تئاتر و هنرهای نمایشی سوریه: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
این معهد، یک مؤسسه دانشگاهی است که دانشجویان را برای اخذ مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی در بخشهای تخصصی مختلف آماده میکند، همچنین فرصتهایی را برای تحصیلات تکمیلی و تحقیقات علمی در زمینه مطالعات تئاتر فراهم میکند. دورههای تخصصی متعددی نیز برای هنرجویان و علاقه مندان هنرهای نمایشی در همه رشتهها برگزار میکند. | این معهد، یک مؤسسه دانشگاهی است که دانشجویان را برای اخذ مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی در بخشهای تخصصی مختلف آماده میکند، همچنین فرصتهایی را برای تحصیلات تکمیلی و تحقیقات علمی در زمینه مطالعات تئاتر فراهم میکند. دورههای تخصصی متعددی نیز برای هنرجویان و علاقه مندان هنرهای نمایشی در همه رشتهها برگزار میکند. | ||
از اعضای درگذشته و زنده این مؤسسه میتوان به این افراد اشاره نمود: «غسان المالح»(1936-2014) نخستین فارغ التحصیل دکتری ادبیات انگلیسی، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) نمایشنامه نویس و منتقد ادبی، «فواز الساجر» (1948 - 1988) کارگردان، «د.نبيل الحفار» (زاده 1945) دکترای ادبیات نمایشی از برلین ، «د.حنان قصاب حسن» (زاده 1952) نویسنده و کارگردان و «د.ماري إلياس» نمایش نامه نویس و منتقد فارغ التحصیل از فرانسه. | از اعضای درگذشته و زنده این مؤسسه میتوان به این افراد اشاره نمود: «غسان المالح»(1936-2014) نخستین فارغ التحصیل دکتری ادبیات انگلیسی، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) نمایشنامه نویس و منتقد ادبی، «فواز الساجر» (1948 - 1988) کارگردان، «د.نبيل الحفار» (زاده 1945) دکترای ادبیات نمایشی از برلین ، «د.حنان قصاب حسن» (زاده 1952) نویسنده و کارگردان و «د.ماري إلياس» نمایش نامه نویس و منتقد فارغ التحصیل از [[فرانسه]]. | ||
نسخهٔ ۱۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۰
تئاتر
آمفی تئاترهای بزرگ و افسانهای یونانی و رومی به جا مانده در بُصری، پالمیرا و آپامیای سوریه، گویای آن است که در سوریه از دیرباز اجرای نمایش و تئاتر به شدت و قوت رایج بوده است؛ اما با ورود اسلام، بسیاری از سنتها و از جمله، اجرای نمایش و تئاتر منسوخ شد؛ زیرا میراث تئاتر در غرب باستان، اصالتاً جنبه عبادی به درگاه الهه «دیونیسوس» (Dionysus)، خدای شراب، هنر، شهوت، جنون، وجد مذهبی و جشن و سرور داشت که بعدها به دلیل مفاسد این نوع عبادت، حتی در امپراتوری روم محدود شد.[6]
اجرای نمایش رومی همراه بود با موسیقی و رقص مرد و زن و تهییج شهوات؛ هنری که بزرگانی چون افلاطون آن را تقبیح نمودهاند؛ زیرا اصولاً شکل «هنر محاکات»؛ یعنی شبیه سازی یا شبیهخوانی؛ مثل نمایش، ذاتاً دروغین است؛ یعنی هنرپیشه به واقع همانی نیست که نقش آن را بازی میکند و از این جهت افلاطون با هنر محاکاتی مخالفت داشت و آن را مایه سقوط اجتماع میدانست. بعدها ارسطو، باتوجه به تأثیر مثبتی که میتوانستداشته باشد،ان راتحسین کرد. فلاسفه اسکندرانی بعدها سعی در جمع بین نظر افلاطون وارسطو نمودند و فارابی نیز رسالهای در جمع بین این دونظریه نوشت.
به هر جال، مسئله اصلی و بدتر از همه، محتوای دروغین و انتساب اقوال و اعمال کذب به شخصیتهایی است که در واقع خاموشاند و قدرت دفاع از خود ندارند؛ در واقع، نمایش محملی برای ترویج دروغ و القای اندیشههای غلط؛ خصوصاً عقاید کفرآمیز و شرکآلود میشد که در حال حاضر، به عینه در مفاسد غول رسانه و سینما مشهود است.
