پرش به محتوا

خط، زبان و ادبیات در عراق

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۰۲ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''خط، زبان و ادبیات در عراق''' علی اکبر اسدی (هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) خط، زبان و ادبیات به عنوان عناصری مهم از فرهنگ و تاریخ ملتها در دوره‌های مختلف با تغییر و تحولات متعددی روبرو شده‌اند. عراق با پیشینه تمدنی خود در دو...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

خط، زبان و ادبیات در عراق

علی اکبر اسدی (هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)

خط، زبان و ادبیات به عنوان عناصری مهم از فرهنگ و تاریخ ملتها در دوره‌های مختلف با تغییر و تحولات متعددی روبرو شده‌اند. عراق با پیشینه تمدنی خود در دوره باستان و مرکزیت تاریخی برای جهان عرب و اسلام در دوره‌های مختلف، از مهمترین حوزه‌های اثرگذار بر خط، زبان و ادبیات در جهان عرب محسوب می‌شود و تحول در این عرصه ارتباط مستقیمی با تحولات تاریخی و تغییرات فرهنگی و اجتماعی در سرزمین بین‌النهرین داشته است.

خط و تحول آن در عراق

خط در عراق مسیری طولانی از تحول و تکامل را پیموده است. از ریشه‌های باستانی تا دوران اسلامی و شرایط کنونی، این خط همواره بازتاب‌دهنده هویت فرهنگی و تاریخی مردم عراق بوده است. در دوران پیش از اسلام، منطقه بین‌النهرین مهد تمدن‌های باستانی مانند سومری‌ها، اکدی‌ها، بابلی‌ها و آشوری‌ها بود که هر کدام نظام‌های نوشتاری منحصر به فردی داشتند. با ظهور اسلام و گسترش زبان عربی، خط کوفی که از خط سریانی مشتق شده بود، در شهر کوفه توسعه یافت و به یکی از مهم‌ترین خطوط اسلامی تبدیل شد. این خط به دلیل زوایای تیز و اشکال هندسی‌اش، برای کتابت قرآن و متون مذهبی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در اوایل اسلام، خط کوفی مهم‌ترین خط رایج برای کتابت قرآن و اسناد رسمی بود. اما خط کوفی ساختاری خشک و زوایای تیز داشت که خوانایی را دشوار می‌کرد. در دوره عباسی، به دلیل افزایش نیاز به کتابت سریع‌تر و خواناتر، خط کوفی به تدریج تغییر کرد و شکل‌های متنوع‌تری از آن به‌وجود آمد. محمد بن علی مقله بغدادی معروف به ابن مُقله (886-940 م) از بزرگ‌ترین خوشنویسان این دوران بود که قواعدی برای تناسب و نسبت حروف خط عربی وضع کرد. وی اصولی مانند نسبت بین طول و عرض حروف، انحنای دقیق و تقارن در نوشتار را معرفی کرد. نتیجه تلاش‌های ابن مقله و دیگر خوشنویسان عباسی، ظهور خطوط جدیدی مانند نسخ، ثلث، ریحانی و دیوانی بود که هرکدام کاربرد خاصی داشتند.


[1]

خط نسخ یکی از مهم‌ترین خطوطی بود که در دوران عباسی توسعه یافت. این خط خوانایی بالایی دارد و هنوز هم در کتابت قرآن کریم و متون رسمی استفاده می‌شود. خط نسخ به دلیل زیبایی و سهولت نگارش، جایگزین خط کوفی در نگارش قرآن شد. خط ثلث یکی از زیباترین و پرکاربردترین خطوط در معماری اسلامی، کتیبه‌های مساجد و نسخه‌های نفیس قرآن است که  برای تزیین مساجد، کاشی‌کاری‌ها و بناهای اسلامی استفاده می‌شد. خط دیوانی در اسناد رسمی و مکاتبات دیوان‌های حکومتی مورد استفاده قرار می‌گرفت. این خط ظاهری روان و سیال دارد و بعدها در دوران عثمانی به اوج خود رسید. خط ریحانی، نسخه‌ای ظریف‌تر از خط ثلث بود که برای کتابت قرآن و آثار ادبی به کار می‌رفت. خط محقق  نیز از زیباترین خطوط مورد استفاده در کتب علمی و دینی بود و خوشنویسان ایرانی مانند یاقوت المستعصمی این خط را تکامل بخشیدند. از جمله خوشنویسان برجسته دوره عباسی عبارت بودند از: ابن مقله؛ ابن البواب و؛ یاقوت المستعصمی.[2]

