تغییرات اجتماعی دوره سوم(پس از 1997 میلادی) در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۲ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « == تغییرات اجتماعی دوره­ی سوم(پس از1997میلادی) == طی سه دهه پس از اتخاذ سیاست درهای باز اقتصادی توسط دولت چین در سال1979میلادی، ابعاد تحولات اجتماعی در جامعه­ی چین آن­چنان گسترده و عمیق بوده که فراتر از تصور و پیش بینی کارشناسان مسایل اجتماعی بوده...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تغییرات اجتماعی دوره­ی سوم(پس از1997میلادی)

طی سه دهه پس از اتخاذ سیاست درهای باز اقتصادی توسط دولت چین در سال1979میلادی، ابعاد تحولات اجتماعی در جامعه­ی چین آن­چنان گسترده و عمیق بوده که فراتر از تصور و پیش بینی کارشناسان مسایل اجتماعی بوده است. البته، بیشترین تغییرات هم مربوط به وضعیت و ساختار قشربندی اجتماعی است. مهم­ترین شاخص های این تغییرات عبارتند از:

1-تغییر در ساختار اجتماعی

از مهم­ترین ویژگی­های اساسی هر جامعه، ساختار اجتماعی آن به­شمار می­رود. برای دستیابی به توسعه­ی پایدار لازم است در کنار تغییرات ساختار اقتصادی و سیاسی، ساختار اجتماعی نیز مورد توجه لازم قرار گیرد، در غیر این­صورت مشکلات پیچیده­ای دامنگیر جامعه خواهد شد. ساختار اجتماعی یک سیستم بسیار پیچیده و شامل ساختار متغیرهای متنوعی هم­چون جمعیت، خانواده، شغل، ساختار گروههای اجتماعی، ساختار شهری و روستایی، قشربندی اجتماعی، مناطق جغرافیایی، ساختار فرهنگ و سایر ابعاد می­گردد.

2-تغییر در قشربندی اجتماعی

از سه دوره از قشر بندی اجتماعی چین پس از ایجاد نظام جمهوری در سال1911میلادی، شکل قشربندی دوره­ی نخست براساس نظام فئوالی بوده و جامعه به دو دسته­ی مالکان زمین و رعیت­ها تقسیم می­شد. در دوره­ی دوم و پس از استقرار نظام کمونیستی، به تدریج ساختار مالکیت خصوصی از جامعه حذف و به­جای آن مالکیت دولتی حاکم شد. در این دوره، عموما سه قشر در جامعه به وجود آمد: روشنفکران، کارگران و دهقانان. در دوره­ی سوم، با توجه به شکل گیری تغییرات اساسی در جامعه به ویژه در بعد اقتصادی، انواع مالکیت­ها به وجود آمد که زمینه را برای تنوع و پیچیدگی در قشربندی اجتماعی را فراهم ساخت.

3- جایگزینی قشربندی اقتصادی به جای قشربندی سیاسی

یکی از ویژگی­های مهم قشربندی اجتماعی جامعه­ی چین در دو دوره­ی پیشین، تفوق قشر سیاستمداران بر قشر مولدان اقتصادی بود. پیش از اصلاحات، سیاست مهم­تر از اقتصاد و همه چیز تحت تأثیر سیاست قرار داشت و قشربندی اجتماعی نیز برمبنای جایگاه سیاسی افراد تقسیم بندی می­شد، ولی پس از اصلاحات، از اهمیت سیاست کاسته شده و موقعیت اقتصادی اهمیت بیشتری یافت. بنابراین، ارجحیت­های اجتماعی در چین از مبنای سیاست به مبنای اقتصادی تغییر وضعیت داد[i].

4- افزایش شکاف طبقاتی میان فقیر و غنی

با استناد به داده­های آماری، جامعه­ی چین پس از اتخاذ سیاست اصلاحات، به علت رشد سریع اقتصاد با شکاف وسیع طبقاتی روبه رو شده است. از آن­جا که ساختار اجتماعی جامعه­ی چین توان کشش رشد اقتصادی این چنینی را نداشته، دولت اقداماتی در جهت حمایت از اقشار آسیب پذیر، هم­چون برخورداری روستاییان از معافیت­های مالیاتی انجام داده است، اما مسئله­ی شکاف بین فقیر و غنی تنها تابع رشد اقتصادی نیست، بلکه این موضوع تحت تأثیر ساختار اجتماعی نیز قرار دارد.

5- شکل گیری قشرهای جدید اجتماعی

در حالی­که قشر­بندی اجتماعی جامعه­ی چین پیش از اصلاحات، در چهار دسته خلاصه می­شد، پس از اصلاحات این دسته بندی با تنوع و پیچیدگی زیادی روبه رو شد. محققان آکادمی علوم اجتماعی چین جامعه­ی کنونی را به ده گروه تقسیم کرده­اند. این محققان، در حالی­که رشد ساختار اجتماع شهری را تقریبا مناسب با تغییر در ساختار جامعه مدرن دانسته­اند، معتقدند ساختار مناطق روستایی برای هماهنگ شدن با ساختار اجتماعی مدرن هنوز راه بسیار درازی را پیش رو دارد. براین اساس، جامعه­ی چین را در دو سطح دسته­بندی کرده­اند که اولی در ده قشر و شش طبقه و دومی در دوازده قشر و هفت طبقه تقسیم بندی شده اند. ده قشر نخست عبارتنداز: مدیران اجتماعی دولتی(تمامی قشرها) 1/2 درصد؛ قشر مدیران 5/1 درصد؛ موسسات خصوصی 6/0درصد؛ قشر متخصص1/5 درصد؛ کادر مذهبی 8/4 درصد؛ قشر صنعتی و تجاری خانوادگی 2/4 درصد؛ کارگران تجاری و خدماتی12درصد؛ کارگران صنعتی6/22 درصد؛ کارگران بخش کشاورزی44درصد؛ بیکاران شهری و روستایی 1/3درصد. و شش طبقه­ی نخست با وضعیت اجتماعی بالا، متوسط روبه بالا، متوسط، متوسط روبه پایین، پایین و خیلی پایین تقسیم شده اند.