امیرالمؤمنین (ع) به شدت با قُصّاص یا قصهگوها به عنوان یک جریان انحرافی، مقابله میکرد؛ زیرا نوعاً به تفسیر آیات و وقایع اسلام نیز میپرداختند و از قصص تحریف شده مسیحی ویهودی و غیر آنها نیز استفاده میکردند و حتی با اظهارات خود، موتیوهای خطابهای در تفسیر قرآن و بیان عقاید داشتند و با هنر خود همه را حقیقی و واقعی نشان میدادند. ایشان حتی قصهپردازان را تازیانه زده از مسجد پیغمبر (ص) اخراج نمود؛ ولی درست مانند ماجرای موسیقی، بنی امیه، دوباره این قسم ملاهی و منکر را وارد دنیای عرب و جهان اسلام کردند؛ البته مستمسک آنها سنت خلفای پیشین بود؛ مثل اجازه قصهگویی عمر به «تمیم داری» (درگذشته: 40 هجری) در مسجد پیامبر (ص). تمیم داری از مسیحیان مسلمان شده و نخستین کسی بود که «اسرائیلیات» را وارد فرهنگ اسلامی کرد.
سنت قصهگویی به بنی امیه کمک میکرد تا جریان فکری وفرهنگی دروغ خود را در مقابله با حقایق اصیل اسلام توسعه دهند؛ به همین جهت نه تنها قصهگویان موردحمایت قرار گرفتند؛ بلکه آنها را تربیت کرده و مأموریتهای بسیاری بدانها محول نمودند.
بدیهی است که اصل قصه گویی، اگر مبتنی بر حقیقت باشد، همانگونه که ارسطو میگوید، جنبه منفی ندارد؛ کمااین که قرآن نیز قصص گذشتگان را نقل میکند. مهم، آن است که چه کسی؟ به چه نیتی؟ به چه شکلی؟ چه میگوید؟
حکیمانهترین شکل قصه، بیان تمثیلی است؛ یعنی از قصه به عنوان مثالی برای روشنتر و عینیتر شدن یک موضوع استفاده شود؛ کمااین که در فرهنگ عربی نیز به نمایش، «تمثیل» و به هنرپیشه «مُمَثَّل» گفته میشود. همچنان که به نماینده یک کشور یا یک فرهنگ نیز ممثل اطلاق میشود.
راهاندازی نمایش به شکل مدرن در سوریه در سال 1871 به دست پیشگام تئاتر سوریه و جهان عرب، «احمد ابوخلیل القَبّانی» (1833 - 1903) بود که اصالت ترکی داشت؛ با حدود 40 اثر؛ نخستین اثرش «ناكر الجميل» (مُنکر زیبایی) بود که در خانه پدربزرگش اجرا کرد و پس از آن، نمایشهایی که در یک خانه استیجاری در «خان الکمرک» دمشق اجرا کرد؛ مثل «هارون الرشيد»، «عايده» «الشاه محمود» «أنس الجليس»و...[7] پس از او همکارانش؛ از جمله «إسكندر فرح» (1851-1916) با دهها نمایشنامه، کارش را ادامه دادند. [8]
قبانی احتمالاً بعد از دیدن تئاتر گروه فرانسوی در مدرسه « العَزارية» در باب توما، به فکر راهاندازی تئاتر بومی افتاد؛[9] تئاتری برآمده از فرهنگ عمومی سوریه و حکایتهای «حَکَواتی[10]»ها یا نقالان که در مقاهی (قهوهخانهها) و خانههای بزرگ بود ؛ خصوصاً در ماه مبارک رمضان. داستانهایی نقل میکردند از فتوحات «ملک ظاهر بيبرس»، پادشاه مملوکی پیشگفته، «الف ليلة وليلة» (هزار و یک شب)، «عنتره»[11] و افسانههای «هلالیها»[12] و «ابوزید» امیر ایشان.
