ادبیات معاصر ژاپن
در دوران سرگشتگی و بهت پس از جنگ و تحت تأثیر حس ناشی از شکست در جنگ نویسندگانی در ژاپن ظهور کردند که ناامیدی و بیهدفی آن روزها را به تصویر میکشیدند. شخصیتهای داستانهای این نویسندگان اغلب ضدقهرمانهایی بیهدف و بیبندوبار بودند و که قوانین اخلاقی را به چالش میکشیدند. از این رو به این گروه از نویسندگان نام «نحله اراذل»[1] داده شد. اعضای اصلی این نحله اوسامو دازای[2]، آنگو ساکاگوچی[3] و ساکونوسوکه اودا[4] بودند. در کنار این نحله دسته دیگری از نویسندگان بودند که جریان اصلی ادبیات بعد از جنگ ژاپن را پدید آوردند. این نویسندگان که به نسل اول بعد از جنگ نیز مشهورند با استفاده از تجربههای شخصی خود از جنگ در پی ایجاد رابطه بین جنگ و ادبیات بودند. یکی از نخستین نویسندگان این جریان هیروشی نوما[5] است که داستان «منطقه تهی»[6] او در سال 1952 م را میتوان نخستین رمان مهم ژاپنی درباره جنگ جهانی دوم به حساب آورد. از نویسندگان شاخص دیگر این جریان میتوان از تایجون تاکهدا[7]، کوبو آبه[8] و یوکیئو میشیما[9] نام برد.
از این نویسندگان هیچیک به اندازه میشیما در داخل و خارج از ژاپن شناخته شده نیست. در حقیقت در بین نویسندگان قرن بیستم م ژاپن آثار هیچ نویسندهای بیش از آثار میشیما به زبانهای خارجی ترجمه نشده و تنها در سالهای اخیر میزان ترجمه آثار هاروکی موراکامی[10] از میشیما پیشی گرفته است. میهنپرستی و بازگرداندن شکوه و عظمت از دست رفته ژاپن دغدغه اصلی میشیما بود که میتوان در آثارش به وضوح مشاهده کرد. میشیما که در زندگی واقعی خود نیز به دنبال تحقق بخشیدن به آرمانهایش بود یک گروه شبههنظامی از جوانان ترتیب داده بود و قصد انجام کودتا داشت. خودکشی میشیما که به روش دریدن شکم با خنجر انجام شد بازتاب بسیار وسیعی در رسانههای جهان داشت. «اعترافات صورتک»[11]، چهارگانه «دریای حاصلخیزی»[12] و «معبد طلایی»[13] تعدادی از آثار مهم میشیما هستند. چند دهه بعد از مرگ میشیما روشن شد که او بارها نامزد دریافت جایزه نوبل بوده است، اما هرگز این جایزه را دریافت نکرد.
دهههای آخر قرن بیستم م دوران پیشرفت و توسعه اقتصادی ژاپن بود. در این سالها ادبیات کودک و ادبیات غیرداستانی رشد چشمگیری داشت. علاوه بر آن، رمانهای عامهپسند و داستانهای مصور نیز فروش بالایی یافتند. از نویسندگانی که ادبیات جدیتر این دوره را نمایندگی کردند میتوان به شوتارو یاسوئوکا[14]، جوننوسوکه یوشییوکی[15]، شوساکو اندو[16]، یاسوشی اینوئوئه[17]، شینتارو ایشیهارا[18]، تاکهشی کایکو[19] و کنزابورو اوئه[20] اشاره کرد. از میان این نویسندگان کنزابورو اوئه در سال 1994 م دومین جایزه نوبل ادبیات را برای ژاپن دریافت کرد. آثار نخست اوئه اغلب درباره جنگ و مسائل سیاسی بود، اما با تولد پسرش که دچار معلولیت ذهنی بود تحول بزرگی در کارهای اوئه پدید آمد و به نوشتن درباره انسان و روابط انسانی روی آورد. از میان نویسندگانی که در دهه اول و دوم قرن بیست و یکم فعالیت داشتند هاروکی موراکامی شناختهشدهترین آنها است. اغلب آثار موراکامی به بسیاری از زبانهای جهان از جمله فارسی ترجمه شدهاند و در کشورهای مختلف جزو پرفروشترین کتابها بودهاند. از نویسندگان مطرح دیگر این دوره میتوان از بانانا یوشیموتو[21] نیز نام برد.
در حال حاضر رمانهای عامهپسند، داستانهای تاریخی و ادبیات غیرداستانی خوانندههای فراوانی در ژاپن دارند. بهعلاوه، داستانهای کوتاهِ کوتاه (فلش فیکشن) که میتوان آنها را با تلفن همراه در فاصله بین دو ایستگاه در قطار یا اتوبوس درونشهری خواند نیز طرفداران زیادی دارد. به این گونهها باید داستانهای مصور مانگا[22] را نیز افزود زیرا امروزه بسیاری از انواع داستان و حتی ادبیات غیرداستانی در قالب کتابهای مصور مانگا عرضه میشوند. در سال 2006 حدود 30% کل کتابهای فروخته شده در ژاپن مانگا بودند.
[1] 無頼派/Buraiha.
[2] 太宰治/Dazai Osamu(1909-1948).
[3] 坂口安吾/Sakaguchi Ango(1906-1955).
[4] 織田作之助/Oda Sakunosuke(1913-1947).
[5] 野間宏/Noma Hiroshi(1915-1991).
[6] 『真空地帯』/Shinkū Chitai.
[7] 武田泰淳/Takeda Taijun(1912-1976).
[8] 安部公房/Abe Kōbō(1924-1993).
[9] 三島由紀夫/Mishima Yukio(1925-1970).
[10] 村上春樹/Murakami Haruki(1949 -….).
[11]『仮面の告白』/Kamen no Kokuhaku.
[12] 『豊饒の海』/Hōjō no umi.
[13] 『金閣寺』/Kinkakuji.
[14] 安岡章太郎/Yasuoka Shōtarō(1920-2013).
[15] 吉行淳之介/Yoshiyuki Junnosuke(1924-1994).
[16] 遠藤周作/Endō Shūsaku(1923-1996).
[17] 井上靖/Yasushi Inoue(1907-1991).
[18] 石原慎太郎/Ishihara Shintarō(1932 -….).
[19] 開高健/Kaikō Takeshi(1930-1989).
[20] 大江健三郎/Ōe Kenzaburō(1935-….).
[21] 吉本ばなな/Yoshimoto Banana(1964-….).
[22] 漫画/Manga.