دوازده قشر و هفت طبقه­ی دوم عبارتند از: مدیران بخش­ها، واحدها و اعضای حزب کمونیست 6/0درصد؛ صاحبان مؤسسات خصوصی4/1درصد. کارکنان مؤسسات خصوصی6/0درصد؛ تکنیسین­ها2/5 درصد؛ مدیران ارشد 8/2 درصد؛ کارکنان آموزشی و فرهنگی 5/2درصد؛ کارکنان مذهبی 9/4درصد؛ کارکنان بخش کسب و کار خدماتی 4/10درصد؛ مشاغل آزاد4/3درصد؛ کارگران 7/14درصد؛ کارگران کشاورزی 8/31درصد؛ و بیکاران 7/10درصد. تمام این گروه­ها در هفت طبقه شامل: مرفه ترین طبقه با2/7درصد؛ طبقه­ی تروتمند 6/10درصد؛ طبقه­ی متوسط روبه بالا 7/17درصد؛ طبقه­ی متوسط 22درصد؛ طبقه­ی متوسط روبه پایین7/19درصد؛ طبقه­ی ­ فقیر9/12درصد؛ و طبقه­ی فقیرترین9/9درصد می­گردد.


6. تغییر ایدئولوژیک

امروزه نوگرایی در جامعه­ی چین تغییرات گسترده­ای به وجود آورده است. معنویت هم یکی از عرصه­هایی است که تحت تأثیر این تغییرات قرار گرفته است. از آن­جا­که در جامعه­ی کنونی چین همه چیز مادی شده وهمه به دنبال مال و ثروت و مقام و موقعیت هستند، نسل جدید نیز دچار بحران هویت و خلأ شده و از معنویت دست کشیده و یا به دنبال معنویت موهومی است که او را از این بی هویتی نجات بخشد. درحالی­که تائوئیسم، آیین بومی چین، در جامعه از اقبال خوبی برخوردار نیست، نسل جوان از برخی از آیین­ها و مذاهب استقبال خوبی به عمل می­آورد. امروزه معابد بودایی طرفداران بیشتری پیدا کرده و کلیساهای مسیحی هم به ویژه در میان اقشار متوسط جامعه و دانشجویان تحصیل کرده در خارج جاذبه­ای ایجاد کرده است. در میان فرقه­های مسیحیت نیز پروتستان­ها از کاتولیک­ها پیروان بیشتری جذب می­کند. ولی اغلب کسانی هم که به یکی از این ادیان روی می­آورند، چون از روی تحقیق و بررسی نیست، تفاوت میان آن­ها را نمی­دانند. آن­ها صرفا می­گویند به خدای«غرب» اعتقاد دارند. البته برخی هم معتقدند که خیلی از جوانان چینی­ که به این مذاهب روی می­آورند به دنبال رسیدن به معنویت نیستند، بلکه می­خواهند ادای روشنفکری و مدرن و ترقی­خواه بودن را در بیاورند. برخی نیز معتقدند که فرهنگ سنتی چین خود پر است از معنویت، منتهی تا به حال کسی به دنبال کشف و روز آمدن کردن این زمینه­ها و شناساندن آن­ها به نسل کنونی نرفته است. به هرحال، تلاش برای رسیدن به دین و معنویت انتها ندارد، و جویندگان تازه وارد چینی سرزمین­ها و اقیانوس­ها و قاره­ها را برای به دست آوردن معنویت پشت سر می­گذارند.

(Religion in China ،2011)

فرهنگ و آیین­های سنتی چین زمینه و عقبه­ی مناسبی برای بازگشت به عقب ندارد، لذا، خلأ معنوی و عطش معنویت گرایی در نسل جوان این کشور را موجب شده است تا به این ترتیب برخی از آنان به سمت هر اندیشه و عقیده­ی جدید و تازه­ای که تا حدودی به آنان مفری برای پناه آوردن و رسیدن به آرامش نشان می­دهد کشیده می­شوند.  


[1] - Wen Jiabao.


[i] - براساس پزوهشی که توسط مطبوعات ژاپنی صورت گرفته است، ذائقه و خواست­ها و آرزوهای مردم به ویژه جوانان چینی، طی دهه­های 1950،1980 و1990میلادی، و همزمان با اجرای اصلاحات و رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی جامعه، تغییرات گسترده­ای را شاهد بوده است. برای نمونه، سه قلم وسایل زندگی مورد علاقه­ی مردم در دهه­ی1950عبارت بودند از: ساعت مچی، دوچرخه و چرخ خیاطی، در حالی­که این نیاز و علاقه در دهه­ی1980 به تلویزیون، یخچال و ماشین لباسشویی تغییر یافته و در دهه­ی1990 تلفن، کامپیوتر و کولر بوده است. ولی این نیازها در حال حاضر به خرید آپارتمان بزرگ، اتومبیل شیک، و تحصیل در خارج از کشور و مسافرت های خارجی تغییر یافته است. منبع: روزنامه مردم. اول ماه مارس2004.