نظام آموزش و پرورش در چین معاصر
بخش2-نظام آموزش و پرورش در چین معاصر
گسترده ترین سیستم آموزش و پرورش جهان
تا سال1860میلادی، کشور چین تنها با سیستم آموزشی سنتی این کشور که بیش از دو هزار سال در این سرزمین سابقه داشته و اجرا می شده آشنا بود. در نیمهی دوم قرن نوزدهم بود که مردم چین با سیستم آموزشی مدرن غرب آشنا شدند. در این دوران، با ورود نیروهای نظامی و میسیونرهای مسیحی غرب، دولت امپراتوری چینگ تصمیم گرفت تعدادی از دانشجویان چینی را برای تحصیل در غرب، به اروپا اعزام کند. نخستین گروه از دانشجویان چینی برای ادامهی تحصیل عازم فرانسه و انگلستان شدند. و همین دانشجویان بودند که پس از فارغ التحصیلی و بازگشت به چین، پایههای جنبش و انقلابی را نهادند که در سال 1911میلادی، منجر به سقوط سیستم امپراتوری و جایگزین شدن نظام جمهوری گردید.
به هرحال، علیرغم این اعزامهای دانشجویی به غرب و آشنایی با سیستم مدرن آموزشی، تغییر سیستم آموزشی چین در سال 1905میلادی بود که صورت گرفت و سیستم سنتی آموزشی تقریبا کنار گذاشته شد. ولی در عین حال، برای چندین دهه از قرن بیستم، گروهی از مردم و دست اندرکاران آموزشی کشور همچنان، به همان رویهی سابق آموزشی ادامه داده و گروهی نیز که عمدتا از سوی میسیونرهای مسیحی حمایت میشدند و یا در مدارسی که توسط خود میسیونرها مدیریت میشد، سیستم آموزشی مدرن غربی را به مورد اجرا میگذاشتند.
پس از روی کار آمدن جمهوری چین در سال 1911، تا استقرار جمهوری کمونیستی خلق چین در سال 1949، به دلیل درگیر بودن دولتها و نیمه دولتهای حاکم بر این کشور در جنگهای داخلی، جنگ ضد ژاپنی و جنگ جهانی اول و دوم، هرگز فرصتی برای اصلاح کامل ساختار آموزشی و مدرن سازی آن پیش نیامد. پس از روی کار آمدن جمهوری خلق چین و فارغ شدن کشور از هرج و مرج و استقرار نسبی ثبات بود که فرصت لازم برای اصلاح ساختار و سیستم آموزشی فراهم گردید. اگرچه این ثبات سیستم آموزشی هم در دوران انقلاب فرهنگی(1966-1976)، بار دیگر دچار آشفتگی شد. اگرچه در دوران مائو برای کاهش بیسوادی و فراگیر کردن آموزش تلاش فراوانی به عمل آمد و جوانان داوطلب با سازماندهی اعضای گاردسرخ مائو برای سواد آموزی تا اقصی نقاط این کشور گسیل شده و نرخ با سوادان را نسبت به قبل بهصورت معجزه آسایی افزایش دادند، ولی تنها پس از اجرای سیاست اصلاحات و در اواخر دههی1970و اوایل دههی 1980بود که دولت این کشور با اصلاح اساسی سیستم و ساختار آموزشی، مقررات و قوانین و دستورالعملهای مناسب و مدرن و استاندارد آموزشی را در این کشور بهکار گرفت و این روند در دههی1990نیز ادامه یافت تا اینکه نرخ باسوادی از 20 درصد پیش از سال1949، به بیش از 94درصد(نرخ با سوادی میان افراد میان 15تا24 سال به 99درصد رسیده و چین را در ردیف92 از میان 180کشور جهان قرار داده است)
(China’s Quiet Education Revolution, 2010)
در حالحاضر و نرخ ثبت نام از کودکان در سن مدرسه به 9/99درصد رسیده و بیش از200میلیون دانش آموز و دانشجو درمدارس و دانشگاهها و در سطوح مختلف آموزشی و به اشکال گوناگون تحت آموزش و پرورش تمام وقت و یا نیمه وقت و آموزش بزرگسالان قرار دارند. این جمعیت عظیم دانش آموزی و دانشجویی موجب شده تا کشور چین نه تنها پرجمعیت ترین کشورجهان از نظر جمعیت به شمار آید، بلکه عظیمترین و گستردهترین سیستم و شبکهی آموزشی و دانشآموزی جهان را نیز به خود اختصاص دهد. در عین حال، در این کشور بیش از 70میلیون نفر بی سواد 15سال به بالا وجود دارد که دو سوم آنان را زنان تشکیل میدهند و اغلب در مناطق محروم و صعب العبور اقلیت نشین روستایی زندگی میکنند. (همان) طبق آمار، هزینههای سرانهی آموزشی سالانه در شهرهای توسعه یافته مانند پکن و شانگهای 18 برابر مناطق و استانهای محروم و توسعه نیافته است. لذا دولت درصدد است تا سیستم آموزش اجباری 9 ساله را در این مناطق به 12 سال افزایش دهد.
