياسي گرديد. چو پس از بازگشت از ژاپن در سال1919، در تيَنجين وارد فعاليتهاي سياسي شده و سردبيري مجلهاي را كه توسط روشنفكران چپگراي اين شهر منتشر ميشد، برعهده گرفت. در سال 1919كه مدرسهي راهنمايي نانكَي به دانشگاه ارتقا يافت، چو جزو نخستين نفراتي بود كه وارد اين دانشگاه شد. در اين دانشگاه بود كه او به همراه ساير همفكرانش«انجمن بيداري[i]» را راه اندازي كرد. در اين انجمن كه با گروههاي فعال چپ دانشگاه پكن مرتبط بودند، به خاطر مسايل امنيتي، به جاي نام اعضا، هركدام داراي شمارهي خاصي بودند كه به آن شماره شناخته ميشدند و چوئنلاي شمارهي 5 اين گروه بود. وي در اين انجمن به شدت مشغول فعاليتهاي سياسي شد كه نخستين كار علني او، راه اندازي تظاهراتی براي تحريم كالاهاي ساخت ژاپن بود. در همين ارتباط بود كه چوئِنلاي و چند نفر از اعضاي«انجمن بيداري» در سال 1920 دستگير و به مدت 6 ماه زنداني شدند وچوئِنلاي در زندان كلاس آشنايي با ايدههاي ماركسيستي را براي هم بندان خود برگزار ميكرد.
سفر به اروپا
چو پس از آزادي از زندان با همكاري افرادي از پكن، اقدام به راه اندازي«فدراسيون اصلاحات» كرده و به سازماندهي تشكيلات زير زميني افراد چپگرا پرداخت. وي به خاطر سابقهدار شدن در جريان زندان، از دانشگاه نانكَي اخراج و تصميم گرفت براي ادامهي تحصيل به خارج از كشور سفر نمايد. لذا، با حمايت مالي بنيانگذار دانشگاه نانكَي و حقوقي كه از يكي از روزنامههاي تيَنجين براي همكاري بهعنوان خبرنگار در اروپا دريافت كرد، همراه با گروهي از دوستان و همكلاسيها، در تاريخ 7نوامبر سال 1920، با كشتي و از طريق شانگهای عازم اروپا شد.
چوئِنلاي در پاريس ضمن ادامهي تحصيل به مطالعهي وضعيت سیاسی و اجتماعي جوامع مختلف اروپايي و مقايسهي آن با شرايط موجود در جامعهي چين پرداخت. وي در يكي از نامههايش به خانواده مينويسد:« براي مشكل چين دو راه حل وجود دارد، راه حل كوتاه مدت و انقلابي( مانند انقلاب بلشويكهاي شوروي) و راه حل دراز مدت(مانند تحولات انگليس). به نظر من هيچكدام از اين دو راه حل براي شرايط كنوني كشور چين مناسب نيستند. من راه حل ميانه را انتخاب ميكنم.»
عضویت در حزب کمونیست
او در سال1921،به عضويت يك گروه كمونيستي متشكل از چينيهاي مقيم فرانسه در آمد. در جلسات اين گروه بود كه وي با برخي ديگر از فعالان چپ دانشجويي از جمله دِنگ شيائوپينگ آشنا شد. چوئِنلاي به همراه گروه ديگري از دانشجويان چپگراي چيني در سال 1922 به برلين سفر كرد و در آنجا به فعاليت هاي سياسي خود ادامه داد. وي در همان سال و در سفري به پاريس با همكاري ديگران«حزب كمونيست جوانان چين[ii]» را پايه گذاري كرد و به عنوان شاخهي اروپايي حزب كمونيست چين در دوران همكاري حزب كمونيست و حزب كومين تانگ، شاخهي حزب كومين تانگ را نيز در فرانسه تأسيس نمود. در سال1924، وي به عنوان عضو با سابقهی حزب كمونيست چين شاخهي اروپا، از سوي حزب كمونيست براي ادامهي فعاليت به چين فراخوانده شد.
