نظام فرهنگی ساحل عاج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''5-1. نهادها و سازمانهای فرهنگی''' | '''5-1. نهادها و سازمانهای فرهنگی''' | ||
سازمان متولی امور فرهنگی و مدیریت فرهنگی در ساحل عاج، «وزارت فرهنگ و فرانکوفونی (فرانسه زبانی)» است. این وزارتخانه در ابیجان و در ناحیه اداری پلاتو واقع است. پیشینه آن نیز به سال 1959 و ایجاد «مدرسه هنرهای نمایشی ساحل عاج»، تحت نظارت یک شورای اداری برمیگردد که اولین ساختار اداری این کشور، برای نظارت بر بخشهای تئاتر و موسیقی محسوب میشد. دو سال بعد، یعنی در 1961، بخش «مدیریت هنرهای زیبا و تحقیقات» (DDRB) تأسیس گردید که این واحد در سال 1969 به مدیریت امور فرهنگی مبدل شد. توجه به فرهنگ ازسوی صاحبان قدرت در سال 1971 و با تأسیس دبیرخانه دولتی امور فرهنگی، بهطور واقعی و محسوس شکل گرفت؛ اما همچنان فرهنگ، همچون بخشی وابسته به وزارت آموزش ملی باقی ماند تا سال 1976 که وزارتخانه امور فرهنگی، رسماً پا به عرصه ظهور نهاد؛ اما وزارتخانهای که امروزه تحت نام وزارتخانه فرهنگ و فرانسهزبانی شناخته میشود، محصول سال 2001 است. | سازمان متولی امور فرهنگی و مدیریت فرهنگی در ساحل عاج، «وزارت فرهنگ و فرانکوفونی (فرانسه زبانی)» است. این وزارتخانه در [[ابیجان]] و در ناحیه اداری پلاتو واقع است. پیشینه آن نیز به سال 1959 و ایجاد «مدرسه هنرهای نمایشی ساحل عاج»، تحت نظارت یک شورای اداری برمیگردد که اولین ساختار اداری این کشور، برای نظارت بر بخشهای تئاتر و موسیقی محسوب میشد. دو سال بعد، یعنی در 1961، بخش «مدیریت هنرهای زیبا و تحقیقات» (DDRB) تأسیس گردید که این واحد در سال 1969 به مدیریت امور فرهنگی مبدل شد. توجه به فرهنگ ازسوی صاحبان قدرت در سال 1971 و با تأسیس دبیرخانه دولتی امور فرهنگی، بهطور واقعی و محسوس شکل گرفت؛ اما همچنان فرهنگ، همچون بخشی وابسته به وزارت آموزش ملی باقی ماند تا سال 1976 که وزارتخانه امور فرهنگی، رسماً پا به عرصه ظهور نهاد؛ اما وزارتخانهای که امروزه تحت نام وزارتخانه فرهنگ و فرانسهزبانی شناخته میشود، محصول سال 2001 است. | ||
آنچه در این وزارتخانه مورد توجه است، حفظ خردهفرهنگها و تنوع آنها در جریان جهانیشدن است. این وزارتخانه خود شامل شش سازمان مرکزی، شش سازمان منطقهای و حدود ده سازمان دیگر است که به امور فرهنگی این دیار سامان میدهند. ازمیان سازمانهای عمومی اصلی فرهنگی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | آنچه در این وزارتخانه مورد توجه است، حفظ خردهفرهنگها و تنوع آنها در جریان جهانیشدن است. این وزارتخانه خود شامل شش سازمان مرکزی، شش سازمان منطقهای و حدود ده سازمان دیگر است که به امور فرهنگی این دیار سامان میدهند. ازمیان سازمانهای عمومی اصلی فرهنگی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: |
نسخهٔ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۵۲