امروزه، خط عربی همچنان در عراق جایگاه ویژه‌ای دارد. با وجود تکنولوژی‌های نوین و استفاده گسترده از تایپ و چاپ، هنر خوشنویسی در عراق زنده است و در مدارس و مراکز فرهنگی آموزش داده می‌شود. همچنین، در معماری معاصر عراق، از خطوط سنتی برای تزئینات استفاده می‌شود که نشان‌دهنده پیوند عمیق فرهنگی با گذشته است.

زبان و تحول آن در عراق

عراق چه در گذشته و چه در حال، سرزمینی چندزبانه بوده است. زبان‌های باستانی مورد توجه عراق از جمله شامل زبانهای سومری، اکدی، هوری و آرامی هستند. سومری زبانی منحصربه‌فرد و بدون خویشاوند شناخته‌ شده است و تا حدود 2000 ق.م به‌عنوان زبان گفتاری زنده بود و پس از آن به‌صورت زبان نوشتاری باقی ماند. اکدی (بابِلی و آشوری) زبانی سامی است که جایگزین سومری شد و مدت‌ها به‌عنوان زبان دیوان‌سالاری و ادبی باقی ماند. هوری زبان اقوام شمالی بود که بر فرهنگ‌ها و زبان‌های اطراف تأثیرگذار بود. آرامی اولیه و ادامه آن در دوران اسلامی و معاصر به صورت گویش‌های نوآرامی و سریانی نیز از جمله زبانهای رایج و مطرح در بین‌النهرین بوده است.[3]

زبان‌های زنده در عراق معاصر شامل عربی، کردی، ترکمانی و نوآرامی است. عربی زبانی ملی و اداری است و در دوره پس از 2003 زبان کردی نیز به عنوان زبان دوم در کنار عربی رسمیت یافته است. در کنار عربی، زبانهای کردی، ترکمانی و نوآرامی نقش مهمی در هویت اقلیت‌ها دارند. هر کدام از این زبان‌ها گویش‌ها، تاریخچه و چالش‌های خاص خود را دارند. عربی، زبان غالب و رسمی در عراق مدرن است. عربی فصیح در سطوح رسمی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما در مناطق مختلف عراق عربی عامیانه با گویش های محلی متفاوتی وجود دارد. در عراق تفاوت‌های آشکاری میان گویش‌های عامیانه  عربی در مناطق مختلف وجود دارد که از جمله شامل گویش‌های شمالی و جنوبی است. گویش شمالی (موصل)  به لهجه‌های شام (سوریه) نزدیک‌تر است و تحت تأثیر ترکی و کردی قرار دارد. گویش جنوبی (بغداد، بصره) نیز با لهجه‌های خلیجی شباهت‌هایی داشته و از آرامی و فارسی تأثیرپذیر است. گویش عراقی در آثار ادبی و شفاهی مانند اشعار مردمی و ضرب‌المثل‌ها کاربرد فراوان دارد و شاعری مانند عبود الکرخی از مهم‌ترین چهره‌ها در ادبیات عامیانه عراقی است. کلمات و ساختارهای نحوی از سومری و اکدی تا امروز در عربی عراقی باقی مانده‌اند.[4]

