زبان چینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
زبان در حیات فرهنگی یک ملت، همیشه نقشی بنیادین داشته و چنان پر اهمیت است که وقتی یک نظام خاص زبانی پدید می­آید، گویی ملتی نوین ظهور کرده است. لذا، زبان مشترک، یکی از معیارهای تعیین هویت یک ملت به ­شمار می­آید. صورت­ های بیانی در ضمیر آگاه مردم، معیارهایی می­شوند که فعالیت­ های فکری را به صورت الگویی ثابت تبدیل و فعالیت ­ها را به نتیجه­ گیری خاصی سوق می­دهند. بنابراین می­توان گفت زبان، تجلی آوایی، نوشتاری، و رفتاری، مفهومی است­که در جریان فعالیت های فکری پدید آمده است'''.''' <ref>ناکامورا هاجیمه. (1378).مترجم، مصطفی عقیلی-حسین کیانی، شیوه­ های تفکر ملل شرق(هند، چین، تبت، ژاپن). انتشارات حکمت.</ref>
زبان در حیات فرهنگی یک ملت، همیشه نقشی بنیادین داشته و چنان پر اهمیت است که وقتی یک نظام خاص زبانی پدید می­آید، گویی ملتی نوین ظهور کرده است. لذا، زبان مشترک، یکی از معیارهای تعیین هویت یک ملت به ­شمار می­آید. صورت­ های بیانی در ضمیر آگاه مردم، معیارهایی می­شوند که فعالیت­ های فکری را به صورت الگویی ثابت تبدیل و فعالیت ­ها را به نتیجه­ گیری خاصی سوق می­دهند. بنابراین می­توان گفت زبان، تجلی آوایی، نوشتاری، و رفتاری، مفهومی است­که در جریان فعالیت های فکری پدید آمده است'''.''' <ref>ناکامورا هاجیمه. (1378).مترجم، مصطفی عقیلی-حسین کیانی، شیوه­ های تفکر ملل شرق(هند، چین، تبت، ژاپن). انتشارات حکمت.</ref>


'''''تاریخچه''':'' در خصوص ماهیت زبان چینی بحث­ های زیادی شده است. گروهی ترجیح می­دهند زبان چینی را زبانی واحد و زیر مجموعه­ های آن را گویش تلقی کنند. ترجیح گروه دیگر آن است­که از واژه ­ی«خانواده­ ی زبان­ های چینی» برای مجموعه ­ی زبان­ ها در [[چین]] استفاده شود و هر کدام از زیر مجموعه­ ها مستقلا زبان تلقی شوند. به هرحال، طبق نظر برخی از زبان شناسان، ریشه ­ی بسیاری از زبان ­های شرقی، زبان سنتی چینی است که قدمتی بالغ بر ۵۰۰۰ سال دارد. البته اخیرا در شمال [[چین]] سنگ نوشته­ هایی متعلق به  قرن چهاردهم پيش از میلاد، کشف شده است که روی آن­ها آثاری از كاراكترهای کهن چینی مشاهده مي­شود. علاوه بر زبان چینی مدرن که امروزه در کشور پهناور چین به کار می­رود، خط نوشتاري زبان­ های کره­ای و ژاپنی، زبان نواحی هنگ­کنگ و تایوان، و زبان چینی مورد استفاده در سنگاپور و مالزی، همگی از زبان چيني منشعب شده ­اند. در عين حال، زبان مورد استفاده در ۴ کشور آخر، بیشترین قرابت را با زبان چینی سنتی (قدیمی) دارد. زبان چینی که به زبان مردم این کشور خَن­یو[1]و یا پوتونگ خوا نامیده می­شود، زبانی است آهنگین که در گذشته نگارش آن به ­صورت عمودی و از بالا به پایین و از راست به چپ بوده، ولی بعدها تغییر جهت داده و به صورت افقی و از چپ به راست نوشته می­شود.  
'''''تاریخچه''':'' در خصوص ماهیت زبان چینی بحث­ های زیادی شده است. گروهی ترجیح می­دهند زبان چینی را زبانی واحد و زیر مجموعه­ های آن را گویش تلقی کنند. ترجیح گروه دیگر آن است­که از واژه ­ی«خانواده­ ی زبان­ های چینی» برای مجموعه ­ی زبان­ ها در [[چین]] استفاده شود و هر کدام از زیر مجموعه­ ها مستقلا زبان تلقی شوند. به هرحال، طبق نظر برخی از زبان شناسان، ریشه ­ی بسیاری از زبان ­های شرقی، زبان سنتی چینی است که قدمتی بالغ بر ۵۰۰۰ سال دارد. البته اخیرا در شمال [[چین]] سنگ نوشته­ هایی متعلق به  قرن چهاردهم پيش از میلاد، کشف شده است که روی آن­ها آثاری از كاراكترهای کهن چینی مشاهده مي­شود. علاوه بر زبان چینی مدرن که امروزه در کشور پهناور چین به کار می­رود، خط نوشتاري زبان­ های کره­ای و ژاپنی، زبان نواحی هنگ­کنگ و تایوان، و زبان چینی مورد استفاده در سنگاپور و مالزی، همگی از زبان چيني منشعب شده ­اند. در عين حال، زبان مورد استفاده در ۴ کشور آخر، بیشترین قرابت را با زبان چینی سنتی (قدیمی) دارد. زبان چینی که به زبان مردم این کشور خَن­یو(Han Yu)و یا پوتونگ خوا نامیده می­شود، زبانی است آهنگین که در گذشته نگارش آن به ­صورت عمودی و از بالا به پایین و از راست به چپ بوده، ولی بعدها تغییر جهت داده و به صورت افقی و از چپ به راست نوشته می­شود.  


در تمام زبان­ های مردم متمدن جهان، فراگرفتن خواندن و نوشتن، با يكديگر همراه است. اما، در زبان چينی اينگونه نيست. هستند افراد بسياري كه به زبان چينی مي­ توانند صحبت كنند، ولي از نوشتن و خواندن آن عاجزند. در واقع، چينی گفتاري و نوشتاری در حكم دو زبان جداگانه هستند كه رسانه­ ی يكی شنيداری و رسانه­ی ديگری ديداری است. مشهور است كه چينی گفتاري يكي از ساده ترين زبان­های جهان است، در حالي­كه چينی نوشتاری از دشوارترين آن<sub>­</sub>ها. در اصل تعداد نویسه­ های آن بین 70 تا 80 هزار برآورد شده که در حال­ حاضر اغلب آن­ها منسوخ شده و جز برای کاربردهای ادبی و مطالعه­ ی متون کهن از آن­ها استفاده نمی­شود. در حال حاضر نگارش به [[خط چینی]] به دو صورت سنتی و یا کلاسیک، و ساده شده صورت می­گیرد. ساده شدن کاراکترهای زبان چینی پس از روی کار آمدن حزب کمونیست و به دستور مائو انجام شد. از سال 1958 نیز برای آوانویسی نویسه ­های چینی، سیستمی به نام پین­ یین[2]ابداع شد تا تلفظ آن برای غیر چینی زبان­ها نیز آسان شود. خط نوشتاری و زبان گفتاری چینی انواع مختلفی دارد که عمده­ ترین آن­ها 14 زبان است که در نواحی مختلف چین مورد استفاده قرار می­گیرد.
در تمام زبان­ های مردم متمدن جهان، فراگرفتن خواندن و نوشتن، با يكديگر همراه است. اما، در زبان چينی اينگونه نيست. هستند افراد بسياري كه به زبان چينی مي­ توانند صحبت كنند، ولي از نوشتن و خواندن آن عاجزند. در واقع، چينی گفتاري و نوشتاری در حكم دو زبان جداگانه هستند كه رسانه­ ی يكی شنيداری و رسانه­ی ديگری ديداری است. مشهور است كه چينی گفتاري يكي از ساده ترين زبان­های جهان است، در حالي­كه چينی نوشتاری از دشوارترين آن<sub>­</sub>ها. در اصل تعداد نویسه­ های آن بین 70 تا 80 هزار برآورد شده که در حال­ حاضر اغلب آن­ها منسوخ شده و جز برای کاربردهای ادبی و مطالعه­ ی متون کهن از آن­ها استفاده نمی­شود. در حال حاضر نگارش به [[خط چینی]] به دو صورت سنتی و یا کلاسیک، و ساده شده صورت می­گیرد. ساده شدن کاراکترهای زبان چینی پس از روی کار آمدن حزب کمونیست و به دستور مائو انجام شد. از سال 1958 نیز برای آوانویسی نویسه ­های چینی، سیستمی به نام پین­ یین(Pin Yin) ابداع شد تا تلفظ آن برای غیر چینی زبان­ها نیز آسان شود. خط نوشتاری و زبان گفتاری چینی انواع مختلفی دارد که عمده­ ترین آن­ها 14 زبان است که در نواحی مختلف چین مورد استفاده قرار می­گیرد.


