سیاست و حکومت ساحل عاج

از دانشنامه ملل

پس از کسب استقلال در سال 1961، رژیم سیاسی ساحل‌ عاج به جمهوری بدل می‌شود و حکومتی واحد بر سراسر کشور حاکم می‌گردد. پس قوای سه‌‌گانه مجریه، مقننه و قضاییه در دل حکومت تعریف و نهادهای مربوطه مستقر می‌شوند. در کنار این سه قوه، دو نهاد دیگر نیز به نام‌های شورای اقتصادی و اجتماعی و واسطه جمهوری، پا به عرصه سیاسی کشور می‌نهند. ویژگی مهم دیگری که نظام سیاسی اخیر را از پیش متمایز می‌کند، احزاب سیاسی هستند.[۱]

قانون اساسی ساحل‌ عاج

در ساحل‌ عاج نیز همچون سایر کشورها، قانون اساسی، «قانون عالی، بنیادی و همانی است که بر تمام متون دیگر قانون‌گذاری رجحان دارد». در این قانون، جامعه و نمادهایی که بر اساس آن‌ها کشور ساحل‌ عاج از سایر کشورها متمایز می‌گردد، تعریف شده‌اند: پرچم، سرود ملی، شعار، پول واحد، شکل حکومت، نظام سیاسی، نظام انتخاباتی و... .

قانون اساسی کنونی ساحل‌ عاج، حاصل تغییرات فراوانی است که این کشور در دوران کوتاه پس‌ از استقلال، از سر گذرانده است. یکی از این تغییرات قانون اساسی به سال 2000 برمی‌گردد که در آن از جمهوری دوم سخن به‌‌میان می‌آید. در این قانون اعدام ملغا می‌گردد و دوره ریاست‌جمهوری پنج سال تعیین می‌شود و مطابق آن، رئیس‌جمهور تنها برای یک دوره دیگر می‌تواند انتخاب شود. این متن به رأی عمومی گذاشته می‌شود و با بیش‌ از 50 درصد آرا، به تصویب می‌رسد. در این قانون اساسی، ضمن تأکید بر جایگاه رئیس‌جمهور در اداره کشور و قدرت وی، نخست‌وزیر نیز جایگاهی پیدا می‌کند. هرچند نخست‌وزیر از سوی رئیس‌جمهور تعیین می‌شود و در مقابل او مسئول است.

در واقع هدف از این قانون، اعمال بیشتر دموکراسی و شفافیت در اداره امور عنوان می‌شود. همچنین از ویژگی‌های قانون اساسی سوم (همین قانون)، تدوین موانعی مشخص و معین بر سر راه فساد حکومت است. در سال 2016 نیز تغییر دیگری در قانون اساسی ایجاد شد و پست معاونت رئیس‌جمهور به قانون اساسی اضافه شد که «کابلان دانکان» (نخست‌وزیر سابق)، به‌ عنوان نخستین معاون اول رئیس‌جمهور انتخاب شد. در صورت فوت یا استعفای رئیس‌جمهور، این معاون اول اوست که مسئول اداره کشور و برگزاری انتخابات خواهد بود. طبق قانون اساسی جدید که در همه‌پرسی اکتبر 2016 توسط ملت ساحل‌ عاج تأیید شد، سن حداکثری 75 سال برای کاندیداتوری پست ریاست‌جمهوری حذف شد. همچنین رئیس‌جمهور باید با ملیت ساحل‌ عاجی باشد، ولی برخلاف قانون اساسی قبلی، لزوماً نیاز نیست ملیت پدر و مادر او هم ساحل‌ عاجی باشد. دو نهاد قانون‌گذاری، شامل یک پارلمان و یک سنا، پیش‌بینی شد که یک‌سوم اعضای سنا را رئیس‌جمهور تعیین می‌کند.[۲]

قوه مجریه

قوه مجریه تا سال 1990 در اختیار رئیس‌جمهور قرار داشت، اما از این تاریخ به بعد، با ابداع مقام نخست‌وزیری، امور اجرایی کشور در اختیار دو نفر، رئیس‌جمهور که به‌ عنوان رئیس حکومت شناخته می‌شود و نخست‌وزیر که دولت را رهبری می‌کند، قرار می‌گیرد. البته این ویژگی برگرفته از نظام پارلمانی، به‌ هیچ‌وجه قدرت رئیس‌جمهور را محدود نمی‌کند. رئیس‌جمهور با رأی مستقیم عموم مردم، در انتخاباتی دو دوره‌ای و برای مدت پنج سال انتخاب می‌شود. همچون سایر نظام‌های جمهوری، این دوره برای یک‌بار قابل‌‌ تمدید است. رئیس‌جمهور قدرت اجرایی را در دست دارد، ضامن استقلال ملی و تمامیت ارضی است و احترام و عمل به قانون اساسی و معاهده‌ها و قراردادهای بین‌المللی برعهده اوست. او همچنین ریاست نیروهای مسلح را برعهده دارد، به‌ عنوان رئیس اداری کشور نصب و عزل‌های مدنی و نظامی زیر نظر او انجام می‌گیرد. همچنین در شرایط اضطراری و در زمان بحران، رئیس‌جمهور می‌تواند از حدود اختیارات خود فراتر رود و در صورت فوت، استعفا یا هر گونه منعی، معاون اول رئیس‌جمهور، جانشین رئیس‌جمهور شده و شرایط را برای برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آماده خواهد کرد.

در قانون اساسی مصوب 2016، از ماده 54 تا 77، مربوط به رئیس‌جمهور می‌باشد که شرایط انتخاب، وظایف و مسئولیت‌هایش تعیین شده است. مواد 78 تا 80 هم مربوط به معاونت ریاست‌جمهوری است که در تغییرات سال 2016، به قانون اساسی اضافه شده‌اند.

نخست‌وزیر از سوی رئیس‌جمهور منصوب می‌شود و در برابر او باید پاسخگو باشد و رئیس‌جمهور حق عزل او را نیز دارد. این‌‌گونه و برخلاف آنچه در نظام‌های پارلمانی مرسوم است، این اکثریت مجلس نیستند که نخست‌وزیر را انتخاب می‌کنند. بنابر آنچه از قانون اساسی برمی‌آید، نخست‌وزیر هیچ‌گونه قدرت اجرایی خاصی خارج از نظارت رئیس‌جمهور ندارد. او حتی اعضای کابینه خود را نیز با مشورت و صلاح‌دید رئیس‌جمهور انتخاب می‌کند. در نهایت می‌توان گفت که نخست‌وزیر نقشی جز هماهنگ کردن امور مربوط به کابینه ندارد. مواد 81، 82 و 83 از قانون اساسی ساحل‌ عاج، مربوط به وظایف و اختیارات نخست‌وزیر می‌باشند.

از 10 ژانویه 2017 تا 8 ژوئیه 2020، نخست‌وزیری ساحل‌ عاج در اختیار «امدو گون کولیبالی» (متولد 1959) بود. پس‌ از مرگ غیر منتظره او، «حامد باکایوکو»، به‌ عنوان نخست‌وزیر تعیین گردید که وی نیز در  10 مارس  2021 درگذشت و به جای او پاتریک آشی که از پدری ساحل عاجی و مادری فرانسوی در پاریس به دنیا آمده است، مسئول تشکیل کابینه شد. نام وزاری کابینه پاتریک آشی به شرح زیر است:

  •     نخست‌وزیری، رئیس دولت: پاتریک ژروم آشی؛
  •          وزارت دفاع:  براهیما واتارا؛
  •          وزارت امور خارجه: خانم کاندیا کامیسوکو کامارا؛
  •          وزارت آموزش عالی و تحقیقات علمی: آداما دیاوارا؛
  •          وزارت آموزش ملی و سوادآموزی: خانم ماریاتو کونه؛
  •          وزارت دادگستری: سانسان کامبیله؛
  •          وزارت کشور و امنیت: واگوندو دیامونده؛
  •          وزارت آب‌ها و جنگل‌ها: الن ریشار دونوهی؛
  •          وزارت کشاورزی و توسعه روستایی: کوبنان کواسی اجومانی؛
  •          وزارت منابع جانوری و آبزیان: سیدی تیموکو توره؛
  •          وزارت طرح و توسعه: خانم نیال کابا؛
  •          وزارت حمل‌ونقل: امدو کونه؛
  •          وزارت کار و تأمین اجتماعی: آداما کامارا؛
  •          وزارت اقتصاد و دارایی: اداما کولیبالی؛
  •          وزارت ساخت و مسکن و شهرسازی: برونو نابان کونه؛
  •          وزارت آموزش فنی و حرفه‌‌‌‌ای: افی نگسان؛
  •          وزارت زهکشی: بوآکه فوفانا؛
  •          وزارت انسجام و مبارزه با فقر: خانم میس بلمون دوگو؛
  •          وزارت اقتصاد دیجیتالی، ارتباطات از راه دور و نوآوری: روژه فلیک ادوم؛
  •          وزارت ارتباطات و رسانه‌‌ها و سخنگوی دولت: امدو کولیبالی؛
  •          وزارت تحصیلات عالی و تحقیقات علمی: آداما دیاوارا؛
  •          وزارت معادن، نفت و انرژی: توماس کامارا؛
  •          وزارت سلامت، بهداشت عمومی و مبارزه با بیماری‌‌ها: پیر دیمبا؛
  •          وزارت مبارزه با فساد: اپیفانه زورو بی بالو؛
  •          وزارت مدرن‌‌سازی ادارات و نوسازی خدمات عمومی: خانم آن دزیره اولوتو؛
  •          وزارت فرهنگ و صنایع هنری و نمایش‌‌ها: خانم آرلته بادو نگسان کوامه؛
  •          وزارت تجهیز و نگهداری راه‌ها: امده کوفی کوآکو؛
  •          وزارت محیط‌زیست و توسعه پایدار: ژان لوک اسی؛
  •          وزارت آشتی و انسجام ملی: برتن کوادیو کونان؛
  •          وزارت تجارت و صنعت: سلیمان دیاراسوبا؛
  •          وزارت گردشگری و تفریحات: سیاندو فوفانا؛
  •          وزارت ارتقای ورزش‌ها و توسعه اقتصاد ورزشی: پولن کلود دانهو؛
  •          وزارت آب: لوران چاگبا؛
  •          وزارت ارتقای جوانان، اشتغال جوانان و جانشین سخنگوی دولت: ممدو توره؛
  •          وزارت بودجه: موسی سانوگو؛
  •          وزارت ارتقای سرمایه‌گذاری و توسعه بخش خصوصی: امانوئل اسمل اسی؛
  •          وزارت ارتقای شرکت‌های کوچک و متوسط، صنایع دستی و تحول بخش غیررسمی: فلیکس انوبله؛[۳]

قوه مقننه (مجلس ملی ساحل‌ عاج و سنا)

در قانون اساسی ساحل‌ عاج، مواد 85 تا 100 مربوط به قوه مقننه است که از مجلس ملی و مجلس سنا تشکیل شده است. مجلس ملی بر اساس قانون اساسیمصوب 31 اکتبر 1960 تشکیل شده است. در آن زمان مجلس از 70 نماینده تشکیل می‌شد که همگی ساحل‌ عاجی بودند؛ اما این تعداد به‌ مرور افزایش یافته و هم‌اکنون مجلس ملی ساحل‌ عاج 255 عضو دارد و شامل کمیسیون‌های فنی و گروه‌های پارلمانی مختلف می‌شود. نمایندگان با رأی مستقیم مردم و برای 5 سال انتخاب می‌شوند، از مصونیت پارلمانی برخوردارند و وظیفه آنان تصویب قوانین و تعیین مالیات و نیز نظارت بر قوه مجریه است. از 7 مارس 2019، «امدو سومائورو» از RHDP ریاست مجلس ملی ساحل‌ عاج را بر عهده دارد.

