پرش به محتوا

طبیعت گرایی در هنر چینی

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۶ توسط Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سومین ویژگی هنر چینی طبیعت گرایی یا آن­ چیزی است که در فرهنگ غربی از آن با نام «ناتورالیسم» یاد می‌شود. فرهنگ غربی نماد هولناکی از جنگ و تضاد میان انسان و طبیعت است، اما در فرهنگ چینی بر پاسداشت و هماهنگی انسان و طبیعت تأکید می‌شود. کنفوسیوس گفته:

«خردمند از آب لذت می­ برد و نیک­مرد از کوه.»

لذا، در نگارش چینی هم برای نام طبیعت از کاراکتری شبیه کوه و آب استفاده می­ شود، چون در طبیعت آب و کوه از سایر اشیاء مهم­تر هستند. هنر چینی طبیعت را به نیرویی که از درون آن بر می‌خیزد، جاندار می­ بیند و غایت هدف هنرمند به وحدت رسیدن با این نیرو و سپس نمایش بیانی عالی از آن در هنر خویش است.

در نقاشی چینی، هنرمند همواره می­ کوشد از مشاهده­ با چشم سر به مشاهده با چشم دل برسد و با غور و تفکر در چشم انداز طبیعی به ژرفنای ناپیدای ازلی دست یابد. نقاشی برای هنرمند چینی مشاهده ای است که به مکاشفه ختم می­ شود، و  لذا، اغلب نقاشان چینی خود عارف نیز بوده‌اند. هنرمند چینی چشمی تیز برای دیدن زیبایی‌های طبیعت دارد و این زیبایی را هر کجا که بتواند بازسازی می‌کند. هنرمند در مشاهده­‌ی طبیعت تنها ظاهر اشیاء را نمی­ بیند، بلکه نظم و هماهنگی باطنی انسان و طبیعت را مدنظر قرار می­ دهد. در نقاشی هنرمندان چینی همیشه چهار عنصر طبیعت، شعر، خوشنویسی و مهر هنرمند مکمل و لازم و ملزوم یکدیگر و جدایی ناپذیرند.

معماری چینی هم از این خصوصیت برخوردار است. در و دیوار کاخ­‌های کهن پر از نقش و نگار است؛ بام بناها را قوس‌های منحنی­‌های چشم نواز پوشانده است. ستون­‌ها با ظرافت تمام تراش خورده­ اند و باغ­‌ها و حیاط­‌ها با پستی و بلندی‌ها و حوض‌ها و کاج‌ها و درختان سِدر و بیدهای سایه گستر آراسته شده‌اند. پل‌های قوسی بر روی آبراهه‌ها نمادی از ظرافت اندیشه­ و هنر چینی است. حتی «دیوار بزرگ» چین نیز خود را با زیبایی­‌های طبیعت هماهنگ ساخته است. از دامنه­‌ها بالا رفته و کنار صخره‌ها جای گرفته و از قله ای به قله­‌ی دیگر جهیده و بر هر اوجی برجی بر نهاده و از دره­ای به دامنه ای پیچ و تاب خوران گذر کرده و بر فراز بلندی­‌ها ار افق بی پایان ناپدید شده است و با هر پیچش منظره­ ای از ترکیب شکوه کوهسار و دست ساخت انسان پدید آورده است.

بیشتر پرستشگاه‌های بودایی( آیین بودا) بر شکاف کوه­‌ها و یا دامنه‌ها ساخته شده تا راهبان در سکوت جاودان به مراقبه به پردازند. نمازخانه‌های آن­ها پوشیده از نقش و نگار و کنده کاری‌های نیلوفر مقدسِ گلِ اشراق بر صخره‌ها و تخته سنگ‌ها و تندیس­‌ها نقش بسته تا چیره دستی انسان با طبیعت برابری کند.

شاعران و هنرمندان تائویی هم برای یافتن سکوت اندیشمندانه به طبیعت روی می‌آوردند. در پرده‌های نقاشی و شعر شاعران چینی هم این احساس نزدیکی با طبیعت و زیبایی‌های آن به روشنی مشاهده می­ شود. بنابراین، می‌توان پذیرفت که در همه‌ی آثار هنری چین، از جمله هنرهای دستی، نسیم سبک کوهسار، زمزمه‌ی جویبار، اوج گرفتن پروانه، آواز مرغان، جلوه­ گری گل­ها، چشم انداز جنگل و کوه چشم و گوش و روح و روان را نوازش می­ دهد. در هر پرده‌ی نقاشی، حکیمی در سکوت و آرامش با موسیقی پنهان طبیعت هم­نوا گشته و از این وحدت شگفت با طبیعت لبخندی آرام و رضایتمندانه بر لب دارد. هر چینی ظریف اندیش همواره در آرزوی آن است که در خلوت طبیعت گوشه گیرد و با رمز و راز آن دمساز شود و راز درون خود را در آن بجوید.

نیز نگاه کنید به

هنر در چین؛ هنر چینی

منبع اصلی

سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.

نویسنده مقاله

علی محمد سابقی