تکامل تدریجی زبان چینی نیز شبیه زبان ­های لاتین است. اما زمینه­ های سیاسی و اجتماعی که زبان چینی در آن رشد کرده با زبان لاتین کاملا متفاوت است. در اروپا تجزیه ­ی سیاسی باعث پیدایش کشورهای مستقلی شد که هر کدام به بزرگی یکی از استان های چین هستند. تشکیل کشور مستقل، باعث پیدایش تمایل سیاسی برای ایجاد فرهنگ و ادبیات جدا و مستقل شد تا هر کشوری را از دیگری متمایز سازد و زبان ویژه­ای برای هر کدام از دولت-ملت­ ها ایجاد شود. اما در چین فرهنگ و ادبیات واحد به حیات خود ادامه داد، در حالی­که زبان گفتاری در شهرها و مناطق مختلف به لحاظ ویژگی­های جغرافیایی از یکدیگر متفاوت بودند. جنوب چین که کوهستانی است، تنوع زبانی آن از شمال [[چین]] که دشت است بیش تر است. هم چنین، در اروپا زبان هر کشور، بر اساس زبان پایتخت استاندارد می­شد و این مسأله دسته بندی زبان­ها را به تناسب کشورها آسان می­کرد و این شیوه باعث عمیق شدن تفاوت­ های زبانی شد. مثلا یک کشاورز در یک سوی مرز می­بایست شیوه ­ی سخن گفتن خود را با پاریس تنظیم کند، در حالی­که کشاورز دیگری در آن سوی خط مرزی، از الگوی مادریدی استفاده می­کرد. افزون براین، سبک نوشتن نیز از پایتخت الگو برداری می­شد و استفاده از زبان محلی یا آمیختن زبان پایتخت با زبان محلی خوشایند نبود. اما این شیوه­ ی استاندارد سازی زبان گفتاری هم در چین اتفاق نیفتاد. لذا زبان گفتاری استانداردی که در سرتاسر [[چین]] مورد استفاده قرار گیرد، به وجود نیامد.
تکامل تدریجی زبان چینی نیز شبیه زبان ­های لاتین است. اما زمینه­ های سیاسی و اجتماعی که زبان چینی در آن رشد کرده با زبان لاتین کاملا متفاوت است. در اروپا تجزیه ­ی سیاسی باعث پیدایش کشورهای مستقلی شد که هر کدام به بزرگی یکی از استان های چین هستند. تشکیل کشور مستقل، باعث پیدایش تمایل سیاسی برای ایجاد فرهنگ و ادبیات جدا و مستقل شد تا هر کشوری را از دیگری متمایز سازد و زبان ویژه­ای برای هر کدام از دولت-ملت­ ها ایجاد شود. اما در چین فرهنگ و ادبیات واحد به حیات خود ادامه داد، در حالی­که زبان گفتاری در شهرها و مناطق مختلف به لحاظ ویژگی­های جغرافیایی از یکدیگر متفاوت بودند. جنوب چین که کوهستانی است، تنوع زبانی آن از شمال [[چین]] که دشت است بیش تر است. هم چنین، در اروپا زبان هر کشور، بر اساس زبان پایتخت استاندارد می­شد و این مسأله دسته بندی زبان­ها را به تناسب کشورها آسان می­کرد و این شیوه باعث عمیق شدن تفاوت­ های زبانی شد. مثلا یک کشاورز در یک سوی مرز می­بایست شیوه ­ی سخن گفتن خود را با پاریس تنظیم کند، در حالی­که کشاورز دیگری در آن سوی خط مرزی، از الگوی مادریدی استفاده می­کرد. افزون براین، سبک نوشتن نیز از پایتخت الگو برداری می­شد و استفاده از زبان محلی یا آمیختن زبان پایتخت با زبان محلی خوشایند نبود. اما این شیوه­ ی استاندارد سازی زبان گفتاری هم در چین اتفاق نیفتاد. لذا زبان گفتاری استانداردی که در سرتاسر [[چین]] مورد استفاده قرار گیرد، به وجود نیامد.


در زبان چينی، قاعده­ های صرف و نحو چنان ساده است كه مي­توان گفت اصلا صرف و نحو ندارد. هر يك از واژه ­های چينی برحسب جايگاهش در جمله و بر اساس تغيير لحن و تأكيد گوينده روي واژه ­ها مي­تواند در حكم اسم يا فعل، صفت يا قيد باشد. در زبان معمول چينی، واژه ­ها عموما تك هجايي هستند، و هرچند كه گويش­های آن در مناطق مختلف با هم تفاوت دارند، ولي همگي در اين اصل مشتركند. از ديگر ويژگي­های زبان چينی اين است كه آواهای هر واژه به چهار گونه تلفظ مي­­شود(زبان ماندارین یا زبان شمال [[چین]] دارای 4 آهنگ و زبان کانتونی 8 آهنگ است) و هر تلفظی معنای متفاوتی دارد و از نوع قرار گرفتن كاراكترها در كنار هم هزاران واژه­ی تازه ساخته مي­شود. بنابراين، هر كلمه دارای معاني بسياري مي­تواند باشد كه تنها با تغيير در لحن و تأكيد روي هجا­ها و كاراكترها از هم باز شناخته مي­شوند. در زبان چينی اصل براين است كه هر واژه داراي معانی گوناگون و بدون حد و حصر باشد. برای نمونه، واژه­ ی يك هجايی«فو» با تغییر نواخت به معناي شوهر، پدر، زن، مربي، كاخ، جامه، پوست، تير، ديگ، سعادت، توانگر، نيرو دادن، پايبند كردن، پاك كردن، موافقت، باز و فرو افتاده به كار مي­رود. در اين زبان گاهي با به كار بردن كلمات مترادف در كنار هم و يا تكرار يك كلمه، واژه ­ساخته مي­شود، مانند«كَن- چي يِن» به معناي( نگاه كردن- ديدن) و يا «مَن- مَن» به معناي(آهسته).
در زبان چينی، قاعده­ های صرف و نحو چنان ساده است كه مي­توان گفت اصلا صرف و نحو ندارد. هر يك از واژه ­های چينی برحسب جايگاهش در جمله و بر اساس تغيير لحن و تأكيد گوينده روي واژه ­ها مي­تواند در حكم اسم يا فعل، صفت يا قيد باشد. در زبان معمول چينی، واژه ­ها عموما تك هجايي هستند، و هرچند كه گويش­های آن در مناطق مختلف با هم تفاوت دارند، ولي همگي در اين اصل مشتركند. از ديگر ويژگي­های زبان چينی اين است كه آواهای هر واژه به چهار گونه تلفظ مي­­شود(زبان ماندارین یا زبان شمال [[چین]] دارای 4 آهنگ و زبان کانتونی 8 آهنگ است) و هر تلفظی معنای متفاوتی دارد و از نوع قرار گرفتن كاراكترها در كنار هم هزاران واژه­ی تازه ساخته مي­شود. بنابراين، هر كلمه دارای معاني بسياري مي­تواند باشد كه تنها با تغيير در لحن و تأكيد روي هجا­ها و كاراكترها از هم باز شناخته مي­شوند. در زبان چينی اصل براين است كه هر واژه داراي معانی گوناگون و بدون حد و حصر باشد. برای نمونه، واژه­ ی يك هجايی«فو» با تغییر نواخت به معناي شوهر، پدر، زن، مربي، كاخ، جامه، پوست، تير، ديگ، سعادت، توانگر، نيرو دادن، پايبند كردن، پاك كردن، موافقت، باز و فرو افتاده به كار مي­رود. در اين زبان گاهي با به كار بردن كلمات مترادف در كنار هم و يا تكرار يك كلمه، واژه ­ساخته مي­شود، مانند«كَن- چي يِن» به معناي( نگاه كردن- ديدن) و يا «مَن- مَن» به معنای(آهسته).


