پیشینه روابط ژاپن و ج.ا.ایران در دوران باستان
هر چند به لحاظ مؤلفههای ذکر شده برای دوران باستان، این دوران در تاریخ ایران بسیار زودتر از دوران مشابه در تاریخ ژاپن شروع شد، اما به خاطر این که بتوانیم به روابط دو کشور در این دوران بپردازیم آن را مطابق با دوران باستان در تاریخ ژاپن از نیمه دوم قرن سوم تا اواخر قرن دوازدهم م قرار میدهیم.
ما در منابع مکتوب فارسی و عربی به جای مانده از آن دوران نمیتوانیم سندی پیدا کنیم که نشان دهد، ایرانیان باستان شناختی از ژاپن داشتند. تنها نامهایی چند هست که برخی احتمال میدهند، اشاره به ژاپن داشته باشد. مشهورترین این نامها، جزیره یا سرزمین واق واق یا الواق است که در برخی منابع آن دوران به آن اشاره میشود. برای مثال جغرافیدان و تاریخ نویس ایرانی قرن نهم و دهم میلادی (سده سوم قمری)یعنی "ابن خرداد به" در کتابش "المسالک و الممالک"درباره این سرزمین چنین مینویسد:
... مرز چين از آن دريا (درياي چين) تا تبت و تركستان و غرب آن تا سرزمين هند است. در مشرق آن سرزمين واق واق است و آنجا (واق واق) پر از طلاست تا جايي كه مردم آن زنجير سگها و گردنبند بوزينگان خود را از طلا ميسازند و پيراهنهاي طلايي (زربفت) براي فروش از آنجا ميآورند. در واق واق چوب آبنوس نيكو وجود دارد ... (ابن خردادبه، 1370: 53).
چیزی که اینجا ظن اشاره واق واق به ژاپن را تقویت میکند، اشاره به زرخیز بودن سرزمین واق واق است. ما میدانیم در دوره باستان تاجران و فرستادگانی از شرق و غرب عالم و از طریق شبکه راههایی موسوم به جاده ابریشم به چین میرفتند. ژاپنیهایی هم که این دوره به چین میرفتند، به عنوان هزینه سفر خود نقره و بعدا سنگریزه طلا همراه میبردند. بنابراین امکان دارد، مسافران غیر ژاپنی و از جمله ایرانیان که آن زمان در چین زیاد بودند، با دیدن ژاپنیهایی که نقره و سنگریزه طلا داشتند، سرزمین آنها را زرخیز تصور کرده باشند. علاوه بر این، مسافران ژاپنی آن زمان سرزمین خود را واکوکو (倭国/Wakoku) مینامیدند و برخی واق واق را بر گرفته از واکوکو میدانند (سوگیتا، 1995: 35). نکته جالب اینکه مارکو پولو[1] مسافر مشهور جاده ابریشم هم که در سده سیزده میلادی از ونیز به چین سفر کرد، در سفرنامهاش ژاپن را زرخیز معرفی میکند. به اعتقاد کاتایاما (2005)، مارکو پولو تصور زرخیز بودن ژاپن را متأثر از اطلاعاتی میداند که از تاجران مسلمان در چین به دست آورد (کاتایاما، 2005: 22).
علاوه بر واق واق، برخی از محققین عقیده دارند که جابرقا، جبرقه یا جابلقا که در متون فارسی و عربی آن دوران آمده است، به ژاپن اشاره دارند (نقیزاده و ذاکری، 1398: 31)، هر چند همه اینها احتمالات است و نمیتوان با قاطعیت درباره آن اظهار نظر کرد. از سوی دیگر، در منابع مکتوب ژاپنی دوره باستان ما کلمه هاشی (波斯/Hashi) را داریم که از دوران باستان تا اوایل دوران مدرن برای نامیدن ایران از آن استفاده میشد. اين كلمه بر گرفته از كلمه پوسي (泼斯/Po-si) چيني است و چينيها ايران را به اين نام ميشناختند كه خود بر گرفته از كلمه فارسي ميانه پارسيك بود (سوگیتا، 1995: 16). برغم ثبت کلمه هاشی (ایران) در منابع ژاپنی آن دوران، شواهد حاکی است که ژاپنیهای آن دوران هم اطلاع چندانی از ایران و موقعیت آن نداشتند.
با وجود اینکه در این دوره دو کشور شناختی از هم نداشتند، اما به شکل غیر قابل انتظاری ما شاهد حضور کالاهای ایرانی در ژاپن این دوره هستیم. حتی صحبتهایی از حضور ایرانیان در ژاپن این دوره هم هست. در مورد کالاهای ایرانی، پیش از همه، این شیشههای ساسانی هستند که به ژاپن رسیده و اکنون برخی از آنها در گورتلهای دوره کوفون یا جاهایی دیگر کشف شدهاند. با استناد به تامورا ، در میان مهرههای شیشهای تزئینی کشف شده در گورتلهای دوره کوفون، شيشههاي سودالايم يا شيشه آهك سوددار كه از حدود قرن چهارم به ژاپن وارد شدند، مهرههاي شيشهاي هستند که در ايران دوره ساساني يا در مناطق تحت نفوذ ساساني مانند آسياي ميانه ساخته شدهاند (تامورا، 2013: 164). این مهرههای شیشهای از طریق جاده ابریشم زمینی یا دریایی و با واسطه چین، جنوب شرق آسیا و شبه جزیره کره به ژاپن رسیدند.
