ایران شناسی در عربستان
امروزه، ایران و عربستان سعودی دو قدرت مهم و تأثیرگذار در خاورمیانه هستند که روابط آنها ترکیبی از رقابتهای ژئوپلیتیک، اختلافات مذهبی (شیعه و سنی)، تفاوتهای فرهنگی و در عین حال، مراسمهای مشترک آیینی مربوط به حج است. این دو کشور از دیرباز تا کنون، دچار فراز و نشیبهای سیاسی فراوانی بوده اند و این رویداد بر شیوه و میزان شناخت از یکدیگر، اثر گذاشته است. به گونه ای که گفتمانِ ایرانشناسی یا عربستانپژوهی، همواره اثر پذیرفته از فضای سیاسی حاکم بر کشورها بوده است.
دیرینهی ایرانشناسی در عربستان
از قرن ها پیش، کتب تحریر شده در شبه جزیرهی عربی، به جغرافیای پهناوری به نام ایران بزرگ اشاره داشته است. هرچند این جغرافیا با نام حکمرانیهای وقت ایران، همانند ساسانیان و اشکانیان و هخامنشیان یاد شده است، اما مقصود قراردادی از این عبارات، ایران بزرگ بوده است. ابن اسحاق ( 151 ق ) از دانشمندان کُهن اسلامی متولد مدینه و همعصر امام جعفر بن محمد صادق (ع)، ششمین پیشوای شیعیان، کتابی با نام: السیَر و المغازي و معروف به سیره ابن اسحاق، نگاشته بود. وی در این کتاب یکیدو بار به ایران پرداخته است. از جمله در ذکر سرگذشت سلمان فارسی و شیوهی اسلام آوری او. وی این حدیث نبوی را گزارش کرده است که: اگر دین ( دانش ) به ستاره ثریا برسد، مردانی از سرزمین فارس به آن خواهند رسید؛ وی یادآور میشود که برخی از منتقدان پیامبر اسلام، برای مهار فعالیتهای وی، خطاب به عربهای مکی میگفتند که به جای داستانهای محمد درباره قوم تبّع و یهود و ...، به داستان هایی درباره ایران و شخصیتهای افسانه ای آن همانند رستم و اسفندیار گوش سپارند[۱].
همچنین واقدی، مورخ نامور اهل مدینه در عصر عباسیان و معاصر امام علی بن موسی الرضا، هشتمین پیشوای شیعیان، در کتاب فتوح الشام، به نبرد قادسیه و ستیزهی عربهای مسلمان با ایرانیان ساسانی میپردازد و آشنایی هایی خوب با روحیات سربازان ایرانی و شیوه و مرام آنان پدید میآورد.[2]
ایرانشناسی در عربستان پیش از انقلاب
پیش از انقلاب اسلامی سال 1357 خورشیدی در ایران، گزارش ویژه ای پیرامون ایرانشناسی در عربستان گزارش نشده است. جز اینکه دو دولت شاهنشاهی پهلوی و پادشاهی سعودی درصدد بودند از فضای اقتصادی وارد فضای فرهنگی و پژوهشی نیز شده و در سال ۱۳۴۶ه. ش قرارداد فرهنگی بین دو دولت ایران و عربستان سعودی منعقد شده بود و دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش ایران در همان سال نیز از این کشور دیدار نمود؛[3] اما این ایرانشناسی صرفاً محدود به شناخت آثار باستانی ایران و تاریخ تمدن این کشور محدود میشد و جز در برخی کُتب تاریخ معاصر، اثری از این فعالیتها دیده نمیشود.
ایرانشناسی در دوران پس از انقلاب
پس از رویداد انقلاب اسلامی در ایران، تنشهای سیاسی میان دو کشور بالا گرفت و با رویداد جنگ ایران و عراق ( 1980 تا 1988 ) و جانبداری عربستان از رژیم بعث عراق، ارتباطات مبتنی بر شناخت فرهنگی دو کشور بار دیگر کاهش یافت.