مجلس ملی ساحل‌ عاج در جریان بحران سیاسی و نظامی سال 2002 و مدیرت آن نقش مهمی ایفا کرد؛ بدین‌ صورت که بر حسن اجرای مفاد معاهده مارکوسی و قراردادهای بعدی نظارت داشت و برای بازگشت به حالت عادی، ده‌ها لایحه و قانون را به تصویب رساند؛ اما در پی بحران یادشده و در شرایطی که شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه‌ای تصویب کرده بود که مطابق آن مجلس باید در 16 دسامبر 2005 به کار خود پایان می‌داد و انتخابات جدیدی برگزار می‌شد، مجلس همچنان به کار خود ادامه داد و به بهانه وخامت اوضاع بر سر کار باقی ماند. از جمله شرایط نامزدی برای نمایندگی مجلس، داشتن حداقل 25 سال سن است. هر نماینده، نماینده کل ملت محسوب می‌شود و از مصونیت پارلمانی برخوردار است.

از معروف‌ترین رؤسای مجلس ملی ساحل‌ عاج، از ابتدا تاکنون، می‌توان به این اسامی اشاره کرد: هوفوئه بوآنی که از 1953 تا 1959 ریاست را برعهده داشت، فیلیپ یاسه که از 1959 تا 1980 در این مقام بود، کونان بدیه که از 1980 تا 1993 در قدرت بود و ممدو کولیبالی (Mamadou Koulibaly) که ریاست مجلس ملی ساحل‌ عاج را از سال 2001 تا مارس 2012 برعهده داشت. گیوم سورو (Guillaume Soro) نیز از 2012 تا 2019، ریاست مجلس را در اختیار داشت. وی پیش‌ از این سمت و از سال 2007، در مقام نخست‌وزیری ایفای نقش می‌نمود؛ اما در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2010، با طرفداری از پیروزی واتارا، در صف مخالفان جدی باگبو قرار گرفت. همین موضوع موجب بازگشت او به مقام نخست‌وزیری پس‌ از اعلان سوگند واتارا می‌‌گردد و تحت ریاست او در تاریخ 1 ژوین 2011، برای چهارمین‌‌بار دولت خود را تشکیل می‌دهد؛ اما در ظرف کمتر از یک سال از این تاریخ، استعفای خود و دولتش را اعلام می‌دارد و چند روز پس‌ از آن، به‌ اتفاق آرا، به ریاست مجلس ملی انتخاب می‌گردد. البته پیش‌ از این بیان شد که در بحران‌های اخیر، سورو همواره در صف مخالفان بود و باگبو، تنها از روی ناچاری او را نخست‌وزیر خود کرده بود.

آخرین انتخابات مجلس در ساحل‌ عاج، در اکتبر 2018 روی داد که در جریان آن، در برخی مناطق شاهد درگیری‌هایی بودیم که به مرگ چندین نفر انجامید. هر چند بعضی از کاندیداها صحت و سلامت انتخابات را زیر سؤال بردند؛ ولی در کل، این انتخابات در آرامش نسبی برگزار شد. در حال حاضر، از 255 نماینده، 167 کرسی متعلق به RHDP اجتماع هوفوئیست‌‌ها برای دموکراسی و صلح است. UDCPI حزب اتحاد برای صلح و دموکراسی (حزب عبدالله تواکوس مابری)، 6 کرسی کسب کرده است؛ 3 کرسی به جبهه مردمی ساحل‌ عاجی (حزب افی نگسان) و 3 کرسی هم به حزب اتحاد برای ساحل‌ عاج رسیده است. 76 کرسی هم ظاهراً کاندیدای مستقل اعلام شده‌اند.

مجلس سنای ساحل‌ عاج در دوره جمهوری سوم و پس‌ از رفراندوم اصلاح قانون اساسی، در سال 2016 ایجاد شد. این مجلس 99 سناتور دارد که دوسوم آن‌ها (66 سناتور)، توسط اعضای شوراهای شهرداری، منطقه‌ای و نمایندگان مجلس ملی برگزیده می‌شوند. به‌ گونه‌ای که نمایندگان هر یک از 33 استان ساحل‌ عاج، 2 سناتور را برمی‌گزیند. یک‌سوم باقیمانده (33 سناتور)، ازسوی رئیس‌جمهور تعیین می‌شوند؛ یعنی یک سناتور برای هر استان، منتخب رئیس‌جمهور است. دوره نمایندگی سناتورها 5 سال است. اولین انتخابات سنا در 24 مارس 2018 برگزار شد و 50 کرسی به ائتلاف RHDP و 16 کرسی، به مستقل‌ها رسید. ریاست سنا برعهده ژانو ائوسو کوادیو، از RHDP قرار دارد.[۴]

قوه قضاییه

پیش‌‌ از دوره استقلال، دو نظام حقوقی در ساحل‌ عاج وجود داشت: یک نظام حقوقی فرانسوی که حقوق فرانسه را اعمال می‌نمود و یک‌ نظام حقوقی محلی. این دوگانگی، البته به بافت اجتماعی و سیاسی کشور برمی‌گشت که در دل خود دو گونه تبعه خارجی و بومی را جای داده بود؛ اما پس‌ از کسب استقلال در 1961، ساحل‌ عاج نظام قضایی خود را نیز بازبینی و بازسازی و آن را بنابر اقتضائات روز نو می‌کند. این نوسازی، با توجه به سه اصل صورت می‌گیرد: عدالت به‌ نام مردم اجرا می‌شود؛ قضات در اجرای احکام جز به قانون تن درنمی‌دهند و استقلال آن‌ها باید از سوی رئیس‌جمهور تأمین شود و بالاخره اینکه قوه قضاییه، مسئول حفاظت از آزادی‌های فردی است.[۵]

البته پس‌ از این اقدامات، همچنان نظام حقوقی ساحل‌ عاج متأثر از نظام قضایی فرانسه باقی می‌ماند. دیوان عالی، برترین نهاد قضایی محسوب می‌شود و بر امور حقوقی در درجه‌ اول و دوم اهمیت نظارت می‌کند؛ اما امور قضایی خاص، تحت نظارت مشترک شورای قانون اساسی و دادگاه عالی قضایی است. شورای قانون اساسی که در سال 1994 بنیان نهاده شد، بر صحت و سلامت انتخابات مهم کشور و رفراندوم‌ها نظارت دارد. در واقع این نهاد بالاترین حق قضایی درخصوص انتخابات را در اختیار دارد. تصمیمات آن حکومتی محسوب می‌گردند و از هفت عضو تشکیل شده است: رئیس شورا که از سوی رئیس‌جمهور و برای 6 سال منصوب می‌شود و 6 مشاور که سه نفر آن‌ها از سوی رئیس شورا و 3 نفر دیگر، از سوی رئیس مجلس ملی انتخاب می‌شوند. همچنین رؤسای جمهور قبلی نیز اعضای حقوقی این شورا محسوب می‌شوند.[۶]

شورای اقتصادی و اجتماعی

شورای اقتصادی و اجتماعی (Conseil économique et social) در سال 1961، یعنی یک سال پس‌ از کسب استقلال، تأسیس گردید و نقشی اساساً مشورتی دارد؛ اما در عمل بر فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی نظارت می‌‌کند و دولت را در تدوین سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی‌اش یاری می‌رساند. در واقع، لوایحی که در موضوعات اقتصادی و اجتماعی تدوین می‌شوند، پیش‌ از ارائه به مجلس، از نظر این نهاد می‌گذرند. اما تنها دو نفر می‌توانند بر این نهاد اعمال نفوذ کنند: رئیس‌جمهور و رئیس مجلس ملی.

تعداد اعضای این نهاد 120 نفر است که برای مدت 5 سال و بنابر سوابق و تجارب اقتصادی و اجتماعی‌شان منصوب می‌شوند. این شورا دارای دفتری است که شامل یک رئیس، 6 معاون، 6 دبیر و دو بازرس می‌شود. به‌ استثنای رئیس، سایر اعضای دفتر، سالانه انتخاب می‌‌شوند.[۷]

نهاد واسطه جمهوری

تأسیس این نهاد واسطه جمهوری (Médiateur de la République) نیز همچون شورای اقتصادی و اجتماعی و با الگوبرداری از نظام سیاسی فرانسه، در قانون اساسی پیش‌بینی شده است. واسطه جمهوری ساحل‌ عاج، نهادی است اداری و مستقل که مسئول نظارت بر خدمات عمومی است. در واقع این نهاد، رابطه میان سازمان اداری دولت و کارکنان آن را تنظیم می‌نماید.[۸] رئیس آن از سوی رئیس‌جمهور و با مشورت رئیس مجلس ملی، تعیین می‌شود. دوره ریاست او هم 6 سال و غیرقابل تمدید است. نکته مهم اینکه رئیس این نهاد، تنها به دلایلی که در شورای قانون اساسی پیش‌بینی شده‌اند، می‌تواند از سمت خود استعفا دهد، در غیر این صورت باید تا پایان دوره بر سر کار بماند. همچنین از مصونیت قضایی بالایی برخوردار است و در اجرای وظایف خود، تحت هیچ شرایطی تحت پیگرد قضایی قرار نمی‌گیرد.[۹]

احزاب سیاسی ساحل‌ عاج

کمی پیش‌ از آغاز دوران استقلال، در سال‌های 1956-1957، زمانی که در کشورهای مستعمره فریادهای آزادی‌‌خواهی بلند شد و استعمارگرانی چون فرانسه، مجبور شدند اندک‌اندک از سلطه خویش بر این کشورها کم کنند، نخستین انتخابات مجلس محلی و شهرداری‌ها در ساحل‌ عاج برگزار گردید. در آن زمان، حزبی به‌نام «حزب دموکراتیک ساحل‌ عاج» (PDCI)، تمام کرسی‌ها را در انتخابات مذکور از آن خود کرد. در واقع این حزب، ریشه در حزب کمونیست فرانسه داشت و با شعار آزادی مردمان سیاه‌پوست تأسیس شده بود. هسته اولیه آن نیز سندیکای کشاورزی آفریقا بود که هوفوئه بوآنی، در سال 1944 و به کمک کمونیست‌های ابیجان تأسیس کرده بود؛ اما حزب دموکراتیک ساحل‌ عاج، همچنین ریشه در مجموعه‌ای دارد به‌ نام «مجمع دموکراتیک آفریقا» (RDA) که پس‌ از کنگره باماکو در اکتبر 1946، تأسیس شده بود. به‌‌ دنبال این کنگره که در کشور مالی و به‌ منظور کسب آزادی‌های بیشتر برای کشورهای آفریقای غربی برگزار شد، دو حزب PSP (حزب ترقی‌خواه سودان) و RDA پدید آمدند. این مجمع، در واقع فدراسیون احزاب سیاسی آفریقا بود که در هریک از کشورهای آفریقایی، نامی مخصوص به خود گرفت. در ساحل‌ عاج، از دل آن، حزب دموکراتیک ساحل‌ عاج بیرون آمد که در پایگاه رسمی این حزب، در تعریف آن آمده است: «حزب دموکراتیک ساحل‌ عاج که به‌ اختصار PDCI نامیده می‌شود، از سندیکای کشاورزی آفریقا بیرون آمده است و بازتاب حقیقی آمال و آرزوهای عمیق توده‌هاست. این حزب در چارچوب مجمع دموکراتیک آفریقا، مأموریت دارد تا شخصیت آفریقا را از طریق ساحل‌ عاج نمایندگی کند. درنتیجه وظیفه خود می‌داند تا سیاستی مبتنی بر افزایش رفاه، صلح و بی‌طرفی مطلق پیشه کند و در همکاری‌های بین‌المللی، در زمینه عدالت، تساهل، همبستگی و کرامت انسانی تلاش کند».[۱۰]

این حزب بلافاصله اختیار همه‌چیز را در دست می‌گیرد و سالیان سال، تنها حزب ساحل‌ عاج قلمداد می‌گردد. در بین سال‌های 1958 تا 1959 و پس‌ از آن، در دوره حکومت بوآنی، تلاش‌هایی برای تأسیس احزاب سیاسی دیگر صورت می‌گیرد؛ اما هیچ‌یک به انجام نمی‌رسد و به‌رغم به‌‌ رسمیت شناخته‌‌شدن تکثر و فعالیت احزاب در قانون اساسی سال 1960، در نهایت تا سال‌ها حزب دموکراتیک ساحل‌ عاج، تنها حزب سیاسی و حاکم باقی می‌ماند؛ اما از سال 1990 و شرایطی که پیش می‌آید (در مبحث تاریخ مفصل بدان پرداخته شد)، راه برای تکثر احزاب باز می‌شود و احزاب متعددی ظهور پیدا می‌کنند.[۱۱] از جمله مهمترین این احزاب باید به «حزب جبهه مردمی ساحل‌ عاجی» (FPI) اشاره کنیم.