ساحل عاج از فرهنگی متنوع و ژرف بهره میبرد که زاییده همان گوناگونی قومی و قبیلهای است که پیشتر و در طول فصول مختلف، بدان اشاره شد. این تنوع فرهنگی در عرصههای مختلف، از موسیقی گرفته تا آشپزی، مشهود است. این وجوه هنری، فکری و البته دینی، شاکله فرهنگی ساحل عاج را برساخته است. نکتهای که در اینجا باید یادآور شد این است که میدانیم «فرهنگ» مقولهای است که در سایر وجوه تاریخی، سیاسی و حتی اقتصادی، جاری و ساری است. درواقع بخش عمدهای ازآنچه پیشازاین فصل آمد، میتواند تااندازهای فرهنگی و نشاندهنده فرهنگی باشد که در ساحل عاج وجود دارد، همچنین در فصلهای بعد نیز بهطور خاص به فرهنگ در ساحل عاج، در وجوه هنری و بهویژه دینی و آئینی آن خواهیم پرداخت؛ ازاینرو در این فصل، صرفاً به نظام فرهنگی این کشور، یعنی به پیوند میان دولت یا حکومت و فرهنگ میپردازیم و سازمانهای گوناگون متصدی فرهنگ در این کشور را ازنظر خواهیم گذراند. خوب است بدانیم که در این کشور، بهرغم سایر مشکلاتی که همواره پیشروی دولتهای مستقر بوده، نظام فرهنگی و مدیریت آن، از توجه حکومتها و احزاب بیبهره نبوده، چراکه فرهنگ، از مهمترین عوامل جذب سرمایه و گردشگر بوده است. هرچند این توجه اغلب به نیاتی نامطلوب، همچون کسب رأی در انتخابات یا تحتفشار نهادهای بینالمللی همچون یونسکو، مبذول گشته است.
5-1. نهادها و سازمانهای فرهنگی
سازمان متولی امور فرهنگی و مدیریت فرهنگی در ساحل عاج، «وزارت فرهنگ و فرانکوفونی (فرانسه زبانی)» است. این وزارتخانه در ابیجان و در ناحیه اداری پلاتو واقع است. پیشینه آن نیز به سال 1959 و ایجاد «مدرسه هنرهای نمایشی ساحل عاج»، تحت نظارت یک شورای اداری برمیگردد که اولین ساختار اداری این کشور، برای نظارت بر بخشهای تئاتر و موسیقی محسوب میشد. دو سال بعد، یعنی در 1961، بخش «مدیریت هنرهای زیبا و تحقیقات» (DDRB) تأسیس گردید که این واحد در سال 1969 به مدیریت امور فرهنگی مبدل شد. توجه به فرهنگ ازسوی صاحبان قدرت در سال 1971 و با تأسیس دبیرخانه دولتی امور فرهنگی، بهطور واقعی و محسوس شکل گرفت؛ اما همچنان فرهنگ، همچون بخشی وابسته به وزارت آموزش ملی باقی ماند تا سال 1976 که وزارتخانه امور فرهنگی، رسماً پا به عرصه ظهور نهاد؛ اما وزارتخانهای که امروزه تحت نام وزارتخانه فرهنگ و فرانسهزبانی شناخته میشود، محصول سال 2001 است.
آنچه در این وزارتخانه مورد توجه است، حفظ خردهفرهنگها و تنوع آنها در جریان جهانیشدن است. این وزارتخانه خود شامل شش سازمان مرکزی، شش سازمان منطقهای و حدود ده سازمان دیگر است که به امور فرهنگی این دیار سامان میدهند. ازمیان سازمانهای عمومی اصلی فرهنگی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- آژانس همکاریهای فرانکوفونی (فرانسه زبانی) ساحل عاج؛
- کتابخانه ملی؛
- دفتر حق مؤلف ساحل عاج؛
- مرکز فعالیتهای فرهنگی آبوبو؛
- مرکز فعالیتهای فرهنگی ژاک-آکا دو بواک؛[1]
- مرکز ملی فعالیتهای فرهنگی؛
- مرکز فنی هنرهای کاربردی بنژرویل؛
- بنیاد اقدام برای فعالیتهای فرهنگی؛
- مؤسسه عالی ملی هنرها و فعالیت فرهنگی؛
- موزه تمدنهای ساحل عاج؛
- موزه مردمشناسی گراند بسام.
