فلسفه شرقی در ژاپن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۶ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «تفکر نیشیدا و به طور کلی مکتب کیوتو با وجود این که شناخته شده‌ترین مکتب فکری ژاپن در عرصه بین المللی است، اما از نظر دامنه و فعالیت فکری صرفا به سنت فکری ژاپن و غرب توجه داشت. به همین منظور هم از آن با عنوان فلسفه تماما ژاپنی نیز یاد می‌شود. نیش...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تفکر نیشیدا و به طور کلی مکتب کیوتو با وجود این که شناخته شده‌ترین مکتب فکری ژاپن در عرصه بین المللی است، اما از نظر دامنه و فعالیت فکری صرفا به سنت فکری ژاپن و غرب توجه داشت. به همین منظور هم از آن با عنوان فلسفه تماما ژاپنی نیز یاد می‌شود.

نیشیدا سال 1945 درگذشت و مکتب کیوتو توسط افرادی نظیر که‌جی نیشیتانی[1] و دیگران رهبری شد. اما درست در چنین دورانی متفکر دیگری در ژاپن به تدریج در حال ظهور بود که سودای بزرگتری در نسبت با نیشیدا و مکتب کیوتو در سر داشت: توشیهیکو ایزوتسو[2].

چنان که در فصل«اسلام و مسلمانان در ژاپن» آورده ایم، ایزوتسو مشهورترین و پرآوازه‌ترین اسلام شناس ژاپن است و برای نخستین بار قرآن را مستقیم از عربی به ژاپنی ترجمه کرد. همین طور او به سبب حضور چندین ساله در ایران و ترجمه برخی از آثارش به فارسی شناخته شده‌ترین و تاثیرگذارترین متفکر ژاپنی در ایران هم به حساب می‌آید. اما باید توجه داشت که با وجودی که ایزوتسو مطالعات و پژوهش‌های خود را در حوزه زبان شناسی و اسلام شناسی آغاز کرد، اما در دو دهه آخر عمرش سعی در ساختن نوعی فلسفه شرقی داشت. بدین منظور دامنه و عرصه‌ای که او برای ساختن فلسفه شرقی در نظر گرفت، بسیار فراتر از حوزه فعالیت‌های فکری مکتب کیوتو بود. چرا که ایزوتسو قصد داشت کل سنت‌های شرقی را در ساختاری منجسم بازخوانی و بواسطه آن فلسفه‌ای شرقی را شکل دهد.

ایزوتسو در مجموع حدود 35 زبان را فرا گرفته بود و در مطالعات خود از حدود 20 زبان به طور کامل استفاده می‌کرد. چنین دانش زبانی‌ای موجب شده بود تا او تمامی آثار کلاسیک و دست اول سنت‌های شرقی و غربی را به زبان اصلی مطالعه کند. همین طور او به خاطر زندگی طولانی در غرب و خاورمیانه، به خصوص ایران، توانسته بود با اندیشمندان و اندیشه‌های گوناگونی از نزدیک برخورد کند که تمامی آن‌ها در روند شکل گیری اندیشه او بسیار تاثیرگذار بوده‌اند.

شکل گیری اندیشه ایزوتسو در قالب ساختن مکتبی شرقی، بدون تاثیر از تفکر سنتی ایران، به خصوص اندیشه شهاب الدین سهروردی و قرائت‌های جدید از فلسفه او توسط هانری کربن[3] فرانسوی نیست.

در واقع زمانی که شاگردان نیشیدا و اصحاب مکتب کیوتو به آلمان می‌رفتند تا مستقیما با هایدگر دیدار داشته باشند، متفکران و روشنفکران ایران بواسطه خوانش‌های خاص هانری کربن از فلسفه هایدگر و به کار گیری آن در بازخوانی سنت فکری ایران، توانسته بودند شناختی از این فیلسوف آلمانی بدست آورند.

