آغاز بومی سازی ادبیات مردمی در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۴۴ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « == ''آغاز بومی سازی ادبیات مردمی'' == طبیعت اشرافی شده­ی ادبیات سنتی و کلاسیک در گذشته، آن را از دسترس و درک مردم عادی خارج کرده بود. در این دوران اندیشمندان، اصلاح ادبیات به روشی که بومی سازی را تسهیل کند را پیشنهاد کرده و بر این نظر بودند که ادبی...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آغاز بومی سازی ادبیات مردمی

طبیعت اشرافی شده­ی ادبیات سنتی و کلاسیک در گذشته، آن را از دسترس و درک مردم عادی خارج کرده بود. در این دوران اندیشمندان، اصلاح ادبیات به روشی که بومی سازی را تسهیل کند را پیشنهاد کرده و بر این نظر بودند که ادبیات نباید محدود به وسیله­ای برای بیان احساسات نویسنده شود؛ بلکه نیازمند فراهم سازی زمینه برای اظهار احساس لذت، ناراحتی، غم و شادمانی مردم عادی هم هست. برخی از نویسندگان پیشنهاد کردند که خلق کنندگان آثار ادبی باید در آثارشان از نثر تصنعی، کلیشه­ای، ادبیات و عبارت­های ضد و نقیض پرهیز کنند، نه این که تنها از زبان عامیانه و اصطلاحات محلی و محاوره­ای استفاده کنند. در سال1904میلادی، چِن دوشیو[1]، دانشمند معروف، اقدام به انتشار مجله­ی اخبار محلی اَن خویی کرد تا اندیشه­ها و ایده­های تازه را به­صورت عمومی و به­زبان ساده منتشر سازد. این کار با استقبال عمومی مردم مواجه شد. گسترش زبان عامیانه در ادبیات محدود نشد؛ در تاریخ، فرهنگ و روش انتقال اندیشه­ی قشر روشنفکر چینی هم مؤثر بود.

تئوری­های ادبیات و هنر به­صورت وسیعی تحت تأثیر غرب قرار گرفت. اندیشمندان پیرامون تئوری­های مهم و مختلف اجتماعی، و روش نوشتن آن­ها[i] بحث و گفتگو کردند. برای نمونه، لو شون[2] (1936-1881میلادی)، نویسنده و متفکر نوگرا، تفسیر­های قابل درکی پیرامون ادبیات خارجی و کلاسیک­های ادبی چین ارایه کرد. مهم­ترین اثر او تاریخ مختصر داستان­سرایی چینی است. وانگ گووِی(1927-1877میلادی)، که او هم صاحب نظری نوگرا بود، ادبیات کلاسیک چین را از نگاه تئوری­های فلسفی، زیبایی شناختی، و ادبیات و هنر غرب، مورد پژوهش قرار داد. کار پیشروانه­ی او در زمینه­ی رمان، نمایشنامه نویسی، و شعر شامل پژوهشی در خصوص رمان قدیمی رؤیای عمارت سرخ است.

آثار ادبی و هنری جدید و متنوع دیگری هم بر اساس فرهنگ سنتی به وجود آمد و مرزها و فضاهای ادبی و هنری تازه­ای باز شد. ترجمه­ی رمان­های خارجی توسط افرادی هم­چون لین­شو[3] به سرعت توسعه یافت و منابع جدیدی را در اختیار نویسندگان نوگرای چینی قرار داد. فرهنگ منحصر به فرد سنتی چین که در طول هزاران سال شکل گرفته است، از توان بالای باز آفرینی خود برخوردار است. توان تنظیم خود از دو جهت حفظ روحیه­ی ملی و همگامی با خصوصیات زمانی را داشته و از توانایی سازگار کردن خود با تغییرات داخلی و جذب و تطبیق همانند سازی­های خارجی برخوردار بوده است. دلیل ادامه دار بودن آن در طولانی مدت و پایداری حیات فرهنگ سنتی چین، مرهون توانایی آن نسبت به تجدید حیات و تنظیم و بازیافت خویش بوده است.

در طول یکصد سال گذشته یا بیشتر، هرگاه چین بر سرِ چهار راه توسعه قرار گرفته است، اندیشمندان چینی فرهنگ سنتی و سمت و سوی توسعه­ی آن را مورد بررسی و گفتگو قرار داده و آن را در مسیر صحیحی هدایت کرده­اند. پس از جنگ جهانی اول، نا آرامی­های اجتماعی و استقرار اندیشه­های هرج و مرج در غرب، متفکران چینی را نسبت به تمدن غرب بیشتر مردد و آن­ها را از خواب غفلت بیدار کرد. (Zhang Qizhi, 2007)


[1] - Chen Duxiu

[2] - Lu Xun

[3] - Lin Shu


[i] - پیش از آغاز این چنبش، خط چینی به سبک کلاسیک و از بالا به پایین و راست به چپ با استفاده از واژه­ها و جملات ثقیل و سنگین که مختص فرهیختگان و طبقات اشراف بود نوشته می­شد، ولی یکی ار دستاوردهای این جنبش، اصلاح سبک نوشتاری از عمودی به افقی و از سمت راست به سمت چپ، و هم­چنین به کارگیری واژه­ها و کلمات ساده­ی محاوره­ای و عامیانه بود که به شدت مورد استقبال طبقات پایین جامعه قرار گرفت.