زبان چینی از لحاظ داشتن افعالی که ظرافت تغییر و به تبع آن دگرگونی معنایی داشته باشد فقیر است، ولی به لحاظ داشتن واژه ­هایی که اَشکالی هستند، قوی است. این زبان تک سیلابی غیر صرفی است. واژه­ ها بیشتر تصورات عینی را به شنونده منتقل می­کنند تا مفاهیم انتزاعی قابل درک از آن واژه را. توضیح و تفسیرها هم اغلب با کمک نمادهای مشهود انجام می­گیرد و چیزی که قابل مشاهده و حسی نباشد، مورد شک و تردید قرار می­گیرد. مطلوب آن­ها، درک بی­واسطه است. می­توان گفت زبان چینی زبانی هنری است، زیرا میل به خوش آهنگی دارد و جمله­ هایش آکنده از معانی ظریف و زیباست که بر پایه­ ی مفاهیم انتزاعی و کلی نیست، بلکه بر استفاده­ی آزاد از عبارات و اشارات تاریخی استوار است. لذا، ادبای چینی علاقه به کاربرد اصطلاحات غامضی دارند که سرشار از واژه­ های پرآب و تاب و ایما و اشاره باشد. و به همین دلیل است­که چینی که در گذشته حتی 3درصد از جمعیتش نیز باسواد نبوده ­اند، از ادبیات وسیع و پرباری و گسترده­ای برخوردار است.
زبان چینی از لحاظ داشتن افعالی که ظرافت تغییر و به تبع آن دگرگونی معنایی داشته باشد فقیر است، ولی به لحاظ داشتن واژه ­هایی که اَشکالی هستند، قوی است. این زبان تک سیلابی غیر صرفی است. واژه­ ها بیشتر تصورات عینی را به شنونده منتقل می­کنند تا مفاهیم انتزاعی قابل درک از آن واژه را. توضیح و تفسیرها هم اغلب با کمک نمادهای مشهود انجام می­گیرد و چیزی که قابل مشاهده و حسی نباشد، مورد شک و تردید قرار می­گیرد. مطلوب آن­ها، درک بی­واسطه است. می­توان گفت زبان چینی زبانی هنری است، زیرا میل به خوش آهنگی دارد و جمله­ هایش آکنده از معانی ظریف و زیباست که بر پایه­ ی مفاهیم انتزاعی و کلی نیست، بلکه بر استفاده­ی آزاد از عبارات و اشارات تاریخی استوار است. لذا، ادبای چینی علاقه به کاربرد اصطلاحات غامضی دارند که سرشار از واژه­ های پرآب و تاب و ایما و اشاره باشد. و به همین دلیل است­که چینی که در گذشته حتی 3درصد از جمعیتش نیز باسواد نبوده ­اند، از ادبیات وسیع و پرباری و گسترده­ای برخوردار است.
خط ۲۵: خط ۲۵:
از دوران سلسله­ ی چینگ، تلاش زیادی برای همسان­ سازی زبان و فرهنگ اقوام مختلف در این کشور صورت گرفت تا از این طریق هویت و زبان واحد و وحدت ملی ایجاد شود، اما به دلیل عدم همراهی اقوام و بدنه ­ی اصلی و اکثریت نژاد خَنِ جامعه­ ی [[چین]] که با حاکمیت اقلیت منچو بر این سرزمین موافق نبودند، توفیقی در این زمینه حاصل نشد. در اوایل قرن بیستم نیز برخی از روشنفکران چینی دلیل اصلی عقب ماندگی کشور [[چین]] را زبان گفتاری و نوشتاری زبان سخت و پیچیده­ ی چینی دانسته و پیشنهاد کنار گذاشتن آن جایگزین کردن کاراکترهای چینی با حروف الفبا داشتند. به همین دلیل برای چندین دهه زبان اسپرانتو که فکر می­شد جایگزین مناسبی برای زبان چینی است، در این کشور تبلیغ می­شد. اگرچه این تلاش ­ها در آن زمان به نتیجه نرسید، ولی با کوشش طرفداران جنبش چهارم در ماه مه 1919دو تغییر عمده در زبان نوشتاری به وجود آمد که یکی نوشتن از چپ به راست به جای از بالا به پایین بود و دیگری ساده سازی آن از طریق حذف برخی از کاراکترها. این هدف در زمان حاکمیت حزب کمونیست نیز تعقیب و تا حدودی با موفقیت همراه بوده است.
از دوران سلسله­ ی چینگ، تلاش زیادی برای همسان­ سازی زبان و فرهنگ اقوام مختلف در این کشور صورت گرفت تا از این طریق هویت و زبان واحد و وحدت ملی ایجاد شود، اما به دلیل عدم همراهی اقوام و بدنه ­ی اصلی و اکثریت نژاد خَنِ جامعه­ ی [[چین]] که با حاکمیت اقلیت منچو بر این سرزمین موافق نبودند، توفیقی در این زمینه حاصل نشد. در اوایل قرن بیستم نیز برخی از روشنفکران چینی دلیل اصلی عقب ماندگی کشور [[چین]] را زبان گفتاری و نوشتاری زبان سخت و پیچیده­ ی چینی دانسته و پیشنهاد کنار گذاشتن آن جایگزین کردن کاراکترهای چینی با حروف الفبا داشتند. به همین دلیل برای چندین دهه زبان اسپرانتو که فکر می­شد جایگزین مناسبی برای زبان چینی است، در این کشور تبلیغ می­شد. اگرچه این تلاش ­ها در آن زمان به نتیجه نرسید، ولی با کوشش طرفداران جنبش چهارم در ماه مه 1919دو تغییر عمده در زبان نوشتاری به وجود آمد که یکی نوشتن از چپ به راست به جای از بالا به پایین بود و دیگری ساده سازی آن از طریق حذف برخی از کاراکترها. این هدف در زمان حاکمیت حزب کمونیست نیز تعقیب و تا حدودی با موفقیت همراه بوده است.


شورای دولتی [[چین]] در سال1956میلادی، مقرراتی تحت عنوان«استاندارد سازی زبان چینی» به تصویب رساند که براساس آن لهجه­ ی پکنی ماندارین یا پوتونگ­خوا[3]، لهجه­ ی رسمی و استاندارد در سرتاسر کشور شناخته شده و مدارس و دانشگاه­ ها و مطبوعات و رادیو تلویزیون موظف شدند از این لهجه استفاده کنند[i]. برای تحقق این هدف مجددا در سال1998 دولت سومین هفته از ماه سپتامبر هر سال را هفته­ ی گسترش لهجه­ ی پوتونگ­خوا اعلام و همه ساله برنامه ­های مختلف تشویقی و اجباری زیادی برای جا انداختن این لهجه به مورد اجرا گذاشته می­شود. باتوجه به اهمیت موضوع، کنگره ­ی خلق چین بار دیگر در سال2000میلادی قانون زبان عمومی [[چین]] را به تصویب رسانده و بدین طریق استاندارد سازی زبان پوتونگ­خوا جایگاه قانونی پیدا کرد. طبق این قانون، مراکز و نهادها و کارکنان دولتی، ملزم به استفاده از لهجه­ ی پوتونگ­خوا بوده و یکی از شرایط استخدام و اشتغال در نهادهای دولتی گذراندن آزمون زبان پوتونگ­هوا اعلام گردید، اگرچه در کنار این زبان اقوام و ساکنان مناطق مختلف می­توانند از زبان و لهجه­ ی محلی خود استفاده و برای گسترش آن تلاش نمایند. طبق یک نظر سنجی نمونه ­ای که در سال2004 از میان470هزار نفر از مناطق مختلف صورت گرفت، در 80درصد از شهرهای بزرگ و متوسط، زبان پوتونگ­خوا محبوبیت پیدا کرده است، اگرچه هنوز 47درصد مردم قادر به تکلم به این زبان و لهجه نیستند. به هرحال، دولت در نظر دارد تا نیمه­ ی قرن بیست و یکم پوتونگ­خوا را زبان و لهجه­ ی اصلی سراسر [[چین]] بنماید.
شورای دولتی [[چین]] در سال1956میلادی، مقرراتی تحت عنوان«استاندارد سازی زبان چینی» به تصویب رساند که براساس آن لهجه­ ی پکنی ماندارین یا پوتونگ­خوا(Putonghua)، لهجه­ ی رسمی و استاندارد در سرتاسر کشور شناخته شده و مدارس و دانشگاه­ ها و مطبوعات و رادیو تلویزیون موظف شدند از این لهجه استفاده کنند[i]. برای تحقق این هدف مجددا در سال1998 دولت سومین هفته از ماه سپتامبر هر سال را هفته­ ی گسترش لهجه­ ی پوتونگ­خوا اعلام و همه ساله برنامه ­های مختلف تشویقی و اجباری زیادی برای جا انداختن این لهجه به مورد اجرا گذاشته می­شود. باتوجه به اهمیت موضوع، کنگره ­ی خلق چین بار دیگر در سال2000میلادی قانون زبان عمومی [[چین]] را به تصویب رسانده و بدین طریق استاندارد سازی زبان پوتونگ­خوا جایگاه قانونی پیدا کرد. طبق این قانون، مراکز و نهادها و کارکنان دولتی، ملزم به استفاده از لهجه­ ی پوتونگ­خوا بوده و یکی از شرایط استخدام و اشتغال در نهادهای دولتی گذراندن آزمون زبان پوتونگ­هوا اعلام گردید، اگرچه در کنار این زبان اقوام و ساکنان مناطق مختلف می­توانند از زبان و لهجه­ ی محلی خود استفاده و برای گسترش آن تلاش نمایند. طبق یک نظر سنجی نمونه ­ای که در سال2004 از میان470هزار نفر از مناطق مختلف صورت گرفت، در 80درصد از شهرهای بزرگ و متوسط، زبان پوتونگ­خوا محبوبیت پیدا کرده است، اگرچه هنوز 47درصد مردم قادر به تکلم به این زبان و لهجه نیستند. به هرحال، دولت در نظر دارد تا نیمه­ ی قرن بیست و یکم پوتونگ­خوا را زبان و لهجه­ ی اصلی سراسر [[چین]] بنماید.