زبان عربی در عراق به رغم غنای خود با برخی چالشها نیز مواجه است. یکی از این چالشها رقابت زبان‌های بیگانه مخصوصاً انگلیسی است. در عراق  مانند بسیاری از کشورهای عربی، زبان انگلیسی به‌عنوان زبان علم، فناوری، و حتی اشتغال گسترش یافته است و مدارس خصوصی و دانشگاه‌ها (مخصوصاً در اقلیم کردستان و برخی شهرهای مرکزی) در حال گسترش آموزش به زبان انگلیسی‌اند. این روند هویت زبانی و فرهنگی عربی را تهدید می‌کند. چالش مهم دیگر ضعف آموزشی در زبان عربی است و بسیاری از دانش‌آموزان و حتی دانشجویان عراقی در نگارش، دستور زبان، و مهارت‌های زبانی فصیح ضعیف‌اند.  رواج لهجه‌ها و گویش‌های محلی نیز یکی دیگر از مشکلات است. در عراق، گویش‌های متعددی از عربی رایج است و زبان عامیانه در رسانه، تبلیغات، آموزش غیررسمی و گفتگوهای روزمره بر زبان فصیح غالب شده است. این مسئله موجب شکاف دوگانه زبانی شده است: دانش‌آموزان با زبان فصیح آشنا نیستند و آن را تنها در امتحانات می‌بینند. رواج و فشار زبانهای محلی و قومی، فقدان انگیزه در میان جوانان و نقش ضعیف رسانه‌ها و فناوری در تقویت عربی فصیح نیز از دیگر چالشها محسوب می‌شوند.[5]

زبان کردی دو گویش اصلی در عراق دارد که شامل سورانی و کرمانجی است. سورانی در اربیل و سلیمانیه رایج است، ادبی‌تر  بوده و با خط فارسی-عربی نوشته می‌شود. کرمانجی در دهوک و اطراف آن رایج است و بیشتر با الفبای لاتین نوشته می‌شود. پس از ۱۹۹۱ و به‌ویژه پس از ۲۰۰۳، فضا برای نشر، آموزش و رسانه‌های کردی گسترش یافت. شعر و ادب کردی غنی و متنوع است و شخصیت‌هایی مانند دیلدار (شاعر سرود ملی اقلیم کردستان) شناخته‌شده‌اند.[6]

جوامع مسیحی (آشوری، کلدانی، سریانی) و یهودی در عراق هنوز  به گویش‌هایی از نوآرامی صحبت می‌کنند. مناطق اصلی که در آنها نوآرامی رایج است شامل نینوا، دهوک، اربیل، و برخی روستاهای اطراف است. نوآرامی گونه‌های مختلفی داردکه از جمله شامل  نوآرامی شمال شرقی (مثلاً در آلقوش، ارمیه)، سریانی نو برای استفاده دینی و آرامی یهودی عراقی (در بغداد، تا پیش از مهاجرت گسترده یهودیان) بوده است. نوآرامی زبانی در خطر انقراض است و بیشتر نسل‌های جوان دیگر آن را صحبت نمی‌کنند. با این حال برخی پژوهش‌های میدانی توسط برخی زبان‌شناسان برای مستندسازی  این زبان در حال انجام است.[7]

ترکمانی به عنوان یکی دیگر از زبانهای رایج در عراق ویژگی‌های خاص خود را دارد. ترکمانی، زبان ترکی- اویغوری است که در قرون وسطی به‌دلیل استقرار جوامع ترک (نظامیان و مهاجران) در عراق گسترش یافت. ترکمانی از لحاظ ساختاری با زبان ترکی استانبولی نزدیک است، اما واژگان و تلفظ خاص خود را دارد. کرکوک، تلعفر، آلتون‌کُپری، و طوزخورماتو از مراکز اصلی ترکمان‌نشین عراق هستند. این زبان از لحاظ واژگانی و نحوی از عربی و کردی  نیز تاثیر گرفته و هنوز در خانه‌ها و برخی مدارس تدریس می‌شود.  زبان ترکمانی در مواردی نیز به عنوان زبان اداری مورد استفاده قرار می‌گیرد. از جمله محمد شیاع السودانی نخست وزیر عراق بر اساس قانون زبان‌های رسمی که در سال 2014 در مجلس نمایندگان به تصویب رسیده، دستور داده است که زبانهای ترکمانی و سریانی دو زبان رسمی در مناطقی که ترکمانها یا سریانی‌ها در آن تراکم جمعیت را تشکیل می‌دهند، در مکاتبات اداری به عنوان سومین زبان رسمی در استان کرکوک، لحاظ شوند.[8]