5-2. سیاستگذاری و سیاستگذاران فرهنگی
در ساحل عاج، پویایی و تحرک همزمان سنت و آفرینش فرهنگی مدرن، اشکال منحصربهفردی در موسیقی، هنرهای تجسمی و ادبیات خلق کرده است؛ بهنحویکه تولیدات مدرن، رنگ و رو و صبغهای سنتی به نمایش میگذارند و سنن فرهنگی در شکل و شمایلی جدید، جاری و ساری هستند. باوجود غنای فرهنگی ساحل عاج و اشکال گوناگون و گاه منحصربهفرد تولیدات فرهنگی، سیاستمداران این کشور نیز مانند سایر کشورهای آفریقایی، متوجه حفظ، اشاعه و توسعه این تولیدات هستند. سیاستی که از زمان استقلال پی گرفته شده است. ارتقای فرهنگ ملی، از برنامههای حزب حاکم در دورههای پیشین بوده است. حزب دموکراتیک ساحل عاج از همان زمان، خواهان سیاست فرهنگی بلندپروازانهای بوده که بهصورت آزاد و فارغ از نظارت و کنترل دولت اعمال گردد. از نگاه این حزب، دولت میبایست آزادی اندیشه و آفرینش را محترم شمرده و به شکوفایی هنر و هنرمندان یاری رساند. البته باید در این خصوص با وضع مقررات حقوقی، از حقوق آنها نیز دفاع نماید.
در این سیاستها، از یک سو به حفظ سنتهای فرهنگی توجه میشود و از سوی دیگر و در تعامل با فرهنگهای دیگر، بهویژه فرهنگ غرب و فرانسه، نشانههای جهان مدرن در هنر این سرزمین بازتولید میگردند. این وضع در اکثر هنرها دیده میشود. در موسیقی، از یک سو با اشکال سنتی و بومی آن روبهرو هستیم که هرساله و در قالب جشنها و مراسم، نظر گردشگران را به خود جلب میکند و از سوی دیگر، بسیاری از گروههای موسیقی مدرن در این کشور، درحال فعالیت هستند. در حوزه نقاشی و مجسمهسازی نیز وضع به همین منوال است. در این میان، رسانههای عمومی نیز در برنامههای مختلف که ازجمله مشهورترین آنها «وریتوسکوپ»[2] نام دارد، در جنبش حفظ و صیانت از سنت در آفرینشهای فرهنگی مشارکت دارند. رسانهها در این زمینه، بهویژه جوانان را به شناخت این سنتها و بازآفرینی آنها در هنر خود تشویق و ترغیب مینمایند. یکی از مراکزی که درجهت همین سیاست و بهمنظور فعالیتهای فرهنگی در شهر ابیجان، ازسوی دولت احداث گردیده، «قصر فرهنگ»[3] است. این بنا که در فاصله سالهای 1996 تا 1999 و در مساحتی برابر با 12900 مترمربع ساخته شده، محل برگزاری کنسرتهای موسیقی، نمایش تئاتر، فیلم و هنرهای تجسمی است. این مکان همچنین محل دیدار هنرمندان با عموم مردم را فراهم آورده است.
در بیانیهای که در ژوئیه 2012، ازسوی دولت، بهمنظور تشریح سیاستهای عمومی دولت منتشر شد، در بخش مربوط به سیاستگذاریهای فرهنگی، آقای آهوسو، چنین بیان کرد: «در بخش فرهنگ، دولت مصمم است تا قانونی برای سیاستگذاری فرهنگی ملی به تصویب برساند که در آن بازسازی و تجهیز مراکز فرهنگی... و مؤسسات آموزش هنری و فرهنگی، منظور نظر است. همچنین شهر گراند بسام، در فهرست میراث فرهنگی یونسکو ثبت و بدان ارج نهاده خواهد شد. همچنین دولت کمک خواهد کرد تا بازار هنرها و نمایشهای آفریقایی برپا گردد و نیز سرمایهای درنظر میگیرد برای حمایت از آفرینش هنری و صنعت سینما. ازطرفی محافظت و حمایت از آثار معنوی با جدیت بیشتری پیگیری خواهد شد تا دست دلالان متقلب و شیادان از این عرصه کوتاه گردد».[4]
در درگاه وزارتخانه فرهنگ و فرانکوفونی (فرانسه زبانی)، وظایفی که این نهاد برای خود تعریف نموده و متعهد به انجام و اجرای آنها گردیده، از قرار زیر است:
1. ارتقای تولیدات ادبی و هنری؛
2. حمایت از آثار معنوی؛
3. حمایت از زبانهای ملی؛
4. حمایت از هنرمندان ملی ساکن در خارج؛
5. تقویت وحدت ملی.
