نظام آموزشی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم
با شکست بدون قید و شرط ژاپن در جنگ، سرفرماندهی عالی متفقین یا جیاچکیو بر ژاپن مسلط شد. در پایان جنگ جهانی دوم هیجده میلیون دانش آموز به مدرسه نمیرفتند، چهار هزار مدرسه تخریب شده و فقط بیست درصد از متون آموزشی مورد نیاز موجود بود (هال، 1949: 2). جیاچکیو بلافاصله بعد از تسلط بر ژاپن آموزش بر پایه ملیگرایی و نظامیگری را ممنوع و سال بعد -1946 - گروهی از متخصصین آمریکایی را به ژاپن دعوت کرد تا با تحقیق و بررسی در کلیت آموزش و پرورش ژاپن گزارشهایی در بردارنده پیشنهادهایی برای دموکراتیزه شدن آموزش ارائه دهند (نوکی، 2018: 86). همین سال هم قانون اساسی جدید ابلاغ شد که در آن اصولی به موضوع آموزش اشاره داشت. به موجب اصل 26 قانون اساسی، حق آموزش و نیز تعلیمات اجباری و مجانی برای کودکان اعم از پسر و دختر به رسمیت شناخته شد. به موجب اصل 20 تعلیمات دینی توسط دولت ممنوع اعلام شد.
تا پایان دهه 1940، چند قانون بسیار مهم درباره نظام آموزشی تصویب شد: قانون آموزش در مدارس[1] (1947)، قانون انجمنهای آموزشی[2] (1948)، قانون آموزش اجتماعی[3] (1949) و قانون مدارس خصوصی[4] (1948)؛ تصویب مجموعه این قوانین سبب اجرای پنج اصلاح اساسی زیر در نظام آموزشی شد (سایتو، 2021: 18):
1. تغییر نظام آموزشی به نظام آموزشی 4-3-3-6 (6 سال ابتدایی، 3 سال راهنمایی، 3 سال دبیرستان، 4 سال دانشگاه).
2. افزایش مدت تحصیل اجباری به نه سال.
3. ایجاد مدارس مختلط.
4. تاسیس انجمنهای آموزشی در سطح استانی و ناحیهای.
5. انحلال مراکز تربیت معلم و واگذاری تربیت کادر آموزش به دانشگاهها.
قبل از جنگ کادر آموزشی در مراکز تربیت معلم آموزش داده میشدند، اما بعد از جنگ این وظیفه بر عهده دانشگاهها اعم از دولتی و خصوصی قرار گرفت. دانشگاهها با تأسیس دانشکدههای آموزش اقدام به آموزش و تربیت معلم برای مدارس کردند. همچنین با تأسیس انجمنهای آموزشی در استانها و ...، راه برای تحقق آموزش آزاد و مردم سالارانه فراهم شد. این بدان معنی بود که مشارکت در تصمیم گیریهای آموزشی بیشتر میشد. برای مثال قبل از جنگ، تصمیمگیری درباره آموزش، کتابهای درسی و ... در وزارت آموزش، علوم و فرهنگ متمرکز بود، اما بعد از جنگ با مشارکت این انجمنها از وزارت تمرکز زدایی شد. در مورد کتابهای درسی هم، قبل از جنگ یک کتاب واحد از سوی وزارت برای تمام کشور تأیید و توزیع میشد، اما بعد از جنگ نظام بررسی و تأیید کتاب در پیش گرفته شد. بدین معنی که تمام افراد و متخصصین میتوانستد اقدام به نوشتن و خلق کتاب درسی کنند و اگر این کتاب در بررسیها مورد تأیید قرار میگرفت، میتوانست از سوی مدارس به عنوان کتاب درسی مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از اتفاقات مهم دیگر بعد از جنگ، شکلگیری اتحادیه معلمان ژاپن[5] با نام اختصاری نیکّیوسو[6] بود که اقدامات بسیاری ارزندهای در راستای بهبود وضعیت معیشتی معلمان و کارکنان آموزش و پرورش و نیز تحقق هدف آموزش مردم سالارانه انجام داد. این اتحادیه به خصوص در دهه 1960 و 1970 تقابل زیادی با وزارت آموزش ژاپن داشت و معمولا اعضای آنها در تظاهرات و اعتراضات خیابانی فعالانه شرکت میکردند (همان: 19).
