لویوو شاعر چینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « == ''-«لو­یوو'''''[1]'''''»(1210- 1125) شاعر بزرگ عصر سلسله­ی سونگ جنوبی'' == «لویو»، زمانی به دنیا آمد که سلسله­ی سونگ شمالی در حال انقراض بود. وی در خانواده­ای بزرگ شد که سرشار از روحیه­ی مبارزاتی بود. از نظر سیاسی، او سخت در مقابل اشغالگران جین[2]ایستادگی...» ایجاد کرد)
 
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:3122339.jpg|بندانگشتی|شعر در سلسله ی سونگ]]
«لویوو»، زمانی به دنیا آمد که [[سلسله های سونگ، لیائو، جین و شیای غربی|سلسله‌­ی سونگ شمالی]] در حال انقراض بود. وی در خانواده­ای بزرگ شد که سرشار از روحیه­‌ی مبارزاتی بود. از نظر سیاسی، او سخت در مقابل اشغالگران جین(Jin) ایستادگی می­ کرد، ولی مدام از طرف کسانی که در فکر تسلیم شدن بودند زیر فشار بود. در سال­ های آخر زندگیش، وی بازنشسته شده و به شهر خود باز گشت، ولی هرگز ایمانش را به بازسازی فلات مرکزی [[چین]] از دست نداد. یکی از شعر­ها، او منظره­ای را مجسم می ­کند که شبی در کنار رودخانه‌­ای قدم می­ زند: کشاورزان تمام شب را بیدار مانده و مزرعه را آبیاری می­کنند و بازرگانان کالا­های خود را برای بازار فردا آماده می ­سازند. وی از دیدن این صحنه‌­ها خیلی تحت تأثیر قرار گرفته و اینگونه می ­سراید:<blockquote>«برای ادامه­‌ی زندگی، مردم به سختی تلاش می­ کنند/ من از این که بدون انجام کاری از دولت حقوق می ­گیرم شرمنده‌­ام».</blockquote>در آن شرایط شاعر نمی­ توانست کاری برای کشورش انجام دهد، و مجبور بود به شهر خود باز گردد. در آنجا او با حقوق ناچیزی زندگی را به سر می ­برد، و این حقوق کم وجدان او را ناراحت می ­کرد. در این [[شعر در ادبیات چینی|شعر]] همبستگی روح لطیف شاعر با دیگران و محروم شدن از منافعش را نشان می ­دهد. لو­یوو، شکوفه­‌های ارغوانی را خیلی دوست داشت. او شعر­های فراوانی درباره‌ ­ی شکوفه­‌های ارغوانی سروده است. در یکی از آن­ ها می ­گوید:<blockquote>«یکی دو برگ گل، پیام آمدن بهار را می آورد/ با وزش نسیم ها روز به روز گل­‌های بیشتری در شاخه‌­های جنوبی و ش[[مالی]] نمایان می ­شوند/ ولی من با دیدن باز شدن کامل شکوفه می­ دانم که به زودی آن­ها بدجوری فرو خواهند ریخت/ به آن­ها پیشنهاد می­ کنم که خیلی زود و آراسته باز نشوند».</blockquote>با این­که گل­‌ها وقتی شکفته می­ شوند قابل ستایشند. ولی شاعر امید وار است گل­‌ها زود شکفته نشوند تا زود پژمرده شوند. وقتی احساسات گرم و آزادی‌خواهانه­‌ی پر حرارت لو­یوو نسبت به سر زمین مادریش به آواز­های سوزناک تبدیل می­ شود، احساسات آتشین او هم­چون آتش فشانی است که منفجر می­شود و فوران می ­کند و زمین را می­ لرزاند. وی در «سوگوارنه» اش می ­گوید:<blockquote>«...اگر من حتی پنج متر زیر خاک دفن شوم/ استخوان هایم به خاک تبدیل می­ شوند، ولی قلبم نه/ آیا کسی هست که امید نداشته باشد تا تابناک ترین ستاره­ای باشد که بر این سرزمین گسترده می تابد؟/کسی هست که امید انتقام از گذشتگان را به خاطر نزاع و کشمکش نسل­‌های پیشین نداشته باشد؟».</blockquote>لو­یوو در شعر«فراخوانی گذشته»می ­نویسد: «وزرا همگی در فکر امنیت خود هستند/ چین­ک ووی (Qin Kui) تنها خائنی نیست که به کشورش خیانت می ­کند/ یافتن وزیری توانا و شایسته مثل گوان­ جونگ Guan) Zhong) یأس آور است(یکی از مقامات در [[دوران بهار و پاییز]])/ آزادی‌خواهی هم نیست تا برای از دست دادن سرزمین مادری سوگواری کند».