کربن مدتی دستیار هایدگر در آلمان بود و برای نخستین بار چند اثر هایدگر را به زبان فرانسوی ترجمه کرد که موجب شناخت تفکر هایدگر در فرانسه و اقبال فیلسوفان و متفکران فرانسوی به او شد. با این حال او معتقد بود که پدیدارشناسی و فلسفه هایدگر که در جهت نقد تاریخ تفکر غرب بود، نمی‌توانست چندان که باید و شاید تاثیر گذار باشد. لذا کربن گمشده خود را در تفکر شهاب الدین سهروردی یافت و راهی ایران شد.

شهاب الدین سهروردی در اثر مشهور خود «حکمت الاشراق» طی تفسیری عرفانی از نور عنوان می‌کند که انسان دارای بعدی شرقی (معنوی) است که بواسطه ریاضت می‌تواند به آن دست یابد. همین طور او از ناکجاآبادی با نام اقلیم هشتم سخن می‌گوید که در آن تمامی ادیان و عقیده‌ها می‌توانند با هم همسخن شوند. این ناکجاآباد یا اقلیم هشتم در جهت شرقی ساختار متافیزیکی تفکر قرار دارد. آن چه که سهروردی طرح می‌کند، بی شباهت به ساختار "ساتوری" یا تجربه ناب نیشیدا نیست. در تفکر بودایی "شین‌نیو" بواسطه حرکت خلاقانه خود عالم را می‌آفریند و انسان با گذر از سطح هوشیار به سطح نا هوشیار می‌تواند "شین‌نیو" را همچون امری پنهان رویت کند.

به باور هانری کربن آن چه که اساس پدیدارشناسی را شکل می‌دهد، همین رویت امر پنهان یا آشکار سازی امر پنهان است که سهروردی و تفکر سنتی ایران آن را به ما آموزش داده است. بنابراین از نظر کربن راه نجات و بحران متافیزیکی بوجود آمده در غرب همسخنی شرقی‌های جهان در اقلیم هشتم است. به همین خاطر کربن تمام تلاش خود را برای ساختن فلسفه‌ای تطبیقی جهت همسخنی سنت‌های دینی مختلف به کار بست، اما پایان عمر او مانع سازمان دهی به چنین تفکری شد.

ایزوتسو که در ایران با کربن در انجمن حکمت و فلسفه ایران و همین طور کنفرانس بین المللی ارنوس همکار بود، تفکر کربن را در شکل بسیار گسترده‌تری ادامه داد. او معتقد بود ساختار همچون ساختار "ساتوری" و رویت شین‌نیو نه تنها متعلق به سنت ژاپنی و اسلامی، بلکه متعلق به تمامی سنت‌های شرقی اعم از چینی، هندی، یهودی، مسیحی و حتی یونان باستان است. به همین خاطر ایزوتسو در آثاری همچون «آگاهی و ماهیت: در جستجوی مشرق معنوی»، کوشید تا بر اساس ساختار متافیزیکی که توضیح دادیم کلیه سنت‌های شرقی را با هم تطبیق دهد و میان آن‌ها نوعی همسخنی ایجاد کند. از آن جایی که تمامی این سنت‌ها به جهت متافیزیکی (نه جغرافیایی) به شرق تعلق دارند، ایزوتسو فلسفه خود را "شرقی" می‌نامد.

گستردگی پروژه فکری ایزوتسو و نیز پرورش نیافتن افرادی همتراز او موجب شد تا تفکر ایزوتسو تبدیل به یک مکتب خاص نشود. اما از سال 2012 با بازخوانی و چاپ مجدد آثار او کم و بیش فعالیت‌هایی جهت شناخت و گسترش تفکر او در ژاپن و تا حدودی هم در ایران و ترکیه به راه افتاده است.


[1] 西谷啓治/Nishitani Kēji(1900-1990).

[2]  درباره ایزوتسو منابع بسیاری به فارسی وجود دارد. همین طور سال 1397 خورشیدی فیلم مستند "شرقی" توسط مسعود طاهری درباره زندگی و افکار او در ایران ساخته شد. در این قسمت تفکر او را به طور موجز و خلاصه آورده‌ایم.

[3] Henry Corbin(1903-1978).