حزب FPI، در واقع خیلی پیش‌تر، در سال 1982، به‌‌ شکلی پنهانی توسط باگبو و همسرش تأسیس شده بود؛ اما تا سال 1990 به‌‌رسمیت شناخته نشده بود. مرام آن نیز سوسیالیستی بود، البته پس‌ از بحران سال 2010 و 2011، از عضویت سوسیالیسم بین‌الملل (International socialiste) خارج شد. از معروف‌ترین اعضای این حزب می‌توان به ممدو کولیبالی، رئیس مجلس ملی در دوره باگبو اشاره کرد. ارگان تبلیغاتی این حزب روزنامه «نوترو ووا» (Notre Voie) (راه ما) است. در حال حاضر، «پاسکال افی نگسان» (Pascal Affi N’Guessan) که بین سال‌های 2000 تا 2003 نخست‌وزیر بود، رهبری این حزب را برعهده دارد. به‌‌ دنبال دستگیری باگبو در 11 آوریل 2011، افی نگسان نیز در هتلی در ابیجان محبوس شد و تحت‌‌نظر قرار گرفت و کمی بعد به زندانی در شمال کشور منتقل شد. او در زندان مورد شکنجه قرار گرفت، ولی پس‌ از چندی از زندان آزاد شد. وی در حال حاضر، ریاست جبهه مردمی ساحل‌ عاجی را برعهده دارد. وی در انتخابات ریاست‌جمهوری 2015 کاندیدا شده بود که با فاصله زیاد از واتارا شکست خورد و تنها 9 درصد از آرا را به‌‌دست آورد. البته در داخل جبهه مردمی ساحل‌ عاجی، وی توسط پاره‌ای از هم‌‌حزبی‌هایش به خیانت به باگبو متهم شده است. این طیف درونی جبهه مردمی، به رهبری «ابودرامان سنگاره»، معتقدند که این حزب تا قبل‌‌ از آزادی باگبو باید همه انتخابات را تحریم کند. البته ابودرمان سنگاره، از وفاداران سرسخت باگبو، در نوامبر 2018 فوت کرد. این حزب انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 را تحریم کرده بود.

حزب مهم دیگری که در سال 1994 و با گرایشی لیبرال ظهور یافت، حزب «اجتماع جمهوری‌خواهان ساحل‌ عاج» است که عضو شبکه لیبرال آفریقا (Réseau liberal africain) و لیبرالیسم بین‌الملل است. مؤسس این حزب، «جنی کوبینا» (Djéni Kobina) است که در حین نشستی فوق‌العاده ازسوی PDCI به او اجازه صحبت داده نشد و همین موضوع او را به تأسیس حزب جدیدی ترغیب کرد. این حزب از سال 1999، توسط واتارا رهبری می‌شود. روزنامه‌ای که در اختیار دارد «پاتریوت» (میهن‌پرست) نامیده می‌شود.

«اتحاد برای دموکراسی و صلح در ساحل‌ عاج» (UDPCI) نام حزب مهم دیگری است که به‌‌ دست «روبر گئی»، در سال 2002 بنیان نهاده شده است. این حزب از 2005 به این‌سو، توسط دکتر «عبدالله توآکوس مابری» اداره می‌شود. در ابتدا در ائتلاف با حزب جمهوری‌خواهان واتارا قرار داشت که با خواست بدنه این حزب ترجیح داد استقلال خود را حفظ کند و در انتخابات 2018 توانست 6 کرسی نمایندگی هم در مجلس ملی ساحل‌ عاج در اختیار بگیرد. بیشتر طرفداران این حزب از قومیت‌های غرب ساحل‌ عاج هستند. خود روبر گئی هم از این قومیت برخاسته بود. دکتر عبدالله توآکوس مابری نیز در دولت واتارا، پست وزارت خارجه را برعهده داشت که به‌ عنوان وزیر خارجه ساحل‌ عاج به تهران نیز سفر کرد. وی یک مسلمان معتقد است و علاقه خاصی به کشور ایران دارد. دکتر مابری مدرک پزشکی خود را از دانشگاه ابیجان و مدرک کارشناسی ارشدش را از دانشگاه واشنگتن آمریکا گرفته است. وی پیش‌تر، بارها در کابینه ساحل‌ عاج عهده‌دار وزارتخانه‌های مختلف، ازجمله وزارت خارجه در 2016، وزارت برنامه و توسعه از 2011 تا 2016، وزارت حمل‌ونقل از 2007 تا 2010، وزارت ادغام آفریقایی از 2005 تا 2007 و وزارت سلامت از 2003 تا 2005 بوده است.

حزب «اتحاد برای ساحل‌ عاج» (UPCI) به رهبری «سورو براهیما» که در 2009 تأسیس شد، توانست در انتخابات 2018، سه کرسی را به‌‌ دست آورد. از احزاب قابل‌ ذکر دیگر می‌توان به «حزب محیط‌‌زیستی ساحل‌ عاج» (PEI) و «حزب کارگران ساحل‌ عاج» (PIT) اشاره کرد که این حزب اخیر، در 1990 تأسیس شد و نامزدی که برای ریاست‌جمهوری پیش نهاد، «فرانسیس وودیه»، تنها کاندیدایی بود که انتخابات سال 1995 را تحریم نکرد.

در سال 2008، بیش‌ از صد تشکل سیاسی اعلام حضور می‌کند، اما احزابی که در امور سیاسی وزن و تأثیر دارند، همان «حزب مردمی ساحل‌ عاجی»، «حزب دموکراتیک ساحل‌ عاج»، «مجمع جمهوری‌خواهان ساحل‌ عاج» و در مقیاسی کوچک‌تر، «حزب اتحاد برای دموکراسی و صلح در ساحل‌ عاج» هستند. در دولت واتارا، این احزاب عضو یک جریان سیاسی متحد به‌ نام هوفوئیست‌‌ها بودند و واتارا و بدیه، در پی آن بودند تا این احزاب را به‌‌ شکل یک حزب واحد دربیاورند که البته در این کار ناموفق بودند و با مخالفت هم‌حزبی‌های زیرمجموعه‌‌ خود روبه‌رو شدند. هر چند در انتخابات مجلس، در 2018 با همین نام واحد، هوفوئیست‌‌ها شرکت کردند و غالب کرسی‌ها را به‌‌دست آوردند.

در کنار احزابی که ذکر شد، همچنین باید به جنبش‌های سیاسی مهمی چون «جنبش نیروهای در راه» (MFA) و «جنبش نیروهای نو» اشاره کنیم که این جنبش اخیر، یکی از شاکله‌های اصلی عرصه سیاسی و نظامی ساحل‌ عاج در دوره جدید می‌باشد و همان‌گونه که در فصل تاریخ بدان اشاره شد، در معادلات سال‌های اخیر، نقش مهم و اصلی را ایفا نموده است.[۱۲]

تقسیمات کشوری

ساحل‌ عاج به 31 استان، 2 ناحیه (ابیجان و یاموسوکرو)، 108 دپارتمان و 197 کومون تقسیم شده است. بر اساس آمار سال 1998 و مطابق معیارهای معمول در تعریف شهر، ساحل‌ عاج شامل 129 منطقه شهری می‌شود که مهمترین آن‌ها ابیجان، مرکز اقتصادی کشور است. پس‌ از آن شهر یاموسوکرو است که پایتخت سیاسی و اداری آن محسوب می‌شود. این شهر در فاصله 250 کیلومتری شهر ابیجان و در حاشیه جنگل و مرغزارهای ساحل‌ عاج واقع شده است. در کل دو منطقه ابیجان و یاموسوکرو به‌عنوان ناحیه (District) طبقه‌‌بندی شده‌اند که دارای فرماندار خاص خود هستند. سایر شهرهای مهم و بزرگ، سن پدرو (San Pedro)، بواکه (Bouaké)، کوروگو (Korhogo)، بوندیالی (Boundiali)، اودینه (Odienné) و تینگرل (Tingréla) هستند. در ادامه پنج شهر مهم کشور معرفی می‌شوند.[۱۳]

ابیجان

در میان شهرهای مهم و بزرگ ساحل‌ عاج، شهر ابیجان جایگاه قابل‌ ملاحظه‌ای دارد و از این‌رو شایسته است که بخشی را به توصیف و تشریح آن اختصاص دهیم. تأسیس آن به ابتدای سده بیستم بازمی‌گردد. در سال 1950، جمعیت آن کمتر از 50000 نفر بود؛ درحالی‌که امروز، علاوه بر اینکه پایتخت اقتصادی کشور محسوب می‌شود، پس‌ از بندر لاگوس نیجریه، پرجمعیت‌ترین شهر آفریقای غربی نیز هست. جمعیت آن مطابق آمارهای رسمی در سرشماری سال 2014، تعداد 4395243 نفر بوده است. آب‌وهوای آن گرم و مرطوب است و شامل دو فصل بلند و کوتاه بارانی و دو فصل خشک می‌شود. در فصول بارانی، گاه روزها بی‌وقفه باران می‌بارد و گاه نیز در عرض یک ساعت بارانی سیل‌آسا بر زمین فرومی‌ریزد و پس‌ از آن خورشیدی درخشنده خودنمایی می‌کند؛ به‌ طور میانگین، میزان ریزش باران و نزولات دیگر، به بیش‌از 2000 میلی‌متر در سال می‌رسد.