== ''-«لو­یوو'''''[1]'''''»(1210- 1125) شاعر بزرگ عصر سلسله­ی سونگ جنوبی'' ==
شاعر نه تنها وضعیت بد اوایل دوران سلسله­‌ی سونگ که اعضای حکومت به جنوب فرار کرد را یاد آوری کرده، بلکه آن­هایی که در قدرت مانده و خواستار صلح و تنزل موقعیت خود بودند را هم محکوم کرده است. نمونه­‌ی دیگر کارِ لو­یوو (Lu You) با عنوان«سرود پیشگویی» است که شبیه زمزمه‌­ی شکوفه است<blockquote>«کنار پل شکسته و بیرون از سرای نامه رسان/ غنچه‌­ای پریشان شکفته می­ شود/ ناراحت از تنهایی در آغاز شب/ با باد و باران بیش از پیش دریده می­ شود/ بگذار حسادت گل­‌های دیگر فرو نشیند/ او بدون ادعا به بهار تکیه دارد/ در گِل و لای و گرد و خاک افتاده، چیزی به نظر نمی رسد/ ولی بوی عطر آن هنوز مثل سابق است».</blockquote>این سروده در واقع، بیان حالت خود نویسنده است، که مغایر با گل­‌های ارغوانی است. ستایش گل­‌ها، بدین معناست که تعهدِ پایدارِ نویسنده توسط وزرایی که در رأس قدرت بوده و درخواست صلح کرده اند، هنوز تسخیر و لِه نشده است.<ref>سابقی، علی محمد. (1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی.</ref>
«لویو»، زمانی به دنیا آمد که سلسله­ی سونگ شمالی در حال انقراض بود. وی در خانواده­ای بزرگ شد که سرشار از روحیه­ی مبارزاتی بود. از نظر سیاسی، او سخت در مقابل اشغالگران جین[2]ایستادگی می­کرد، ولی مدام از طرف کسانی که در فکر تسلیم شدن بودند زیر فشار بود. در سال­های آخر زندگیش، وی بازنشسته شده و به شهر خود باز گشت، ولی هرگز ایمانش را به بازسازی فلات مرکزی چین از دست نداد. یکی از شعر­ها، او منظره­ای را مجسم می­کند که شبی در کنار رودخانه­ای قدم می­زند: کشاورزان تمام شب را بیدار مانده و مزرعه را آبیاری می­کنند و بازرگانان کالا­های خود را برای بازار فردا آماده می­سازند. وی از دیدن این صحنه­ها خیلی تحت تأثیر قرار گرفته و اینگونه می­سراید:« برای ادامه­ی زندگی، مردم به سختی تلاش می­کنند/ من از این که بدون انجام کاری از دولت حقوق می­گیرم شرمنده­ام». در آن شرایط شاعر نمی­توانست کاری برای کشورش انجام دهد، و مجبور بود به شهر خود باز گردد. در آنجا او با حقوق ناچیزی زندگی را به سر می­برد، و این حقوق کم وجدان او را ناراحت می­کرد. در این شعر همبستگی روح لطیف شاعر با دیگران و محروم شدن از منافعش را نشان می­دهد.