شش دهه توسعه و تحول در آموزش و پرورش چین( 1949 تا 2009میلادی)
پيشبرد و توسعهی اصلاحات اقتصادی و تداوم و تكميل سياست درهای باز، توسعهی تجارت خارجی، حفظ ثبات و آرامش سياسی و اجتماعی، همراه با دستیابی به وحدت و يكپارچگی ملی، از سال 1978كه سیاست اصلاحات اقتصادی آغاز شد تا به امروز، محور تغييرات ساختاری و جوهری همه جانبهی چين بودهاست. ولی این تغییر و تحولات اقتصادی هرگز چينیها را از توجه به اهداف و مصالح ملی غافل نكرده و هماهنگ با رشد اقتصادی، توسعهی بنیادین آموزش بهعنوان زیر بناییترین تغییرات اجتماعی، مورد تأکید فراوان بوده است. در این خصوص، نگاه دولت و حزب به سیاستهای آموزشی و نظارت و حمایت ویژه از بخش آموزش و پژوهش و تدوین برنامههای توسعهای، به ویژه در دهههای اخیر، نگاهی راهبردی، نوگرایانه، دوراندیشانه، و کاربردی بوده است تا این کشور بتواند با تربیت متخصصان و تأمین منابع انسانی مورد نیاز جامعهی توسعه یافتهی فردای چین، پایداری این توسعه و پیشرفت را تضمین نماید. لذا طی چند دههی گذشته، دولت این کشور موفق شده است با استفاده از فناوري نوين، و بسیج امکانات و سرمايه و دانش فني و مديريت داخلی و خارجی و اصلاح مقررات آموزشی كشور، و همچنین، اعمال سياستهای تشويقی و ارایهی تسهيلات ويژه، منابع مادی و معنوی آموزشی، پژوهشی وتحقیقاتی را در قالب راهبرد توسعهی بخش آموزش به چين سرازير كند. اين حركت و سیاست دورانديشانهی دولت، زمينههای توسعهی بخش آموزش و تربیت نسل جديدی از مديران چين را به خوبی فراهم ساخته است. (گزارش دریافتی از رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در پکن،1389)
مدیریت آموزش و پرورش در چین
در کشور چین، سیستم مدیریت بر بخش آموزش این کشور دولتی است و وزارت آموزش این کشور که بالاترین مرجع و نهاد مسئول آموزش است و زیر نظر شورای دولتی فعالیت میکند، متولی امر آموزش از پیش دبستانی گرفته تا پایان تحصیلات دانشگاهی در سرتاسر کشور بهشمار میرود.
