هویت و هویت یابی در عراق
کشور عراق، با بافتی پیچیده از قومیتها، مذاهب و زبانها، یکی از چالشبرانگیزترین نمونههای هویتی در خاورمیانه است. تنوع جمعیتی آن، از عرب و کرد گرفته تا ترکمن، آشوری، ارمنی و ایزدی، با شکافهای فرقهای، تاریخی و سیاسی درهمتنیده شده است. از زمان شکلگیری دولت مدرن عراق در پی فروپاشی امپراتوری عثمانی، دولتسازی همواره با چالشهایی بنیادین در زمینه انسجام ملی و تعریف هویت مشترک روبهرو بوده است.[1] در این مقاله، تلاش میشود با بررسی بستر تاریخی، مؤلفههای قومیتی و مذهبی، آیینهای هویتی، سیاستهای حکمرانی و ظرفیتهای همگرایی، تصویری روشنتر از روند هویتیابی در عراق ترسیم شود.
1. بستر تاریخی شکلگیری عراق
پیدایش عراق بهعنوان کشور مدرن، نه بر پایه تعاملات تاریخی میان اقوام آن، بلکه از دل نظم استعماری پس از جنگ جهانی اول شکل گرفت. این کشور در ابتدا شامل سه ولایت عثمانی (موصل، بغداد، بصره) بود که بهصورت شبهفدرال اداره میشدند و پس از اشغال توسط بریتانیا در ۱۹۲۱، در قالب یک دولت مرکزی سامان یافت. عراق در سال ۱۹۳۲ استقلال رسمی یافت، اما ساختار دولتسازی آن بدون درنظر گرفتن تنوع جمعیتی شکل گرفت، که همین امر از آغاز موجب چالشهای همزیستی و مشروعیت سیاسی شد.[2]
از دهههای اولیه، روند ملتسازی در عراق با تحمیل هویت عربی و حذف یا حاشیهنشینی دیگر گروهها همراه شد. در نتیجه، شکافهای قومی و مذهبی مانند شیعه–سنی، عرب–کرد، یا اکثریت–اقلیت، به جای آنکه با سیاستگذاری فرهنگی مدیریت شوند، به منبع بحرانهای پیدرپی بدل شدند.
2. دستهبندی مفهومی مؤلفههای هویتی
در مطالعه هویت در عراق، تفکیک میان هویت قومی و مذهبی ضروری است. گروههایی مانند کردها یا ترکمنها دارای هویتی قومی هستند، اما در درون خود، تنوعی از باورهای مذهبی دارند. در مقابل، گروههایی نظیر شیعیان دوازدهامامی عراق، بیشتر بر پایه اشتراکات مذهبی شکل گرفتهاند، ولی در میان چند قومیت پراکندهاند. این درهمتنیدگی مفهومی ایجاب میکند که هرگونه دستهبندی تحلیلی با در نظر گرفتن دو محور قومیت و مذهب صورت گیرد، تا بازنمایی دقیقی از پویایی اجتماعی عراق حاصل شود.[3]
2.1 مؤلفههای قومی
هویت قومی در عراق نقش تعیینکنندهای در ساختار اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی دارد. عربها با حدود ۷۵–۸۰٪ جمعیت، در مرکز، جنوب و غرب عراق حضور دارند و بهطور تاریخی، نقش غالب در ساختار حکومتی داشتهاند. کردها با جمعیتی بین ۱۵ تا ۲۰٪ در شمال کشور ساکناند و دارای زبان، نهاد اداری و نمادهای فرهنگی مستقل هستند. ترکمنها، با زبان ترکی آذری، عمدتاً در کرکوک و تلعفر زندگی میکنند و گرچه اقلیتاند، نقش پررنگی در تعاملات محلی ایفا کردهاند.[4]
اقلیتهایی مانند آشوریها، ارمنیها، شبکها، ایزدیها و کاولیها نیز هرکدام با زبان، آیین و فرهنگ خاص، بخشی از موزاییک قومی عراق را تشکیل دادهاند. این تنوع قومی نهتنها در حوزه فرهنگی، بلکه در شکلگیری مطالبات سیاسی، خودگردانی و حفظ هویت نقش مهمی دارد.
2.2 مؤلفههای مذهبی
مذهب در عراق، فراتر از یک نظام عقیدتی، عنصری تعیینکننده در ساماندهی اجتماعی و سیاسی است. شیعیان دوازدهامامی، با حدود ۶۰٪ جمعیت، عمدتاً در جنوب و مرکز کشور حضور دارند و شامل قومیتهای مختلفی چون عربها، ترکمنهای شیعه، کردهای فیلی و شبکها هستند. اهل سنت، شامل عربها، کردها و ترکمنها، در غرب، شمال و شمالشرق مستقرند.
مسیحیان عراق، شامل آشوریها، کلدانیها و ارمنیها، گرچه اکنون اقلیتاند، ولی میراث تمدنی و فرهنگی مهمی دارند. ایزدیها با آیینی خاص و ریشه در باورهای باستانی، در مناطق شمالی مانند سنجار ساکناند. همچنین شبکها، صابئین و یهودیان، هرچند در اقلیت کاملاند، اما نقش تاریخی قابلتوجهی در ساختار هویتی عراق ایفا کردهاند. تنوع مذهبی نهتنها بُعد فرهنگی، بلکه در منازعات سیاسی، مهاجرت جمعیتی و شکلگیری هویتهای مقاومتی مؤثر بوده است.
3. آیینهای مذهبی و تجربه جمعی هویت
مناسک مذهبی، بازتابی از تعلق جمعی و حافظه تاریخیاند که در عراق نقش مهمی در فرآیند هویتیابی ایفا میکنند. برای شیعیان، آیینهایی مانند عاشورا، اربعین و زیارت حرمهای امامان(ع) در کربلا و نجف، نهتنها جنبه دینی، بلکه کارکردهای فرهنگی–اجتماعی دارند.[5] این آیینها با بسیج عاطفی، تولید نمادهای مقاومت و ایجاد فضاهای اجتماعی، نوعی هویت فعال را سامان میدهند.[6]
در اقلیم کردستان، آیینهایی مانند نوروز یا جشنهای ایزدی، جلوهای از پیوند دین با فرهنگ قومیاند. در این مراسمها، هویت بهصورت نمادین بازسازی میشود و از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردد. همین آیینها موجب پایداری هویت اقلیتهای مذهبی در برابر فشارهای سیاسی و بحرانهای امنیتی شدهاند.
4. تحولات سیاسی و امنیتی: دگرگونی ساختار هویت
در قرن بیستم، سیاستهای دولت مرکزی عراق، بهویژه در دوران رژیم بعث، مبتنی بر تمرکزگرایی، عربگرایی و حذف گروههای فروملی بود. سرکوب کردها، عملیات انفال، مهاجرت اجباری اقلیتها، و حاشیهنشینی شیعیان، جلوههایی از تلاش برای یکسانسازی هویتیاند.[7] این روند نهتنها موجب بیثباتی سیاسی، بلکه فرسایش انسجام اجتماعی نیز شده است.
پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳، عراق وارد مرحلهای تازه شد که با ظهور گروههای تروریستی مانند داعش همراه بود. حملات داعش نهتنها موجب تخریب اجتماعی، بلکه تغییر در ساختار هویتی شد. تشکیل «حشد الشعبی» بهعنوان پاسخ شیعیان به تهدید داعش، نمونهای از بازتعریف هویت در شرایط بحران بود.[8] در مقابل، مهاجرت گسترده مسیحیان و ایزدیان از عراق، نشانهای از تضعیف هویت در شرایط ناامنی است.
5. سیاستهای حکمرانی و تقسیم قدرت در ساختار سیاسی
قانون اساسی عراق که در سال ۱۳۸۴ هجری شمسی (۲۰۰۵ میلادی) به تصویب رسید، با رویکردی نو در جهت پذیرش و تثبیت تنوع قومی و مذهبی کشور طراحی شد. بر پایه این قانون، نظام حکومتی عراق بهصورت فدرالی و پارلمانی تعریف گردید و زبانهای عربی و کردی بهعنوان زبانهای رسمی کشور شناخته شدند. همچنین، اقلیتهای زبانی همچون ترکمنها، سریانیها و ارمنیها، مجاز به آموزش به زبان مادری خود در مراکز آموزشی دولتی و خصوصی شدند؛ اقدامی که بیانگر تلاش قانونگذاران برای حفظ و احترام به تکثر فرهنگی و زبانی عراق بود.[9]
در پی تغییرات سیاسی پس از سقوط رژیم بعث در سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳ میلادی)، ساختار قدرت به گونهای بازطراحی شد که نقشهای کلیدی در میان سه گروه اصلی قومی–مذهبی تقسیم گردد: ریاستجمهوری بهطور سنتی به نمایندهای از کردها سپرده میشود، نخستوزیری در اختیار شیعیان قرار دارد و ریاست مجلس به نمایندهای از اهل سنت واگذار میشود. این الگوی تقسیم قدرت که از آن با عنوان «دموکراسی توافقی» یاد میشود، با هدف جلوگیری از تمرکز قدرت در دست یک گروه خاص و تقویت مشارکت همسطح طراحی گردیده است.[10] با وجود این سازوکار، نارضایتیهای بینگروهی، رقابتهای قومی–فرقهای، و منازعات در مناطق مورد مناقشه مانند کرکوک و سنجار همچنان پابرجاست.