یک حکواتی در مَقهی (قهوهخانه) در سوریه
پرده رزم ابوزید هلالی با ابن رافع
قهوهخانههای سنتی و قدیمی
کافهها و قهوهخانههای سنتی و قدیمی متعددی در دمشق قدیمه؛ خصوصاً در محله توریستی«باب توما» با بازسازیهای قابل توجه و اسامی جدید غیرعربی و سرو نوشیدنیهای سنتی و جدید، هنوز هم دایراند؛ از جمله:
- کافه «الروضة» (تأسیس 1938) خیابان العابد؛ محل تجمع بسیاری از سیاستمداران و روشنفکران سوریه
- قهوهخانه «ابوکمال الصیفی»، خیابان 29 ایار
- کافه «مملوکة»، باب توما، کنار خیابان «حمام البكري»
- کافه «سان بول/ سنت پل» (Saint Paul)، باب توما، خیابان «حنانيا»
- «دندنة» (Dandana)، باب توما، خیابان «سفل التلة)
- «صيف و شِتي» (تابستان و زمستان)، باب توما، خیابان «جعفر»
- مقهی «القشلة»، حارة الیهود
- کافه «زرياب»، باب توما، خیابان الشهبندر
- قهوهخانه «لافروتا/ La Frutta/ میوه»، باب توما، خیابان «حمام البكري»
- کافه «دربُ الحِجر»، باب توما، جادة القشلة، شارع البولاد و ...
الروضة | ا
|
مملوکة | سان بول |
دندنة | صيف و شِتي |
القشلة | زرياب |
لافروتا | دربُ الحَجَر |
یکی از قهوهخانههای اصیل سوری، به معنی واقعی کلمه، قهوهخانه/ مقهی «نوفرة» است که در محله نوفره پشت مسجداموی قرار دارد؛ با یک سابقه 500 ساله!
قهوهخانه 500 ساله «نوفره» پشت مسجد اموی
مقهی نوفره 1938
غیر از نقّالیِ حکواتیها، شکل سادهای از «تئاتر سایه» در تمام امپراتوری عثمانی، حداقل از زمان «بایزید اول» (حک: 1389-1402) ، و بخشهایی از یونان، رایج بود؛ به نام «خیال الظّل» که دو شخصیت «كراكوز» (Karagöz / قره گؤز/ چشم سیاه» و«عيواظ» (Hacivat/ حاج عوض) شخصیتهای ثابت و رایج آن بودند؛ اولی یک چوپان بیسواد و صریحاللهجه بود و دومی دلقک شاه و در عین حال تحصیل کرده که از سخنان حکیمانه و اشعار ناب نیز استفاده میکرد؛ البته نمایش پرده سایه در تمدن جهانی، سابقه طولانی دارد و تقریباً در تمام ربع مسکون رواج و شیوع داشته است؛ اما سناریوی کاراگوز وعیواظ متعلق به فرهنگ ترکی عثمانی است.
کاراکوز (راست) عیواظ (چپ)
قبانی به خاطر استفاده از موسیقی، آواز و رقص صوفیانه «سماح» (سماع) در نمایش، با موانع بسیاری از مخالفت علما روبرو شد تا جایی که تماشاخانه استیجاریاش با سعایت بعضی از علمای دمشق وحکم سلطان عبدالحمید، تخریب و او مجبور به مهاجرت به مصر شد؛[13] اما به تدریج، اقبال عمومی و تحولات اجتماعی، کار خود را کرد؛ کمااین که بعد از دعوت آمریکا از قبانی(1893)[14]، سلطان عبدالحمید به تعجیل حکم ایجاد یک گروه نمایشی قانونی را در بیروت بدو داد!
بعد از قبانی و اسکندر، گروههای نمایشی دیگر یک به یک سربرآوردند؛ مثل گروه «نادي الاتحاد» و گروه کمیک «جورج دخول»؛ با رهبری «مازن زوائدي» در تماشاخانه «القوّتلی» در محله «السنجقدار» و نیز گروه «عبداللطيف فتحي» (1916 - 1986) که به استانهای سوریه و بسیاری از کشورهای عربی سفر و نمایش اجرا نمود و اولین گروهی بود که گویش شامی را در نمایش مطرح کرد؛ همچنین گروه «أنور مرابط» (زاده 1909) و گروه «ناديا»، متعلق به «ناديا اِلعَريس/ شمعون» (Nadia Elaris)، رقاصه مشهور تماشاخانه «الكاريون» دمشق و گروه «ایزیس» (Isis/ الهه مصر باستان) (1931).