یکی از سازمانهای مهم تحت نظارت وزارت فرهنگ و فرانکوفونی (فرانسه زبانی)، «مرکز ملی هنرها و فرهنگ» (CNAC) نام دارد که وظایف آن به شرح زیر است:
1. حمایت از ظهور و بروز فرهنگی ملی، مبتنی بر میراث فرهنگی کشور؛
2. جهتدهی سیاستگذاریهای فرهنگی، در مسیر تقویت آگاهی و وحدت ملی؛
3. حمایت از شکوفایی فردی و جمعی ساکنان ساحل عاج، بهمنظور تسهیل مسیر توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور؛
4. تشویق و تقویت تولیدات فرهنگی ملی؛
5. حمایت از نشر فرهنگ ملی از راه سینما، نمایش، رقص و باله؛
6. ارتقای هنرهای نمایشی و رقص؛
7. سازماندهی به تولید، توزیع و بهرهبرداری از فیلمها و اسناد دیداری - شنیداری؛
8. حمایت و توسعه خلاقیت سینمایی و سمعی - بصری؛
9. شرکت در قراردادهای همکاری با سازمانهای بینالمللی؛
10. مدیریت منابعی که برای تولیدات سینمایی و سمعی – بصری مورد استفاده قرار میگیرند؛
11. برگزاری جشنوارههای فیلم، تئاتر، موسیقی، رقص و تمامرخ دادهایی که به ارتقای هنر و فرهنگ یاری میرسانند.[5]
5-3. ذائقه فرهنگی مردم
درمیان محصولات فرهنگی، آنچه بیشاز همه مورد توجه اهالی این سرزمین است، موسیقی و صنایعدستی است. میتوان گفت این دو هنر، با زندگی روزمره مردم آمیختهاند. موسیقی در جشن و سوگواری و سایر مراسم، حضوری پررنگ دارد. این حضور پررنگ و مؤثر، به پیشاز تاریخ جدید و به دوران کهن بازمیگردد؛ درواقع در نظام اجتماعی، پیشاز استعمار در این سرزمین، موسیقی جایگاهی مرکزی داشته است؛ به این صورت که در جوامع سنتی ساحل عاج، از موسیقی، بهعنوان ابزاری مهم و کاربردی در عرصه فرهنگی و اجتماعی استفاده میشده است؛ هیچ مراسمی، اعم از سوگواری و یا جشن، بدون حضور نوازندگان موسیقی انجام نمیگرفته و تعداد و درجه همین نوازندگان، خود اهمیت مراسم را مشخص مینموده است (Seri, 1984).
در منطقه «کوروگو»، یعنی در سرزمین سنوفوها، موسیقی نقشی عمده در تربیت عقیدتی نوجوانها و جوانها داشته و برای مثال، کسانی که به درجهای از مهارت و دانش دست مییافتهاند، ابزارآلاتی مینواخته و آوازهایی بر اساس قواعدی معین میخواندهاند که کوچکترین تخطی و اشتباهی در اجرا، جریمههایی گاه سنگین درپی داشته است (Ibid). در عروسیها هم برای مثال، نزد اقوام ملنکه، همواره گروهی نوازنده و آوازهخوان، عروس را در حرکت بهسمت خانه شوهر همراهی میکردهاند. نزد بتهها نیز این نوازندهها بودند که در منزل آخر، زن را میپذیرفته و همراه با آوازهایی متنوع و شاد که همگی مضمونی مرتبط با زندگی زناشویی داشتهاند، به شوهر میسپردند. این کار نهتنها برای انذار به زوجین بوده، بلکه برای تشویق و تهییج مجردها به ازدواج نیز بوده است و باز از همین روست که در جامعه سنتی ساحل عاج، تجرد امری مذموم و ناپسند بهشمار میرفته.