افزایش موج شیعهگرایی در جامعهی اسلامی و تناقض آن با راهبرد مذهبی پادشاهی عربستان سعودی، سبب شد تا همواره بنای شناختآفرینی نسبت به ایران در دهههای گذشته، بر پایه توسعهی تفرقه و تلاش برای بدنمایی و تخریب جایگاه ایران در میان عرب زبانان باشد.
آثار علمی برجسته در زمینه ایرانشناسی در عربستان
همانطور که گفته شد، بخش اعظم فعالیتهای ایران شناسی در عربستان، مربوط به پس از انقلاب است و هدف از آن تخریب جایگاه ایران در نزد عرب زبانان است. تقریباً تمامی کتب تحریر شده پیرامون ایرانشناسی در عربستان، با محوریت اندیشه وهابیگری و با هدف تخریب مذهب تشیع و به ویژه قرائت ایرانی از این مذهب، به رشتهی تحریر در آمده است. از جمله مهم ترین آثار ایران شناسی در عربستان در دوران پس از انقلاب:
و جاء دور المجوس
از جمله کتاب هایی که در اوایل انقلاب نوشته شد، کتاب "و دوران مگوشیان فرا رسید" بود که در سال 1360 خورشیدی تحریر شد. هدف از این کتاب، نمایش ایران به عنوان کشوری مگوشی ( مجوسی ) با آیینی آمیخته به باورها و اعمال زردشتیان است که با انقلاب اسلامی و محبت به خاندان پیامبر، درصدد صدور انقلاب خود به کشورهای اسلامی هستند.[4]
أحوال اهلالسنة في إيران
این کتاب نیز در ادامهی کتاب "و جاء دور المجوس" و به عنوان مجلد پایانی آن از سوی عبد الله الغریب تحریر شد و هدف از آن القای این تصویر بود که در ایران، مذهب اهل تسنن در معرض کشتار و شکنجه از سوی نظام انقلاب اسلامی قرار گرفته است.[5]
إيران بين طغيان الشاه ودموية الخميني
کتاب "ایران در میان طغیان شاه و خونخواری خمینی"، یکی از کتب با محوریت ایرانشناسی است که با هدف زشتنمایی انقلاب اسلامی 1357 در ایران صورت پذیرفت و ضمن ذکر تاریخ معاصر ایران از آغاز انقلاب ها و رفتار پهلوی دوم با معترضان به چگونگی رویداد انقلاب در ایران و سپس انتقاد از باورها و افکار و رفتار انقلابیان و در رأس آن امام خمینی میپردازد. این کتاب همانند آثار پیشین با محوریت اندیشه وهابی درصدد مهار باورهای شیعی و تخریب جایگاه ایرانیان در نزد عرب زبانان تحریر شده است.[6]
سراب في إيران كلمات سريعة حول الخميني ودين الشيعة
کتاب "سرابی در ایران؛ سخنانی تند پیرامون خمینی و آیین شیعه" نیز با محوریت تخریب جایگاه ایران و انقلاب اسلامی و با هدف زشتنمایی انقلاب اسلامی ایران تحریر شد.[7]
الثورة البائسة
کتاب "انقلاب ناکام" نوشته فردی به نام موسی الموسوی – هویت نامعلوم- است که به قصد تخریب انقلاب اسلامی ایران تحریر شده است. ادعا میشود نویسندهی این کتاب، از شیعیان ایران است که به مذهب وهابیگری گرویده است.[8] ناصر القفاری، از این کتاب در راستای سیاهنمایی ایران بهره برده است.[9] میزان درک این پژوهشگران از ایران آنقدر منحط بوده است که قفاری – به عنوان یکی از مهمترین پژوهشگران ایران و تشیع در عربستان – در شناخت جامعهی ایرانی پس از انقلاب مینویسد:
أدخل الخميني اسمه في أذان الصلوات، وقدّم اسمه على اسم النبيّ الكريم، فأذان الصلوات في إيران بعد استلام الخميني للحكم، وفي كلّ جوامعها، كما يلي: الله أكبر، الله أكبر، (خميني رهبر) أي أنّ الخميني هو القائد، ثمّ أشهد أنّ محمداً رسول الله.