با موفقیت سیاستهای بازسازی بعد از جنگ و آغاز رشد سریع اقتصادی ژاپن، صنایع رو به توسعه این کشور نیاز به نیروی کار آموزش دیده پیدا کردند و تقاضا برای نیروی کار تحصیل کرده بیشتر شد. در نتیجه نرخ افرادی که در مقاطع بالاتر تحصیل میکردند، هر ساله بیشتر شد. در سال 1950 میزان اشتغال به تحصیل در تحصیلات اجباری نه ساله به 99.2 درصد افراد مشمول رسید. همچنین میزان افراد مشغول به تحصیل در دبیرستان که جزو تعلیمات اجباری نبود و در سال 1950 تنها 42.5 درصد بود، سالهای 1960، 1970 و 1980 به ترتیب به 57.7%، 82.1% و 94.1% رسید (همان: 21). این آمار در مورد دانشگاه -مقطع کارشناسی یا کاردانی- در سالهای ذکر شده به ترتیب، 10.1% (15.3% برای پسران و 4.6% برای دختران)، 10.3%، 23.6% (29.9% برای پسران و 17.7% برای دختران) و 37.4% (41.3% برای پسران و 33.7% برای دختران) بود (همان:22).
البته نباید از یاد برد که این اصلاحات در کنار همه مزایایی که برای بازسازی اقتصاد و صنعت کشور داشت، معایبی هم داشت. رقابت شدید برای ورود به دبیرستانها و دانشگاههای تراز اول که هدف دانشآموزان و خانوادههای آنها بود، نگرانیها و فشارهایی را به دانشآموزان وارد کرد. در گزارش گروه اعزامی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[7] (OECD) برای بررسی آموزش و پرورش ژاپن در سال 1970، خاطرنشان شد که رقابت در امتحان ورودی دانشگاه و دبیرستان نوعی انحراف در آموزش مقدماتی و متوسطه ژاپن ایجاد کرده است (همان: 23).
با ورود به دهه 1970، بحثهای جدی در رابطه با لزوم اصلاح در نظام آموزشی بالا گرفت. از سال 1974، شوراهای آموزش و پرورش و وزارت علوم، ورزش و فرهنگ ژاپن بهصورت جدی به پژوهش درباره ضرورتهای اجتماعی و فرهنگی نوین عصر اطلاعات و ارتباطات در قرن بیست و یکم و لزوم آمادگی دانش آموزان برای عصری جدید با چالشهایی متفاوت ایجاد شد (سرکارآرانی، 1381: 68). شورای اصلاح نظام آموزش و پرورش نیز در سپتامبر 1984 به فرمان نخستوزیر وقت تشکیل شد و در گزارشی مهم در سال 1988 اعلام کرد، روش ارزشیابی دانشآموزان با مطالب حفظکردنی و نمره، اشکالهای فراوانی دارد و آموزش باید به سمتی برود که دانشآموزان مهارت زندگی کردن بیاموزند (فوجیتا، 2000: 51).
این چنین ژاپن با درک اهمیت آموزش و اصلاحات مداوم در نظام آموزشی خود توانسته است یکی از بهترین نظامهای آموزشی جهان را داشته باشد. گواه این مطلب این که ژاپن در برنامه بینالمللی ارزیابی دانشآموزان موسوم به پیسا[8] که برای ارزیابی موفقیت تحصیلی دانش آموزان 15 ساله در سراسر جهان و در کشورهایی انجام میشود که برای اجرای این برنامه ثبت نامکردهاند، همیشه رتبهای بالا داشته است. این آزمون هر سه سال یک بار انجام میشود و نتایجش میزان موفقیت دانشآموزان را در علوم، ریاضی و سواد خواندن نشان میدهد. بنا بر نتایج آزمون سال 2015، ژاپن بعد از سنگاپور رتبه دوم دنیا را در نتایج پیسا داشته است (اوایسیدی، 2015).
[1] 学校教育法/Gakkō kyōiku hō.
[2] 教育委員会法/Kyōiku iinkai hō.
[3] 社会教育法/Shakai Kyōiku hō.
[4] 私立学校法/Shiritsu Gakkō hō.
[5] 日本教職員組合/Nihon kyōshokuin kumiai.
[6] 日教組/Nikkyōso.
[7] Organisation for Economic Co-operation and Development.
[8] Programme for International Student Assessment (PISA).