6. ظرفیتهای همگرایی در مسیر ملتسازی
با وجود شکافها، عراق ظرفیتهایی دارد که میتوانند زیربنای همگرایی ملی شوند. نخست، میراث تمدنی بینالنهرین از سومریها تاعباسیان، میتواند بستری مفهومی برای پیوند دادن گروههای مختلف باشد. چنین تاریخ مشترکی، با تکیه بر اسطورههای فرهنگی، هنر، معماری و تجربههای همزیستی، قابلیتی بالقوه برای شکلدهی به روایت واحد ملی دارد.
از سوی دیگر، اسلام—بهعنوان دین اکثریت جامعه—با مؤلفههایی چون پیامبر مشترک، قبله، قرآن و مناسک مشترک مانند رمضان، عید فطر، قربان و ماه محرم، امکان ایجاد نوعی وفاق مذهبی را داراست؛ البته اگر در سیاستگذاریهای رسمی بهشکلی فرافرقهای لحاظ شود.[11] نهادهای دینی تأثیرگذار مانند مرجعیت شیعه در نجف یا حوزههای اهل سنت در بغداد نیز در برهههای بحرانی، نقش وحدتبخش ایفا کردهاند.
افزون بر این، قانون اساسی عراق در مواد ۳ و ۴ به رسمیت شناختن زبانهای کردی، ترکمنی، سریانی و ارمنی را پذیرفته و نشان داده که تکثر زبانی بخشی از هویت ملی است. همچنین نهادهای مدنی، نظام آموزشوپرورش، رسانههای عمومی، و مناسبتهایی چون نوروز، روز شهدا، یا اعیاد ملی و مذهبی، ظرفیتهایی هستند که اگر بهدرستی مدیریت شوند، میتوانند پیوندی میان هویتهای فروملی و ساختار ملی ایجاد کنند. اما تحقق این ظرفیتها نیازمند اراده سیاسی، توسعه زیرساختهای فرهنگی و گفتوگوی مستمر میان نخبگان اقوام و مذاهب گوناگون است.[12]
نتیجهگیری
هویت در عراق، مفهومی چندلایه، پیچیده و همواره در حال تحول است. در همتنیدگی قومیت و مذهب، فقدان پیوند تاریخی میان اجزای سازنده دولت، و تجربههای تلخ تمرکزگرایی و سرکوب، سبب شده که فرآیند ملتسازی در عراق با مقاومتهای فروملی، بحرانهای امنیتی و انشقاقهای اجتماعی همراه باشد. با این حال، تجربههای نوین پس از ۲۰۰۳، از جمله فدرالیسم، قانون اساسی تکثرگرا، رسمیتیافتن زبانهای اقلیت، و مشارکت نخبگان قومی و مذهبی، نویددهنده ظرفیتهایی برای بازسازی مفهوم هویت ملیاند.
توصیه میشود پژوهشهای آینده در حوزه هویت عراقی، با اتخاذ رویکردی تلفیقی، به جای تفکیک صرف مذهبی یا قومی، منطق پویای ترکیبی را لحاظ کنند. تنها از مسیر بازاندیشی در سیاستهای هویتی، طراحی الگویی مبتنی بر «وحدت در عین کثرت»، و تقویت نهادهای مدنی و فرهنگی، میتوان امید داشت که عراق از فضای فرقهگرایی و طایفهمحوری عبور کرده و به جامعهای با انسجام ملی نهادینهشده برسد.
منابع
o فتاحی، شهرام، ازغندی، سیدعلیرضا، و طاهری، ابوالقاسم. (۱۳۹۶). بررسی ارتباط بین گرایشهای هویتی اجتماعی در عراق جدید و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران. فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد شوشتر، سال یازدهم، شماره اول (۳۶)، صفحه ۳۷.
o احمدیمقدم، اسماعیل، جمعه، علی، و الونداوی، عباس. (۱۳۹۹). عراق؛ طوایف و اقوام، چالشهای سیاسی امنیتی. فصلنامه مطالعات راهبردی، سال پنجم، شماره هفدهم، صفحات ۵ تا ۶.