البته ميان زبان شناسان و ادباي چينی، در خصوص ساده سازی هرچه بيشتر كاراكترهاي چينی دو نظريه ­ی متفاوت وجود دارد. برخی معتقدند براي آسان كردن آموزش و فراگيری اين زبان، بايستی تمامي علايم و نویسه هايی كه بر صعوبت آن می ­افزايد را حذف كرد. حتي برخی پا را فراتر گذاشته و مي­گويند كه بخش عمده ­ای از كاراكترهای كنونی نيز بايستی براي همسان سازی زبان چينی با زبان­های بين المللی حذف شوند، ولي گروهی نيز به شدت با هرگونه دست­كاری در نویسه ­ها و حذف و ساده سازی آن مخالفت كرده و اين عمل را نوعی اقدام انتحاری برای زبان و خط و لهجه ­های مختلف چينی كه داراي سابقه ی هزاران ساله است، مي­دانند. اين گروه استدلال مي­كنند كه با اين اقدام نسل ­های آينده با آثار و ادبيات غنی و كهن چينی كه هميشه مايه ­ی مباهات مردم [[چین]] بوده، غريبه خواهند شد و نوعی قدرناشناسی نسبت به تلاش ­ها و زحمات نياكان، و محروم ساختن نسل­ های آينده از ذخاير فرهنگی و تمدنی چين و مخالفت با سیاست کلی تنوع قومی و فرهنگی کشور [[چین]] خواهد بود. <ref>-Dali L. Yang,(2007). Language and the Politics of Identity in China in the age of Globalization. Institute of International Relations. National Chengchi University.</ref> تلاش برای ساده کردن زبان نوشتاری اگرچه موفقیت­ های زیادی برای فراگیران، به ویژه زبان آموزان خارجی، داشته است، ولی موجب شده کسانی که به سبک جدید تحصیل کرده ­اند، از خواندن و درک متون گذشته عاجز باشند و کتاب ­های منتشره در چین برای ساکنان هنگ­ کنگ و ماکائو و تایوان و سایر مناطقی که هنوز از خط قدیمی چینی استفاده می­کنند دشوار و حتی امکان ناپذیر شود.
البته ميان زبان شناسان و ادباي چينی، در خصوص ساده سازی هرچه بيشتر كاراكترهاي چينی دو نظريه ­ی متفاوت وجود دارد. برخی معتقدند براي آسان كردن آموزش و فراگيری اين زبان، بايستی تمامي علايم و نویسه هايی كه بر صعوبت آن می ­افزايد را حذف كرد. حتي برخی پا را فراتر گذاشته و مي­گويند كه بخش عمده ­ای از كاراكترهای كنونی نيز بايستی براي همسان سازی زبان چينی با زبان­های بين المللی حذف شوند، ولي گروهی نيز به شدت با هرگونه دست­كاری در نویسه ­ها و حذف و ساده سازی آن مخالفت كرده و اين عمل را نوعی اقدام انتحاری برای زبان و خط و لهجه ­های مختلف چينی كه داراي سابقه ی هزاران ساله است، مي­دانند. اين گروه استدلال مي­كنند كه با اين اقدام نسل ­های آينده با آثار و ادبيات غنی و كهن چينی كه هميشه مايه ­ی مباهات مردم [[چین]] بوده، غريبه خواهند شد و نوعی قدرناشناسی نسبت به تلاش ­ها و زحمات نياكان، و محروم ساختن نسل­ های آينده از ذخاير فرهنگی و تمدنی چين و مخالفت با سیاست کلی تنوع قومی و فرهنگی کشور [[چین]] خواهد بود. <ref>-Dali L. Yang,(2007). Language and the Politics of Identity in China in the age of Globalization. Institute of International Relations. National Chengchi University.</ref> تلاش برای ساده کردن زبان نوشتاری اگرچه موفقیت­ های زیادی برای فراگیران، به ویژه زبان آموزان خارجی، داشته است، ولی موجب شده کسانی که به سبک جدید تحصیل کرده ­اند، از خواندن و درک متون گذشته عاجز باشند و کتاب ­های منتشره در چین برای ساکنان هنگ­ کنگ و ماکائو و تایوان و سایر مناطقی که هنوز از خط قدیمی چینی استفاده می­کنند دشوار و حتی امکان ناپذیر شود.
خط ۴۱: خط ۴۱:
'''[[تنوع گویش در زبان چینی]]'''  
'''[[تنوع گویش در زبان چینی]]'''  


زبان چینی، یکی ازخانواده­ های زبانی است که در خود شاخه­ ها ­و گویش ­های زبانی متعددی دارد. این زبان­ ها به نام«فانگ­ین[4]» (زبان ­های منطقه ­ای) شناخته می­شوند که همان لهجه­ ها یا گویش ­های متنوع زبان چینی هستند و تمام جمعیت 2/1 ملیاردی [[چین]]، حد اقل به یک یا دو گویش از این لهجه ­ها صحبت می­کنند.
زبان چینی، یکی ازخانواده­ های زبانی است که در خود شاخه­ ها ­و گویش ­های زبانی متعددی دارد. این زبان­ ها به نام«فانگ­ین(Fang Yen)» (زبان ­های منطقه ­ای) شناخته می­شوند که همان لهجه­ ها یا گویش ­های متنوع زبان چینی هستند و تمام جمعیت 2/1 ملیاردی [[چین]]، حد اقل به یک یا دو گویش از این لهجه ­ها صحبت می­کنند.


از ویژگی ­های قابل توجه همه­ی گویش­ه ای موجود در زبان چینی، حالت آهنگین­(نواخت [5]) داشتن آن­ها است. این بدان معنی است که هر هجا می­تواند بسته به زیر و بم به کار رفته در قرائت و تلفظ آن، معنای متفاوتی به خود بگیرد. مثلا گویش ماندارین[6] دارای 4 نواخت، کانتونی[7] 6 تا 9 نواخت( بسته به اینکه از چه کسی سوال شود) و تایوانی[8] دارای7 نواخت دارد.
از ویژگی ­های قابل توجه همه­ی گویش­ه ای موجود در زبان چینی، حالت آهنگین­(نواخت Tonal) داشتن آن­ها است. این بدان معنی است که هر هجا می­تواند بسته به زیر و بم به کار رفته در قرائت و تلفظ آن، معنای متفاوتی به خود بگیرد. مثلا گویش ماندارین(mandarin) دارای 4 نواخت، کانتونی(Cantonies) 6 تا 9 نواخت( بسته به اینکه از چه کسی سوال شود) و تایوانی(Taiwanies) دارای7 نواخت دارد.


گویش ­های عمده­ ی موجود در زبان چینی،(Chinese Encyclopedia: 242- 245) اغلب برای افرادی که به آن گویش صحبت نمی­کنند، غیر قابل فهم هستند. اما بیشتر مردمی که در [[چین]] یا تایوان زندگی کرده و گویش ماندارین گویش اصلی محلی آن­ها نیست، تا حدودی می­توانند به آن گویش صحبت کرده یا لااقل آن را بفهمند.  
گویش ­های عمده­ ی موجود در زبان چینی،(Chinese Encyclopedia: 242- 245) اغلب برای افرادی که به آن گویش صحبت نمی­کنند، غیر قابل فهم هستند. اما بیشتر مردمی که در [[چین]] یا تایوان زندگی کرده و گویش ماندارین گویش اصلی محلی آن­ها نیست، تا حدودی می­توانند به آن گویش صحبت کرده یا لااقل آن را بفهمند.  
خط ۵۰: خط ۵۰:


=== گویش ­های عمده­ ی زبان چینی ===
=== گویش ­های عمده­ ی زبان چینی ===
1- گویش ماندارین (پوتونگ­خوآ[9]): این گویش بیشتر از سایر زبان­ های دنیا صحبت می­شود : بیش از یک میلیارد.  ماندارین، زبان اصلی و رسمی دولت، رسانه­ ها و آموزش و پرورش در [[چین]] و تایوان و یکی از 4 زبان رسمی در سنگاپور است. گویش ماندارین که ابتدا مخصوص مناطق شمال [[چین]]، به ویژه [[پکن]] بود، از دو قرن پیش به عنوان گویش کامل و مناسب مورد توجه مردم [[چین]] قرار گرفت و نخست در سال1918میلادی، از سوی وزارت آموزش وقت به عنوان گویش رسمی انتخاب شد ولی در سال1958میلادی بود که از سوی کنگره­ ی ملی خلق [[چین]]، به عنوان گویش رسمی به تصویب رسید و مبتای قانونی پیدا کرد.
1- گویش ماندارین (پوتونگ­خوآ(Putan Gua)): این گویش بیشتر از سایر زبان­ های دنیا صحبت می­شود : بیش از یک میلیارد.  ماندارین، زبان اصلی و رسمی دولت، رسانه­ ها و آموزش و پرورش در [[چین]] و تایوان و یکی از 4 زبان رسمی در سنگاپور است. گویش ماندارین که ابتدا مخصوص مناطق شمال [[چین]]، به ویژه [[پکن]] بود، از دو قرن پیش به عنوان گویش کامل و مناسب مورد توجه مردم [[چین]] قرار گرفت و نخست در سال1918میلادی، از سوی وزارت آموزش وقت به عنوان گویش رسمی انتخاب شد ولی در سال1958میلادی بود که از سوی کنگره­ ی ملی خلق [[چین]]، به عنوان گویش رسمی به تصویب رسید و مبتای قانونی پیدا کرد.


2- گویش وو[10]: این گویش در استان­ های«جِه­جیانگ»، «جیانگ­سو»، «شانگهای» و هنگ­کنگ با تعداد 77میلیون گویش ور صحبت می­شود. لهجه­ های عمده­ ی این گویش، شامل«شانگهایی» و «سوجو» می­شود.  
2- گویش وو(Wu): این گویش در استان­ های«جِه­جیانگ»، «جیانگ­سو»، «شانگهای» و هنگ­کنگ با تعداد 77میلیون گویش ور صحبت می­شود. لهجه­ های عمده­ ی این گویش، شامل«شانگهایی» و «سوجو» می­شود.  