بازگشت به چین
چوئِنلاي به محض بازگشت، در بخش سياسي آكادمي نظامي وامپوآ[5] كه رياست آن با چيانگ كايشِك بود، مشغول و بعد از چند ماه به معاونت و پس از مدت كوتاهي به رياست بخش سياسي آكادمي منصوب گرديد. در همين ايام وي بهعنوان دبير حزب كمونيست در استانهاي گواندونگ و گوانگشي انتخاب شد. او با استفاده از موقعيت خود در آكادمي نظامي، تعداد زيادي از سربازان و افسران و درجه داران را مخفيانه جذب حزب كمونيست كرد و در واقع تشكيلات مخفي نظامي حزب را در اين پادگان آموزشي-نظامي شكل داد و به دليل همين فعالیتها بود كه مجبور شد جايگاه خود را در اين پادگان از دست بدهد.
چوئِنلاي در طول همكاري نظامي با وامپوآ و مشاركت در دوجنگي كه به رهبري چيانگ كايشِك عليه جنگسالاران شورشي صورت گرفت، توانست با استفاده از موقعيت خود، جايگاه حزب كمونيست را در مناطق مختلف شرق چين استحكام بخشد. وي در سال1925، با مجوز حزب كمونيست با خانم دِنگ اينچائو[6]ازدواج نمود. در سال 1926، چوئِنلاي و بقيهي اعضاي كمونيست پايگاه نظامي وامپوآ بهخاطر حادثهاي كه بدون اطلاع فرمانده پايگاه رخ داد، توسط چيانگ كايشِك از تمامي پستهاي مهم ارتشي بركنار شدند[iii].
چوئِنلاي در سال1926، به شانگهاي منتقل شد و در آنجا به سازماندهي و فعالسازي اتحاديههاي كارگري وابسته به حزب كمونيست نقش فعالي داشت و لذا در يك حادثهي از پيش طراحي شده توسط نظاميان طرفدار چيانگ دستگير و نزديك بود به قتل برسد كه با وساطت برخي از فرماندهان ارتش كه از قبل با او رفاقت داشت، از مرگ حتمي نجات يافت.
وي به خاطر اوضاع نا مناسب امنيتي موجود در شانگهاي، در سال1927 از اين شهر فرار كرده و در شهر هانكو[7]در پنجمين كنگرهي ملي حزب كمونيست شرکت و در این اجلاس به عضويت كميتهي مركزي حزب انتخاب و مسئول شاخهي نظامي حزب شد. با تلاش چيانگ كايشِك براي دستگيري رهبران و فعالان حزب كمونيست، چوئِنلاي به زندگي مخفيانه روي آورد. در جريان شورش نانچانگ[8]كه از سوی دولت ملی سركوب شد، چوئِنلاي دچار بيماري مالاريا گرديد و براي مداوا به هنگ كنگ فرستاده شد ولي بعدا به خاطر شكست اين شورش تنزل مقام يافته و عضو عليالبدل كميتهي مركزي شد. وي در سال 1928، براي حضور در ششمين كنفرانس ملي حزب به مسكو سفر كرده[iv]و در گزارشي به كنگره گفت، با توجه به شرايط موجود در چين، راه انداختن انقلاب همه جانبه در اين كشور فعلا ميسر نيست. اين ايده مورد قبول كنگره واقع شد و در اين اجلاس وي به سرپرستي و مسئوليت تبليغاتي حزب انتخاب گرديد در حالي كه تنها 30 سال داشت.