عبداللطیف فتحی
گروههای نمایشی مشهور دمشق
1. «نادی الاتحاد» (1906) که بعد از ورود ملک فیصل، «النادي العربي» و سپس «نادى الکشّاف الریاضی» شد؛ مؤسس: «عبد الوهاب أبو السعود» (1897-1951) فلسطینیالاصل با رهبری «توفيق العطري» (1894-1958)
2. «الكواكب» (ستارگان) (1945) متعلق به «محمد علي عبده» که دو سال بیشتر فعالیت نداشت. محمد عل یعبده بعداز الکواکب، گروه «العهد الجديد» را راه اندازی نمود.
3. «حسن حَمدان» (دهه 30)، معروف به شیخ الفنانین
4. «سعدالدين بَقْدونِس» (Baqdunes) (1924 - 2005) در «المَسرَح الحُر» (تماشاخانه آزاد) (1965)
5. «ندوة الفكر والفن» (باشگاه اندیشه و هنر) (دهه 60) به رهبری «رفيق الصَبّان» (1931- 2013)
6. «النادى الفني» (باشگاه هنری) به رهبری «مُنذَر النُّفوري» که بعدها نخستین کارگردان تلویزیون عربستان شد.
7. «الأخوين قَنوع» (Qanou’a) در تماشاخانه «دبابيس» (Dababis)
8. «زياد مولوي» (1944 - 1997) رئیس سندیکای هنرمندان دمشق، با سلسله نمایشهای شخصیت «عمو زیاد»
9. «هُدى شَعراوي» (زاده 1938) مشهور به «ام زکی» و نخستین زن هنرپیشه رادیو
10. «مَظهر الحكيم» (زاده 1947) که همسر و دو دخترش امانی ونسرین نیز از بازیگران مشهور سوریهاند.
11. «محمود جبر» (1935 - 2008) هنرمند معروف دروزی که برادر «ناجي جبر» (1940 -2009)
12. «ناجي جبر» معروف به «ابوعنتر» که او نیز یک گروه جداگانه داشت.
13. «مسرح قهوة» (تماشاخانه قهوه) متعلق به «کاکا طلحت حمدي کُرد» (1941 - 2012)
14. « مسرح الشوك/خار» مؤسس: «عمر حَجّو حلبی» (1931 2015)، بنیانگذار تئاتر پانتومیم در جهان عرب (1959) و پدر کارگردانِ تلویزیون، «اللیث حجو» (زاده 1971)
15. «رفيق السبيعي» (1930 - 2017) در شخصیت معروف «أبو صَيّاح»
16. «ياسين بَقّوش» (Baqqoush) (1938-2013) کمدین لیبیایی الاصل که نقش «یاسینو» او در نمایشهای دُرید لَحّام شهرت دارد، این بازیگر در اثر اصابت آرپی جی به خودروش در اردوگاه یرموک کشته شد.
17. «المسرح القومي السوری» (تئاتر ملی سوریه)؛ در سال 1959 تعدادی از گروههای نمایشی و هنری در سوریه زیر نظر اداره امور هنری وزارت فرهنگ تشکیل جلسه دادند و گروه تئاتر ملی سوریه را بنیان نهادند. «نهاد قلعي» اولین مدیر تئاتر ملی و اولین کارگردانهای آن، دکتر «رفیق الصَبّان» پیش گفته بود. از سال 1967 نیز تمامگروهها باید زیر نظر ادارهامور هنری و با مجوز رسمی فعالیت مینمودند. بعدها بسیاری از فارغ التحصیلان علوم نمایش در مصر و روسیه، تئاتر ملی را غنا بخشیدند؛ امثال : أسعد فضة، علي عقلة عرسان، خضر الشعار، محمد الطيب، يوسف حرب، حسين إدلبي، فردوس أتاسي، اسكندر كيني، حسن عـويتي، محمود خضور، فـؤاد الـراشد، تـوفيق المؤذن، شريف شاكر. شهرت و گستره عمل این گروه به حدی بود که گاهی یک نمایش تا 30 هزار نفر بیننده داشت.[15]این دوره به حق عصر طلایی تئاتر سوریه محسوب میشود.
