ابیجان

از دانشنامه ملل

در میان شهرهای مهم و بزرگ ساحل‌ عاج، شهر ابیجان جایگاه قابل‌ ملاحظه‌ای دارد و از این‌رو شایسته است که بخشی را به توصیف و تشریح آن اختصاص دهیم. تأسیس آن به ابتدای سده بیستم بازمی‌گردد. در سال 1950، جمعیت آن کمتر از 50000 نفر بود؛ درحالی‌که امروز، علاوه بر اینکه پایتخت اقتصادی کشور محسوب می‌شود، پس‌ از بندر لاگوس نیجریه، پرجمعیت‌ترین شهر آفریقای غربی نیز هست. جمعیت آن مطابق آمارهای رسمی در سرشماری سال 2014، تعداد 4395243 نفر بوده است. آب‌وهوای آن گرم و مرطوب است و شامل دو فصل بلند و کوتاه بارانی و دو فصل خشک می‌شود. در فصول بارانی، گاه روزها بی‌وقفه باران می‌بارد و گاه نیز در عرض یک ساعت بارانی سیل‌آسا بر زمین فرومی‌ریزد و پس‌ از آن خورشیدی درخشنده خودنمایی می‌کند؛ به‌ طور میانگین، میزان ریزش باران و نزولات دیگر، به بیش‌از 2000 میلی‌متر در سال می‌رسد.

ابیجان از دو قسمت تشکیل شده است؛ ابیجان شمالی و ابیجان جنوبی که به‌ نوبه خود شامل 10 بخش می‌شوند. از بین سایر بخش‌ها و در شمال، پرجمعیت‌ترین «ابوبو» (Abobo) و اقتصادی‌ترین «اجمه» (Adjamé) است؛ اما مدرن‌ترین بخش، «پلاتو» (Le Plateau) نام دارد که محل ساختمان‌های تجاری و بلند شهر است و سبک‌وسیاق معماری آن برگرفته از الگوی شهرهای اروپایی است. این ساخت‌وسازها بیشتر در فاصله سال‌های 1970 تا 1980، یعنی در زمان شکوفایی اقتصادی کشور، انجام گرفته است. این منطقه را نظر به تراکم ساخت‌وساز و وجود برج‌های بلند و مراکز بانکی و اقتصادی، «منهتن ابیجان» نامیده‌اند. کاخ ریاست‌جمهوری و بیشتر وزارتخانه‌ها هم در پلاتو قرار دارند. معروف‌ترین ناحیه شهر که باز در شمال آن واقع است، «کوکودی» (Cocody) نام دارد. یکی از هتل‌های معروف و مجهز کشور به‌ نام «هتل ایووار» یا همان «هتل عاج» که میزبان مقامات سیاسی خارجی نیز می‌باشد و مراکزی چون دفتر منطقه‌ای بانک جهانی، انستیتوپاستور و منطقه دیپلماتیک، در این ناحیه قرار دارند. با وجود اینکه پایتخت سیاسی و اداری کشور به شهر یاموسوکرو منتقل شده، اما همچنان نهادهای مهمی چون نهاد ریاست‌جمهوری و مجلس ملی، در شهر ابیجان قرار دارند. البته ساختمان جدید و هرمی‌‌ شکل مجلس در یاموسوکرو با هزینه بسیار ساخته شده است.

شهر ابیجان به‌ لحاظ جمعیتی، دو ویژگی مهم دارد که به آن تشخص خاصی داده‌اند؛ در جنوب و در نزدیکی ساحل، محله‌‌هایی قرار دارند که خارجی‌های بیشتری در آن‌ها سکونت می‌‌کنند و نیز کارخانه‌ها و تأسیسات بسیاری در آنجا مستقر هستند. از نظر حمل‌ونقل، شهر شرایط نسبتاً مساعدی دارد و نقطه آغاز راه‌آهن ساحل‌ عاج به‌‌ سمت شمال محسوب می‌شود. لبنانی‌های ابیجان که جمعیتی چندده‌هزارنفری دارند، اکثراً در منطقه «مارکوری» ابیجان زندگی می‌کنند و مسجد زیبایی نیز در همین منطقه ساخته‌اند. رستوران‌های عربی متعددی در این منطقه قرار دارند.

اما ویژگی مهم شهر ابیجان تکثر قومی آن است. در واقع از ابیجان، به‌ عنوان چهارراه فرهنگی غرب و گاه حتی کل آفریقا نام برده می‌شود و شهری است که تمام اقوام و طوایفی که پیش‌تر معرفی کردیم، در آن جای دارند. ابیجان در این معنا، حقیقتاً ساحل‌ عاج کوچکی است که در آن گروه بومی اولیه‌اش، یعنی «ابریه» (Ebrié)، امروز در حاشیه قرار دارد. در آماری که در سال 1955 از تکثر اقوام ساکن در این شهر به‌‌ دست داده شد، 160 گروه قومی، از ریشه‌های مختلف، در آن زندگی می‌کردند. البته غالب جمعیت شهرنشین در آن زمان متعلق به گروه آکان‌ها (با 34 درصد) بود و پس‌ از آن، اکثریت با کروها و ولتائیک‌ها بود. این جمعیت که اغلب به دلایل اقتصادی به این ناحیه کوچ کرده بودند، جوان و اغلب مردان بودند. در بین سال‌های 1955 تا 1975، ابیجان به‌ طور متوسط، 47 تا 48 درصد آکان، 23 تا 24 درصد کرو، 13 درصد مانده‌های شمالی (به‌ طور خاص دیولاها)، 8 تا 9.5 درصد مانده‌های جنوبی و 4.5 درصد از ولتائیک‌‌ها (از جمله سنوفوها) را در خود جای داده بود؛ اما در آمار دیگری دربین سال‌های 1988 تا 1998، از تعداد کروها کاسته و به تعداد مانده‌های شمالی افزوده شده بود. در سال‌های 90، همچنین زنان بسیاری به جمعیت ابیجان افزوده شدند. حضور خارجی‌ها هم البته از دیگر ویژگی‌های جمعیتی این شهر بود. هوفوئه بوآنی، به‌‌ دنبال آن بود تا از این شهر، ویترینی از کل آفریقا بسازد؛ به این ترتیب و به نسبت سایر مناطق، در این شهر همواره تعداد خارجی‌های بیشتری ساکن بوده‌اند. از لحاظ دینی هم ابیجان ترکیبی از مسیحیان، مسلمانان و مذاهب دیگر است. حتی هندوها هم در ابیجان معبدی دارند. ابیجان در استانی به‌ نام استان تالاب‌ها قرار دارد که این نام‌گذاری برخی استان‌های ساحل‌ عاج بر اساس عناصر طبیعی هم در جای خود جالب به‌‌ نظر می‌‌رسد.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.161-164.