ادبیات در عراق

تاريخ ادبيات در عراق به بيش از اسلام بر مي‌گردد، ولي ادبيات در آن دوره داراي توان و مايه لازم نبوده است. پس از ايجاد تمدن اسلامي در عراق، به ويژه در دو شهر مهم عراق يعني بصره و کوفه اديباني به‌نام ظهور کردند و دو مدرسه کوفيه و بصريه را تاسيس کردند. البته شعر علوي حتي در دوره اموي داراي جايگاه بلندي بود و با جابجايي قدرت از سوريه که داراي تمايل عربي و بدوي بود به عراق که وابسته و متکي بر ايرانيها و سپس ترکها بود، شعر و ادبيات در عراق رونق گرفت و مکاتب ادبي بسياری بوجود آمد. همچنين نهضت ترجمه رونق گرفت و مدارسي چون نظاميه و المستنصريه و بيت الحکمه به عنوان پايگاه انتشار ادبيات بنا شدند. در عراق بيش از هشتاد شاعر بنام و مشهور که هر کدام داراي مکتب و سبکي هستند وجود داشته که مشهورترين آنها عبارتند از:[9]

1. شاعران مثنوي و رباعيات  که از جمله آنها می توان به ابي‌نواس، ابي‌الفناهيه، بن‌بوشنجي، اصبهاني، ابن الجوزي، الواسطي ، ابن تفري و ... اشاره کرد.

2. شاعران مديحه‌سرايي که نام‌آورترين آنها عبدالله السلامي (ابوفرج بيفاء)، بن‌بناته سعدي ، ابوطيب جعفي معروف به مبتني، سبط ابن التعاوندي و صفي‌الدين الحلي بوده‌اند.

3. شاعران مرثيه‌گوي و هجاء که معروفترين آنها انباري، متنبي، السري الرفاء و ابن‌القطان البغدادي بوده‌اند.

4. شاعران شيعه که شاعران بنام بوده و دو موضوع اساسي را مد نظر داشته‌اند: مدح و ذکر سيره ائمه اطهار بويژه امام علي (ع)؛ سوگواري و نوحه سرايي بر شهيدان کربلا و نام‌آورترين این شاعران عبارتند از: الزاهي البغدادي، السري الرفاء، الثعالبي، الناشي الاصغر، الشريف الرضي، ابوالحسن مهيار، و ابن ابي الحديد.

5. شاعران غزل‌سرا که مشهورترين آنها ابونواس، بشار، ابي‌تمام، البحتري، ابن الروحي، ابن العطم، الحاجري و التلعفري بوده‌اند.

6.  شاعران تصوف و زهد که معروفترين آنها ابن السراج البغدادي، المرتضي الشهر زوري و الصرصري هستند.

7. شاعران فلسفه و آموزش علوم که نام‌آورترين آنها ابوالنفيس، ابن‌الشبل البغدادي و ابن‌الهباريه محسوب می‌شوند.  [10]

اما نثر قديم در عراق پس از عصر عباسي رونق گرفت و کتابهايی در نثر علمي، فلسفي، و ادبي نگارش يافت. همچنين نثرهايی براي موعظه، قصه‌ها و همچنين رساله‌هاي شخصي و سياسي نوشته شد. ترجمه  نیز در اين دوره شکوفا شد و معروفترين مترجمان اين دوره عيسي‌بن زرعه البغدادي مي‌باشد. اما نويسندگان معروف در اين فن عبارتند از:[11]الانباري، الاسکافي، النحوي، مهلبي، ثقالبي، ابواسحاق الصابي، العلاء بن الموصلايا و ضياء الدين ابن الاثير صاحب کتاب «الکامل في التاريخ»، ابوحيان توحيدي، ابن مسکويه صاحب کتاب « تَجارِبُ الْاُمَم » و الحريري صاحب «مقامات الحريري».

در عراق نوين کوشش‌هاي شعري در سده نوزدهم و بيستم انجام گرفت. اين دو كوشش عبارتند از: کوشش در تجديد شعر کلاسيک و قديم و؛ کوشش در ايجاد و استمرار شعر آزاد[12]. شعر در عراق پس از امپراتوري عباسي دوره تاريک و اضمحلال  را سپري کرد. به علت اوضاع مضطرب عراق و تسلط اقوام گوناگون بر  این سرزمین، نهضت شعر روبه افول گراييد، مگر برخي از شاعران که از ظلم زمان و بدبختي ايام اشعاري سروده‌اند. ولي با ورود به سده نوزدهم و بيستم کوششي در تجديد حيات شعري آغاز شد.[13]

شعرای گوناگون با توجهات متعددي در سده بيستم به شعر کلاسيک پرداختند. در اين سده دو دوره شعري مهم به چشم مي‌خورد. يکي حرکتي که با آغاز سده بيستم شروع و با جنگ اول جهاني و اشغال عراق بوجود آمد. در اين حرکت شاعران به سرودن اشعار جهادي و مبارزه در مقابل اشغالگر پرداختند و با انقلاب دهه بيستم (1920 م) عراق به اوج خود رسيد. در اين مدت شعرهاي حماسي بسيار درباره حوادث اشغال عراق، حوادث تلخ جهان اسلام و امت عربي و عراق و وضعيتهاي آسف بار مردم نوشته شد. [14] از شعرای مشهور اين دوره مي‌توان به محمد صادقي زهاوي، معروف رصافي، احمد الصافي النجمي، محمد رضا الشبيبي، علي الشرقي، محمد مهدي الجواهري نام برد.

شعر آزاد پس از جنگ جهاني دوم در جهان عرب پايه گذاري شد. پيشگامان اين شعر همگي عراقي بودند و مي‌توان گفت پايه گذاران اين شعر در جهان عرب شاعران نوسراي عراقي بودند.[15] در واقع شعر در عراق پس از جنگ جهاني دوم شاهد تحولي شگرف شد و شاعران سعي کردند از شعر موزون و قافيه‌دار رها شده و به سوي شعر آزاد تمايل کنند. شعر آزاد در عراق سعي کرد روشي جديد را ابداع کند. گرچه اين شعر از شعر هاي غربي بويژه انگليس تاثير پذيرفت و در دهه پنجاه و شصت گرايش سوسياليستي به خود گرفت، اما در دهه‌هاي بعد نتوانست همانند قبل روح حماسه و مقاومت را به جوش آورد. معروفترين شاعران شعر آزاد در عراق عبارت بودند از:  بدرشاکر السياب ، نازك الملائکه، بلند الحيدري و عبدالوهاب البياتي. در نسل هاي بعدي افراد مانند شيخ جعفر سامي مهدي، حميد سعيد و عبدالامير مصله و ديگران به چشم مي‌خورند . اما اين افراد شهرت شاعران قبل را نداشته‌اند.

در خصوص ادبیات معاصر، با نگاهي به فرهنگ موجود در عراق در مي‌يابيم که فرهنگ کنوني داراي هرج و مرج عميقي است. ادبيات کودکان و نوجوانان به علت استبداد و سرکوبهاي رژيم بعثي نتوانست ادبيات اين نسل را پايه گذاري کند و آنها را به ادبيات قديم و نوين علاقمند سازد، مگر در برخي از افراد که کار آنها نیز نگاشتن تجربيات شخصي خود است. بايد گفت دهه هفتاد ميلادي به بعد دوره دوري نسل جوانان از فرهنگ شعر وشاعري و کلاً ادبيات در عراق است . البته نبود نشريات و کتابهاي ادبي، کمبود محتوای فرهنگي و ادبي ، وضعيت اسفبار عراق و شرکت در جنگهاي طولاني و همچنين وضعيت فقر و مسایل معيشتي  از جمله مشکلاتي است که مانع از آن شده که نسل جوان و نوجوان را با ادبيات خود آشنا و تربيت کند.

گرچه پس از سقوط رژيم بعثي کوششهايی براي انتشار روزنامه يا مجله براي کودکان و نوجوانان انجام گرفت چنانچه در سال 2006 م انجمن اديبان و نويسندگان عراق همايشي درباره ادبيات کودکان برگزار کرد اما تاکنون پيشرفت قابل ملاحظه اي به چشم نمي خورد و تا رسيدن به ساحل مطلوب فاصله زياد وجود دارد.