چوئِنلاي پس از يكسال اقامت در مسكو، در سال 1929 به شانگهاي باز گشته و بهصورت كاملا مخفيانه زندگي خود را آغاز و بهعنوان مسئول شاخهي امنيتي حزب، به ساماندهي و حفظ و حراست از نيروهاي كمونيستي كه به شدت تحت تعقيب پليس امنيتي چيانگ كايشِك بودند پرداخت. پس از لو رفتن تشكيلات سرٌي چوئِنلاي، وي به همراه همسرش و تعدادي از رهبران ردهبالاي حزب، در اواخر سال 1931 از شانگهاي فرار و به منطقهي جيانگشي[9]که تحت کنترل مائو بود رفتند. او در جيانگشي بهعنوان كميسر سياسي حزب جايگزين مائو شد. چو با برخورداري از حمايت حزب و دوستان نظاميش، ارتش سرخ را طبق استانداردهاي موجود سازماندهي كرده و توانست در مقابل چهار حملهي گستردهي ارتش ملي به مناطق تحت اشغال كمونيستها در منطقهی جيانگشي مقاومت نمايد، ولي در پنجمين حملهي شديد نيروهاي چيانگ، نيروهاي كمونيستي در جبهههاي مختلف متحمل شكست شده و مجبور به ترك پايگاههاي خود در جنوب و حركت به سمت شمال شدند. در اين مرحله چوئِنلاي مسئول سازماندهي و پشتيباني نيروهاي شركت كننده در راهپيمايي بزرگ شد. او توانست با برنامه ريزي دقيق و حساب شده، زمينهي عبور 84 هزار نيروي نظامي و غير نظامي را در اوايل اكتبر 1934 پس از مذاكرهی مخفيانه با يكي از فرماندهان چيانگ، بدون درگيری فراهم سازد. ولي در عبور از آخرين خط محاصره، درگيري شديدي رخ داد كه با تلفات بسياري همراه بود و از 84 هزار نفر تنها نيمي از آنها توانستند از اين درگيري جان سالم بيرون ببرند. در نهايت، بين 8 تا 9 هزار نفر پس از يك سال پیاده روی، در تاريخ 20 اكتبر 1935، وارد استان شَنسي در شمال غرب كشور شده و بقيه در ميانهي راه به دلايل مختلف از جمله درگيري، قحطي و گرسنگي و بيماري، و سقوط از صخرهها و درهها جان خود را از دست دادند. در طول راهپيمايي بزرگ كه مقام حزبي چوئِنلاي از مائو بالاتر بود، چو هميشه از ديدگاههاي مائو حمايت ميكرد و اين برخوردهای دوستانه بود كه زمينهي دوستي ميان اين دو را تا آخر عمر فراهم ساخت. اگرچه در سالهاي آخر عمر چوئِنلاي به واسطهي مخالفت وي با انقلاب فرهنگي و سعايت باند چهار نفره، رابطهي بين چو و مائو به سردي گراييد.
طرح ایجاد جبههی مشترک ضد ژاپنی
چوئِنلاي در ارايهي طرح همكاري حزب كمونيست با نيروهاي چيانگ جهت مقابله با نيروهاي ژاپني نقش اساسي داشت. وي توانست اين پيشنهاد را به يكي از فرماندهان ارتش ملي كه در استان شَنسي مستقر و مأمور مقابله با نيروهاي كمونيستي بود، به نام جانگ شووِ ليانگ[10] ارايه و از طريق وي با به گروگان گرفتن يك هفتهاي چيانگ كايشِك وي را وادار به پذيرش اين همكاري نمايد. اگرچه چيانگ به درستي با نيروهاي كمونيستي در جنگ عليه ژاپن همكاري نكرد، ولي حملات خود به منطقهي در اختيار آنها را كاهش داد و اين فرصت زمينهي خوبي براي سروسامان دادن به نيروهاي كمونيستي فراهم ساخت تا بتوانند براي مقابله با ژاپنيها و ارتش ملي بهتر آماده شوند.