موسیقی در مراسم سوگواری هم اهمیتی مشابه داشته و درمیان تمام اقوام، از عناصر اساسی و تعیینکننده بوده است؛ برای مثال، در جامعه سنوفو، اعتقاد بر این بوده که باید برای خاکسپاری متوفی، بهاصطلاح سنگ تمام گذاشت و مراسم را باید به باشکوهترین شکل برگزار کرد تا به این ترتیب، شخص متوفی، سفر مطمئن و خوشی به آن جهان داشته باشد. درواقع این قوم و برخی طوایف دیگر، معتقد بودند اگر سفر خوشی برای مردگان ترتیب ندهیم، از آن دنیا مدام مزاحم زندگان خواهند شد (Ibid).
نزد گوروها نیز، مراسم سوگواری قطعاً باید با موفقیت و با شکوه بسیار انجام پذیرد؛ در غیر این صورت، نشانه شومی خواهد بود؛ به عبارت دیگر، اگر مراسم شکوه لازم را نداشته باشد یا با مشکلی در اجرا روبهرو شود، نشانه این است که مردگان راضی نیستند و به سراغ زندگان بازخواهند گشت (Kacou, 1974) و شکوه مراسم، بهویژه ازسوی نوازندگان و مجریان موسیقی تضمین میشود.
جالب اینکه موسیقی، حتی در فعالیتهای اقتصادی مردم گذشته نیز نقش و اهمیت داشته است؛ برای مثال، در فعالیتهای کشاورزی، از موسیقی برای قوت گرفتن و تشویق شدن به کار بهره میجستند. سنوفوها هنوز هم از موسیقی برای تشویق زارعان برتر در هنگام کار استفاده میکنند؛ فرد درحال کار در این شرایط، دست از کار میکشد و به موسیقی گوش فرامیدهد (Zaourou, 1974: 36). این بدان معناست که موسیقی همچنان در جامعه ساحل عاج، همچون تمام آفریقا، نقش و جایگاهی مهم دارد. «بالافون» و «تم تم»، از سازهای مهم ساحل عاجی است.
در سال 2014، بههمت منصور شکیبمهر، سفیر ایران در ساحل عاج، برنامه مشترکی بین گروههای موسیقی ساحل عاجی و ایرانی اجرا شد که موفقیت و بازخورد برجسته آن، نشان از ظرفیت بالای این هنر در افزایش روابط فرهنگی ایران و ساحل عاج داشت.
نقاشی نیز از هنرهای محبوب مردم ساحل عاج است. شاهد این مدعا نگارخانههای فراوانی است که در سطح شهر ابیجان دایرند و مردم و توریستها به آنجا رفتوآمد میکنند و تابلو میخرند؛ بهطورکلی میشود گفت که ذائقه اهالی ساحل عاج برای آفرینشهای هنری، چشمگیر است. سبک نقاشی این خطه، معروف به سبک هنر «نائیف»[6] است که حتی در هنر اروپایی نیز تأثیرگذار بوده است؛ بهگونهای که حتی نقاشان بزرگی چون پیکاسو، سبک نقاشی خود را از سبک نائیف الهام گرفتهاند.
درزمینه صنایعدستی، ساحل عاج حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. ماسکهای قومیتی این کشور، میراث برجسته فرهنگی و اعتقادی این کشورند. این ماسکها البته فقط برای پوشاندن صورت نیستند و گاهی شامل پوشش کل بدن میشوند و هنوز هم در رقصهای سنتی و مذهبی کاربرد دارند. نمونههای اصیل آن را در موزه مردمشناسی گراند بسام میتوان یافت. مجسمههای چوبی نیز بهوفور در بازار صنایعدستی ابیجان یافت میشوند. درزمینه الیاف و پوشاک هم ساحل عاج، بهخصوص در مناطق شمالی، با توجه به کشت پنبه، صنایعدستی ارزشمندی دارد. زیورآلات و گردنآویزهای سنتی برای خانمها و همچنین محصولات چرمی، از زیبایی فراوانی برخوردارند؛ بااینحال، به توریستها توصیه میشود که از خرید مجسمههای از جنس عاج، بهشدت پرهیز کنند؛ چراکه اکثر این محصولات، قاچاق و با کشتار غیرقانونی فیلهای آفریقایی بهدست میآیند و خریدوفروش آن جرم محسوب میشود.