o اسلامی، مسعود، و شمسآبادی، علی. (۱۳۹۷). عوامل ناکامی همهپرسی جدایی اقلیم کردستان عراق. فصلنامه ژئوپلتیک، سال چهاردهم، شماره سوم، صفحه ۶۴.
o نیری، بیژن، و انصاری، محمدامین. (۱۳۹۱). نقش قومیتها در فدرالیسم نوین سیاسی عراق. فصلنامه روابط بینالملل، سال پنجم، شماره بیستم، صفحه ۱۶۷.
o محمدزاده، حسین. (۱۳۹۴). توصیف و تبیین جامعهشناختی عملیات انفال. فصلنامه علوم اجتماعی، سال بیستودوم، شماره هفتاد، صفحه ۲۰۰.
o آدمی، علی، و ابراهیمیپور، حوا. (۱۳۹۳). جایگاه شیعیان در ساختار سیاسی جدید عراق. فصلنامه شیعهشناسی، سال دوازدهم، شماره چهلوششم، صفحه ۱۱۷.
o سردارنیا، خلیلالله. (۱۳۹۱). عراق؛ استمرار خشونت و رویای دموکراسی. فصلنامه راهبرد، سال بیستویکم، شماره شصتوسوم، صفحات ۱۳ تا ۱۴.
o آورزمائی، فریدون. (۱۳۹۷). آیین و باورهای قوم ایزدی. فصلنامه هنر و تمدن شرق، سال ششم، شماره نوزدهم، صفحه ۶.
o همت، بدرآبادی. (۱۳۹۹). عراق جدید و تداوم هویتهای فروملی متعارض؛ مسئله ساخت هویت ملی. فصلنامه سیاست متعالیه، سال هشتم، شماره سیام، صفحات ۲۶۳ تا ۲۶۵.
o مرادی، جهانبخش. (۱۳۹۰). بررسی فدرالیسم در عراق. فصلنامه علوم سیاسی، شماره هفدهم، صفحه ۳۸.
o Haghi, Moslem, & Yousefi Jouybari, Mohammad. (۱۴۰۱). Identities orientation in Iraq (Post-Saddam): Confrontation or interaction. Journal of Contemporary Research on Islamic Revolution, Volume ۴, Issue ۱۴, Page ۱۲۶.
[1] . - شهرام فتاحی، سیدعلیرضا ازغندی و ابوالقاسم طاهری، بررسی ارتباط بین گرایشهای هویتی اجتماعی در عراق جدید و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد شوشتر، سال یازدهم، شماره اول(36)، بهار 1396، ص37.
[2] . احمدیمقدم، اسماعیل، جمعه، علی، الونداوی، عباس (1399). عراق؛ طوایف و اقوام، چالشهای سیاسی امنیتی، فصلنامه مطالعات راهبردی، 5(17)، پاییز، ص 5-6.
[3] . اسلامی، مسعود؛ شمسآبادی، علی (1397)، عوامل ناکامی همهپرسی جدایی اقلیم کردستان عراق، فصلنامه ژئوپلتیک، 14(3)، ص64.
[4] . نیری، بیژن؛ انصاری، محمدامین (1391)، نقش قومیتها در فدرالیسم نوین سیاسی عراق، فصلنامه روابط بینالملل، 5(20)، ص167.
[5] . محمدزاده، حسین (1394)، توصیف و تبیین جامعهشناختی عملیات انفال، فصلنامه علوم اجتماعی، 22(70)، ص200.
[6] . علی آدمی، حوا ابراهیمیپور، جایگاه شیعیان در ساختار سیاسی جدید عراق، فصلنامه شیعهشناسی، سال دوازدهم، ش46، تابستان 1393، ص117.
[7] . سردارنیا، خلیلالله (1391)، عراق؛ استمرار خشونت و رویای دموکراسی، فصلنامه راهبرد، 63، ص13–14.
[8] . آدمی و ابراهیمیپور، ۱۳۹۳، ص ۱۱۷.
[9] آورزمائی، فریدون (1397)، آیین و باورهای قوم ایزدی، فصلنامه هنر و تمدن شرق، 6(19)، ص6.
[10] . همت، بدرآبادی (1399)، عراق جدید و تداوم هویتهای فروملی متعارض، سیاست متعالیه، 8(30)، ص263–265.
[11] . مرادی، جهانبخش (1390)، بررسی فدرالیسم در عراق، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 17، ص38.
[12] . Haghi, Moslem; Yousefi Jouybari, Mohammad (2022), Identities Orientation in Iraq (Post-Saddam): Confrontation or Interaction, Journal of Contemporary Research on Islamic Revolution, 4(14), p126.
نویسنده : محمدعلی خوش طینت
هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی ارتش