شاعران که در دوره های مختلف تاریخ بشر، آلام وطن را بر دوش خود حمل نموده اند، در این دوره پس از صدام مهمترین تحولات عراق را در شعر خود منعکس نموده‌اند. در زمینه‌ی تحولات سیاسی، به ورود اشغالگران، اقدامات آنها و ترسیم چهره‌ی واقعی آنان که همان چپاولگران نفت، وحشیانی با منشهای حیوانی گوناگون و گاهی اسلام ستیزانی بی رحم هستند، پرداخته‌اند نویسندگان و شاعران عراقی علاوه بر اشغال،  موضوع تجزیه‌ی عراق را به عنوان تحول سیاسی مهم دیگری در شعر خود بازتاب داده‌اند. در زمینه ی اوضاع اجتماعی- اقتصادی  نیز شعرا و ادباء به بیان کشتارهایی که صحنه ی هر روزه ی خیابانهای عراق است، پرداخته اند. همچنین آنها میان چپاول عراق و مشکلات اقتصادی و فقر مردم رابطه ای مستقیم برقرار نموده و مهاجرت اجباری و پایمال شدن ارزشهای انسانی را از دیگر اوضاع اجتماعی- اقتصادی جامعه‌ی خود برشمرده‌اند. در زمینه ی اوضاع دینی،  شاعران ونویسندگان عراقی، به هتک حرمت ها، اقدامات اسلام ستیزانه و دست بردن در آیین های دینی توسط اشغالگران، اشاره دارند.  شاعران عراقی در کنار ترسیم اوضاع سیاسی، اجتماعی- اقتصادی و دینی جامعه ی خود، از اسلوبهای مختلفی همچون طنز تلخ، رمز، فراخواندن شخصیتهای موروثی عراق و غیره... استفاده نموده اند. شاعران عراقی در این دوره، مضامینی از جمله، دعوت مردم به جهاد و مقاومت، عشق به وطن، فخر، سرزنش کردن سران عراقی و گاهی عربی و نکوهش شخصیتهای روحانی نما، فقدان آزادی، امیدواری به بهبودی اوضاع، غم و اندوه، ناامیدی از آینده ی عراق و موضوعات دیگری را در اشعار خود گنجانده اند. [16]


منابع و مآخذ:


[1][1] سهيلة ياسين الجبوري، الخط العربي وتطوره في العصور العباسية في العراق، بغداد: المكتبة الأهلية، 1381هـ/1962م، صص 50-106.

[2] المرجع السابق.

[3] J.N. Postgate, Languages of Iraq, Ancient and Modern, British School of Archaeology in Iraq, University Press, Cambridge,2007, pp .31-115.

[4]Ibid, 123-180.


[5]أحمد علي كنعان، اللغة العربية والتحديات المعاصرة وسبل معالجتها، 2012، صص 10-30، علی الموقع:

https://www.alarabiahconferences.org/wp-content/uploads/2019/04/conference_research-1605442277-1527759470-1982.pdf

[6] J.N. Postgate, op.cit, pp.135-158.


[7] J.N. Postgate, op.cit, pp. 95.114.

[8]  کردپرس، زبان های ترکمانی و سریانی  به دستور سودانی سومین زبان رسمی در استان کرکوک هستند، (11 اسفند 1401)، قابل دسترسی در: kurdpress.com/xp6d

[9] ـ ضيف شوقي، تاريخ الادب العربي، عصرالدول و العارات، جلد 5، انتشارات دارالمعارف، مصر القاهره. 2012،  ص 323 و 32.

[10] ـ همان ، صص 325 تا 429.

[11] ـ همان ، صص 430 تا 478.

[12] ـ ابوسعد، احمد، الشعر والشعرا في العراق (900ـ1958 م): دراسة ومختارات ، لبنان: دارالمعارف ، 1959، ص 4.

[13] ـ حضارة العراق ، جلد 13 ، عده از محققين عراقي ، بغداد 1985 ، صص 292 و 293.

[14] ـ ابوسعد، المرجع السابق، ص 7.

[15] ـ ابوسعد، المرجع السابق، صص 12 و 13.

[16] نعمت عزیز، بازتاب اوضاع عراق از آغاز اشغال تا کنون در شعر معاصر عراق (2009-2003)، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، 1389، قابل دسترس در:

https://elmnet.ir/doc/10460272-11654