5-4. تأثیر فرهنگ خارجی
امروزه، با جهانیشدن و گسترش ارتباطات و وسایل تبادل اطلاعات، بهخصوص اینترنت و ماهواره، کمتر فرهنگی یافت میشود که از تأثیرات دیگر فرهنگها و بهویژه فرهنگ غربی مصون مانده باشد. در این بین، آفریقا و ساحل عاج، آنهم پساز دورهای طولانی که تحت استعمار اروپاییان بودهاند، بیشاز همه، از فرهنگ غربی و اروپایی تأثیر پذیرفتهاند. فرانسویها با حضوری چندصدساله در این کشور، زندگی اهالی این سرزمین را در شئون مختلف متأثر ساخته و این موضوع در تمام فراوردههای فرهنگی، فکری و اجتماعی آنها هویداست. ازجمله نظام آموزشوپرورش و آموزش عالی ساحل عاج، کپی از روی الگوی فرانسوی است. این تأثیر، بهویژه در حوزههایی مانند سینما و موسیقی، بارزتر است. پوشش و لباس نیز از زمینههای دیگر تأثیرپذیری است و امروزه، بهویژه درمیان جوانان، تمایل به پوشش به سبک غربیها رایج شده است.
لازم به ذکر است که نقش تلویزیون در این میان، بسیار کلیدی و حساس بوده است. گفته میشود که بیشتر برنامههایی که امروزه خانوادههای ساحل عاجی به تماشای آنها مینشینند، از تولیدات آمریکا، فرانسه، برزیل، ایتالیا، مکزیک، هند و انگلستان هستند؛ برای مثال، تأثیر یک سریال بهنام «دالاس» که از تلویزیون پخش میشد تا جایی بود که بسیاری از والدین در یادبود آن، اسم فرزندان خود را از شخصیتهای آن انتخاب میکردند. الن، بابی، پاملا، ازجمله اسامی غربی متداول پساز پخش این برنامه بودند. تأثیر سریالهای غربی تاحدی است که نقل شده کسی پیش پلیس ترشویل شکایت میکند و میگوید: «اگر بازرسهای تلویزیونی بودند، تابهحال، دزدهایی که مرا لخت کردند، دستگیر شده بودند». او درواقع به بازرسی بهنام «کلمبو» در سریالی به همین نام اشاره کرده است.
البته در ساحل عاج، هنوز رسانه رادیو بسیار پرمخاطبتر از تلویزیون است. شبکههای محلی و منطقهای فراواناند؛ ولی بیشتر مردم به شبکه «رادیو بینالملل فرانسه» (RFI) گوش میدهند. شبکههای محلی در حوزه مذهبی هم فعالاند؛ مثل شبکه رادیویی «البیان» که مخاطب خوبی دارد و به مسائل اسلامی، قرآنی و تربیتی میپردازد. شبکههای تبلیغ مسیحیت هم برنامه رادیویی خاص خود را دارند. شبکههای محلی پخش موسیقی و برنامههای سرگرمی هم طرفداران زیادی دارند.
تلویزیون دولتی ساحل عاج، در قالب دو شبکه، بهطور رایگان، برنامه پخش میکند؛ ولی تولید برنامه آن محدود است و بهشدت در کنترل دولت قرار دارد. برنامههای تلویزیونهای خارجی را از طریق ماهواره، بهصورت پرداخت حق اشتراک ماهیانه، میتوان دریافت کرد. شرکت فرانسوی «کانال پلوس» (Canal +)، پخش ماهوارهای برنامههای تلویزیونی را برعهده دارد و بهخصوص در زمان پخش مسابقات فوتبال، سود سرشاری از این طریق نصیب خود میکند.
[1]. Jacques Aka de Bouake
[2]. Variétoscope
[3]. Palais de la culture
[4]. http://www.fratmat.info
[5]. http://www.fratmat.info
[6]. L'art naïf