3- گویش کانتونی­(یوئه[11]): گویش کانتونی توسط 66میلیون نفر در استان­های«گوانگ­دونگ[12]» و «گوانگ شی[13]» و جزیره­ی«خَی­نَن[14]» [[چین]] و نیز در هنگ­کنگ، ماکائو، سنگاپور، مالزی و بسیاری از کشورهای دیگر منطقه صحبت می­شود.  
3- گویش کانتونی­(یوئه(Yue)): گویش کانتونی توسط 66میلیون نفر در استان­های«گوانگ­دونگ(Guangdong)» و «گوانگ شی(Guangxi)» و جزیره­ی«خَی­نَن(Hainan)» [[چین]] و نیز در هنگ­کنگ، ماکائو، سنگاپور، مالزی و بسیاری از کشورهای دیگر منطقه صحبت می­شود.  


4- گویش مین جنوبی(مین نان[15]): مین نان در جنوب استان«فوجیان[16]»، استان«گوانگ­دونگ»، جزیره­ی«خَی نَن» جنوبی، جنوب استان­های«جِه­جیانگ[17]» و «جیانگ­سی» و هم­چنین در تایوان، سنگاپور وکشورهای دیگر مورد استفاده قرار می­گیرد.
4- گویش مین جنوبی(مین نان(Min Nan)): مین نان در جنوب استان«فوجیان(Fujian)»، استان«گوانگ­دونگ»، جزیره­ی«خَی نَن» جنوبی، جنوب استان­های«جِه­جیانگ(Zhejiang)» و «جیانگ­سی» و هم­چنین در تایوان، سنگاپور وکشورهای دیگر مورد استفاده قرار می­گیرد.


5- گویش خاکا[18]: این گویش در جنوب شرقی چین و قسمت ­هایی از تایوان و هنگ­کنگ صحبت می­شود. افزون براین، گروه حائز اهمیتی از گویش­وران هاکا در کشورهایی هم­چون آمریکا، فرانسه، گینه، موریتانی و انگلستان حضور دارند.
5- گویش خاکا(Hakka): این گویش در جنوب شرقی چین و قسمت ­هایی از تایوان و هنگ­کنگ صحبت می­شود. افزون براین، گروه حائز اهمیتی از گویش­وران هاکا در کشورهایی هم­چون آمریکا، فرانسه، گینه، موریتانی و انگلستان حضور دارند.


6- گویش مین شمالی(مین بی[19]): این گویش ده میلیون و سیصد هزار گویش­ور دارد که عمدتا در سنگاپور و شمال استان«فوجیان» درچین حضور دارند. «مین» نام کلاسیک استان فوجیان و «بی» به معنای شمال است.  
6- گویش مین شمالی(مین بی(Min Bei): این گویش ده میلیون و سیصد هزار گویش­ور دارد که عمدتا در سنگاپور و شمال استان«فوجیان» درچین حضور دارند. «مین» نام کلاسیک استان فوجیان و «بی» به معنای شمال است.  


7- گویش مین شرقی(مین دونگ[20]): این گویش در بخش مرکزی استان فوجیان و در برونئی، اندونزی( جاوه و بالی)، مالزی، سنگاپور، تایلند صحبت شده و گویش­وران بومی آن حدود250 هزار نفر است.
7- گویش مین شرقی(مین دونگ(Min Dong)): این گویش در بخش مرکزی استان فوجیان و در برونئی، اندونزی( جاوه و بالی)، مالزی، سنگاپور، تایلند صحبت شده و گویش­وران بومی آن حدود250 هزار نفر است.


8- گویش مین مرکزی( مین جوانگ[21]): بیشتر در بخش مرکزی استان فوجیان به این گویش صحبت می­شود.
8- گویش مین مرکزی( مین جوانگ(Min Zhuang)): بیشتر در بخش مرکزی استان فوجیان به این گویش صحبت می­شود.


9- گویش دونگ­آن[22]: این گویش توسط برخی از مسلمانان«خویی»، قرقیز، وقزاق صحبت می­شود و تقریبا50 هزار گویش­ور دارد. دونگ­آن تنها گویش چینی است که نه با نویسه­ های چینی، بلکه با الفبای سیریلیک نوشته می­شود.
9- گویش دونگ­آن(Dongan): این گویش توسط برخی از مسلمانان«خویی»، قرقیز، وقزاق صحبت می­شود و تقریبا50 هزار گویش­ور دارد. دونگ­آن تنها گویش چینی است که نه با نویسه­ های چینی، بلکه با الفبای سیریلیک نوشته می ­شود.


10- گویش شیانگ[23]: از این گویش در بخش­ های زیادی از استان خونَن[24]، و بخش شمالی از استان گوانگشی استفاده می شود.
10- گویش شیانگ(Xiang): از این گویش در بخش­ های زیادی از استان خونَن(Hunan)، و بخش شمالی از استان گوانگشی استفاده می شود.


از دیگر گویش­هایکم اهمیت­تر چینی می توان از«خوای جو[1]»، «پوسیان[2]»، «جین یو[3]» و «گان[4]» نام برد.
از دیگر گویش­هایکم اهمیت­تر چینی می توان از«خوای جو(Huai Zhu)»، «پوسیان(Pusian)»، «جین یو(Jin yu)» و «گان(Gan)» نام برد.
----[1] - Huai Zhu.


[2] - Pusian.
== پاورقی ==
[i] - این در حالی است که در این کشور بیش از 80 زبان و لهجه رایج است که همه با هم تفاوت دارند.


[3] - Jin yu.
== کتابشناسی ==
 
[4] - Gan.
----[1] - Han Yu.
 
[2] - Pin Yin.
 
[3] - Putonghua.
 
[4] - Fang Yen.
 
[5] - Tonal.
 
[6] - mandarin.
 
[7] - Cantonies.
 
[8] - Taiwanies.
 
[9] - Putan Gua.
 
[10] - Wu.
 
[11] - Yue.
 
[12] - Guangdong.
 
[13] - Guangxi.
 
[14] - Hainan.
 
[15] - Min Nan.
 
[16] - Fujian.
 
[17] - Zhejiang.
 
[18] - Hakka.
 
[19] - Min Bei.
 
[20] - Min Dong.
 
[21] - Min Zhuang.
 
[22] - Dongan.
 
[23] - Xiang.
 
[24] - Hunan.
----[i] - این در حالی است که در این کشور بیش از 80 زبان و لهجه رایج است که همه با هم تفاوت دارند.

نسخهٔ ‏۵ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۴۱

مقدمه:

زبان در حیات فرهنگی یک ملت، همیشه نقشی بنیادین داشته و چنان پر اهمیت است که وقتی یک نظام خاص زبانی پدید می­آید، گویی ملتی نوین ظهور کرده است. لذا، زبان مشترک، یکی از معیارهای تعیین هویت یک ملت به ­شمار می­آید. صورت­ های بیانی در ضمیر آگاه مردم، معیارهایی می­شوند که فعالیت­ های فکری را به صورت الگویی ثابت تبدیل و فعالیت ­ها را به نتیجه­ گیری خاصی سوق می­دهند. بنابراین می­توان گفت زبان، تجلی آوایی، نوشتاری، و رفتاری، مفهومی است­که در جریان فعالیت های فکری پدید آمده است. [۱]

تاریخچه: در خصوص ماهیت زبان چینی بحث­ های زیادی شده است. گروهی ترجیح می­دهند زبان چینی را زبانی واحد و زیر مجموعه­ های آن را گویش تلقی کنند. ترجیح گروه دیگر آن است­که از واژه ­ی«خانواده­ ی زبان­ های چینی» برای مجموعه ­ی زبان­ ها در چین استفاده شود و هر کدام از زیر مجموعه­ ها مستقلا زبان تلقی شوند. به هرحال، طبق نظر برخی از زبان شناسان، ریشه ­ی بسیاری از زبان ­های شرقی، زبان سنتی چینی است که قدمتی بالغ بر ۵۰۰۰ سال دارد. البته اخیرا در شمال چین سنگ نوشته­ هایی متعلق به  قرن چهاردهم پيش از میلاد، کشف شده است که روی آن­ها آثاری از كاراكترهای کهن چینی مشاهده مي­شود. علاوه بر زبان چینی مدرن که امروزه در کشور پهناور چین به کار می­رود، خط نوشتاري زبان­ های کره­ای و ژاپنی، زبان نواحی هنگ­کنگ و تایوان، و زبان چینی مورد استفاده در سنگاپور و مالزی، همگی از زبان چيني منشعب شده ­اند. در عين حال، زبان مورد استفاده در ۴ کشور آخر، بیشترین قرابت را با زبان چینی سنتی (قدیمی) دارد. زبان چینی که به زبان مردم این کشور خَن­یو(Han Yu)و یا پوتونگ خوا نامیده می­شود، زبانی است آهنگین که در گذشته نگارش آن به ­صورت عمودی و از بالا به پایین و از راست به چپ بوده، ولی بعدها تغییر جهت داده و به صورت افقی و از چپ به راست نوشته می­شود.