ابیجان از دو قسمت تشکیل شده است؛ ابیجان شمالی و ابیجان جنوبی که به‌ نوبه خود شامل 10 بخش می‌شوند. از بین سایر بخش‌ها و در شمال، پرجمعیت‌ترین «ابوبو» (Abobo) و اقتصادی‌ترین «اجمه» (Adjamé) است؛ اما مدرن‌ترین بخش، «پلاتو» (Le Plateau) نام دارد که محل ساختمان‌های تجاری و بلند شهر است و سبک‌وسیاق معماری آن برگرفته از الگوی شهرهای اروپایی است. این ساخت‌وسازها بیشتر در فاصله سال‌های 1970 تا 1980، یعنی در زمان شکوفایی اقتصادی کشور، انجام گرفته است. این منطقه را نظر به تراکم ساخت‌وساز و وجود برج‌های بلند و مراکز بانکی و اقتصادی، «منهتن ابیجان» نامیده‌اند. کاخ ریاست‌جمهوری و بیشتر وزارتخانه‌ها هم در پلاتو قرار دارند. معروف‌ترین ناحیه شهر که باز در شمال آن واقع است، «کوکودی» (Cocody) نام دارد. یکی از هتل‌های معروف و مجهز کشور به‌ نام «هتل ایووار» یا همان «هتل عاج» که میزبان مقامات سیاسی خارجی نیز می‌باشد و مراکزی چون دفتر منطقه‌ای بانک جهانی، انستیتوپاستور و منطقه دیپلماتیک، در این ناحیه قرار دارند. با وجود اینکه پایتخت سیاسی و اداری کشور به شهر یاموسوکرو منتقل شده، اما همچنان نهادهای مهمی چون نهاد ریاست‌جمهوری و مجلس ملی، در شهر ابیجان قرار دارند. البته ساختمان جدید و هرمی‌‌ شکل مجلس در یاموسوکرو با هزینه بسیار ساخته شده است.

شهر ابیجان به‌ لحاظ جمعیتی، دو ویژگی مهم دارد که به آن تشخص خاصی داده‌اند؛ در جنوب و در نزدیکی ساحل، محله‌‌هایی قرار دارند که خارجی‌های بیشتری در آن‌ها سکونت می‌‌کنند و نیز کارخانه‌ها و تأسیسات بسیاری در آنجا مستقر هستند. از نظر حمل‌ونقل، شهر شرایط نسبتاً مساعدی دارد و نقطه آغاز راه‌آهن ساحل‌ عاج به‌‌ سمت شمال محسوب می‌شود. لبنانی‌های ابیجان که جمعیتی چندده‌هزارنفری دارند، اکثراً در منطقه «مارکوری» ابیجان زندگی می‌کنند و مسجد زیبایی نیز در همین منطقه ساخته‌اند. رستوران‌های عربی متعددی در این منطقه قرار دارند.

اما ویژگی مهم شهر ابیجان تکثر قومی آن است. در واقع از ابیجان، به‌ عنوان چهارراه فرهنگی غرب و گاه حتی کل آفریقا نام برده می‌شود و شهری است که تمام اقوام و طوایفی که پیش‌تر معرفی کردیم، در آن جای دارند. ابیجان در این معنا، حقیقتاً ساحل‌ عاج کوچکی است که در آن گروه بومی اولیه‌اش، یعنی «ابریه» (Ebrié)، امروز در حاشیه قرار دارد. در آماری که در سال 1955 از تکثر اقوام ساکن در این شهر به‌‌ دست داده شد، 160 گروه قومی، از ریشه‌های مختلف، در آن زندگی می‌کردند. البته غالب جمعیت شهرنشین در آن زمان متعلق به گروه آکان‌ها (با 34 درصد) بود و پس‌ از آن، اکثریت با کروها و ولتائیک‌ها بود. این جمعیت که اغلب به دلایل اقتصادی به این ناحیه کوچ کرده بودند، جوان و اغلب مردان بودند. در بین سال‌های 1955 تا 1975، ابیجان به‌ طور متوسط، 47 تا 48 درصد آکان، 23 تا 24 درصد کرو، 13 درصد مانده‌های شمالی (به‌ طور خاص دیولاها)، 8 تا 9.5 درصد مانده‌های جنوبی و 4.5 درصد از ولتائیک‌‌ها (از جمله سنوفوها) را در خود جای داده بود؛ اما در آمار دیگری دربین سال‌های 1988 تا 1998، از تعداد کروها کاسته و به تعداد مانده‌های شمالی افزوده شده بود. در سال‌های 90، همچنین زنان بسیاری به جمعیت ابیجان افزوده شدند. حضور خارجی‌ها هم البته از دیگر ویژگی‌های جمعیتی این شهر بود. هوفوئه بوآنی، به‌‌ دنبال آن بود تا از این شهر، ویترینی از کل آفریقا بسازد؛ به این ترتیب و به نسبت سایر مناطق، در این شهر همواره تعداد خارجی‌های بیشتری ساکن بوده‌اند. از لحاظ دینی هم ابیجان ترکیبی از مسیحیان، مسلمانان و مذاهب دیگر است. حتی هندوها هم در ابیجان معبدی دارند. ابیجان در استانی به‌ نام استان تالاب‌ها قرار دارد که این نام‌گذاری برخی استان‌های ساحل‌ عاج بر اساس عناصر طبیعی هم در جای خود جالب به‌‌ نظر می‌‌رسد.[۱۴]

یاموسوکرو

یاموسوکرو در 248 کیلومتری شمال ابیجان و در دشتی هموار واقع شده است. این شهر در ماه مارس 1983 پایتخت سیاسی و اداری کشور اعلام شد و یکی از دلایل این انتخاب این بود که بوآنی عقیده داشت، دو پایتخت قبلی به انتخاب استعمارگران بوده و در نتیجه، ملت دخالتی در آن نداشته‌اند. بنابر آمار سال 2014، جمعیت آن 310056 نفر اعلام شده است. بیشتر ساکنان این شهر از قوم بائوله هستند و درنتیجه، زبان رایج در آن همین زبان بائوله است. همچون اغلب شهرها و روستاهای آفریقا، در این شهر نیز سازمانی سنتی در کنار سازمان دولتی یا حکومتی و در هم‌‌زیستی با آن وجود دارد؛ بنابراین، شورایی به‌ نام شورای ریش‌سفیدان در این شهر وجود دارد که ریاست آن برعهده یکی از کدخداهای روستایی است.

شایان ذکر است یاموسوکرو، در استان مرکزی، موسوم به استان دریاچه‌ها، قرار دارد. با وجود همه ساخت‌وسازها در طول سه دهه گذشته، هنوز این شهر در مقایسه با ابیجان چندان شایسته پایتختی ساحل‌ عاج به‌‌ نظر نمی‌‌رسد، ولی دولت به‌ طور پیوسته و آرام، برنامه انتقال عملی و نهایی پایتخت را پی می‌‌گیرد.[۱۵]

سن پدرو

سن پدرو شهر بزرگی است واقع در جنوب‌غربی ساحل‌ عاج و در کنار اقیانوس اطلس. فاصله آن تا شهر ابیجان 348 کیلومتر است و در سال 2014، جمعیت آن 631156 نفر بوده است؛ از این تعداد، اغلب افراد به قوم کرو تعلق دارند. نام این شهر از این‌جهت سن پدرو گذارده شده که اولین‌بار به‌‌ دست پرتغالی‌ها کشف شده است[۱۶] بیشتر پناهندگان لیبریایی و سیرالئونی که پیش‌تر بدان‌ها اشاره شد، در این شهر ساکن‌اند و به‌ دلیل مهاجرت همین گروه‌ها به این منطقه، جمعیت شهر، به‌ ویژه در دهه‌های اخیر، با رشد قابل‌توجهی مواجه بوده است. در دل این شهر محله‌ای وجود دارد به‌نام «باردو» (Bardo) که به‌ عنوان بزرگ‌ترین حلبی‌آباد غرب آفریقا شناخته می‌شود؛ در آن نه خبری از آب بهداشتی است و نه برق؛ با این‌ وجود، خود شهر به‌ لحاظ اقتصادی، یکی از قطب‌های کشور محسوب می‌گردد و بعد از ابیجان، در مقام دوم قرار دارد. این مقام را البته مرهون کارخانه‌های متعدد سیمان و چوب و تولید کاکائو و نیز بندر مهمی است که این بندر نیز پس‌ از بندر ابیجان، در جایگاه دوم قرار دارد و حدود 40 سال پیش احداث گردیده است. همچنین این شهر از نظر جذب گردشگر، به‌ واسطه سواحل زیبایش، وضع نسبتاً مناسبی دارد. بیشتر صادرات کاکائو از این بندر انجام می‌شود.[۱۷]

بواکه

شهر بواکه (Bouaké) تا سال 1900 به‌نام «بککرو» (Gbekekro) شناخته می‌شد و به معنی روستای «بکه» (Gbéké)، نام پادشاه این منطقه در سده نوزدهم است. حکایت دیگری برای توضیح این نام نقل می‌شود که بنابر آن، بواکه به معنی «گوسفند خشک» است؛ زیرا زمانی که بائوله‌ها به این ناحیه می‌رسند، از دیدن اینکه دیولاها پوست گوسفندان را خشک می‌کنند، متعجب می‌شوند و این نام را بر اهالی آن می‌نهند. بواکه در شمال مرکزی ساحل‌ عاج و در 350 کیلومتری ابیجان قرار دارد. در سرشماری 2014، جمعیت آن 680694 نفر و دومین شهر پرجمعیت کشور پس‌ از ابیجان است. عمده ساکنان این شهر نیز از قوم بائوله‌هایی هستند که از غنا آمده‌اند و دیدیم که بائوله‌ها از مخالفان اصلی باگبوی بته محسوب می‌شدند؛ به همین دلیل این ناحیه، از سال 2002 تا انتخابات سال 2010، تحت کنترل شدید امنیتی قرار داشت. این شهر در واقع از سال 2002، به مقر اصلی نیروهای شورشی بدل شد که پس‌ از اقدام برای فتح ابیجان و ناکامی در این عملیات، در بواکه موضع گرفتند. این نیروهای شورشی که بعداً نام نیروهای جدید به رهبری گیوم سورو را به خود گرفتند، به‌ مرور نیمه شمالی کشور را تسخیر کرده و عملاً موجب تقسیم ساحل‌ عاج به دو نیم شدند. در این زمان، بواکه پرجمعیت‌ترین شهر در اختیار نیروهای شورشی بود و به‌نام «پایتخت نیروهای شورشی» شناخته می‌شد و به‌‌ شکلی نمادین در برابر ابیجان قرار می‌گرفت.

شایان‌ذکر است که بواکه چهارراه اقتصادی کشور محسوب می‌شود و بعد از ابیجان و سن ‌پدرو، سومین شهر مهم اقتصادی ساحل‌ عاج است، هرچند به‌ دلیل بحران اخیر، اقتصاد این ناحیه نیز آسیب بسیار دید؛ اما شهرت این شهر بیشتر به‌ دلیل کارناوال معروفی است که هرساله در آنجا برگزار می‌گردد. از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این شهر، وجود تعداد بسیار زیاد موتورسیکلت است که حتی به‌ عنوان تاکسی نیز استفاده می‌‌شوند.

کوروگو

کوروگو (Korhogo) در شمال کشور در 600 کیلومتری ابیجان واقع است و مرکز استان «ساوان» محسوب می‌شود؛ به این ترتیب، هوای آن بسیار گرم و خشک است. در سال 2014 جمعیت آن 536851 نفر است. این شهر، به‌ ویژه به‌دلیل معادن طلا، آهن و الماسش اهمیت دارد. همچنین مسجد باشکوهی دارد که به سبک معماری سودانی بنا شده است. در زبان محلی، کوروگو به معنای «میراث» است. زبان محلی در این ناحیه «سنوفو» است و بیشتر ساکنانش مسلمان‌اند.[۱۸]

روابط بین‌الملل

مبنای سیاست خارجی ساحل‌ عاج بر اساس شعار «دوست با همه و دشمن با هیچ‌کس» شکل گرفت. دولت ساحل‌ عاج هیچ خصومت ایدئولوژیکی با همسایگان یا با قدرت‌های خارجی ندارد؛ به همین دلیل، در زمان هوفوئه بوآنی، بارها به‌ عنوان میانجی در مخاصمات بین دولت‌های آفریقایی مطرح بوده است. البته در زمان جنگ سرد، این کشور جزو بلوک غرب محسوب می‌شد، ولی در حال حاضر، تقریباً با همه قدرت‌های جهانی روابط حسنه‌ای دارد. در عین داشتن ارتباطات نزدیک با کشورهای اسلامی و عربی، دولت ساحل‌ عاج، با رژیم صهیونیستی نیز تعاملات سیاسی، اقتصادی و نظامی فراوانی دارد. اعضای دائم شورای امنیت، یعنی آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه و چین، سفارتخانه‌های بسیار فعالی در این کشور دارند. البته در مجامع بین‌المللی، رأی ساحل‌ عاج بیشتر در جهت همراهی با منافع غرب است.

