پیشینه آموزش روسیه
تا پیش از دوره پتر، آموزش در روسیه صرفا در انحصار کلیسا و محدود به ادعیه و آکوزه های مذهبی بود. حتی نوشتن بجز در مورد انجیل و ادعیه حرام پنداشته می شد. اما از زمان پتر کبیر (1689 تا 1725) بود که مسئله پیشرفت متاثر از تحولات اروپا و رنسانس و صنعتی شدن، مسئله آموزش و تحصیل به عنوان یک موضوع مهم مطرح شد. پتر در سال 1694، در 22 سالگی فرمانروای بالفعل روسیه شد. او بر این عقیده بود که روسیه تا زمانی که در عرصه فن آوری به پای اروپا نرسد، هرگز یک امپراتوری قدرتمند نخواهد داشت. به ویژه، ارتش روسیه به آموزش و فن آوری بهتر نیاز داشت تا به اندازه ارتش های چندین کشور کوچک تر نیرومند شود. پتر معتقد بود روسیه باید از روش های انگلستان، فرانسه و بقیه اروپای غربی تقلید کند. روسیه برای نیرومند ساختن ارتش خود می بایست غربی می شد.پتر تلاش بسیاری کرد تا به این هدف دست یابد. کارشناسان فنی خارجی را استخدام کرد تا چگونگی ساخت کشتی های بهتر و بنای استحکامات نیرومندتر را به روس ها بیاموزند. مدارسی را برای آموزش ریاضیات و مهندسی برپا کرد، که سربازان برای هدف گیری دقیق تر توپخانه و بنای استحکامات مناسب به دانستن آن نیاز داشتند. نخستین روزنامه روسیه را به راه انداخت تا روس ها، مانند اروپاییان بتوانند درباره وقایع جاری کسب اطلاع کنند. او تقویم سنتی روسیه را که تاریخ رخدادها را از پیدایش جهان تعیین می کرد، کنار گذاشت و به جای آن تقویم مورد استفاده در اروپای غربی را پذیرفت که تاریخ رخدادها را از میلاد مسیح محاسبه می کرد. درهای مناصب دولتی را که تا آن زمان تنها به پسران اشراف اختصاص داشت، به روی پسران با استعداد خانواده های معمولی گشود. آکادمی علوم را برای ترویج آموزش و پژوهش تأسیس کرد. حتی به مردم دستور داد او را به جای تزار امپراتور بنامند، چرا که عقیده داشت امپراتور بیش تر غربی به نظر می آید. پتر حتی می خواست ظاهر و قیافه روس ها را تغییر دهد [۱].
پتر متاثر از شخصی به نام فرانسوا لوفور اسکاتلندی ساکن محله خارجی های مسکو علاقه مند به غرب شد. پتر بویژه برای قدرتمندی روسیه، نیاز به نیروی دریایی و کشتی را جدی می دید. او به طور ناشناس و با اسم مستعار همراه برخی مقامات روس به اروپا سفر کرد و مدت یکسال از کارخانه های کشتی سازی بازدید و حتی کار کرد. او همچنین از دانشگاههای اروپایی دیدن کرد (Gumiliev, 2008: 276). او روز بعد از ورود به مسکو، ریش سران سپاه و اعیان و اشراف را تراشید و آنها را مجبور به پوشیدن لباس به سبک فرانسویها کرد و تقویم روسیه را تغییر داد. او اصلاحات صنعتی و اداری و نظامی را به سبک غرب اجرا کرد. شهر سن پترزبورگ را در نزدیکترین نقطه به اروپا احداث کرد و شوون اجتماعی و سیاسی را به وضع دیگری درآورد [۲]. او به تاسیس فرهنگستان علوم و مدارس و آموزشگاههای کارخانههای اسلحه سازی، روش مرکانتیلیسم، خدمت وظیفه اجباری، نظام مالی و اداری جدید، اصلاحات مذهبی و محدود سازی کلیسا پرداخت. زیربنای فکری این تحولات در حوزه مذهب، دیدگاههای کشیش تئوفان پروکوپوویچ بود که به تبلیغ اندیشه های فلسفی بیکن و دکارت میپرداخت. پتر هم برتری اخلاق عرفی و نظارت دولت بر روحانیت را پذیرفت [۳].
در سال 1802م وزات آموزش و پرورش ملی روسیه تاسیس شد و سپس بر اساس فرمانی در سال 1804م سیستم آموزش و تحصیلات عمومی تحت نظارت این وزاتخانه شکل گرفت که شامل مدارس محلی، نواحی، دبیرستانها و دانشگاههای استانی بود و تمامی این آموزشگاهها با هم در ارتباط بودند. روسیه به نواحی آموزشی تقسیم شد که ریاست آنها را متولیان خاصی از سوی دولت بر عهده داشتند. دانشگاهها به عنوان مراکز اصلی رسیدگی به امور این آموزشگاهها تعیین شدند. در ادامه موسسات آموزشی روسیه به تفکیک دورههای تحصیلی آمده و سپس به سیستم آموزشی روسیه اشاره شده است(ابراهیمی ترکمان و نوروزی، 1391: 195).