وظایف و مسئولیتها و اختیارات وزارت آموزش و پرورش چین عبارتند از: تهیه و تدوین و ارایهی سیاستهای آموزشی؛ تهیه، تدوین و ابلاغ قوانین و مقررات آموزشی؛ هدایت و مدیریت و نظارت و اجرای کلیهی مسایل مربوط به بخش آموزش کشور؛ اصلاح ساختار آموزشی؛ توسعهی ساختار و زیر ساختهای آموزشی؛ تأمین بودجه و هزینههای آموزشی از منابع داخلی و اخذ وامهای خارجی؛ تحقیق و پژوهش لازم برای رشد استانداردهای آموزشی؛ تهیه و تأمین مواد و منابع مورد نیاز سیستم آموزشی؛ برگزاری آزمونهای لازم و تأمین مواد آموزشی مورد نیاز آزمونها در مقاطع و سطوح مختلف؛ اجرا، مدیریت و ارزیابی آموزش اجباری 9 ساله، ریشه کن سازی بیسوادی در سطح کشور؛ مدیریت آموزش عالی در مقاطع و سطوح و انواع مختلف آموزش عالی در کشور؛ هدایت و مدیریت آموزش مناطق اقلیت نشین؛ تهیه قوانین و مقررات لازم برای تحصیل دانشجویان چینی در خارج از کشور و دانشجویان خارجی شاغل به تحصیل در دانشگاههای چین؛ مدیریت مؤسسات و مراکز آموزشی چین در سایر کشورها؛ تهیه تدوین و سیاستهای اعطای تحصیلات و بورسهای آموزشی به دانشجویان چینی جهت تحصیل در خارج و دانشجویان خارجی در داخل چین؛ همکاری لازم با نهادهای آموزشی مناطق هنگکنگ، ماکائو و تایوان؛ همکاری و مبادلهی تجارب با نهادها و سازمانهای آموزشی بین المللی از جمله یونسکو؛ و همکاریهای علمی و آموزشی و مبادلات علمی-آموزشی با سایر کشورها در چارچوب قوانین و مقررات کشور چین.
این وزارتخانه در چارچوب و محدودهی وظایف و اختیارات خود، تا کنون بیش از 2000قانون و مقررات و بخشنامه را در زمینههای آموزشی، مدیریتی، استخدامی، آزمون و صدور گواهینامهی تحصیلی و اصلاح روشها و مقررات، تهیه و تدوین و ابلاغ نموده است.
تشکیلات اداری وزارت آموزش و پرورش چین
تشکیلات وزارت آموزش و پرورش چین، افزون بر وزیر، دفتر وزیر، معاونتهای ششگانه و دو پست مشاور وزیر، دارای ادارت و بخشهای مختلفی به شرح زیر است:
1- بخش روابط عمومی: مسوولیت امور جاری و ارتباطات و هماهنگیها در کلیهی سطوح داخلی و خارجی.
2- بخش سیاستها و قوانین و مقررات: انجام پژوهشهای استراتژیک در زمینهی اصلاحات و توسعهی امور آموزشی و پرورشی.
3- بخش توسعه و برنامه ریزی: برنامه ریزی برای توسعهی آموزش و پرورش در سراسر کشور.
4- بخش پرسنلی: مسوول امور پرسنلی ومنابع انسانی وزارت آموزش و پرورش و نهادهای وابسته، آموزشگاه های عالی وابسته به این وزارت، رایزنیهای آموزشی سفارت خانههای چین در سراسر جهان، هدایت و نظارت بر امور تأسیساتی و بناهای آموزشی در سراسر کشور.
5- بخش امور مالی: تدوین برنامهها و سیاستهای مالی و هزینههای آموزشی و پرورشی، تخصیص بودجه به طرحهای آموزشی، اعطای کمکهای مالی به دانشجویان و دانشآموزان، بهره گیری از وامهای بین المللی برای توسعهی آموزش و پرورش در چین.
6- ادارهی یکم آموزش و پرورش: مسئول رسیدگی به امور آموزش و پرورش اجباری، پیشبرد اصلاحات آموزشی، هدایت آموزش اخلاقی و آموزشی دانش آموزان در خارج از محیط مدرسه.
7- ادارهی دوم آموزش و پرورش: مسئول بخش آموزش و پرورش دورههای پیش دبستانی، ابتدایی، راهنمایی (سیکل اول) و دبیرستانی(سیکل دوم)، و دانش آموزان استثنایی.
8- ادارهی آموزش فنی و حرفهای و آموزش بزرگسالان: مسئول آموزشهای فنی و حرفهای در دورهی متوسطه، امور آموزشی بزرگسالان، و ریشهکن کردن بیسوادی در میان جوانان و سالمندان.
9- ادارهی آموزش عالی: متولی امور آموزش عالی و اجرای برنامههای اصلاحی در سطح آموزش عالی، و آموزش از راه دور.
10- دفتر هیأت نظارت و بررسی: هدایت و نظارت بر امور آموزشی در سراسر کشور.