فرانسه به‌‌ شکل سنتی، اولین قدرت خارجی تأثیرگذار در این کشور است. آمریکایی‌ها چند سالی است که به‌‌ دنبال سهم خود هستند. حضور چینی‌ها هم روزبه‌روز درحال افزایش است. روس‌ها در ساحل‌ عاج نسبت به غربی‌ها حضور کمرنگ‌تری دارند، هرچند از لحاظ امنیتی و اطلاعاتی، کاملاً فعال هستند و به تحولات کشور اشراف دارند. در کل روسیه را نمی‌توان از معادلات سیاسی در منطقه غرب آفریقا خارج دانست؛ به‌ طور مثال، بسیاری از کارشناسان، تغییر دولت در مالی در اواخر 2020 را بی‌ارتباط با روس‌ها نمی‌دانند.

20 سپتامبر 1960 روزی بود که ساحل‌ عاج رسماً در سازمان ملل متحد پذیرفته شد. این سازمان دارای چند مقر و دفتر در ساحل عاج است. نیروهای کلاه‌‌آبی هم پس‌ از مناقشات سیاسی در این کشور مستقر شده‌اند و ادوات نظامی‌شان در سطح شهر ابیجان کاملاً مشهود است. دفتر غرب آفریقای بانک جهانی نیز در منطقه کوکودی ابیجان قرار دارد. بانک‌های بین‌المللی آفریقایی نیز دفاترشان بیشتر در منطقه پلاتوی ابیجان قرار گرفته است. بانک توسعه آفریقا، از معروف‌ترین این نهادها محسوب می‌شود. بهتر است یادآور شویم که جمهوری ساحل‌ عاج در سطح بین‌الملل، آوانگاری و نگارش Côte d’Ivoire را به‌ عنوان نام برای خود برگزیده و تنها این شکل از نوشتار را به‌‌ رسمیت می‌شناسد و با هرگونه ترجمه‌ای چه به انگلیسی و چه به زبان‌های دیگر مخالف است (بنابراین ما نیز باید از ابتدا «کوت‌دیووار» را انتخاب می‌کردیم، اما به‌‌ دلیل آشنا و مصطلح بودن ساحل‌ عاج، ترجمه را به‌‌کار بردیم).

در آفریقا، روابط دیپلماتیک ساحل‌ عاج، به‌ عنوان کشوری مستقل با کشورهای دیگر، از سال 1959 شروع شد. در این سال، شورایی به‌ نام «شورای تفاهم در غرب آفریقا» و با اهداف اقتصادی میان کشور‌های بنین، بورکینافاسو، نیجریه و ساحل‌ عاج تشکیل شد. در تاریخ 2 آوریل 1961، بوآنی قراردادی مبتنی بر همکاری نظامی با فرانسه امضا کرد. پس‌ از آن، این کشور به‌ عنوان عضو مؤسس در پایه‌گذاری «سازمان اتحاد آفریقا» (OUA) در سال 1963 شرکت داشت؛ سپس در سال 1965 «سازمان مشترک آفریقا و ماداگاسکار» (OCAM) میان چند کشور فرانسه‌زبان آفریقایی شکل گرفت که یکی از اعضای آن ساحل‌ عاج بود. حضور بین‌المللی بعدی ساحل‌ عاج در سال 1972 و در «سازمان اقتصادی آفریقای غربی» (CEAO) بود. سال 1975 «جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا» (CEDEAO) شکل گرفت که یکی از اعضای آن ساحل‌ عاج بود. سال 2000، سال شکل‌گیری اتحادیه آفریقا بود که ساحل‌ عاج در آن شرکت فعال دارد و در جهت تقویت همکاری‌ها میان دول آفریقایی، فعالیت می‌کند.

سیاست خارجی ساحل‌ عاج را از ابتدا تاکنون می‌توان بر اساس دو اصل تعریف کرد که در دوره‌ا‌‌ی موسوم به «عصر بوآنی» و تا سال 1993 تعریف شدند؛ اصل نخست این بود:«ساحل‌ عاج دوست یک نفر، دشمن هیچ‌کس» که برطبق آن، این کشور تمام هم‌وغم خود را در روابط خارجی‌اش، مصروف همکاری با فرانسه می‌نمود. این اصل پس‌ از سال 1981 و در پی تغییر دولت در فرانسه و روی کار آمدن سوسیالیست‌ها، به «ساحل‌ عاج، دوست همه، دشمن هیچ‌کس» تغییر کرد؛ چراکه بوآنی که با سوسیالیست‌ها میانه خوبی نداشت، ترجیح داد از این‌ پس شرکای سیاسی و اقتصادی خود را تنوع بخشد؛ به‌ عبارت‌ دیگر، زمانی سیاستمداران این کشور روابط خارجی خود را اساساً مبتنی بر منافع اقتصادی تعریف می‌کردند. بر این اساس می‌شد سیاست خارجی ساحل‌ عاج را منطبق با این گفته‌های یکی از وزرای خارجه اسبق و معروفش، «اوشر آسوان» (Usher Assoua) نیز تعریف کرد که «ساحل‌ عاج دشمن هیچ نظام و هیچ عقیده‌ای نیست. تنها شرایط و ضروریات توسعه اقتصادی و اجتماعی‌مان مشخص می‌کند که با که دوست باشیم»؛[۱۹] اما در عمل، در همان زمان، یعنی در سال‌های 80 میلادی، ساحل‌ عاج هیچ‌گونه رابطه‌ای با چین یا اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای کمونیستی نداشت؛ از این‌رو هم‌اکنون نیز به‌ سختی می‌توان از سیاست خارجی پایدار، موزون و مستقل برای ساحل‌ عاج صحبت کرد؛ چراکه همچنان غرب و به‌ ویژه فرانسه، تأثیر بسیاری در این سیاست‌ها دارند.[۲۰]

روابط با فرانسه

شاید بتوان گفت که پس‌ از کسب استقلال، ساحل‌ عاج عملاً میان توسعه و استقلال، اولی را برگزید و حفظ رابطه‌ای سازمانی با فرانسه، در مرکز استراتژی این کشور برای توسعه قرار گرفت. در آن زمان (و هم‌اینک نیز) سردمداران این کشور گمان می‌کردند که وابستگی نهادی به فرانسه، تضمینی خواهد بود برای جذب سرمایه‌های خصوصی فرانسوی به‌سوی ساحل‌ عاج. البته همان‌گونه که قبلاً اشاره کردیم، روابط با فرانسه، دلایل تاریخی و عدیده‌ای دارد؛ افزون بر اینکه ساحل‌ عاج مستعمره فرانسه بوده، تقریباً تمام مقام‌های دولتی آن تحصیل‌‌کرده فرانسه بوده‌اند و همین موضوع در وابستگی این کشور به فرانسه، حتی پس‌ از استقلال، سهم بسیار زیادی داشته است. مهمترین شخصیت سیاسی و تاریخی این سرزمین، هوفوئه بوآنی، علاقه بسیاری به فرانسه داشت و می‌توان گفت دارای تربیت و فرهنگی شبه‌فرانسوی بود. بوآنی کسی بود که به‌‌ مدت 14 سال، نماینده مجلس فرانسه به‌‌ شمار می‌رفت و طی این سال‌ها، 6 دولت در فرانسه تغییر کرده بود. پس‌ از سال 1960 نیز، آشکارا خیال فرانسه و غرب را آسوده کرده بود که در دامان کمونیسم نخواهد افتاد و کاملاً همراه و همگام غرب سرمایه‌داری خواهد بود.

بوآنی روابطی نزدیک با رؤسای جمهور فرانسه و به‌ ویژه «فرانسوا میتران» سوسیالیست داشت. امروزه یکی از بزرگ‌ترین خیابان‌های شهر ابیجان به‌ نام این رئیس‌جمهور فرانسوی نام‌گذاری شده است. پل «شارل دوگل» و بلوار «ژیسکار دستن» هم از دیگر اماکنی هستند که در ابیجان، به‌ نام مقامات کشور فرانسه نام‌گذاری شده‌اند. دوره‌های متأخر، یعنی در زمان شیراک نیز خدشه‌ای بر این روابط وارد نشد تا آنجا که شیراک، در اولین سفر خود به قاره آفریقا، ساحل‌ عاج را به‌ عنوان نخستین مقصد خود برگزید. در دوره سارکوزی، شاهد برقراری مجدد سیاست «فرانسافریک»، یعنی دخالت مستقیم فرانسه در آفریقا بودیم. در دوره «فرانسوا اولاند» و «ماکرون»، اوضاع روابط وضعیت بهتری یافت. در دوره ماکرون، واتارا به مناسبت‌های مختلف، چندین سفر به پاریس داشت.

هم‌اینک، ساحل‌ عاج اولین شریک اقتصادی فرانسه در محدوده فرانک سیفا می‌باشد و کمک‌های مالی و وام‌های زیادی از فرانسه دریافت می‌کند.[۲۱] قرار است واحد پول این کشور و چند کشور دیگر این منطقه، به «اکو» تغییر یابد که هنوز به وضعیت عملیاتی درنیامده است. از بین همه کشورهای آفریقایی منطقه جنوب صحرا، کشور ساحل‌ عاج بعد از آفریقای جنوبی، دومین بازار مصرف کالاهای فرانسوی است. در سال 2017، حجم مبادلات تجاری بین فرانسه و ساحل‌ عاج یک‌‌میلیارد و 181 میلیون یورو بوده است که تراز مالی این رقم تا میزان 340 میلیون یورو، به نفع طرف فرانسوی است. از اقلام صادراتی فرانسه به ساحل‌ عاج، می‌توان به 112 میلیون یورو مربوط به فروش هواپیما، 182 میلیون یورو فراورده‌های دارویی و 122 میلیون یورو ماشین‌آلات صنعتی و کشاورزی اشاره کرد. صادرات ساحل‌ عاج به فرانسه نیز شامل 148 میلیون یورو میوه‌های استوایی، 191 میلیون یورو ماهی و محصولات شیلاتی و 34 میلیون یورو نفت خام بوده است. البته کاکائو و قهوه، در رأس لیست صادرات ساحل‌ عاج به فرانسه قرار دارند. از لحاظ صادرات به فرانسه هم کشور ساحل‌ عاج، با سهم 10 درصد از مجموع، بعد از آفریقای جنوبی و نیجریه، سومین کشور صادرکننده به فرانسه در بین کشورهای آفریقایی منطقه جنوب صحرا قرار دارد.[۲۲]

اما اوج روابط بین دو کشور، در قراردادهای دفاعی و امنیتی است و جالب اینکه فرانسه، هر زمان بخواهد می‌تواند در این کشور دخالت نظامی داشته باشد؛ نمونه آن کودتای سال 2002 بود که فرانسه پس‌ از آن و به بهانه حفظ جان اتباع خود، دخالت نظامی کرد و خیلی سریع به‌ عنوان میانجی بین قوای دولتی و شورشیان نقشی به‌‌ عهده گرفت. البته این دخالت شاید مانع از درغلتیدن کشور در جنگ و خونریزی داخلی شد. همچنین شایان‌ذکر است که روابط فرانسه و ساحل‌ عاج همیشه هم دوستانه و عادی نبوده، بلکه فرازونشیب‌های بسیاری داشته است؛ از جمله در سال 2004، یکی از پایگاه‌های نظامی فرانسه، از سوی نیروهای دولتی ساحل‌ عاج بمباران شد و کشته و زخمی شدن برخی اتباع فرانسوی، روابط دو کشور را با چالشی جدی روبه‌رو کرد. پس‌ از آن، روابط عادی شد تا انتخابات جنجال‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال 2010 که فرانسه آشکارا از واتارا حمایت کرد و در نهایت نیز با سیاست و زور توانست واتارا را به مسند قدرت بنشاند. البته موضع اتحادیه اروپا و آمریکا نیز همین بود و با اعمال تحریم‌های مختلف علیه دولت باگبو، در سقوط او نقش مؤثری داشتند؛ در حال حاضر نیز ارتش فرانسه، پایگاهی مجهز به سلاح‌های سنگین و زرهی را در کنار فرودگاه ابیجان در اختیار دارد.