در تمام زبان­ های مردم متمدن جهان، فراگرفتن خواندن و نوشتن، با يكديگر همراه است. اما، در زبان چينی اينگونه نيست. هستند افراد بسياري كه به زبان چينی مي­ توانند صحبت كنند، ولي از نوشتن و خواندن آن عاجزند. در واقع، چينی گفتاري و نوشتاری در حكم دو زبان جداگانه هستند كه رسانه­ ی يكی شنيداری و رسانه­ی ديگری ديداری است. مشهور است كه چينی گفتاري يكي از ساده ترين زبان­های جهان است، در حالي­كه چينی نوشتاری از دشوارترين آن­ها. در اصل تعداد نویسه­ های آن بین 70 تا 80 هزار برآورد شده که در حال­ حاضر اغلب آن­ها منسوخ شده و جز برای کاربردهای ادبی و مطالعه­ ی متون کهن از آن­ها استفاده نمی­شود. در حال حاضر نگارش به خط چینی به دو صورت سنتی و یا کلاسیک، و ساده شده صورت می­گیرد. ساده شدن کاراکترهای زبان چینی پس از روی کار آمدن حزب کمونیست و به دستور مائو انجام شد. از سال 1958 نیز برای آوانویسی نویسه ­های چینی، سیستمی به نام پین­ یین(Pin Yin) ابداع شد تا تلفظ آن برای غیر چینی زبان­ها نیز آسان شود. خط نوشتاری و زبان گفتاری چینی انواع مختلفی دارد که عمده­ ترین آن­ها 14 زبان است که در نواحی مختلف چین مورد استفاده قرار می­گیرد.

تکامل تدریجی زبان چینی نیز شبیه زبان ­های لاتین است. اما زمینه­ های سیاسی و اجتماعی که زبان چینی در آن رشد کرده با زبان لاتین کاملا متفاوت است. در اروپا تجزیه ­ی سیاسی باعث پیدایش کشورهای مستقلی شد که هر کدام به بزرگی یکی از استان های چین هستند. تشکیل کشور مستقل، باعث پیدایش تمایل سیاسی برای ایجاد فرهنگ و ادبیات جدا و مستقل شد تا هر کشوری را از دیگری متمایز سازد و زبان ویژه­ای برای هر کدام از دولت-ملت­ ها ایجاد شود. اما در چین فرهنگ و ادبیات واحد به حیات خود ادامه داد، در حالی­که زبان گفتاری در شهرها و مناطق مختلف به لحاظ ویژگی­های جغرافیایی از یکدیگر متفاوت بودند. جنوب چین که کوهستانی است، تنوع زبانی آن از شمال چین که دشت است بیش تر است. هم چنین، در اروپا زبان هر کشور، بر اساس زبان پایتخت استاندارد می­شد و این مسأله دسته بندی زبان­ها را به تناسب کشورها آسان می­کرد و این شیوه باعث عمیق شدن تفاوت­ های زبانی شد. مثلا یک کشاورز در یک سوی مرز می­بایست شیوه ­ی سخن گفتن خود را با پاریس تنظیم کند، در حالی­که کشاورز دیگری در آن سوی خط مرزی، از الگوی مادریدی استفاده می­کرد. افزون براین، سبک نوشتن نیز از پایتخت الگو برداری می­شد و استفاده از زبان محلی یا آمیختن زبان پایتخت با زبان محلی خوشایند نبود. اما این شیوه­ ی استاندارد سازی زبان گفتاری هم در چین اتفاق نیفتاد. لذا زبان گفتاری استانداردی که در سرتاسر چین مورد استفاده قرار گیرد، به وجود نیامد.

در زبان چينی، قاعده­ های صرف و نحو چنان ساده است كه مي­توان گفت اصلا صرف و نحو ندارد. هر يك از واژه ­های چينی برحسب جايگاهش در جمله و بر اساس تغيير لحن و تأكيد گوينده روي واژه ­ها مي­تواند در حكم اسم يا فعل، صفت يا قيد باشد. در زبان معمول چينی، واژه ­ها عموما تك هجايي هستند، و هرچند كه گويش­های آن در مناطق مختلف با هم تفاوت دارند، ولي همگي در اين اصل مشتركند. از ديگر ويژگي­های زبان چينی اين است كه آواهای هر واژه به چهار گونه تلفظ مي­­شود(زبان ماندارین یا زبان شمال چین دارای 4 آهنگ و زبان کانتونی 8 آهنگ است) و هر تلفظی معنای متفاوتی دارد و از نوع قرار گرفتن كاراكترها در كنار هم هزاران واژه­ی تازه ساخته مي­شود. بنابراين، هر كلمه دارای معاني بسياري مي­تواند باشد كه تنها با تغيير در لحن و تأكيد روي هجا­ها و كاراكترها از هم باز شناخته مي­شوند. در زبان چينی اصل براين است كه هر واژه داراي معانی گوناگون و بدون حد و حصر باشد. برای نمونه، واژه­ ی يك هجايی«فو» با تغییر نواخت به معناي شوهر، پدر، زن، مربي، كاخ، جامه، پوست، تير، ديگ، سعادت، توانگر، نيرو دادن، پايبند كردن، پاك كردن، موافقت، باز و فرو افتاده به كار مي­رود. در اين زبان گاهي با به كار بردن كلمات مترادف در كنار هم و يا تكرار يك كلمه، واژه ­ساخته مي­شود، مانند«كَن- چي يِن» به معناي( نگاه كردن- ديدن) و يا «مَن- مَن» به معنای(آهسته).

زبان چینی از لحاظ داشتن افعالی که ظرافت تغییر و به تبع آن دگرگونی معنایی داشته باشد فقیر است، ولی به لحاظ داشتن واژه ­هایی که اَشکالی هستند، قوی است. این زبان تک سیلابی غیر صرفی است. واژه­ ها بیشتر تصورات عینی را به شنونده منتقل می­کنند تا مفاهیم انتزاعی قابل درک از آن واژه را. توضیح و تفسیرها هم اغلب با کمک نمادهای مشهود انجام می­گیرد و چیزی که قابل مشاهده و حسی نباشد، مورد شک و تردید قرار می­گیرد. مطلوب آن­ها، درک بی­واسطه است. می­توان گفت زبان چینی زبانی هنری است، زیرا میل به خوش آهنگی دارد و جمله­ هایش آکنده از معانی ظریف و زیباست که بر پایه­ ی مفاهیم انتزاعی و کلی نیست، بلکه بر استفاده­ی آزاد از عبارات و اشارات تاریخی استوار است. لذا، ادبای چینی علاقه به کاربرد اصطلاحات غامضی دارند که سرشار از واژه­ های پرآب و تاب و ایما و اشاره باشد. و به همین دلیل است­که چینی که در گذشته حتی 3درصد از جمعیتش نیز باسواد نبوده ­اند، از ادبیات وسیع و پرباری و گسترده­ای برخوردار است.

محدوده ­ی سرزمينی زبان چينی: این زبان با حدود 4/1میلیارد نفر کاربر، پر گويش­ترین زبان دنیاست. علاوه بر سرزمين اصلی، در مناطقي هم­چون هنگ­كنگ، ماكائو، تايوان، سنگاپور، مالزی، و هركجاي دنيا كه اقليتی از نژاد چينی زندگی مي­كنند( طبق آمار در حال حاضر بيش از 50 ميليون چينی مهاجر در سرتاسر جهان و در قاره­های مختلف دنيا سكونت داشته و به همين زبان صحبت مي­كنند.) از این خط و زبان استفاده مي­نمايند. باتوجه به رشد سرسام آور اقتصادی اين كشور در سه دهه­ی گذشته، اينك كشور چین مانند گلوله­ ی برفی غلتان، لحظه به لحظه در حال بزرگ شدن است و پيش بيني مي­شود كه به زودی به عنوان قدرت برتر اقتصادي، تمام دنیا را خواهد بلعید. به همین دلیل اقبال به یادگیری زبان چینی به شدت در حال افزایش است. در حال حاضر افراد خارجی بسیار زیادی در حال آموختن این زبان هستند و هر روز هم به تعداد آنان افزوده می شود. .(برآورد شده كه در حال حاضر بيش از 100ميليون نفر در سرتاسر جهان درحال فراگيری زبان چينی هستند.) و در دانشگاه ­های بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی می­توان این زبان را به عنوان زبان خارجی دوم انتخاب کرد. [۲]

مشكلات زبان چيني:

مهم­ترین مشکل این خط دشواری به ذهن سپردن هزاران کاراکتر یا نویسه­ ی آن است. و یکی از اصلی ترین مشکلات این زبان تکرار است. یعنی از یک واژه برای نامگذاری تعداد فراوانی پدیده استفاده شده است. مثلا اگر یک چینی بگوید: «جیا» مي­توان لیستی از مفاهیم و اشیای گوناگون را در ذهن تجسم كرد که بر اساس کاربرد آن مرتب شده است. (جیا ۱۶معنای رایج داشته و با تركيب به ۴۲ معنا مي­رسد.) فقط با توجه به موقعیت و موضوع صحبت است كه مي­توان یک مورد از آن­ها را انتخاب كرد تا به منظور گوينده پی برد. البته در بسیاری از موارد هم امكان دارد معنای مورد نظر گوینده غير از مفهوم انتخاب شده باشد.