11- ادارهی آموزش و پرورش اقلیتهای قومی: هماهنگی و هدایت امور آموزشی و پرورشی اقلیتهای ملی در سراسر کشور.
12- ادارهی آموزش و پرورش آموزشگاههای تربیت معلم: مدیریت دانشسراهای تربیت معلم و اجرای برنامه های اصلاحات آموزشی در آموزشگاههای تربیت معلم.
13- ادارهی امور ورزش، بهداشت و آموزشهای هنری: رسیدگی به امور آموزشهای بهداشتی، سلامت، امور هنری، و آموزش دفاع ملی در مدارس ابتدایی، دبیرستانها و دانشگاههای سراسر کشور.
14- ادارهی امور فکری و اندیشههای سیاسی: مسئول رسیدگی به امور فکری و اندیشههای سیاسی معلمان و دانشجویان در آموزشگاههای عالی و همچنین هدایت آنها به سوی سازندگی تمدن و فرهنگ.
15- ادارهی امور اجتماعی: برنامهریزی و هماهنگی برای تدریس دروس، اندیشههای سیاسی، و تئوریهای آموزشی در آموزشگاههای عالی، انجام پژوهشهایی در زمینهی فلسفه، علوم اجتماعی و نظارت و مدیریت بر نشریات و شبکههای مطبوعاتی و رسانهای در سیستم آموزشی.
16- ادارهی علوم و فنون: رسیدگی به مسایل علمی و فنی در مراکز آموزش عالی، هدایت امور پژوهشی در این زمینه و ایجاد پیوستگی میان تدریس، تولید و پژوهش.
17- ادارهی امور دانشجویان: رسیدگی به امور امتحانات، کنکور، سوابق تحصیلی دانشجویان و ایجاد اشتغال برای دانشجویان فارغ التحصیل.
18- ادارهی امور آموزشگاههای عالی وابسته به وزارت آموزش: ساماندهی آموزشگاههای عالی در جهت تدوین برنامههای استراتژیک برای توسعه، اجرای اصلاحات در سیستم اداری.
19- ادارهی مدیریت علمی در سطوح عالی آموزشی: پیگیری مقررات آموزشی جمهوری خلق چین در زمینهی«رتبهی علمی»، تدوین برنامههای اصلاحی و توسعهی امور مربوطه و امور آموزشی دانشجویان در دورهی فوق لیسانس و دکتری.
20- ادارهی مدیریت زبانها و خطوط نوشتاری: تدوین برنامهها و سیاستهای کاری برای زبان و خط در سراسر کشور، نظارت بر چگونگی بهرهگیری از زبانها و خطوط، هدایت برنامههای ترویج زبان چینی.
21- ادارهی مدیریت بر اطلاعات زبان و خط: پژوهش و تعیین استانداردهای لازم زبانی و خطی و معیار رسیدگی و نظارت بر اطلاعات مربوط به زبان و خط، هدایت استاندارد سازی زبانها و خطوط اقلیتهای ملی و همچنین، اطلاعات مربوط به زبان و خط اقلیتهای ملی.
22- ادارهی همکاریها و مبادلات بین المللی: هدایت ونظارت بر همکاریها و مبادلات بین المللی در زمینهی آموزش و پرورش، تدوین سیاستهای لازم برای تحصیل دانشجویان چینی در خارج از کشور، تحصیل دانشجویان خارجی در چین، همکاری دانشگاههای چینی با کشورهای خارجی، مدیریت بر رایزنیهای آموزشی در سفارتخانههای چین در خارج از کشور. و ترویج زبان چینی در خارج.
(Ministry of Education of the Peoples Republic of china, 2011)
منابع مالی بخش آموزش در چین
عمده هزینههای آموزشی کشور بر عهدهی دولت مرکزی، دولتهای محلی و برخی نهادهای اجتماعی غیر دولتی است[i]. هزینهی آموزشی ابتدایی و متوسطه را نیز دولتهای مرکزی و محلی از بودجهی عمومی کشور تأمین مینمایند، هزینههای آموزش عالی بر عهدهی دولت مرکزی و دولتهای محلی و نهادهای اجتماعی غیر دولتی است[ii]. در کنار بخش دولتی، برخی از افراد حقیقی و حقوقی و نهادهای غیر دولتی داخلی و خارجی نیز در تأمین منابع مالی برای توسعهی آموزش به ویژه در مناطق محروم و روستایی، به کمک دولت شتافتهاند. اجرای پروژه های آموزشی غیر دولتی همچون «پروژهی امید[iii]» و «پروژهی غنچهی بهار[iv]» و پروژههای دولتی«آموزش اجباری 9 ساله» و «آموزش اجباری روستایی» از جمله نهادهایی هستند که در کنار وزارت آموزش و پرورش در امر توسعهی آموزشی تلاشهای فراوانی نمودهاند.
پروژهی آموزشی«امید»: در دههی1990میلادی، از سوی بنیاد توسعهی جوانان چین، پروژهی آموزشی «امید» با هدف جلوگیری، کاهش، و به تحصیل بازگرداندن دانش آموزانی که به دلایل اقتصادی از ادامهی تحصیل باز میمانند، به ویژه در مناطق محروم و روستایی، تأسیس شد. منابع مالی این پروژه از طریق جمع آوری کمکهای مردمی از داخل و خارج کشور تأمین می گردد. «پروژهی امید» گستردهترین نهاد غیر دولتی است که طی 20 سال گذشته توانسته بیش از 2/3میلیارد یوان کمکهای مردمی جمع آوری و از این طریق 9/2میلیون دانش آموز ترک تحصیل کرده را برای ادامهی تحصیل کمک مالی کند. این پروژه همچنین هزینهی ساخت 12700باب مدرسه، و برگزاری دورههای باز آموزی معلمان 30هزار روستا را تأمین کند. این پروژه در تغییر سرنوشت دانش آموزان بسیاری مؤثر بوده و حساسیت دولت و جامعه را نسبت به ضرورت توسعهی آموزش در مناطق محروم کشور جلب نموده است.
پروژهی آموزشی«غنچهی بهار»: این پروژه در سال 1989میلادی، از سوی بنیاد کودکان و نوجوانان چین راه اندازی شد. هدف این پروژه بازگرداندن دانش آموزان دختر ترک تحصیل کرده در مناطق محروم به مدرسه و ادامهی تحصیل آنها بود. بودجهی این پروژه از منابع مختلف غیر دولتی تأمین میشود. این تشکیلات تا سال 2007میلادی، بیش از 600میلیون یوان کمک مردمی جمع آوری و از آن برای کمک به بازگردان 7/1 میلیون از دختران ترک تحصیل کردهی 30 استان و منطقه به مدرسه جهت ادامهی تحصیل استفاده کرده و بیش از 600مدرسهی دخترانه و 5000کلاس در این مناطق ایجاد کرده است. این پروژه همچنین، توانسته برای 416هزار از دختران و زنان محروم دورههای کارآموزی برگزار و ایجاد شغل نماید.
پروژهی دولتی«آموزش اجباری 9ساله»: دولت چین، به منظور ریشه کن ساختن بی سوادی در این کشور، در سال1986میلادی، قانون آموزش اجباری 9ساله را تصویب و به مورد اجرا گذاشت. براساس این قانون، تمامی کودکان بالای 6 سال این کشور بدون استثنا، بایستی حد اقل دورهی آموزشی 9سالهی ابتدایی و راهنمایی را اجبارا طی کنند. دانش آموزانیکه مشمول این قانون میباشند از پرداخت شهریهی آموزشی معاف هستند. طبق قانون تکمیلی سال1994، آموزش اجباری 9ساله بایستی در سه مرحله اجرا شود: نخست در مناطق توسعه یافته از نظر اقتصادی؛ دوم در مناطق نسبتا توسعه یافته؛ و سوم در مناطق درحال توسعه. در سال 1955وزارت آموزش و پرورش با همکاری وزارت اقتصاد در 21 استان و منطقهی خودمختار با بودجهای بالغ بر6/11میلیارد یوان، این قانون را به مورد اجرا گذاشتند. تاکنون اهداف تعیین شده برای این پروژه در اکثر مناطق کشور محقق شده و تنها مناطق کاملا دور افتاده و صعب العبور هستند که تا کنون به صددرصد اهداف نایل نشدهاند. طبق آمار اعلام شده از سوی وزارت آموزش چین، تا پایان سال 2008، جمعا بیش از 3038 شهرستان و ناحیه به استاندارد تعیین شده در آموزش اجباری دست یافتهاند که 1/99درصد شهرستانها و ناحیههای سراسر چین را که بالغ بر 3/99 درصد از کل جمعیت را شامل میشود، پوشش داده است.
پروژهی دولتی«آموزش اجباری روستایی»: دولت چین، اجرای پروژهی اجباری آموزش روستایی را از سال 2006 تا 2010با هدف توسعهی آموزش در مناطق روستایی و محروم به مورد اجرا گذاشت. دولت مرکزی با همکاری دولتهای محلی و با اختصاص218میلیارد یوان، بیش از 36میلیون دانش آموز روستایی را در این مناطق تحت پوشش قرار داده و ضمن تأمین هزینههای آموزشی آنان از قبیل کتاب و لوازم التحریر آموزشی، بازسازی و نوسازی و تعمیر مدارس روستایی را نیز انجام داده است. در اين برنامهی آموزشي، موضوعات درسي به دو دستهی دروس متمرکز دولتي و دروس محلي تقسيم میشود که عناوين محلي توسط دولتهاي استاني مطابق با نيازهاي محلي ارائه ميگردد.
تأثیر اصلاحات اقتصادی در سیستم آموزشی چین
اعمال اصلاحات و سياست درهاي باز، تغييرات اساسي در زندگی اجتماعی به ویژه در نظام ارزشي و آموزشی چين ايجاد نموده، شيوه زندگي را تغيير داده و تحولي جدي در كشور به وجود آورده است. در نظام جديد آموزشی این کشور به كليهی تواناييهاي ذهني، جسماني و فيزيكي دانش آموز اهميت داده شده و به شكلي برابر نگريسته ميشود كه با روش يادگيري و آموزش در گذشته كاملاً متفاوت است. در حالحاضر، در مدارس ابتدايي و متوسطه متون آموزشي و برگههاي آزمون به منبع كليدي تعليم و تربيت افراد مبدل شده و خلاقيت، نو آوري و قابليت انطباق دانش آموزان و ارتقاي تواناييهاي رقابتي آنان بهعنوان راهگشاي ورودي آنان به مراکز آموزش عالی و دانشگاهها مطرح شده است. به دستور كميتهی مركزي حزب كمونيست و شوراي دولتي چين، از 10سال پيش نظام جديدي در آموزش به مورد اجرا در آمده که در آن تأكيد شده كه دانش آموزان بايد علاوه بر پيشبرد قابليتهاي ذهني و انجام تكاليف درسي، به سلامت جسماني، فيزيكي و تربيت بدني نيز اهميت داده شود. آنچه مهم مينمايد اين است كه كشورچين با توجه به گشودن درهاي خود به روي دنياي خارج، در حال حاضر، نيازمند نيروهاي كارآزموده با تواناييهاي همه جانبه جهت حضور درصحنهی جهاني است. طي سالهاي اخير، برنامههاي آموزشي مختلفي در زمينههاي گوناگون براي دانش آموزان و دانشجويان در نظر گرفته شده است تا از اين طريق به ارتقای مهارتهاي آنان در كليهی زمینهها توجه شود. آمار نشان ميدهد كه سالانه از هر13 شهروند چيني، 1 نفر به گذراندن دورههاي آموزش مهارتهاي جنبی آموزشی میپردازد.
[i] - براساس آمار منتشره از سوی وزارت آموزش چین، هزینههای آموزشی 58/14درصد کل بودجهی دولت در سال 2007را به خود اختصاص داده است. طبق این خبر، در سال 2005 مجموعا82/2درصد GDP چین صرف آموزش شده و دولت قصد دارد طی چند سال آینده این میزان را به 4 درصدGDP کل کشور برساند. سایت Chinaview.cn. اول ژانویه 2007.
[ii] - طبق آمار منتشره در خبرگزاری شین هوا(مورخ 21 ژوئیه سال 2007) بودجهی آموزشی کشور چین در سال 2007، بیش از 70میلیارد دلار بوده است که نسبت به سال پیش 5/6میلیارد دلار افزایش داشته است.
[iii] - Project Hope .
[iv] - Project Spring Bud .