لو­یوو، شکوفه­های ارغوانی را خیلی دوست داشت. او شعر­های فراوانی در باره­ي شکوفه­های ارغوانی سروده است. در یکی از آن­ها می­گوید: «یکی دو برگ گل، پیام آمدن بهار را می آورد/ با وزش نسیم ها روز به روز گل­های بیشتری در شاخه­های جنوبی و شمالی نمایان می­شوند/ ولی من با دیدن باز شدن کامل شکوفه می­دانم که به زودی آن­ها بدجوری فرو خواهند ریخت/ به آن­ها پیشنهاد می­کنم که خیلی زود و آراسته باز نشوند». با این­که گل­ها وقتی شکفته می­شوند قابل ستایشند. ولی شاعر امید وار است گل­ها زود شکفته نشوند تا زود پژمرده شوند.
== نیز نگاه کنید به ==


وقتی احساسات گرم و آزادیخواهانه­ی پر حرارت لو­یوو نسبت به سر زمین مادریش به آواز­های سوزناک تبدیل می­شود، احساسات آتشین او هم­چون آتش فشانی است که منفجر می­شود و فوران می­کند و زمین را می­لرزاند. وی در «سوگوارنه» اش می­گوید: «...اگر من حتی پنج متر زیر خاک دفن شوم/ استخوان هایم به خاک تبدیل می­شوند، ولی قلبم نه/ آیا کسی هست که امید نداشته باشد تا تابناک ترین ستاره­ای باشد که بر این سرزمین گسترده می تابد؟/کسی هست که امید انتقام از گذشتگان را به خاطر نزاع و کشمکش نسل­های پیشین نداشته باشد؟».
* [[معرفی برخی از شخصیت های مهم ادبیات کلاسیک چین]]
* [[شاعران چینی]]


لو­یوو در شعر« فراخوانی گذشته»می­نویسد: «وزرا همگی در فکر امنیت خود هستند/ چین­کووی[3]تنها خائنی نیست که به کشورش خیانت می­کند/ یافتن وزیری توانا و شایسته مثل گوان­جونگ[4]یأس آور است(یکی از مقامات در دوران بهار و پاییز)/ آزادیخواهی هم نیست تا برای از دست دادن سرزمین مادری سوگواری کند». شاعر نه تنها وضعیت بد اوایل دوران سلسله­ی سونگ که اعضای حکومت به جنوب فرار کرد را یاد آوری کرده، بلکه آن­هایی که در قدرت مانده و خواستار صلح و تنزل موقعیت خود بودند را هم محکوم کرده است.
== کتابشناسی ==
 
نمونه­ی دیگر کارِ لو­یوو[5] با عنوان«سرود پیشگویی» است که شبیه زمزمه­ی شکوفه است«کنار پل شکسته و بیرون از سرای نامه رسان/ غنچه­ای پریشان شکفته می­شود/ ناراحت از تنهایی در آغاز شب/ با باد و باران بیش از پیش دریده می­شود/ بگذار حسادت گل­های دیگر فرو نشیند/ او بدون ادعا به بهار تکیه دارد/ در گِل و لای و گرد و خاک افتاده، چیزی به نظر نمی رسد/ ولی بوی عطر آن هنوز مثل سابق است». این سروده در واقع، بیان حالت خود نویسنده است، که مغایر با گل­های ارغوانی است. ستایش گل­ها، بدین معناست که تعهدِ پایدارِ نویسنده توسط وزرایی که در رأس قدرت بوده و درخواست صلح کرده اند، هنوز تسخیر و لِه نشده است.
----[1] - Lu You
 
[2] - Jin
 
[3] - Qin Kui
 
[4] - Guan Zhong
 
[5] - Lu You

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۷

شعر در سلسله ی سونگ

«لویوو»، زمانی به دنیا آمد که سلسله‌­ی سونگ شمالی در حال انقراض بود. وی در خانواده­ای بزرگ شد که سرشار از روحیه­‌ی مبارزاتی بود. از نظر سیاسی، او سخت در مقابل اشغالگران جین(Jin) ایستادگی می­ کرد، ولی مدام از طرف کسانی که در فکر تسلیم شدن بودند زیر فشار بود. در سال­ های آخر زندگیش، وی بازنشسته شده و به شهر خود باز گشت، ولی هرگز ایمانش را به بازسازی فلات مرکزی چین از دست نداد. یکی از شعر­ها، او منظره­ای را مجسم می ­کند که شبی در کنار رودخانه‌­ای قدم می­ زند: کشاورزان تمام شب را بیدار مانده و مزرعه را آبیاری می­کنند و بازرگانان کالا­های خود را برای بازار فردا آماده می ­سازند. وی از دیدن این صحنه‌­ها خیلی تحت تأثیر قرار گرفته و اینگونه می ­سراید:

«برای ادامه­‌ی زندگی، مردم به سختی تلاش می­ کنند/ من از این که بدون انجام کاری از دولت حقوق می ­گیرم شرمنده‌­ام».