چوئِنلاي پس از حادثهي شياَن و قبول همكاري دو حزب براي مقابله با ژاپن، بهعنوان نمايندهي حزب كمونيست جهت هماهنگيهاي لازم به شهر نانجينگ، محل استقرار دولت چيانگ رفته و با تشكيل ستاد مشترك با نيروهاي ملي براي تحقق اين همكاري و همزمان توسعهي حضور نيروهاي كمونيستي در مناطق تحت كنترل كومينتانگ و جذب نيروهاي جديد براي پيوستن به ارتش سرخ، فعالانه و به سختي تلاش كرد. پس از تصرف نانجينگ توسط ژاپنيها، وي همراه با چيانگ، محل استقرار دولت ملي را به ووخان انتقال داده و در آنجا به صورت محرمانه از سوي حزب مأموريت يافت تا حضور نيروهاي كمونيستي در مناطق مختلف را توسعه دهد. وي توانست با اخذ مجوز لازم از دولت ملي روزنامهاي به نام شينخوا ريبائو[11]را در ووخان منتشر كند كه اين روزنامه ابزار مهمي براي تبليغ خط و مشی و ايدههاي كمونيستي بود. در همين ايام وي تنها كانال ارتباطی حزب كمونيست با جهان خارج نيز بود و توانست با بيش از 40 خبرنگار فعال خارجي مستقر در ووخان ارتباط برقرار سازد كه برخي از آنها بعدها سمپات حزب شده و گزارشها و اخبار فراواني به نفع كمونيستها به جهان مخابره كردند. وي همچنين، يك تيم پزشكي كانادايي را به منطقهي ياناَن فرستاد و توسط يك فيلمساز هلندي، فيلمي تحت عنوان« 400ميليون نفر [v]» از اين منطقه ساخت كه تبليغ خوبي براي حزب كمونيست بود. وي هم چنين، در سال 1938، از سوي دولت ملي بهعنوان مسئول بخش سياسي كميتهي نظامي حزب كومينتانگ منصوب شد كه تنها شخصيت كمونيست در اين رده در دولت ملي بهشمار ميرفت.
در سال1943رابطهي چوئِنلاي و چيانگ كايشِك به هم خورد و وي براي هميشه چونگچينگ كه پايتخت موقت دولت ملي شده بود را ترك نموده و وارد ياناَن مقر حزب كمونيست شد. در اين ايام مائو رهبر قدرتمند حزب كمونيست شده بود و تلاش ميكرد ديدگاهها و تفكر خود را در حزب غالب نمايد. ابتدا مائو، چوئِنلاي و تعدادي از فرماندهان و اعضاي ردهبالاي حزب را متهم به دشمني با حزب و شخص مائو كرد و چوئِنلاي متهم شد كه در دوران اقامت در چونگچينگ به عامل كومين تانگ تبديل شده است، ولي چوئِنلاي با رد اين اتهامات و پذيرش برخي از اشتباهات و انتقاد از خود در جلسات عمومي حزب و همچنين، دفاع از رهبری مائو، انديشههاي مائو و حمله به دشمنان مائو، توانست از اين اتهامات تبرئه و از خطر برخورد و اخراج از حزب در امان بماند.
چوئِنلاي از فرصت ورود آمريكاییها به جبههي ضد ژاپني بهره برداري كرده و با هيأت آمريكايي اعزامي به ياناَن[12]در زمينههاي مختلف همكاري و مذاكره كرده و نظر آنها را براي كمك به حزب كمونيست جلب كرد. حتي نيروهاي كمونيست در يك عمليات آزادسازي اسراي آمريكايي(خلبانان) شركت نمودند.
شرکت در مذاکرات صلح
با تسليم ژاپن در سال 1945، مائو و چوئِنلاي از سوي چيانگ، براي شركت در مذاكرات صلح و امضاي پيمان ترك مخاصمه با ژاپن دعوت و در جلسات مختلف شركت نمودند. در خلال 45 روز اقامت مائو و چوئِنلاي در چونگچينگ، مائو 11 بار با چيانگ كايشِك ملاقات و پيرامون اوضاع كشور چين پس از جنگ با هم مذاكره كردند كه چوئِنلاي همیشه در اين مذاكرات حضور داشت و مطالب مطرح شده را تأييد ميكرد. در نهايت اين مذاكرات به نتيجه نرسيد و مائو به ياناَن بازگشت ولي چو براي تنظيم بيانيهي نهايي د رچونگچينگ ماند. و در مذاكرات بعدي نيز كه با حضور نمايندگان آمريكا صورت گرفت حضور داشت.