در دوره ریاست‌جمهوری ماکرون در فرانسه، روابط دو کشور، تحت تأثیر نگاه متفاوت این رئیس‌جمهور جوان به آفریقا قرار گرفته است. ماکرون در تلاش است تا تصویر استعماری نسبت به فرانسه را در نسل‌های جوان کشورهای آفریقایی تغییر دهد. نظر موافق فرانسه، در رابطه با تغییر واحد پولی ساحل‌ عاج از فرانک سیفا به اکو در دسامبر 2019، از نشانه‌های تغییر رویکرد پسااستعماری الیزه نسبت به ساحل‌ عاج و کشورهای این منطقه قلمداد می‌شود. در دسامبر 2019 ماکرون طی سفرش به ابیجان و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با الحسن واتارا، رئیس‌جمهور ساحل‌ عاج گفت:

«امروز اغلب به فرانسه، به‌ عنوان کشوری که نگاه سلطه‌‌جویانه دارد و اسم استعمارگر را یدک می‌کشد نگریسته می‌شود، استعمارگری، اشتباه و خطای فرانسه بود».[۲۳]

روابط با ایالات‌متحده آمریکا

بی‌شک آفریقا از دیرباز، از جمله مقاصد اصلی آمریکا برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی‌اش بوده است؛ از این‌رو، بازسازی دولت‌های آفریقایی و دولت‌سازی در این قاره، از اهداف مهم آمریکا محسوب می‌شود تا از طریق ایجاد دولت‌های قدرتمند و درعین‌حال وابسته، بتواند به اهداف اقتصادی خود دست یابد[۲۴]. این تحلیل شاید حتی برای ساحل‌ عاج که از مستعمرات فرانسه بوده و امروزه نیز بیش‌ از همه، از جمله متحدان اصلی فرانسه محسوب می‌شود، کاربرد داشته باشد؛ زیرا در بحران‌های اخیر، به‌‌ نظر می‌رسید آمریکا هم تحرکاتی برای نزدیک کردن ساحل‌ عاج به مواضع خود نشان داده است؛ به‌‌ طور کلی، روابط ساحل‌ عاج با ایالات‌متحده نیز خوب است، هرچند به نزدیکی روابط با فرانسه نیست. این رابطه در دهه 80 میلادی بهتر بود، زمانی که ساحل‌ عاج از مواضع آمریکا در قبال مسائل چاد، صحرای غربی، آفریقای جنوبی و اسرائیل دفاع می‌کرد؛ به‌ هر حال همچنان پس‌ از فرانسه، آمریکا شریک مهم اقتصادی و سیاسی ساحل‌ عاج است. شایان‌ذکر است در طول جنگ سرد، ساحل‌ عاج از سوی غرب و آمریکا، به‌ عنوان الگوی موفقیت نظام کاپیتالیستی معرفی می‌شد؛ درحالی‌که بدهی‌های خارجی این کشور روزبه‌روز فزونی می‌یافت.

در رابطه ساحل عاج با غرب و آمریکا طی سال‌های اخیر، اشاره به موضوعی ضروری و درعین‌حال جالب به‌‌ نظر می‌رسد: در بحران سال 2002 تا 2010، لوران باگبو مواضعی ضدغربی اتخاذ نمود که لازم است کمی در علل آن بیندیشیم. این نکته از این‌جهت اهمیت دارد که به‌‌ گفته آقای حاجی کریم جباری، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ساحل‌ عاج، موجب برداشت‌هایی نادرست شده است.[I] در واقع برخی سیاسیون، مواضع او در برابر غرب را به ضداستعماری بودن باگبو تعبیر نمودند و در مقابل از واتارا، چهره‌ای غرب‌گرا تصویر شد؛ اما حقیقت این است که باگبو درطی این بحران سعی داشت تا با نزدیک شدن به آمریکا، از فشار فرانسه بکاهد؛ اما به‌ دلیل هزینه بسیار زیاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی که به کشورهای منطقه و جامعه بین‌الملل تحمیل کرده بود، حمایت همه‌، از جمله آمریکا را نیز از دست داد؛ از طرف دیگر واتارا، همچون سیاستمداری کهنه‌کار، می‌دانست که باید از تمامی مهره‌ها برای کنار زدن باگبو استفاده کند و این همان چیزی‌‌ست که باعث شده گاه گمان کنیم او دست‌نشانده غرب است[۲۵] وانگهی اگر خوب به تاریخ این دو دهه اخیر و درگیری‌های داخلی ساحل‌ عاج بنگریم، می‌بینیم که واتارا همواره مورد حمایت مسلمانان این کشور بوده و انتخاب او محصول خواست آنان بوده است. این درحالی است که نه غرب و نه واتیکان «ذاتاً مایل به حاکمیت یک مسلمان در مقایسه با یک مسیحی، ولو لائیک و غرب‌گرا، در هیچ کشوری نیستند».[۲۶]

در دوره «اوباما»، کمک‌های مالی ایالات‌متحده آمریکا به کشورهای قاره آمریکا افزایش یافت. حتی تسهیلاتی برای صادرکنندگان آفریقایی به بازار آمریکا درنظر گرفته شد. اوباما در بین مردم آفریقا محبوبیت بالایی داشت و حتی تصاویر او را بر مینی‌بوس‌های شهر ابیجان نقاشی می‌کردند. با به قدرت رسیدن «ترامپ»، نگاه مثبت آفریقایی‌ها به آمریکا کمی کاهش یافته است. اظهارنظر ترامپ که کشورهای آفریقایی را «چاله کثافت» نامیده بود، منعکس‌کننده نگاه صاحب‌منصبان جدید کاخ سفید نسبت به کشورهای قاره آفریقا است. هرچند بعدها ترامپ سعی کرد این گفته را تلطیف کند. ترامپ در طول دوره چهارساله ریاست‌جمهوری‌اش، به هیچ کشور آفریقایی سفر نکرد و از بین رؤسای جمهور آفریقایی هم، تنها رؤسای جمهور نیجریه و کنیا به آمریکا سفر کردند. در دوره ترامپ، پست معاونت آفریقایی وزارت خارجه، به‌‌ مدت دو سال خالی مانده بود؛ در حال حاضر البته سفارتخانه ایالات‌متحده آمریکا در ابیجان، از بزرگ‌ترین سفارتخانه‌های این کشور در جهان است. این سفارتخانه در منطقه «ریویرا» و دقیقاً روبه‌روی سفارتخانه روسیه قرار دارد. سفیر این کشور، حضور و فعالیتش در صحنه سیاسی ساحل‌ عاج را افزایش داده است.

در زمینه فرهنگی هم آمریکایی‌ها با اقداماتی چون کمک مالی به دانشگاه‌ها و رسانه‌ها و اهدای کتاب به کتابخانه‌های ساحل‌ عاج، به‌ویژه در شهرستان‌ها و تأسیس کتابخانه‌ای در داخل سفارتخانه‌شان در ابیجان، پروژه افزایش نفوذ فرهنگی خود را پی می‌گیرند، ولی قدرت اول تأثیرگذار در ساحل‌ عاج، همچنان فرانسه است. در کل باید اعتراف کرد که اکثر ساحل‌ عاجی‌ها به کشور ایالات‌متحده آمریکا علاقه قلبی دارند. حجم مبادلات تجاری دو کشور در سال 2017 به 900 میلیارد فرانک سیفا رسید که نسبت به سال 2012 تا میزان 55 درصد رشد یافته است. ساحل‌ عاج و ایالات‌متحده آمریکا درپی آن هستند تا حجم مبادلات تجاری‌‌شان را افزایش دهند. در سال 2019 حجم مبادلات دو کشور به رقم یک میلیارد و 200 میلیون دلار بالغ شده بود که تراز تجاری آن هم کاملاً به نفع ساحل عاج بوده است، به شکلی که از این مبلغ، 924 میلیون دلار سهم اقلام صادراتی ساحل عاج به ایالات متحده بود. اقلام صادراتی ساحل عاج به آمریکا بیشتر شامل کاکائو، کائوچو، میوه و خشکبار و چوب بوده است. صنایع کشاورزی، معدن و انرژی‌های تجدیدپذیر، از بخش‌‌های اصلی همکاری بین دو کشور است.[۲۷]

روابط با آسیا و خاورمیانه

سیاست خارجی ساحل‌ عاج، پس‌ از دهه‌ها تأکید بر توسعه و تقویت روابط با غرب، اینک چندسالی است که درهای خود را رو به آسیا و به‌ ویژه کشورهای آسیای شرقی و جنوب‌شرقی گشوده است. کشورهایی که می‌توانند به‌ نوبه خود الگوهایی برای توسعه و پیشرفت ارائه دهند. ترکیه، هند، کره جنوبی، ژاپن و چین، مهمترین کشورهای این منطقه محسوب می‌شوند که ساحل‌ عاج سعی در توسعه روابط خود با آن‌ها دارد.[۲۸]

روابط با چین و هند

در سال 2017، چین به اولین کشور صادرکننده به ساحل‌ عاج تبدیل شد. بیشترین اقلام وارد شده از چین عبارت‌اند از: آفت‌کش‌ها و کودهای شیمیایی، برنج، تجهیزات مخابراتی، فولاد و ماهی منجمد. البته باید یادآور شویم که این روابط، از سال 1983 بدین‌‌سو شکل گرفته و گسترش یافته‌اند، وگرنه تا پیش‌ از این سال، چین جایی در سیاست خارجی ساحل‌ عاج نداشت و جمهوری تایوان نمایندگی این کشور را در سرزمین فیل‌ها برعهده داشت[۲۹]. در سال 1983، بالاخره روابط سیاسی میان دو کشور برقرار شد و دو کشور اقدام به گشودن سفارتخانه‌های خود نمودند. از سال 1983 تاکنون، بیش‌از 50 دیدار دو جانبه ازسوی مقامات این دو کشور، از کشورهای یکدیگر انجام شده است. این موضوع نشان از قرابت‌های سیاسی و اقتصادی میان دو کشور، به‌ ویژه در دوران باگبو دارد. شایان‌ذکر است که این قرابت تا اندازه قابل‌توجهی ریشه در نزدیکی میان دو حزب در این دو کشور دارد؛ «حزب کمونیست چین» و «حزب جبهه مردمی ساحل‌ عاج». روابط در حوزه مسائل نظامی و دفاعی هم قابل‌ توجه بوده است؛ برای مثال در سال 2007، چین حدود 2/4 میلیون دلار تجهیزات نظامی به ساحل‌ عاج فروخت.