خمینی، نام خود را وارد اذان نمازها کرده است و نام خود را از نام پیامبر بزرگوار، جلوتر آورده است. امروزه و پس از به حکومت رسیدن خمینی، اذان نمازها در تمامی مساجد ایران اینچنین است: الله اکبر الله اکبر خمینی رهبر اشهد ان محمداً رسول الله.[10]
چندین کتاب دیگر در این زمینه تحریر شده است.[11]
ایران شناسی در مراکز علمی و دانشگاهی
مراکز داشنگاهی عربستان، رشته ای با نام : "مطالعات ایران" یا "ایرانشناسی" ندارند و تنها در ریزرشتههای مربوط به تاریخ، سیاست، مذهب و ادب و فرهنگ، محتواهایی پراکنده درباره ایران و دیگر کشورها وجود دارد که نمیتوان آن را زیر چتری به نام ایرانشناسی در آورد.
المعهد الدولي للدراسات الإيرانية ( رصانة )
مهمترین مرکز ایرانشناسی و ایرانپژوهی در عربستان، مؤسسه ای به نام المعهد الدولي للدراسات الإيرانية (موسسه بینالمللی مطالعات ایرانی) است. عنوان نمادین این مرکز: "رصانة" است و پیشتر با نام: مركز الخليج العربي للدراسات الإيرانية (مرکز مطالعات ایرانی خلیج عربی) در ریاض افتتاح شده بود. گفته میشود که این پژوهشگاه، یک مرکز غیردولتی مستقل است که به امور ایران میپردازد و در شهر ریاض مستقر است. این مؤسسه در ۴ مارس ۲۰۱۶ با نام مرکز مطالعات ایرانی خلیج عربی تأسیس شد و در ۱۳ مارس ۲۰۱۸، مرکز اعلام کرد که به «مؤسسه بینالمللی مطالعات ایرانی» تبدیل شده است. رئیس پیشین این مؤسسه، دکتر محمد صقر السلمی بود و در حال حاضر احمد الميمونی ریاست آن را بر عهده دارد.[12]
این مرکز به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی تولید محتوا میکند و تاریخ معاصر ایران و رویکرد مذهب و سیاست در این کشور و تعاملات نظام جمهوری اسلامی با منطقه و جهان را مورد تدریس و تحلیل قرار میدهد.