اين مذاكرات در سال 1946 به قبول صلح بين دو حزب رقيب كمونيست و كومينتانگ انجاميد و قرار شد هر دو طرف ارتشهاي خود را از مسايل سياسي كشور دور نگهدارند. حزب كمونيست اين قرار داد را پذيرفت و چوئِنلاي را هم به همراه 8 نفر ديگر براي حضور در جمع دولت ائتلافي آينده معرفي كرد و پيشنهاد شد كه چوئِنلاي به معاونت رياست جمهوري انتخاب شود. ولي در ادامه، مذاكرات متوقف و اختلافات و درگيريهاي نظامي اوج گرفت و هيچ يك از طرفين حاضر به عقب نشيني از مواضع خود نبودند. لذا، چوئِنلاي به همراه ساير اعضاي هيئت نانجينگ را كه مجددا پايتخت دولت ملي شده بود، ترك نمودند و در گيريهاي نظامي در مناطق مختلف بار ديگر با شدت بيشتر آغاز و برخي از مواضع كمونيستها به دست ارتش ملي افتاده و جنگ داخلي اوج گرفت. در ماه مارس همان سال، نيروهاي ارتش ملي، ياناَن مركز استقرار كمونيستها را تسخير كردند، ولي با اطلاعاتي كه از سوي شبكهي مخفي تحت امر چوئِنلاي از وضعيت استقرار نيروهاي ملي به دست آمده بود، ارتش سرخ توانست در حملات متعدد آنها را شكست داده و در ماه ژانويهي 1949، پكن و سپس تيَنجين را تصرف و با قدرت تمام شمال چين را در اختيار بگيرند.
چوئِنلاي خود هيچ فرزندي نداشت، ولي تعدادي از فرزندان يتيم كشتهشدگان كمونيست را به فرزند خواندگي پذيرفت كه يكي از آنها «لي پينگ[13]» بود كه بعدها به مقام نخست وزيري چين رسيد.
پس از اشغال ووخان توسط ارتش ژاپن، چوئِنلاي به همراه ساير اعضاي دولت به چونگچينگ منتقل شد و در آنجا هم بهعنوان نمايندهي تام الاختيار حزب كمونيست با دولت ملي همكاري ميكرد و همزمان براي حزب كمونيست نيز تلاش مينمود. از جملهی آنها میتوان به مديريت دو روزنامه، مديريت سازمان شبكهي اطلاعات مخفي حزب كمونيست و تلاش براي تبليغات گسترده به نفع حزب، آزاد سازي زندانيان كمونيست از زندان دولت ملي، سازماندهي شاخهي جنوبي حزب و جذب نيروهاي جديد به حزب اشاره کرد. در اين دوران اعضاي شبكهي مخفي حزب زير نظر چوئِنلاي در تمام نهادهاي سياسي، اقتصادي، آموزشي، نظامي و اداري كومينتانگ رخنه كرده و تمام اطلاعات خود را در اختيار چو قرار ميدادند. در ماه مه سال 1940، روابط ميان دو حزب در اثر حادثهاي كه در آن نيروهاي كمونيستي مورد حملهي نيروهاي ملي قرار گرفته بودند، تقريبا به هم خورده و تبليغات علني و عمليات گستردهي نظامي عليه يكديگر را آغاز كردند. در اين دوره يكي از عوامل جاسوس چوئِنلاي كه در محافل ديپلماتيك فعاليت ميكرد، خبر سرٌي را به اطلاع چوئِنلاي رساند مبنی بر اینكه هيتلر قصد دارد در تاريخ 22 ماه ژوئيهي سال 1941، به خاك اتحاد جماهیر شوروي حمله كند. چوئِنلاي2 روز پيش از آغاز اين حمله، موضوع را طي تلگرافي به اطلاع استالين رساند كه خبر مهمي بود.
ارتباط با محافل دیپلماتیک در چونگچینگ
در اين دوره، چوئِنلاي از طريق دوستي با مقامات ارشد نظامي، تعدادي از آنها را مخفيانه به عضويت حزب در آورده و از طريق آنان ايستگاههاي راديويي و ارتباطاتي راه اندازی و سلاحهاي مورد نياز حزب كمونيست را تأمين ميكرد. وي همچنين، با گسترش ارتباطات خود با محافل ديپلماتيك و سفراي كشورهاي مختلف و خبرنگاران خبرگزاريهاي غربي، در تثبيت جايگاه حزب و متقاعد كردن آنها به اين كه حزب كمونيست به زودي چين را تحت سلطهي خود در خواهد آورد، موفقيتهاي زيادي كسب كرد. اگرچه چيانگ تلاشهاي آشكار و نهان بسیاری براي محدود سازي ارتباطات وي با محافل ديپلماتيك به عمل میآورد. وي هم چنين، هزينهي فعاليتهاي تبليغاتي و عمليات گستردهي سرٌی خود را از طريق جذب كمكهاي مردمي به ويژه كمكهاي مخفيانهاي که از طرف همسر(بيوه) سون ياتسِن(سونگ چينگ لينگ) دریافت میکرد تأمين و با راه اندازي شركتهاي بازرگاني و تجاري، حتي توليد و تجارت ترياك در مناطق تحت نفوذ كومينتانگ و ژاپنيها، اقدامات فراواني انجام میداد.
