ژاپن
ژاپن از آغاز قرن بیستم میلادی در کانون توجهات ایرانیها بوده و هست. در واقع تا آغاز دوران مدرن یعنی اواسط قرن نوزدهم میلادی، ما ایرانیان حتی اطلاعی از وجود کشوری به نام ژاپن نداشتیم و جز مراوداتی اندک و تصادفی در دورانهای قبل ارتباطی با آن نداشته ایم. اما در دوران مدرن و به خصوص بعد از موفقیت اصلاحات میجی در ژاپن، این کشور به تدریج در ایران و بین ایرانیان شناخته شد و وقتی ژاپن توانست در جنگ با روس در سال 1905 میلادی روسیه را شکست دهد، ژاپن دوستی و علاقه ایرانیان به ژاپن شکل گرفت و از آن زمان به بعد این کشور همیشه کشوری مورد علاقه و توجه ایرانیها بوده و هنوز هم به واسطه فناوری پیشرفته، اقتصاد توسعه یافته، فرهنگ خاص و ... هست. این مسأله وقتی آشکارتر میشود که نگاهی به کتابهای منتشر شده در رابطه با این کشور در ایران بیاندازیم. به جرأت میتوان گفت، تقریبا هر ماه کتابی در رابطه با فرهنگ، ادبیات، هنر، اقتصاد، مدیریت، هنرهای رزمی و ... ژاپن در ایران منتشر میشود و از زمان توجه ایرانیها به ژاپن تا کنون بیش از 1500 کتاب در ایران در رابطه با آن کشور چاپ و منتشر شده است. اما سؤال این است که آیا این حجم از کتاب منتشر شده، باعث آشنایی ما ایرانیها با این کشور متفاوت شده است. پاسخ به این سؤال سخت است. از یک سوی کمتر ایرانی است که نام ژاپن را نشنیده باشد و از سوی دیگر زمانی که صحبت از شناخت دقیق جامعه و فرهنگ ژاپن میشود، ما با کمبودهایی روبرو هستیم. ریشه این خلاءها مسأله زبان و تفاوت فرهنگی بسیار میان دو کشور ایران و ژاپن برغم آسیایی بودن آنها است. در واقع ما تا آغاز قرن بیست و یک میلادی، ژاپن را تنها از طریق زبان و منابع واسطه شناختیم یا به عبارتی از عینک غرب به آن نگاه کردیم و همین مسأله سبب شده تا شناخت ما از ژاپن چندان به عمق نرود.