این مرکز نیز تا حدود چشمگیری از خط فکری گذشته در عربستان پیروی نموده و با محوریتبخشی به تخریب جایگاه ایران و تشیع، پیش آمده است و در تهیه گزارش ها و تحلیلهای انتقادی و تخریبگر، سخاوتمندانه رفتار نموده است.[13]
این مرکز درصدد تعلیم زبان فارسی به ایرانپژوهان عربستانی است و مجله ای با نام مرکز به صورت اینترنتی منتشر میکند و در برگزاری همایشهای ایرانشناسی و ارتباطگیری نخبگانی فعالیت مستمر دارد.[14]
ایران بوست
وبگاه و مرکز خبری-تحلیلی ایران بوست (ایرانپُست) نیز با رویکردی خصمانه نسبت به کشور ایران درصدد ایرانشناسی و ایرانپژوهی است. مدیریت این وبگاه را فردی ایرانستیز به نام شریف عبد الحمید بر عهده دارد. وی نگارندهی کتاب العمائم السوداء ( عمامههای سیاه ) است و رویکردی مغرضانه نسبت به تشیع و ایران دارد. هرچند ارتباط این وبگاه به عربستان قطعی نیست، اما همسویی چشمگیری میان منویات این وبگاه با تلاشهای انجام گرفته در عربستان سعودی در زمینه تخریب جایگاه ایران و تشیع وجود دارد. وبگاه "مَن هُم؟" افشا نموده است که شریف عبد الحمید دورانی مدیریت مرکز رصانه را بر عهده داشته است.[15]
ایران شناسان در عربستان
از جمله ایرانشناسان و ایرانپژوهان که یا ساکن عربستان بوده و یا با مؤسسهی ایرانپژوهی رصانه همکاری میکنند: احمد الميمونی پژوهشگر حوزه امنیت و سیاست است؛ وی مدیر مرکز رصانه است. دکتر معتصم صديق عبدالله، ایرانپژوه و متخصص روابط بین الملل در مرکز رصانه است. محمود أبو القاسم، محمد الصياد، حشر البدراني و أحمد ليلة، جملگی ایرانپژوهانی هستند که در مرکز رصانه فعالیت میکنند.[16]
کتابشناسی
[1] محمد بن اسحاق، سیره ابن اسحاق، مكتب دراسات التاريخ و المعارف الإسلامية، نسخه الکترونیکی، کتابخانه فقاهت.
[2] محمد بن عمر واقدی، فتوح الشام، دار الكتب العلمية، چ 1، 1417هـ - 1997م.
[3] روزنامه اطلاعات، ۲۳ و ۲۴ فروردین ۱۳۴۶.
[4] الغریب، عبد الله محمد ، و جاء دور المجوس، 1402 ق – ب.ن .
[5] الغریب، عبد الله محمد ، أحوال أهل السنة في إيران ، 1402 ق، ب.ن .
[6] الشمري، ذیبان، إيران بين طغيان الشاه ودموية الخميني، 1403 ق.
[7] الأفغاني، احمد؛ سراب في إيران كلمات سريعة حول الخميني ودين الشيعة، 1402 ق.
[8] الموسوی، موسی، الثورة البائسة، ب.ن، ب.ت. نسخه الکترونیکی المکتبة الوقفية.
[9] القفاري، ناصر بن عبدالله ، اصول مذهب شيعة عرض و نقد دار الرضا ـ الجيزة.
[10] القفاري، ناصر بن عبدالله ، اصول مذهب شيعة عرض و نقد ج3 ص1392، دار الرضا ـ الجيزة.
[11] ر.ک المکتبة الوقفية؛ قابل دسترسی در:
https://waqfeya.net/
[12] المعهد الدولي للدراسات الإيرانية، من نحن؟ ، قابل دسترسی در:
https://rasanah-iiis.org/%d9%85%d9%86-%d9%86%d8%ad%d9%86/
[13] المعهد الدولي للدراسات الإيرانية، الصفحة الرئيسية، قابل دسترسی در:
https://rasanah-iiis.org/
[14] المعهد الدولي للدراسات الإيرانية، من نحن؟ ، قابل دسترسی در:
https://rasanah-iiis.org/%d9%85%d9%86-%d9%86%d8%ad%d9%86/
[15] شریف عبد الحمید، من هم؟ ، قابل دسترسی در:
https://manhom.com/%D8%B4%D8%AE%D8%B5%D9%8A%D8%A7%D8%AA/%D8%B4%D8%B1%D9%8A%D9%81-%D8%B9%D8%A8%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%85%D9%8A%D8%AF/
[16] المعهد الدولي للدراسات الإيرانية، من نحن؟ ، قابل دسترسی در:
https://rasanah-iiis.org/%d9%85%d9%86-%d9%86%d8%ad%d9%86/
اکبر بیرامی
- ↑ محمد بن اسحاق، سیره ابن اسحاق، مكتب دراسات التاريخ و المعارف الإسلامية، نسخه الکترونیکی، کتابخانه فقاهت.