در ژانويهي سال 1949، چيانگ از رياست جمهوري استعفا داد و ليزونگرِن[14] رييس جمهور شد. چوئِنلاي از طرق مختلف با وي ارتباط برقرار کرده و طی مذاكرات متعددي از او خواست تا قدرت را به حزب كمونيست تسليم کند، ولي «لي» شخصا نميتوانست در اين خصوص تصميم بگيرد و میبایست پس از كسب نظر چيانگ اقدام ميكرد. به دليل تعلل و تأخير در دادن پاسخ به درخواستهاي حزب كمونيست، مائو و چوئِنلاي به ارتش سرخ دستور حملهي همه جانبه در سرتاسر كشور را صادر و در تاريخ 23 آوريل ارتش سرخ نانجينگ را تصرف و در اكتبر نيز گواندونگ را تسخير كرد و در ماه دسامبر هم آخرين شهر باقيمانده در دست نيروهاي ملي يعني چِنگدو را تصرف و چيانگ را مجبور به فرار به جزيرهي تايوان نمودند.
با تأسيس جمهوري خلق چين در اول اكتبر سال 1949، چوئِنلاي به نخست وزيري رسید و همزمان وزير امور خارجهي چين هم شد. وي كه عضو كميتهي مركزي پنج نفرهي حزب كمونيست هم بود، ساختار ديپلماتيك چين نو را طراحي و از خود شخصيتي متين، با وقار و مطلع به نمایش گذاشت و اغلب شخصيتهاي اثر گذار و صاحب نفوذ غير كمونيست را به همكاري با دولت جديد و حزب متقاعد ساخت و در عرصهي بين المللي هم توانست روابط چين با هند را به سمت عادي شدن هدايت كند.
فرماندهی نیروهای چینی در شبه جزیرهی کره
چوئِنلاي در جنگ شبه جزيرهي كره در سال 1950، فرماندهي كل نيروهاي عمل كنندهي چيني در كره را بر عهده داشت. پس از امضاي قرار داد صلح در كره، چوئِنلاي براي هميشه از فعاليتها و پستهاي نظامي كناره گيري كرده و اوقات خود را به فعاليت در كميتهي مركزي، شوراي دولتي و امور ديپلماتيك متمركز نمود.
چوئِنلاي به نمايندگي از چين، در مراسم تدفين استالين شركت و در اين سفر طي مذاكراتي كه انجام داد، از خروشچف براي بازديد از این کشور دعوت بهعمل آورد. تا آن زمان هيچ رييس حزب کمونیست از شوروي به چين سفر نكرده بود. لذا خروشچف در پنجمين سالگرد پيروزي كمونيستها در چين به اين كشور سفر كرد. وي در دههي1950 در توسعهي روابط چین با كشورهاي كمونيستي به ويژه اتحاد جماهير شوروي و ساير كشورها و حل مشكلات با فرانسه در منطقهی هندوچين، جنگ ويتنام و حل ديگر مناقشات منطقهاي متمركز شد. او در سال 1955 فعالانه در كنفرانس همكاريهاي آفريقا-آسيا در باندونگ اندونزي شركت كرده و بر ايجاد صلح جهاني و آسياي عاري از سلاحهاي هستهاي تأكيد كرد. بعد از اين كنفرانس بود که وجههي سياسي چين در عرصهي بين المللي بهويژه در ميان كشورهاي غير متعهد، رو به بهبود گذاشت. چوئِنلاي در نخستين بيانيهي ديپلماتيك خود اعلان كرد كه هر كشوري كه با چين رابطهي سياسي برقرار ميكند، بايد با تايوان قطع رابطه نمايد. او توانست از شليك مداوم گلولههاي توپ از خاك چين به سمت جزيرهي تايوان را متوقف و بر بازگرداندن اين جزيره به چين از طريق گفتگو و مسالمت آميز و برقراري صلح در منطقه تأكيد نمود.