در آن شرایط شاعر نمی­ توانست کاری برای کشورش انجام دهد، و مجبور بود به شهر خود باز گردد. در آنجا او با حقوق ناچیزی زندگی را به سر می ­برد، و این حقوق کم وجدان او را ناراحت می ­کرد. در این شعر همبستگی روح لطیف شاعر با دیگران و محروم شدن از منافعش را نشان می ­دهد. لو­یوو، شکوفه­‌های ارغوانی را خیلی دوست داشت. او شعر­های فراوانی درباره‌ ­ی شکوفه­‌های ارغوانی سروده است. در یکی از آن­ ها می ­گوید:

«یکی دو برگ گل، پیام آمدن بهار را می آورد/ با وزش نسیم ها روز به روز گل­‌های بیشتری در شاخه‌­های جنوبی و شمالی نمایان می ­شوند/ ولی من با دیدن باز شدن کامل شکوفه می­ دانم که به زودی آن­ها بدجوری فرو خواهند ریخت/ به آن­ها پیشنهاد می­ کنم که خیلی زود و آراسته باز نشوند».

با این­که گل­‌ها وقتی شکفته می­ شوند قابل ستایشند. ولی شاعر امید وار است گل­‌ها زود شکفته نشوند تا زود پژمرده شوند. وقتی احساسات گرم و آزادی‌خواهانه­‌ی پر حرارت لو­یوو نسبت به سر زمین مادریش به آواز­های سوزناک تبدیل می­ شود، احساسات آتشین او هم­چون آتش فشانی است که منفجر می­شود و فوران می ­کند و زمین را می­ لرزاند. وی در «سوگوارنه» اش می ­گوید:

«...اگر من حتی پنج متر زیر خاک دفن شوم/ استخوان هایم به خاک تبدیل می­ شوند، ولی قلبم نه/ آیا کسی هست که امید نداشته باشد تا تابناک ترین ستاره­ای باشد که بر این سرزمین گسترده می تابد؟/کسی هست که امید انتقام از گذشتگان را به خاطر نزاع و کشمکش نسل­‌های پیشین نداشته باشد؟».

لو­یوو در شعر«فراخوانی گذشته»می ­نویسد: «وزرا همگی در فکر امنیت خود هستند/ چین­ک ووی (Qin Kui) تنها خائنی نیست که به کشورش خیانت می ­کند/ یافتن وزیری توانا و شایسته مثل گوان­ جونگ Guan) Zhong) یأس آور است(یکی از مقامات در دوران بهار و پاییز)/ آزادی‌خواهی هم نیست تا برای از دست دادن سرزمین مادری سوگواری کند». شاعر نه تنها وضعیت بد اوایل دوران سلسله­‌ی سونگ که اعضای حکومت به جنوب فرار کرد را یاد آوری کرده، بلکه آن­هایی که در قدرت مانده و خواستار صلح و تنزل موقعیت خود بودند را هم محکوم کرده است. نمونه­‌ی دیگر کارِ لو­یوو (Lu You) با عنوان«سرود پیشگویی» است که شبیه زمزمه‌­ی شکوفه است

«کنار پل شکسته و بیرون از سرای نامه رسان/ غنچه‌­ای پریشان شکفته می­ شود/ ناراحت از تنهایی در آغاز شب/ با باد و باران بیش از پیش دریده می­ شود/ بگذار حسادت گل­‌های دیگر فرو نشیند/ او بدون ادعا به بهار تکیه دارد/ در گِل و لای و گرد و خاک افتاده، چیزی به نظر نمی رسد/ ولی بوی عطر آن هنوز مثل سابق است».

این سروده در واقع، بیان حالت خود نویسنده است، که مغایر با گل­‌های ارغوانی است. ستایش گل­‌ها، بدین معناست که تعهدِ پایدارِ نویسنده توسط وزرایی که در رأس قدرت بوده و درخواست صلح کرده اند، هنوز تسخیر و لِه نشده است.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد. (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی.