بنیانگذاران شعر معاصر چین
بنیانگذاران شعر معاصر چین
آثار لوشون دربارهی مدرنیزه کردن چین، آزادى از سلطهی امپریالیسم و بیگانگان، رهایى از سنتهاى خرافى و تعصبآمیز گذشته، عدالت اجتماعى و اقتصادى، شورش فقرا و روستاییان، جنگ و خشونت و استثمار بود. برخی از آثار او عبارتند از: پیش به سوى سلاح(1922)، مجموعه داستانی که دربرگیرندهی داستان«خاطرات یک مرد دیوانه»است؛ علفهاى وحشى(1926)، مجموعهاى از اشعار در خصوص مبارزهی چینىها علیه امپریالیسم و جنگطلبان شمال؛ سپیده مىشکوفد در ظلمت(1935)؛ و مجموعهی داستان. تاکنون مجموعهاى از اشعار او به زبانهای چینى و انگلیسى منتشر شده است.
گوئومور[1]، شاعر نوپرداز دیگر این دوره است. وی در16نوامبر سال1892میلادی، در استان سیچوان[2] چشم به جهان گشود. او در سال1909 به سبب شرکت در اعتصاب دانشجویی از مدرسه اخراج شد. در انقلاب 1911 شرکت داشت و پشتیبان میهنپرستان بود. در سال1913 با کمک مالى برادرش براى تحصیل به ژاپن رفت و در دانشگاه توکیو و دانشگاه تاکیانا درس خواند و با یک زن ژاپنى ازدواج کرد. او در سال 1916، سرودن شعر نو را آغاز کرد. در سال 1918 در اعتصابات دانشجویان چینى بر ضد ژاپنىها حضور داشت. در سال1918 وارد دانشگاه امپراتورى کیوتو شد و در رشتهی پزشکى تحصیل کرد. سال بعد سازمان میهنپرستان چینی را تأسیس کرد که هوادار جنبش ضد امپریالیستى و ضد فئودالى بود. شعر او به نام«تابستان»در همین سال در روزنامه شانگهاى منتشر و توجه محافل ادبى چین را به خود جلب کرد. در سال1921 نشریهاى ادبى به راه انداخت و سازمانى ادبى به نام«آفرینش»تأسیس کرد. نخستین مجموعه اشعار او با نام «ایزد بانو»در همین سال منتشر شد. در سال 1926 به چین بازگشت و ریاست دانشکدهی ادبیات را بر عهده گرفت. او با کمونیستها از جمله مائو و چوئنلاى آشنا شد و در جنگ میهنى در کنار آنها قرار گرفت.
گوئومورو در سال 1928 به سبب اعتقاداتش به ژاپن تبعید شد. ده سال بعد در زادگاهش چین، جنگ ضد ژاپنى در گرفت و او بار دیگر به میهن بازگشت. در سال1949 پس از تأسیس جمهورى خلق چین معاون نخست وزیر، رئیس فرهنگستان علوم و مدیر کمیتهی فرهنگ و تربیت شد. در سال1951 جایزهی بین المللى صلح استالین به او تعلق گرفت. او در سال1978 از دنیا رفت. آثار شعرى او تا کنون به چندین زبان منتشر شده و تأثیرى شگرفی بر شعر نو چین گذاشت. او هم چنین، نخستین فرد چینی بود که برخی از رباعیات عمر خیام را به زبان جینی ترجمه و این شاعر کلاسیک ایرانی را به محافل ادبی چینی معرفی کرد.
لائوشه[3]، داستان نویس نامدار معاصر چین، در سال 1899 میلادی، در خانوادهای فقیر متولد و در میان قشر پایین و متوسط جامعه زندگی کرد. وی تمام عمر خود را در تعلیم و تربیت گذراند. از معلمی در مدرسهی ابتدایی تا مدیریت مدرسه و تدریس در دانشگاه لندن( از 1924 تا 1929 میلادی). وی با استفاده از تجربهی زندگی و تدریس در لندن و آشنایی با فرهنگ غرب، برای آزمودن فرهنگ سنتی چین، شروع به نوشتن داستان نمود. از آثار مشهور وی میتوان از«فلسفهی لائوجیانگ[i]»، «داستانی از شهر گربه[ii]»، «طلاق[4]»، «زندگی چهار نسل زیر یک سقف[iii]» نام برد. وی حتی پس از تأسیس چین نو در سال 1949، تعدادی نمایشنامهی خیلی خوب مانند« قهوه خانه»، « حفرهی یال اژدها» و «شیانگزیِ اُشتر[5]» که داستان یک مرد فقیر ریکشا ران است نوشت که از معروفیت جهانی برخوردار است. لائوشه سرانجام در سال 1966 چشم از جهان فروبست.