روزهای پایانی
چوئِنلاي در سالهاي آخر عمر خود به شدت مورد هدف انتقادات مائو و باند چهارنفره قرار گرفت و آنها با اجراي برنامههاي مختلف تلاش كردند وي را تحقير و از چرخهي قدرت حزبي كنار بگذارند. به هرحال، در اواخر سال 1974، مشخص شد كه چوئِنلاي به سرطان مبتلاست و در بيمارستان بستري شد، اما از همان بيمارستان كارهاي روز مرهي كشوري را از طريق معاونش دِنگ شيائوپينگ، پيگيري ميكرد تا اين كه بالاخره در تاريخ 8 ژانويهي 1976، در 77 سالگي چشم از جهان فروبست. پس از مرگ وي، عليرغم اصرار افراد و شخصيتهاي مختلف و حتي تقاضاي40 نفر از فرماندهان ارشد و ژنرالهاي بلند مرتبهي ارتش، مائو به بهانههاي مختلف از جمله بيماري، نه در بيمارستان به عيادت چو رفت و نه بر سر جنازهي او حاضر شد و نه پذيرفت با صدور بيانيهاي از خدمات برجستهی چوئِنلاي تقدير و ستايش نمايد. ولي عليرغم این برخورد نا مناسب مائو و باند چهارنفره، مردم چين و سياستمداران جهان شخصيت وي را مورد ستايش قرار داده و مرگ او را ضايعهاي براي ملت چين و صلح جهاني دانستند.
مخالفان چوئِنلاي حتي به مردم اجازه ندادند در مراسم رسمی به خاک سپاری او در خور شأن اين چريك و سياستمدار پير در عزاي او شركت كنند. از استفاده از بازوبند عزا و چاپ پلاكارد و پوستر نيز جلوگيري كردند. ولي 3 ماه بعد، در فستيوال مردگان، صدها هزار نفر از اقشار مختلف مردم و سياستمداران چینی، در ميدان تيان آنمِن گردهم آمده و با نثار گل و سرودن شعر و نوشتن پلاكارد، از نخست وزير دوران سختيها و مشكلات خود قدرداني كردند. اين تجمع كه در واقع عليه مائو، انقلاب فرهنگي، و روند جاري كشور و در حمايت از تفكرات و خدمات چوئِنلاي و دِنگ شيائوپينگ بود، روز بعد نيز ادامه يافت كه در پايان روز دوم با يورش پليس و دستگيري صدها نفر تظاهرات کننده، هم چون عمر چوئِنلاي، به پايان رسيد.
[1]- ShenYang.
[2]- Tian Jin.
[3]- Nankai.
[4]- Zhang Boling.
[5]- Wampoa.
[6]- Deng Yingchao.
[7]- Hankou.
[8]- Nanchang.
[9]- Jiangxi.
[10]- Zhang Xueliang.
[11]- Xinhua Ribao.
[12]- Dixie Nission.
[13]- Li Ping.
[14]- Li Zong Ren.
[i]- Awakening Society.
[ii]- Chinese Youth Communist Party.
[iii]- در اين حادثه تعدادي از افسران كمونيست پايگاه بدون اطلاع فرماندهي چند فروند قايق پايگاه را براي انجام مأموريت حزبي از پايگاه خارج ساخته بوند.
[iv]- در آن شرايط اوضاع امنيتي چين براي فعالان حزب كمونيست وخيم شده بود و احتمال دستگيري تمام رهبران حزبي در صورا برگزاري كنفرانس در خاك چين مي رفت. لذا تصميم گرفته شد ششمين كنفرانس حزب در مسكو برگزار شود.
[v]- 400 million People.