الف. مدرسه زِمسکی: این مدارس در مناطق روستایی گشایش یافتند و امور آنها توسط زِمستواهای هر منطقه اداره می شد و مسلم است که اغلب دانش آموزان فرزندان کشاورزان بودند. در این مدارس 3 تا 4 الهیات و خداشناسی، خواندن و نوشتن، حساب و اگر امکان داشت آوازخوانی تعلیم داده شده میشد. در برخی از آنها هم جغرافیا، تاریخ و طبیعت شناسی تدریس می کردند.
ب. مدرسه ی محلی ـ کلیسایی: ابتدا آنها را فقط مدارس محلی مینامیدند و تنها دو سال طول میکشید. در سال 1864م تحت نظارت شورای مذهبی کلیسا قرار گرفت و نام آن واژهی کلیسا هم اضافه شد. این مدارس در ناحیهی قلمرو کشیش کلیسا قرار داشت و به طور کلی میتوان گفت در مناطق روستایی، مدارس سه ساله و پنج ساله وجود داشتند. در این مدارس الهیات، خداشناسی، آوازخوانی، مذهبی، خواندن و نوشتن، علم حساب و تاریخ تدریس میشد و مطالبی که برای یاد دادن و خواندن به کار گرفته میشد، اغلب متون مذهبی بود. معلمان و معلمهها نیز یا از کشیشان و راهبهها بودند یا از کسانی که خود در مدارس وابسته به کلیسا تحصیل کرده بودند.
ج. مدرسهی عالی تحصیلات ابتدایی: این مدارس ابتدا در شهرهای کوچک بر پا شد و به آن مدارس شهرستانها یا ناحیهها گفته میشد و مدت تحصیل در آنها هم دو سال بود. در سال 1872م نام آنها به مدارس شهری تغییر یافت و از سال 1912م هم به نام مدارس عالی تحصیلات ابتدایی نامیده شدند. در این مدارس فرزندان کشاورزان و کارمندان دولت که وضع مالی نسبتاً خوبی داشتند تحصیلات ابتدایی نامیده شدند. تحصیل میکردند. این مدارس چهار کلاس داشتند که به دو نوع پسرانه و دخترانه تقسیم میشد و در آن زمان تحصیل مشترک دختران و پسران در مدارس هنوز عملی نشده بود. در این مدارس زبان روسی، علم حساب و جبر مقدماتی، هندسه، جغرافیا، تاریخ روسیه، اطلاعات از تاریخ جهان، علوم طبیعی، فیزیک، نقاشی و ژیمناستیک تدریس میشد. محصلانی که سال یا کورس اول و دوم را طی کرده بودند، می-توانستند به طور همزمان در کلاسهای دوم و سوم ژیمناستیک شرکت کنند، ولی برای ورود به کلاس سوم، حتماً باید امتحان زبانهای خارجی و باستانی را با موفقیت پشت سر میگذاشتند.(نوروزی و ابراهیمی،1391،196)
د. دبیرستان کلاسیک: تحصیلات متوسطه در دبیرستانها دستور زبان، ادبیات، تاریخ میهنی، زبانهای خارجی اغلب فرانسه و آلمانی و نیز زبانهای باستانی همچون یونانی و لاتین تدریس میشد. دبیرستانهای دخترانه و پسرانه وجود داشت و فرزندان هر نوع طبقهی اجتماعی یا هر نوع مذهب و آیینی را میپذیرفتند که 8 تا 9 سال سن داشتند. دوران تحصیل برای پسران 8 سال و برای دختران 7 تا 8 سال بود. پس از پایان دوران تحصیل در دبیرستان پس از پشت سر گذاشتن امتحانات فارغ التحصیلی گواهی پایان دورده داده میشد. پسران پس از طی دورهی دبیرستان میتوانستند وارد دانشگاه شوند. دختران پس از پایان کلاس هفتم خود گواهی معلمی مدرسهی ابتدایی را میگرفتند و اگر کلاس هشتم را تمام میکردند، میتوانستند بدون امتحان ورودی وارد آموزشگاه عالی زنان شوند.
ه. موسسه و آموزشگاه رئال: از ابتدا این آموزشگاه را دبیرستان میگفتند و فقط 7 کلاس در آن درس میخواندند. بعدها در سال 1878م به آموزشگاه تغییر نام یافت در این نوع یافت. در این نوع مدارس بیشتر علوم جامع و طبیعی تدریس میشد و به زبانهای خارجی اهمیت بسیار داده میشد. دانش آموزان این آموزشگاه از نظر میزان تحصیلات نسبت به دانش آموزان دبیرستانهای کلاسیک در مرحله دوم اهمیت قرار داشتند. از نظر آموزشی در این گونه دبیرستانها فقط پسران پذیرفته میشدند. مدت تحصیل 6 سال بود. فارغ التحصیلان آن میتوانستند وارد آموزشگاههای عالی فنی یا دانشکدههای فیزیک، ریاضی یا پزشکی دانشگاه شوند.