انورالبابا (ام کامل) با برادران قنوع و گروه دبابیس در صحنه، دمشق 1982
مطالعات وپزوهشهای مربوط به تئاتر حلب، وضعیت دقیقتر و علمیتری دارد. گروههای نمایشی، تماشاخانهها، هنرپیشگان و نویسندگان تئاتر حلب، از 1921 تا کنون؛ یعنی حدود صد سال، به دقت احصا شده است[16]؛ بدین ترتیب:
114 | 1. تعداد گروه های نمایشی تأسیس شده در حلب |
1056 | 2. تعداد مشاغل مرتبط |
12572 | 3. تعداد مردان بازیگران |
264 | 4. تعداد زنان بازیگر |
39 | 5. تعداد نمایشنامه نویسان |
88 | 6. تعداد کارگردانان |
60 | 7. تعداد سالنهای تئاتر |
74 | 8. تعداد گروههای غیر حلبی که در حلب اجرا داشتند |
«المعهد العالي للفنون المسرحية» (مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک)
مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک، ابتدا در 1977 در منطقه دومار دمشق تأسیس شد و سپس در 1990 به میدان امویین و یک ساختمان زیباتر منتقل شد.
ساختمان و آرم مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک سوریه در میدان امویین دمشق
این معهد، یک مؤسسه دانشگاهی است که دانشجویان را برای اخذ مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی در بخشهای تخصصی مختلف آماده میکند، همچنین فرصتهایی را برای تحصیلات تکمیلی و تحقیقات علمی در زمینه مطالعات تئاتر فراهم میکند. دورههای تخصصی متعددی نیز برای هنرجویان و علاقه مندان هنرهای نمایشی در همه رشتهها برگزار میکند.
از اعضای درگذشته و زنده این مؤسسه میتوان به این افراد اشاره نمود: «غسان المالح»(1936-2014) نخستین فارغ التحصیل دکتری ادبیات انگلیسی، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) نمایشنامه نویس و منتقد ادبی، «فواز الساجر» (1948 - 1988) کارگردان، «د.نبيل الحفار» (زاده 1945) دکترای ادبیات نمایشی از برلین ، «د.حنان قصاب حسن» (زاده 1952) نویسنده و کارگردان و «د.ماري إلياس» نمایش نامه نویس و منتقد فارغ التحصیل از فرانسه.
مشاهیر ادبیات نمایشی جدید سوریه
«ممدوح عدوان» (1941-2004)، «مصطفى الحلاج» (1938-2002)، «على عقلة عرسان» (زاده 1941) و «کشیش الياس الزحلاوي» (Elias Zahlawi) (زاده 1932) و «رياض عصمت» (1947 - 2020) ، «وليد إخلاصي» اهل حلب (1932-2022)، «فرحان بلبل» (زاده 1932 حمص)، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) اهل طرسوس که علم الاعلام نمایشنامه نویسی و نقد ادبیات نمایشی معاصر سوریه است.
تمایلات سوسیالیستی جامعه سوریه منجر به این شد که از دهه هفتاد قرن بیستم، سبک غالب نمایش در این کشور، از فرم دراماتیک صرف، به طرف «تئاتر روایی/ حماسی / اپیک/ Epic» که مُبدع آن، «برتولت برشت» (Bertolt Brecht) (1898 –1956) کارگردان مارکسیست آلمانی بود، گرایش یابد؛ در محتوا نیز به طور طبیعی به «رئالیسم سوسیالیستی»؛ یعنی واقعگرایی متعهد به ایدئولوژی سوسیالیسم تمایل تحول یافت؛ یعنی بیشتر به زندگی مردمان فرودست، بیان مشکلات طبقاتی و بعضاً روند مبارزات و انقلابها معطوف شود؛ خصوصا با آثار سعدالله ونوس.
تئاتر روایی از تکنیکهایی مانند اجرای گزارشی، خطاب مستقیم به تماشاگر، استفاده از همسرایان و نقاب، استفاده از میمیک چهره و حرکات و اطوار، تکنیک برگشت به گذشته ، سبک بازیگری پر تکلف و گزافه آمیز و... بهره میبرد.