مشكل دوم اصوات در زبان چينی است. بسیاری از اصوات موجود در زبان چینی برای یک خارجی آشنا به نظر می­رسند. اما تعدادی از آنها نيز، نه. برای نمونه، در این زبان سه نوع« ج، چ و ش» وجود دارد. تلفظ با تأكيد، معمولی (مشابه آنچه ما در فارسی تلفظ می­کنیم.) و رقیق شده (که از نوک زبان تلفظ می­شود). با استفاده از ۹ گونه تلفظ اين حروف كه هركدام به چهار گونه­ در مي­آيد، واژه ها و جملات چینی بسیار زیادي خلق مي­شود. به دلیل تکرار این ۹ صدا که مخارج آنها به هم نزدیک هم هست، خواندن متون و کلا کاربرد این زبان برای خارجی­ ها تا حدی دشوار خواهد بود. شكل كاراكتر به نوعی دربردارنده ­ی مفهموم و تلفظ کلمه نیز هست. مثلا کاراکتر«خانه» تا حدی شبیه یک خانه­ ی ساده شده است. واژه­ ی خوابگاه و هتل هم كه مفهوم اقامت کردن را در بر دارند، داراي شکلی شبیه خانه هستند. به همین صورت است درخت و جنگل که از کشیدن سه درخت در کنار هم تشکیل می­شود. هر واژه و كاراكتر چينی داراي يك فلسفه است كه تا حدودی پس از آشنايی با فلسفه ­ی واژه­ ها يا كاراكترها، به راحتی می­توان معنی آن را از روی شکل ­ها فهمید.


از آن­جا كه اشکال در طول تاريخ دستخوش تغییرات بسیار زیادی شده اند، پی بردن به معنای آن از روی شکل، کار هر کسی هم نیست. در دهه­ های اخير در سرزمين اصلی چين، برای ساده سازی در آموختن و نوشتن، خیلی از کاراکترها يا قسمتی از آن­ها حذف شده و ساده تر شده اند. البته در مورد خط تایوانی که همان خط چینی سنتی است، این مطلب صادق نیست. اگرچه پی بردن به معاني از روی ظاهر كاراكتر خیلی ساده تر است، ولی به همان میزان نوشتن آن­ هم سخت تر و وقت گیر­تر خواهد بود و هر کاراکتر به صورت یک بخش (هجا) خوانده می­شود

ساده سازی و استاندارد سازی زبان چینی

از دوران سلسله­ ی چینگ، تلاش زیادی برای همسان­ سازی زبان و فرهنگ اقوام مختلف در این کشور صورت گرفت تا از این طریق هویت و زبان واحد و وحدت ملی ایجاد شود، اما به دلیل عدم همراهی اقوام و بدنه ­ی اصلی و اکثریت نژاد خَنِ جامعه­ ی چین که با حاکمیت اقلیت منچو بر این سرزمین موافق نبودند، توفیقی در این زمینه حاصل نشد. در اوایل قرن بیستم نیز برخی از روشنفکران چینی دلیل اصلی عقب ماندگی کشور چین را زبان گفتاری و نوشتاری زبان سخت و پیچیده­ ی چینی دانسته و پیشنهاد کنار گذاشتن آن جایگزین کردن کاراکترهای چینی با حروف الفبا داشتند. به همین دلیل برای چندین دهه زبان اسپرانتو که فکر می­شد جایگزین مناسبی برای زبان چینی است، در این کشور تبلیغ می­شد. اگرچه این تلاش ­ها در آن زمان به نتیجه نرسید، ولی با کوشش طرفداران جنبش چهارم در ماه مه 1919دو تغییر عمده در زبان نوشتاری به وجود آمد که یکی نوشتن از چپ به راست به جای از بالا به پایین بود و دیگری ساده سازی آن از طریق حذف برخی از کاراکترها. این هدف در زمان حاکمیت حزب کمونیست نیز تعقیب و تا حدودی با موفقیت همراه بوده است.

شورای دولتی چین در سال1956میلادی، مقرراتی تحت عنوان«استاندارد سازی زبان چینی» به تصویب رساند که براساس آن لهجه­ ی پکنی ماندارین یا پوتونگ­خوا(Putonghua)، لهجه­ ی رسمی و استاندارد در سرتاسر کشور شناخته شده و مدارس و دانشگاه­ ها و مطبوعات و رادیو تلویزیون موظف شدند از این لهجه استفاده کنند[i]. برای تحقق این هدف مجددا در سال1998 دولت سومین هفته از ماه سپتامبر هر سال را هفته­ ی گسترش لهجه­ ی پوتونگ­خوا اعلام و همه ساله برنامه ­های مختلف تشویقی و اجباری زیادی برای جا انداختن این لهجه به مورد اجرا گذاشته می­شود. باتوجه به اهمیت موضوع، کنگره ­ی خلق چین بار دیگر در سال2000میلادی قانون زبان عمومی چین را به تصویب رسانده و بدین طریق استاندارد سازی زبان پوتونگ­خوا جایگاه قانونی پیدا کرد. طبق این قانون، مراکز و نهادها و کارکنان دولتی، ملزم به استفاده از لهجه­ ی پوتونگ­خوا بوده و یکی از شرایط استخدام و اشتغال در نهادهای دولتی گذراندن آزمون زبان پوتونگ­هوا اعلام گردید، اگرچه در کنار این زبان اقوام و ساکنان مناطق مختلف می­توانند از زبان و لهجه­ ی محلی خود استفاده و برای گسترش آن تلاش نمایند. طبق یک نظر سنجی نمونه ­ای که در سال2004 از میان470هزار نفر از مناطق مختلف صورت گرفت، در 80درصد از شهرهای بزرگ و متوسط، زبان پوتونگ­خوا محبوبیت پیدا کرده است، اگرچه هنوز 47درصد مردم قادر به تکلم به این زبان و لهجه نیستند. به هرحال، دولت در نظر دارد تا نیمه­ ی قرن بیست و یکم پوتونگ­خوا را زبان و لهجه­ ی اصلی سراسر چین بنماید.

البته ميان زبان شناسان و ادباي چينی، در خصوص ساده سازی هرچه بيشتر كاراكترهاي چينی دو نظريه ­ی متفاوت وجود دارد. برخی معتقدند براي آسان كردن آموزش و فراگيری اين زبان، بايستی تمامي علايم و نویسه هايی كه بر صعوبت آن می ­افزايد را حذف كرد. حتي برخی پا را فراتر گذاشته و مي­گويند كه بخش عمده ­ای از كاراكترهای كنونی نيز بايستی براي همسان سازی زبان چينی با زبان­های بين المللی حذف شوند، ولي گروهی نيز به شدت با هرگونه دست­كاری در نویسه ­ها و حذف و ساده سازی آن مخالفت كرده و اين عمل را نوعی اقدام انتحاری برای زبان و خط و لهجه ­های مختلف چينی كه داراي سابقه ی هزاران ساله است، مي­دانند. اين گروه استدلال مي­كنند كه با اين اقدام نسل ­های آينده با آثار و ادبيات غنی و كهن چينی كه هميشه مايه ­ی مباهات مردم چین بوده، غريبه خواهند شد و نوعی قدرناشناسی نسبت به تلاش ­ها و زحمات نياكان، و محروم ساختن نسل­ های آينده از ذخاير فرهنگی و تمدنی چين و مخالفت با سیاست کلی تنوع قومی و فرهنگی کشور چین خواهد بود. [۳] تلاش برای ساده کردن زبان نوشتاری اگرچه موفقیت­ های زیادی برای فراگیران، به ویژه زبان آموزان خارجی، داشته است، ولی موجب شده کسانی که به سبک جدید تحصیل کرده ­اند، از خواندن و درک متون گذشته عاجز باشند و کتاب ­های منتشره در چین برای ساکنان هنگ­ کنگ و ماکائو و تایوان و سایر مناطقی که هنوز از خط قدیمی چینی استفاده می­کنند دشوار و حتی امکان ناپذیر شود.

در مورد تعداد این نویسه ها اقوال متعددی وجود دارد. به نظر می­رسد چینی ساده شده در حدود ۱۱۰۰۰ کاراکتر داشته باشد. معروف است كه با یادگیری۳۵۰۰ کاراکتر، خواندن ۹۰درصد از مطالب روزنامه ­ها و زیرنویس فیلم­ ها و کتاب­ های غیر تخصصی امکان پذیر مي­شود. برای خواندن ۱۰ درصد باقی مانده فرد باید حدود ۸۰۰۰ کاراکتر ديگر را بیاموزد. البته خواندن كاراكترها به معنای فهمیدن آن­ها نیست! چون دو کاراکتر که دو معنای غير مرتبط دارند، در کنار هم کلمه ­ی جدیدی را  تشکیل می­دهند که معنای آن لزوما با هیچ یک از معاني پيشين ارتباطی ندارد.

نواخت­ها: زبان چینی یک زبان نواختی است. به این معنا که نواخت تلفظ یک کلمه معنای آن را دگرگون می­کند. در این زبان 4 نواخت وجود دارد، ساده یا یکنواخت، صعودی، نزولی، نزولی- صعودی البته برخی از کلمه­ ها نیز بدون نواخت و یا خنثی هستند. به­ عنوان نمونه، کلمه­ ی«ما» با چهار آوای مذکور به ترتیب به معنای مادر، بی­حس، اسب و سرزنش کردن است.