بعد از مهرههای شیشهای نوبت شیشههای تراش خورده ژاپنی است که چند مورد انگشت شمار آن در گورتلها و جاهایی دیگر کشف شده است. یکی از این شیشههای تراش خورده، پیاله و بشقاب شیشهای کشف شده از گورتل شماره 126 مجموعه گورتل نیایزاواسنزوکا[2] در استان نارا است. در مورد این پیاله تراش خورده با قاطعیت میتوان گفت، شیشهای ساسانی است (آبه و ناكايي، 2015: 45) که پانزده قرن پیش با گذشتن از جاده ابریشم به ژاپن رسید. در مورد بشقاب هم اگر چه برخی محققین آن را ایرانی میدانند، اما نظریاتی مبنی بر رومی بودن آن هم مطرح است.
افزون بر شیشههای ساسانی، ما شاهد کالاهای ایرانی دیگر هم در ژاپن این دوره هستیم که در دو گنجینه تاریخی ارزشمند ژاپن ضبط و نگهداری میشوند. این دو گنجینه، گنجینه هوریوجی و گنجینه شوسوئین هستند. در دوره میجی، معبد هوریوجی واقع در استان نارا بیش از 300 قلم از اشیاء و آثار باستانی خود را به امپراتور وقت تقدیم کرد که امروزه با نام گنجینه پیشکش شده از سوی معبد هوریوجی شناخته میشود. در میان این گنجینه که امروزه در موزه ملی توکیو نگهداری میشود، سه کالا هست که اگر چه در ایران ساخته نشدند، اما گواهی بر وجود روابط دو کشور و تأثیرگذاری فرهنگ ایران بر ژاپن آن دوره هستند. در این بین دو چوب صندل سفید این مجموعه که با نام بیاکودانکو[3] شماره 112 و 113 شناخته میشوند، اهمیت بسیار زیادی دارند. روی این چوبها کلماتی به شکل داغ و کندن حک شده که داغ آن به زبان سغدی و کلمه کنده شده به زبان پهلوی است (سوگیتا، 1995: 18). هر چند چوب صندل سفید کالایی تجاری مربوط به جنوب و جنوب شرق آسیا است، اما کلمات سغدی و پهلوی بر آنها که هر دو از زبانهای ایرانی به حساب میآیند، نشان از نقش ایرانیان در تجارت این کالاها دارد.
گنجینه دیگری که در بر دارنده کالاهای ایرانی است، گنجینه شوسوئین است که معمولا از آن به عنوان نماد روابط ایران و ژاپن در دوره باستان یاد میشود. گنجینه هوریوجی متعلق به دوره نارا و قرن هفتم ، اما گنجینه شوسوئین متعلق به قرن هشتم و دوره آسوکا است. این مجموعه شامل 650 قلم کالا از میراث یکی از امپراتوران ژاپن است که توسط همسرش به معبد تودایجی پیشکش شد. آثار مرتبط با ایران این گنجینه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: آثاری که در ایران ساخته شدند و آثاری که با الهام از فرهنگ ایرانی در چین یا خود ژاپن ساخته شدند. پیاله شیشهای موسوم به هاکوروری نو وان[4]، تنگ شیشهای موسوم به هاکوروری نو هه[5]: و بشقاب فلزی هشت پر موسوم به کوندوهاکّیوکوچوهای[6] کالاهایی هستند که در ایران ساخته شدند و از طریق جاده ابریشم به ژاپن رسیدند (ناگاساوا، 1983).
در میان آثار ساخته شده با الهام از فرهنگ ایرانی، بیوایی موسوم به شیتان سونو بیوا[7] بیش از همه شناخته شده است. بیوا سازی شبیه عود یا همان بربت ساسانی است. این ساز که از سازهای معروف دوره ساسانی بود، بعد از حمله اعراب مسلمان به شاهنشاهی ساسانی از صحنه موسیقی ایران حذف شد. اعتقاد بر این است که بیوای موجود در گنجینه شوسوئین که در چین ساخته شده، با الهام از بربت ساسانی ساخته شده و نزدیکترین ساز به بربت ساسانی است.
علاوه بر رسیدن کالاهای ژاپنی، بحثهایی مبنی بر آمدن تعدادی ایرانی به ژاپن در دوران باستان هم از سوی برخی محققین مطرح میشود. ایموتو (1388) و موریس (2020) آمدن ایرانیان یا ایرانی تبارانی را در فاصله سالهای 654 تا 736 م مطرح کردهاند (ايموتو، 1388: 106) (موريس، 2020: 118)، اما آنچه این اواخر بیش از همه این مبحث را داغ کرده است، مسأله خوانده شدن لوحی چوبی موسوم به هاشی نو کیومیچی[8] با استفاده از فناوری اشعه مادون قرمز در سال 2016 بود. در این لوح چوبی که مربوط به سال 765 است، نام دو نفر نوشته شده است. همان طور که گفته شد، سال 2016 سر انجام محققین ژاپنی با استفاده از اشعه مادون قرمز موفق شدند نام خانوادگی یکی از این دو نفر را بخوانند که هاشی (波斯) بود. همان طور که پیشتر گفتیم این کلمه اشاره به ایران دارد، از این روی این بحث مطرح شد که هاشی نو کیومیچی فردی ایرانی بود که در ژاپن و در دارالتعلیم مشغول به کار بود.
[1] Marco Polo(1254-1324).
[2] 新沢千塚古墳群/Niizawa senzuka kofungun.
[3] 白檀香/Byakudan kō.
[4] 白瑠璃碗/Hakururi no wan.
[5] 白瑠璃瓶/Hakururi no hē.
[6] 金銅八曲長坏/kondō hakkyokuchōhai.
[7] 紫檀槽琵琶/Shitan sō no Biwa.
[8] 波斯清道/Hashi no Kiyomichi.