و. مدرسه نظام: در مدرسهی نظام فرزندان اشراف و به خصوص نظامیان تحصیل میکردند و فرزندانی غیر این خانوادهها به ندرت وارد آن میشدند. در این مدرسه هم علوم جامع و طبیعی در صدر قرار داشت. همچنین دانشهای مورد نیاز جهت خدمت دولتی مانند هنر رزم و دریانوردی، سنگربندی و توپخانه، تربیت اخلاقی و معنوی مانند نقاشی، طراحی، موسیقی، رقص و مانند اینها تدریس میشد. به آمادگی جسمانی بسیار اهمیت میدادند و آموزش ژیمناستیک شنا و شمشیر بازی هم جزو دروس این مدرسه بود. دوره تحصیل آن 7 سال بود و فارغ التحصیلان آن موفق به دریافت لقب و درجهی نظامی یا رتبههای بالایی در ردیف کارمندان دولت میشدند.
ز. انستیتوی دختران اشراف: بیشتر دانش آموزان دختر این موسسه را دختران اشراف تشکیل میدادند و در آن بیش از همه بر تعلیم زبانهای خارجی، زبان و زبانشناسی روسی، علم حساب، تاریخ، جغرافیا، نقاشی، رقص، کارهای دستی، و روشهای مختلف خانهداری و آداب و رسوم رفتارهای اشرافی و غیره تاکید میشد. دورهی تحصیل آن 7 تا 8 سال بود. فارغ التحصیلان آن میتوانستند وارد موسسات آموزش عالی زنان شوند.
دو موسسهی آخر یعنی مدرسهی نظام و انستیتوی دختران شبانهروزی بودند و در آن علاوه بر تحصیل علوم مختلف پسران و دختران آداب و رسوم روابط فردی و اجتماعی را هم فرا گرفتند (همان،197).
ح. دانشگاه: اصلیترین موسسات تحصیلات عالی دانشگاهها هستند. در سال 1913 م در مناطق مختلف روسیه مانند مسکو، سن پتربورگ، خارکُف، غازان، کیاف، یوریِف، تُمسک (از سال 1888)، ورشو، اُدسا (از 1864)، ساراتُف (از سال 1909) یعنی به طور کل 10 دانشگاه وجود داشت. در بیشتر این دانشگاهها، دانشکدههای حقوق و پزشکی وجود داشت و اغلب دانشکده داشتند: پزشکی، تاریخ و ادبیات، حقوق، فیزیک و ریاضی. تنها دانشکدهی واقع در یوریِف بود که به جای دانشکدهی حقوق، دانشکدهی الهیات و دانشگاه سن پتربورگ هم به جای دانشکدهی پزشکی، دانشکدهی زبانهای شرقی داشت. دانشجویان دو بار در سال امتحان میدادند. پس از اتمام دانشگاه هم یکی از دو مدرک فوق لیسانس یا دکتری را دریافت میکردند. علاوه بر دانشجویان، افرادی هم بودند که به آنها والناسِلوشاتِل میگفتند و میتوانستند در کلاس حاضر شده و از درس استفاده کنند و حتی در امتحانات شرکت کنند، ولی از دیگر مزیتهای دانشجویی بیبهره بودند و این دسته افراد میتوانستند از میان دختران و زنان هم باشند. آموزشگاههای عالی دختران: اولین آموزشگاه از این نوع در سال 1869 در مسکو و سنپتربورگ ایجاد شد. دانشجویان، دختران فارغ التحصیل دبیرستانها و انستیتوهای دختران بودند و دوران تحصیل مانند همیشه دو سال بود. در این موسسات گروههای تاریخ و ادبیات، فیزیک و ریاضی، تاریخ طبیعی، شیمی و دارو تدریس میشد. فارغ التحصیلان این موسسات اجازهی تدریس و معلمی در دبیرستانها تا آخرین کلاس را داشتند و یا میتوانستند پزشک یا معلم مدارس متوسطه شوند.
ط. موسسات آموزشی: هم که متداولترین شکل موسسات آموزشی در سطح تحصیلات عالی است. در روسیه موسسات و انستیتوهای پلیتکنیک و فنی، جنگل و مراتع، مهندسی حمل و نقل، راه آهن، بازرگانی، زراعت، آموزگاری و پزشکی هم برای زنان و هم برای مردان تدریس میشد. آموزش در تمام مقاطع تحصیلی دارای شهریهی زیادی بود. به همین دلیل تنها کسانی که متمول بودند هزینههای آموزش فرزندان خود را برای تحصیل میفرستادند. اگر جایی خالی میماند، دانش آموزان را رایگان قبول میکردند، به شرط این که آنها از وضعیت تحصیلی خوبی برخوردار بودند. گرچه این شرایط بسیار کم پیش میآمد.(همان، 198).