آخرین مشکل: در زبان چینی هر اسم خارجی كه وارد اين زبان مي­شود، از همان ابتدا دچار تغییر صدا و نواخت ­مي­شود. برای مثال نام«ايران»، به چینی می­شود «ايلان». چینی ­ها برای تمام نام­ های افراد و اشيای خارجی یک اسم جدید برمبنای نویسه ­ها و نواخت­های چينی می­سازند که اسم جدید لزوما مشابه اسم و تلفظ اصلی آن نیست، بلكه نزديك­ترين واژه از نظر شكل ظاهری و معنای آن كلمه را پيدا كرده و روی آن مي­گذارند. لذا، متخصصان واژه­ شناس و زبان شناس چینی برای اغلب واژه ­های جدیدی که با پیشرفت علوم گوناگون وارد زبان­ های خارجی به ویژه انگلیسی می­شود، سریعا واژه­ای چینی انتخاب و به جامعه معرفی می­کنند. بنابراین، زبان چینی مرتب در حال زایش کلمات و وآژه ­های جدید است و مردم نیازی به فراگیری اسامی و وآژه ­های لاتین و خارجی ندارند.

به این مشکلات اختصاصی چند مشکل عمومی را هم که تقريبا همه­ ی زبان­ ها کم و بیش با آن مواجه هستند، باید افزود. از جمله اینکه به دلیل گستردگی کشور چین، این زبان در هر یک از مناطق دستخوش تغییرات فراوانی شده و فهمیدن لهجه و گویشی که در شمال چین با آن سخن گفته مي­شود، برای یک جنوبی تقریبا غیر ممکن است. به همین دلیل اکثر برنامه ­های تلویزیونی چین اعم از فیلم ­ها، مسابقات، مصاحبه ­ها و … دارای زیر نویس چينی است تا تمام افراد در مناطق مختلف از طريق خواندن زيرنويس ­ها موضوع را درك كنند.

یادگیری این زبان حتی برای خود چینی­ ها نیز مشکل و وقت گیر است. انرژی و وقتی که دانش آموزان چینی صرف یادگیری زبان می­کنند( تقريبا 4 سال اول دوره­ ی ابتدايي صرف ياد گيري نویسه ­ها مي­شود.)، باعث تضعیف قوه ابتکار و خلاقیت كودكان می­شود. حتی افراد دارای تحصیلات عالیه گاهی برای درک برخی از واژه­ ها متوسل به نوشتن آن با انگشت بر کف دست می شوند تا مخاطب منظور آن­ها را درک کند. ظاهرا تنها تلفظ واژه به فهم مخاطب کمکی نمی­کند. [۴] علاوه بر این، به دلیل تفاوت­ های شگرفی که این زبان و به ­طور کلی زبان ­های شرقی با زبان­ های دیگر جهان دارند، یادگیری زبان دوم برای چینی­ ها را هم مشکل ­تر ساخته است.

تنوع گویش در زبان چینی

زبان چینی، یکی ازخانواده­ های زبانی است که در خود شاخه­ ها ­و گویش ­های زبانی متعددی دارد. این زبان­ ها به نام«فانگ­ین(Fang Yen)» (زبان ­های منطقه ­ای) شناخته می­شوند که همان لهجه­ ها یا گویش ­های متنوع زبان چینی هستند و تمام جمعیت 2/1 ملیاردی چین، حد اقل به یک یا دو گویش از این لهجه ­ها صحبت می­کنند.

از ویژگی ­های قابل توجه همه­ی گویش­ه ای موجود در زبان چینی، حالت آهنگین­(نواخت Tonal) داشتن آن­ها است. این بدان معنی است که هر هجا می­تواند بسته به زیر و بم به کار رفته در قرائت و تلفظ آن، معنای متفاوتی به خود بگیرد. مثلا گویش ماندارین(mandarin) دارای 4 نواخت، کانتونی(Cantonies) 6 تا 9 نواخت( بسته به اینکه از چه کسی سوال شود) و تایوانی(Taiwanies) دارای7 نواخت دارد.

گویش ­های عمده­ ی موجود در زبان چینی،(Chinese Encyclopedia: 242- 245) اغلب برای افرادی که به آن گویش صحبت نمی­کنند، غیر قابل فهم هستند. اما بیشتر مردمی که در چین یا تایوان زندگی کرده و گویش ماندارین گویش اصلی محلی آن­ها نیست، تا حدودی می­توانند به آن گویش صحبت کرده یا لااقل آن را بفهمند.

هر یک از گویش ­های عمده­ ی زبان چینی شاخه­ های مختلفی را تشکیل می­دهند. برای نمونه، گویش ماندارین به لهجه­ های شمالی، جنوبی و جنوب غربی تقسیم می­شود که باز کم و بیش برای دیگران قابل درک نیست.

گویش ­های عمده­ ی زبان چینی

1- گویش ماندارین (پوتونگ­خوآ(Putan Gua)): این گویش بیشتر از سایر زبان­ های دنیا صحبت می­شود : بیش از یک میلیارد.  ماندارین، زبان اصلی و رسمی دولت، رسانه­ ها و آموزش و پرورش در چین و تایوان و یکی از 4 زبان رسمی در سنگاپور است. گویش ماندارین که ابتدا مخصوص مناطق شمال چین، به ویژه پکن بود، از دو قرن پیش به عنوان گویش کامل و مناسب مورد توجه مردم چین قرار گرفت و نخست در سال1918میلادی، از سوی وزارت آموزش وقت به عنوان گویش رسمی انتخاب شد ولی در سال1958میلادی بود که از سوی کنگره­ ی ملی خلق چین، به عنوان گویش رسمی به تصویب رسید و مبتای قانونی پیدا کرد.

2- گویش وو(Wu): این گویش در استان­ های«جِه­جیانگ»، «جیانگ­سو»، «شانگهای» و هنگ­کنگ با تعداد 77میلیون گویش ور صحبت می­شود. لهجه­ های عمده­ ی این گویش، شامل«شانگهایی» و «سوجو» می­شود.

3- گویش کانتونی­(یوئه(Yue)): گویش کانتونی توسط 66میلیون نفر در استان­های«گوانگ­دونگ(Guangdong)» و «گوانگ شی(Guangxi)» و جزیره­ی«خَی­نَن(Hainan)» چین و نیز در هنگ­کنگ، ماکائو، سنگاپور، مالزی و بسیاری از کشورهای دیگر منطقه صحبت می­شود.

4- گویش مین جنوبی(مین نان(Min Nan)): مین نان در جنوب استان«فوجیان(Fujian)»، استان«گوانگ­دونگ»، جزیره­ی«خَی نَن» جنوبی، جنوب استان­های«جِه­جیانگ(Zhejiang)» و «جیانگ­سی» و هم­چنین در تایوان، سنگاپور وکشورهای دیگر مورد استفاده قرار می­گیرد.

5- گویش خاکا(Hakka): این گویش در جنوب شرقی چین و قسمت ­هایی از تایوان و هنگ­کنگ صحبت می­شود. افزون براین، گروه حائز اهمیتی از گویش­وران هاکا در کشورهایی هم­چون آمریکا، فرانسه، گینه، موریتانی و انگلستان حضور دارند.

6- گویش مین شمالی(مین بی(Min Bei): این گویش ده میلیون و سیصد هزار گویش­ور دارد که عمدتا در سنگاپور و شمال استان«فوجیان» درچین حضور دارند. «مین» نام کلاسیک استان فوجیان و «بی» به معنای شمال است.

7- گویش مین شرقی(مین دونگ(Min Dong)): این گویش در بخش مرکزی استان فوجیان و در برونئی، اندونزی( جاوه و بالی)، مالزی، سنگاپور، تایلند صحبت شده و گویش­وران بومی آن حدود250 هزار نفر است.

8- گویش مین مرکزی( مین جوانگ(Min Zhuang)): بیشتر در بخش مرکزی استان فوجیان به این گویش صحبت می­شود.

9- گویش دونگ­آن(Dongan): این گویش توسط برخی از مسلمانان«خویی»، قرقیز، وقزاق صحبت می­شود و تقریبا50 هزار گویش­ور دارد. دونگ­آن تنها گویش چینی است که نه با نویسه­ های چینی، بلکه با الفبای سیریلیک نوشته می ­شود.

10- گویش شیانگ(Xiang): از این گویش در بخش­ های زیادی از استان خونَن(Hunan)، و بخش شمالی از استان گوانگشی استفاده می شود.

از دیگر گویش­هایکم اهمیت­تر چینی می توان از«خوای جو(Huai Zhu)»، «پوسیان(Pusian)»، «جین یو(Jin yu)» و «گان(Gan)» نام برد.

پاورقی

[i] - این در حالی است که در این کشور بیش از 80 زبان و لهجه رایج است که همه با هم تفاوت دارند.

کتابشناسی

  1. ناکامورا هاجیمه. (1378).مترجم، مصطفی عقیلی-حسین کیانی، شیوه­ های تفکر ملل شرق(هند، چین، تبت، ژاپن). انتشارات حکمت.
  2. -سابقی، علی محمد.(18مرداد - 1384). زبان چینی در استانه ­ی جهانی شدن. فرهنگ پژوهش. شماره 199.
  3. -Dali L. Yang,(2007). Language and the Politics of Identity in China in the age of Globalization. Institute of International Relations. National Chengchi University.
  4. -مشاهدات حضوری در ملاقات و گفتگو با اساتید و فرهیختگان چینی میان سال­ های (1379 تا 1383).