بیشتر سرمایه‌گذاری‌های چین در جنوب ساحل‌ عاج انجام می‌گیرد؛ در حال حاضر چینی‌ها سهم بالایی را در پروژه‌های عظیم راه‌سازی، ساختمانی، زیرساخت، ساخت بندر و سدسازی برعهده دارند. جمعیت بازرگانان چینی خرده‌پا نیز در ساحل‌ عاج درحال افزایش است. آن‌ها رستوران و مراکز تفریحی و فروشگاه‌های چینی تأسیس کرده‌اند. کاخ فرهنگ ساحل‌ عاج نیز که از مراکز موسیقی در این کشور است، توسط چینی‌ها بازسازی شد. بانک توسعه صادرات چین، نقش عمده‌ای در تخصیص وام و کمک مالی و درنتیجه افزایش حضور اتباع این کشور، در ساحل‌ عاج داشته است.

مبادلات اقتصادی ساحل‌ عاج با هند نیز قابل‌توجه است. حجم این مبادلات اقتصادی، فقط در طول سال مالی 2015-2016 به میزان 300 درصد افزایش یافته و به 970 میلیون دلار رسیده است که 572 میلیون دلار آن، سهم کشور هند است. کالاهای صادره از ساحل‌ عاج به هند عبارت‌اند از: بادام‌هندی، سنگ منگنز، پنبه، چوب، خرده فلز قابل ‌‌بازیافت و کائوچو. 50 درصد بادام‌هندی تولید شده در ساحل‌ عاج به هند صادر می‌شود و تجار هندی فراوانی در این عرصه در ساحل‌ عاج فعالیت می‌کنند؛ اما کالاهایی که هند به ساحل‌ عاج صادر می‌کند، شامل برنج، دارو، ماشین‌آلات، محصولات آهنی، مواد شیمیایی و وسایل نقلیه است. دو شرکت هندی «ماهیندرا» و «تاتا»، محصولات خود را اعم از کامیون، کامیونت، اتوبوس و وانت به ساحل‌ عاج صادر می‌کنند. شرکت‌های بزرگ صنعت معدن هند درحال اکتشاف و استخراج معادن آهن و منگنز ساحل‌ عاج هستند.

از سال 2017 تعداد 1500 هندی در ساحل‌ عاج سکونت دارند و بیش‌ از 1000 دانشجوی ساحل‌ عاجی نیز در دانشگاه‌های هندی درحال تحصیل هستند. هندی‌ها یک معبد هندو نیز در ابیجان دارند. در پایتخت اقتصادی ساحل‌ عاج، 3 رستوران هندی دایر شده است. سریال‌ها و فیلم‌های هندی نیز در نزد ساحل‌ عاجی‌ها محبوب هستند. سال 2017 معاون اول رئیس‌‌جمهور ساحل‌ عاج، در قالب اجلاس بانک آفریقایی توسعه، به هند سفر کرد. رئیس‌جمهور هند نیز در سال 2016 از ساحل‌ عاج دیدن کرده بود. سال 2016 اولین کمیسیون مشترک دو کشور در دهلی‌نو تشکیل جلسه داد و ریاست هیئت ساحل‌ عاجی را وزیر خارجه این کشور برعهده داشت. دیدار بین وزرای کابینه دو کشور نیز در طول سال‌های گذشته، افزایش یافته است.

از دیگر شرکای اقتصادی و سیاسی ساحل‌ عاج در آسیا، می‌توان به ژاپن، کره جنوبی، ویتنام، فیلیپین و سنگاپور اشاره کرد. تعداد نسبتاً زیادی ویتنامی در ساحل‌ عاج زندگی می‌کنند و رستوران‌ها و غذاخوری‌های ارزان‌قیمت آن‌ها مورد استقبال ساحل‌ عاجی‌ها قرار گرفته است. علت این حضور بیشتر، به حضور استعماری فرانسه در منطقه هندوچین برمی‌گردد که باعث گسترش زبان فرانسه در این منطقه، به‌ ویژه در ویتنام و کامبوج شده است.[۳۰]

روابط با کشورهای خاورمیانه (لبنان و رژیم صهیونیستی)

در منطقه خاورمیانه، لبنان و رژیم صهیونیستی از شرکای اقتصادی بزرگ ساحل‌ عاج محسوب می‌شوند. درواقع، بلافاصله پس‌از استقلال ساحل‌ عاج، حکومت بوآنی از اولین دولت‌های آفریقایی بوده که با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کرده است. بوآنی آشکارا شیوه اسرائیلی‌ها در کاربرد تکنولوژی در توسعه را تحسین می‌کرد و در سال 1962، نخستین‌بار دو کشور قرارداد همکاری امضا کرده و مبادرت به تبادل سفیر نمودند. رژیم صهیونیستی، به‌ویژه در صنایع نظامی، کشاورزی، بانک، توریسم و در بخش امنیتی، تا سال 1973 به ساحل‌ عاج کمک می‌کرد که درپی جنگ اعراب و اسرائیل و آغاز بحران اقتصادی جهانی و افزایش قیمت نفت و درنتیجه، تصمیم اتحادیه آفریقا (OAU) بر قطع روابط با اسرائیل و نزدیکی به اعراب، روابط ساحل‌ عاج با رژیم صهیونیستی قطع شد. البته تا سال 1986 که روابط دوباره ازسر گرفته شد، دو کشور به‌‌ شکل غیر رسمی با هم همکاری داشتند.

گفته می‌شود دیداری که واتارا در ماه ژوئن 2012 از فلسطین اشغالی داشته، می‌تواند فصل جدیدی از روابط دوستانه میان ساحل عاج و رژیم صهیونیستی باشد. شایان‌ذکر است که در سال 2002 و به‌‌ دنبال شورش‌ها علیه دولت وقت در ساحل‌ عاج، باگبو از دولت اسرائیل طلب کمک کرده بود. رژیم صهیونیستی در سال 2003 تجهیزات پیشرفته‌ای در زمینه جمع‌آوری اطلاعات، از قبیل هواپیماهای بدون سرنشین، در اختیار حکومت باگبو گذاشت و در کل سازمان جاسوسی اسرائیل، نقش عمده‌ای در سرکوب مخالفان دولت ایفا نمود. در عوض، دولت ساحل‌ عاج، قول داده بود که بخش عمده‌ای از بازار خود را در اختیار اسرائیل قرار دهد.

واتارا در این سفر با چند مقام‌، از جمله «استنلی فیشر»، رئیس بانک مرکزی اسرائیل که گفته می‌شود از دوستان نزدیک او و همکارش در صندوق بین‌المللی پول بوده، دیدار کرده است. در بین موضوعاتی که در این سفر میان مقامات دو دولت مطرح گردید، می‌توان به 2000 مهاجر غیرقانونی ساحل‌ عاج در اسرائیل اشاره کرد که بحث اخراج آن‌ها مطرح است.

بخشی از مسیحیان ساحل‌ عاجی به‌ لحاظ اعتقادی علاقه مذهبی خاصی به اسرائیل نشان می‌دهند که برخاسته از نوعی خوانش صهیونیستی از مسیحیت است. حتی در مواردی، کودکان تازه‌‌ تولد شده در خانواده‌های مسیحی ساحل‌ عاجی، به‌ نام اسرائیل نام‌گذاری می‌شوند. همه‌ساله سفرهای زیارتی به مقصد زیارتگاه‌های مسیحی، از سوی ساحل‌ عاجی‌ها صورت می‌گیرد. اسرائیلی‌ها در بخش کشاورزی و دامداری ساحل‌ عاج بسیار فعال‌اند. بخشی از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ساحل‌ عاج، توسط سرویس‌های صهیونیستی آموزش دیده‌اند. ادوات امنیتی، به‌خصوص تجهیزات مربوط به ثبت اطلاعات مسافران در مبادی ورودی فرودگاه‌ها و مرزها، توسط شرکت‌های اسرائیلی تأمین شده‌اند. مقامات ساحل‌ عاجی، اعم از رئیس‌جمهور، رئیس مجلس، وزرا و نمایندگان مجلس، سفرهای متعددی به سرزمین‌های اشغالی فلسطین انجام می‌دهند. البته افزون بر اسرائیل، دولت فلسطین هم در ساحل‌ عاج سفارتخانه دارد که فعالیت نسبتاً خوبی دارد.

اما لبنان کشوری‌‌ست که تبعه‌های بسیاری در ساحل‌ عاج دارد؛ در حال حاضر بیش‌ از یکصدهزار لبنانی در ساحل‌ عاج زندگی می‌کنند و حتی بسیاری از آن‌ها در این کشور متولد شده‌اند. نخستین گروه لبنانی‌ها در اواخر سده نوزدهم، در دوره تسلط عثمانی‌ها در خاور نزدیک، به ساحل‌ عاج مهاجرت کرده‌اند. آن‌ها از همان ابتدا در کار کسب و تجارت وارد شده و پیش رفته‌اند و در بعضی موارد، ثروت‌های هنگفتی به جیب زده‌اند. با توجه به قیمومیت فرانسه در لبنان و سوریه پس‌از جنگ اول جهانی، سیر این مهاجرت افزایش یافت. استعمارگران از لبنانی‌ها، به‌ عنوان واسطه بین خودشان و جمعیت بومی بهره می‌گرفتند. هم‌اکنون بیش‌ از 50 درصد از اقتصاد این کشور، به‌ خصوص در اقتصاد خرد و متوسط، در دست کارفرماهای لبنانی‌ است. در میان سایر صنایع، صنایع آهن، فرآوری محصولات کشاورزی، پلاستیک، مواد غذایی، تولیدات عطر و محصولات زیبایی و توزیع فروشگاهی، در اختیار لبنانی‌ها قرار دارد؛ هرچند اقتصاد کلان و ابرصنعت‌ها همچنان در اختیار فرانسوی‌هاست و لبنانی‌ها بیشتر طبقه متوسط تجار را تشکیل می‌دهند. لبنانی‌های زیادی را می‌توان در مغازه‌ها و فروشگاه‌های «اجمه» و «ترشویل» یافت. هرچند لبنانی‌ها در سراسر کشور پراکنده‌اند، اما اکثر آن‌ها در ابیجان و در منطقه «مارکوری» و ناحیه چهار (Zone 4) ساکن‌اند. لبنانی‌ها بیشتر مسلمان شیعه‌اند، ولی دربین آن‌ها مسلمان سنی، دروزی و حتی مسیحی نیز یافت می‌شود. مسیحیان لبنانی در شهر ابیجان، کلیسایی مخصوص به خود دارند.

ساحل‌ عاج در سال 2001 در «باماکو»، به عضویت یکی از مهمترین سازمان‌های منطقه، یعنی سازمان کنفرانس اسلامی درآمد و کمی بعد وارد بانک اسلامی توسعه شد. بانک اسلامی توسعه، پروژه‌های عمرانی متعددی را در ساحل‌ عاج تأمین مالی کرده است. بانک عربی توسعه هم در این ‌بین، فعال بوده است. کمک‌های سعودی‌ها در ساحل‌ عاج، بیشتر مربوط به مساجد و مراکز علمی - اسلامی بوده است که اهداف مشخصی را دنبال می‌کنند. این دولت با کمک مالی به روزنامه‌ها، به‌‌دنبال چاپ مقالاتی هدفمند برای ایجاد تصویر مثبت از این کشور است. مسئله حج هم از ابزارهای مهم عربستان در تکوین روابط ساحل‌ عاجی - سعودی است. در بسیاری از مساجد این کشور، «قرآن»‌های چاپ سعودی را می‌توان یافت.