آىچینگ[6] ، شاعر معاصر تأثیرگذار دیگر چین، در سال1910میلادی متولد شد. نام اصلى او جیانگ هاىچنگ[7] بود و با تخلص کهآ[8] و لینبى[9] شعر مىسرود. او در سال1928 وارد دانشکدهی هنر خانگجو[10]شد و در رشتهی نقاشى تحصیل کرد. سال بعد برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفت و در سال1932 به کشورش بازگشت و در شانگهاى همراه با هنرمندان چپگرا، به کار هنرى و انقلابى پرداخت. چندى بعد او دستگیر و روانهی زندان شد. در زندان اشعار انقلابی زیادى سرود. مجموعه شعر او با نام«رود دائن، بانوى من»شهرت بسیاری پیدا کر. در سال 1935 از زندان آزاد شد و در جنگ با ژاپنىها حضور یافته و به نهضت ملى پیوست. در سال1941 به شهر ینآن[11] رفت و سردبیر یک مجلهی ادبی شد. اوج کار ادبى او در دوران جنگ بود. در این ایام، 9 مجموعهی شعر منتشر کرد که مهمترین آنها عبارتند از: شمال، به خورشید، دشت، مشعل، و پیام بامداد. شعر آىچینگ نمایانگر رنج مردم و احساسات پرشور وطنپرستانه و پیکار وطنپرستان با بیگانگان و اشغالگران است. پس از پیروزى چینىها در جنگ، شاعر به معاونت دانشکدهی ادبیات دانشگاه متحد شمال چین برگزیده شد.
پس از تأسیس جمهورى خلق چین، آىچینگ، معاون سردبیر مجلهی«ادبیات مردم» و عضو اتحادیهی نویسندگان سراسر چین شد. مجموعههاى شعر«ستارهی سرخ جواهر» و «بهار» او در این دوران انتشار یافت. در سال1957 وی به جناح راست گرایید و مورد آزار قرار گرفته و به تبعید فرستاده شد و در آنجا به کار اجبارى و بدنى پرداخت و نوشتنش متوقف شد. پس از بیست سال، در 1976بار دیگر قلم به دست گرفت و شعر سرایىاش مجددا اوج گرفت. در همین سال معاون سازمان نویسندگان چین بود و به کشورهاى اروپایى، آسیایى و آمریکایى سفر کرد. سپس، مجموعهی«شعر رنگین»، «مجموعه اشعار خارج»«اشعار داستانى»، «اشعار عاطفى»و«مجموعه آىچینگ»را منتشر کرد. مجموعهی دیگرش«سرود بازگشت»برندهی جایزهی شعر نو فدراسیون نویسندگان چین شد. آثار او به بیش از ده زبان خارجى ترجمه شده و در تاریخ شعر نوین چین، آىچینگ پس از گوئو مورو و وان اىدو[12]شاعرى بزرگ و تأثیرگذار بوده و شهرتى جهانى یافت. او در سال 1985میلادی، از سوى دولت فرانسه جایزهی اعلاى ادبیات به او اهدا شد.
در شعر معاصر چین، غیر از شاعران مذکور، چهرههاى معروف دیگرى مانند شو زیمو[13]، لى جینفا[14]و داى وانگسو[15]که هر یک آثار مهمى آفریده و چهرهاى ممتاز یافتند نیز اثرگذار بودهاند.
[1] - Guo Morue.
[2] - Sichuan.
[3] - Lao She.
[4] - Divorce.
[5] - Camel Xiangzi.
[6] - Ai Qing.
[7] - Jiang Haicheng.
[8] - Kea.
[9] - Linbi.
[10] - Hang Zhou.
[11] - Yan An.
[12] - Wan Yi Dou.
[13] - Xu Zimo.
[14] - Li Jin fa.
[15] - Dai Wangsu.
[i] - Lao Jiang Philosophy.
[ii] - A Tale of the Cat City.
[iii] - Four Generations Living Under one Roof.