نیروهای مسلح

نیروهای مسلح در ساحل‌ عاج به چهار دسته عمده تقسیم می‌شوند: نیروی زمینی، ژاندارمری ملی، نیروی دریایی و نیروی هوایی.[۳۱] مجموع نفرات این نیروها در سال 2017، 22 هزار نفر کادر و 12 هزار نیروی ذخیره بوده است. بودجه نیروهای مسلح ساحل‌ عاج در 2018 حدود 566 میلیون دلار تخمین زده می‌شود. رئیس ستاد مشترک ارتش ساحل‌ عاج، ژنرال «لاسینا دومبیا» می‌باشد که در 28 دسامبر 2018، توسط رئیس‌جمهور به این مقام برگزیده شد. نام رسمی نیروهای مسلح ساحل‌ عاج، «قوای مسلح جمهوری ساحل‌ عاج» است و از بخش‌های زیر شکل گرفته است:

  •          نیروی هوایی؛
  •          نیروی دریایی؛
  •          نیروی زمینی؛
  •          ژاندارمری ملی؛
  •          نیروهای ویژه؛
  •          مدارس نظامی.

نیروی زمینی خود شامل دسته‌بندی‌های زیر می‌شود:

  •          ستاد مشترک نیروی زمینی که وظیفه‌اش هدایت کلی و مدیریت مجموعه نیروهای مسلح است؛
  •          ستاد بازرسی نیروی زمینی؛
  •          مدیریت منابع انسانی نیروی زمینی؛
  •          نیروها؛
  •          یک سازمان منطقه‌ای؛
  •          خدمات؛
  •          سازمان‌های متولی آموزش پرسنل و آموزش عالی نظامی.

این تشکیلات، همگی تحت نظارت و فرماندهی رئیس ستاد مشترک نیروی زمینی قرار دارند. از زمانی که آخرین فراخوان خدمت در سال 2004 صورت گرفت، این نیرو حرفه‌ای شد و خدمت وظیفه حذف گردید.

نیروی دریایی نیز مأمور حفاظت از مرزهای دریایی این کشور است. بیشتر پایگاه‌های این نیرو، در ناحیه‌ای به‌ نام «لوکوجیرو» (Locodjiro)، در نزدیکی ابیجان مستقر گردیده‌اند. در حال حاضر، طی قرارداد امضاشده با مراکش، برخی افسران نیروی دریایی ساحل‌ عاج، در مراکش آموزش‌های تکمیلی را طی می‌کنند؛ به‌‌ طور کلی، این نیرو تجهیزات نظامی گسترده‌ای ندارد، درست مانند نیروی هوایی که در سال 2004 بخش مهمی از آن در حملات نیروهای فرانسوی از میان رفت. شمار هواپیماهای این نیرو، از 15 عدد تجاوز نمی‌کند که از این تعداد نیز بیشتر آن‌ها باربری هستند.

ساحل‌ عاج از لحاظ کادر پروازی و خلبان نیز دچار مشکل است. برخی دانشجویان تازه جذب‌شده، در فرانسه آموزش می‌‌بینند و تعدادی نیز در پایگاه هوایی داکار سنگال دوره‌های خود را زیر نظر افسران و متخصصان فنی فرانسوی می‌‌گذرانند. ژاندارمری ملی، در اصل از روی نمونه فرانسوی الگوبرداری شده است و از زمانی که بحران‌های سیاسی و نظامی پیش آمده‌اند، نقش پررنگ‌تری پیدا کرده است. این نیرو، هرساله از طریق برگزاری کنکور، 1880 نفر نیرو استخدام می‌کند و در دو مدرسه، یکی در ابیجان و دیگری در توروگویه (Toroguhé)، آموزش می‌دهد. شایان‌ذکر است که زمانی، هوفوئه بوآنی تعداد نیروهای ژاندارمری را کاهش داد تا مبادا کودتایی علیه وی صورت دهند! اما بی‌ثباتی سیاسی ناشی از بحران اقتصادی و جدال ساحل‌ عاجی بودن، این نیرو را در مرکز توجهات و اقدامات نظامی قرار داد. شایان‌ذکر است که همین بحران سیاسی و نظامی، موجب پیدایش نیروهای نظامی ویژه و جدید در صحنه شد؛ از جمله فوماکوها یا تفنگداران کماندوی دریایی و سه نیروی مشابه دیگر که وظیفه آن‌ها، اقدام در شرایط بحران و به‌‌ شکل ضربتی بود؛ اما از زمانی که نیروهای جمهوری‌خواه ساحل‌ عاج شکل گرفتند، ستاد کل مشترک نیروهای مسلح تصمیم گرفت تا شکل منظمی به نیروهای ویژه دهد و به این ترتیب، از زبده‌ترین نیروهای موجود، واحدی به‌ نام جی‌‌اف‌‌اس (گروه نیروهای ویژه) پدید آمد. تعداد و مأموریت این نیروی جدید به‌‌ طور علنی اعلام نشده است؛ هرچند یکی از مأموریت‌های اصلی و مشخص این نیرو، مبارزه با تروریسم است. پدیده‌ای که روزبه‌روز در منطقه غرب آفریقا، به‌ ویژه با بحران کشور مالی، گسترده‌تر می‌‌شود. این نیرو برای اولین‌بار در 7 اوت 2012 و هنگام جشن ملی ساحل‌ عاج، در انظار ظاهر شد و با کلاه‌های قرمز کماندویی که به چپ متمایل بودند، تمیز داده می‌‌شد. نیروهای پلیس هم در کمیساریاهای سطح کشور مستقرند.

در سال‌های گذشته (2017-2018) دولت واتارا با برخی نافرمانی‌ها و شورش‌های مقطعی در ارتش مواجه شد که بیشتر درپی درخواست‌های صنفی و مالی و نه سیاسی بوده است. برخی نیروهای سابق طرفدار واتارا، در جریان بحران 2010 و 2011 که نتوانسته‌اند طبق وعده دولت جذب ارتش شوند نیز در چند مقطع، دست به اعتراض زدند که هربار با دریافت پول یا وعده‌های مالی آرام شدند.

در کل نیروهای مسلح ساحل‌ عاج در وضعیت چندان مناسبی قرار ندارند. هرچند ‌‌گاهی حتی در مأموریت‌های خارجی، مثلاً در جریان نبردهای ضدتروریستی در مالی هم در قالب نیروهای مشترک بین‌المللی حضور یافتند. ساحل‌ عاج تعدادی سرباز در قالب نیروهای کلاه‌‌ آبی پاسدار صلح نیز دارد.

در زمینه خاستگاه ادوات نظامی نیروی زمینی ساحل‌ عاج، می‌توان به تانک‌های خریداری‌شده دوره شوروی سابق، ضدهوایی‌های سوئدی، خودروهای زرهی وارداتی از بلاروس، فرانسه و آفریقای جنوبی اشاره کرد. دو هواپیمای ترابری آمریکایی؛ هلیکوپترهای سبک غیررزمی و نظامی و چند منظوره ساخت فرانسه، ایتالیا، آمریکا و شوروی سابق؛ هشت میگ و سوخوی ساخت شوروی؛ یک آلفاجت آموزشی، ساخت مشترک آلمان و فرانسه و پهبادهای اسرائیلی، تشکیل‌دهنده تجهیزات نیروی هوایی ساحل‌ عاج هستند. اکثر جت‌های جنگنده ساحل‌ عاج، در جریان بمباران پایگاه هوایی این کشور توسط فرانسه در دوره باگبو، صدمه ‌دیده و غیرقابل استفاده شدند.

در اکتبر 2018، با حضور وزیر امور خارجه فرانسه، آکادمی مبارزه با تروریسم در منطقه ژاکویل، در جنوب ساحل‌ عاج تأسیس شد. این مرکز آموزش نظامی که به‌ طور مشترک توسط فرانسه و ساحل‌ عاج ایجاد شده، قرار است نیروهای کشورهای منطقه غرب آفریقا را در مقابل تهدیدات تروریستی رو به افزایش در این منطقه، آموزش دهد.[۳۲]

نیز نگاه کنید به

سیاست و حکومت روسیه؛ سیاست و حکومت چین؛ سیاست و حکومت افغانستان؛ سیاست و حکومت کانادا؛ سیاست و حکومت سودان؛ سیاست و حکومت اردن؛ سیاست و حکومت ژاپن؛ سیاست و حکومت کوبا؛ سیاست و حکومت مالی؛ سیاست و حکومت لبنان؛ سیاست و حکومت مصر؛ سیاست و حکومت فرانسه؛ سیاست و حکومت اسپانیا؛ سیاست و حکومت اوکراین؛ سیاست و حکومت قطر؛ سیاست و حکومت سیرالئون؛ سیاست و حکومت اتیوپی؛ سیاست و حکومت تایلند؛ سیاست و حکومت آرژانتین؛ سیاست و حکومت سوریه؛ سیاست و حکومت سنگال؛ سیاست و حکومت زیمبابوه؛ سیاست و حکومت بنگلادش؛ سیاست و حکومت سریلانکا؛ سیاست و حکومت تونس؛ سیاست و حکومت گرجستان؛ سیاست و حکومت تاجیکستان؛ سیاست و حکومت قزاقستان

پاورقی

[I]. منبع این بحث مصاحبه‌ای‌‌ست که با ایشان در تاریخ 27 آبان 1391 در محل شورای راهبردی روابط خارجی صورت گرفته است. جناب آقای حاجی کریم جباری، در حال حاضر (بهار 1400) سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور سوئیس است.

کتابشناسی

  1. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.145.
  2. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.145-147.
  3. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.147-150.
  4. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.150-153.
  5. Rougerie, G. (1978). Abidjan, Paris: Nouvelles éditions africaines.p.427-433.
  6. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.153-154.
  7. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.154-155.
  8. Dégni-Ségui, René (2002). Droit administrative général: l’organisation administrative, Abidjan: Ed. Ceda.p.142.
  9. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.155.
  10. برگرفته از http://www.pdcirda.org
  11. (2007). Abidjan, dialogue production.
  12. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.156-160.
  13. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.161.
  14. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.161-164.
  15. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.164-165.
  16. Courrèges, G. (1987). Grand Bassam et les comptoirs de la côte: Assinie, Jacqueville, Grand Lahou, Fresco, Sassandra, San Pedro, L'Instant durable, Clermont-Ferrand.
  17. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.165-166.
  18. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.166-168.
  19. برگرفته از http://www.centredurkheim.fr
  20. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.168-171.
  21. برگرفته از http://www.diplomatie.gouv.fr
  22. برگرفته از www.tresor.economie.gouv.fr
  23. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.171-174.
  24. (دهشیار، 1381: 1).
  25. مصاحبه با محمدرضا حاجی کریم جباری (1391). شورای راهبردی وزارت امور خارجه، 27 آبان 1391.
  26. حاجی کریم جباری (1389 ب). «مسلمانان قربانیان بحران ساحل‌ عاج»، دیپلماسی ایرانی، اسفند 1389.
  27. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.174-177.
  28. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.178.
  29. (ساحل‌ عاج، 1388: 157)
  30. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.178-184.
  31. برگرفته از http://www.news.abidjan.net
  32. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.184-188.